شناسایی موانع بازدارنده اجرای برنامه درسی سازگارانه در دوره ابتدایی
محورهای موضوعی : پژوهش در برنامه ریزی درسی
رضا جعفری هرندی
1
(دانشیار گروه علوم تربیتی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه قم، قم، ایران.)
کلید واژه: دوره ابتدایی, ارزش افزوده مدارس, اجرای برنامه درسی, برنامه درسی سازگارانه,
چکیده مقاله :
پژوهش با هدف شناسایی موانع بازدارنده اجرای برنامه درسی سازگارانه در دوره ابتدایی انجام شد. رویکرد پژوهش کیفی و روش آن داده بنیاد بود. مشارکتکنندگان پژوهش، خبرگان آشنا به مباحث آموزشوپرورش و برنامهریزی درسی دوره ابتدایی شهر اصفهان در سال 1399 بودند که 18 نفر با نمونهگیری هدفمند و به روش گلوله برفی و تا اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار گردآوری، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. دادهها در سه مرحله رمزگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. تحلیل داده ها منجر به استخراج 110 کد مفهوم، احصاء 30 مولفه و چهار بُعد گردید که در قالب مدل پژوهش بدست آمد. نتایج نشان داد مدل موانع بازدارنده را میتوان در چهار بعد فردی (بیانگیزگی و بیاعتمادی، کافی نبودن حقوق و پاداشها، ضعف دانش و آگاهی فردی)، سازمانی (کاهش مشارکت در تدوین و تهیه برنامهها، نبود شایستهسالاری، سلسلهمراتب سازمانی پیچیده، بلند و مبهم)، مدیریتی- ساختاری (تفویض اختیار نامناسب و ناعادلانه، تعاملات ضعیف مدیران، تمایل مدیران به حفظ قدرت خود) و سیاسی- اجتماعی (بدبینی و نگرش منفی مردم به آموزشوپرورش خصوصی، ناهماهنگی و عدم انسجام سیاستهای دولت) دستهبندی نمود. مهمترین دستاورد پژوهش آن است که موانع معرفی شده پایهای، عمیق و گسترده هستند لذا کوچ یکباره از رویکرد برنامه درسی متمرکز به سازگارانه خطرناک و توأم با شکست خواهد بود.
The research was conducted with the aim of identifying the obstacles preventing the implementation of Compatible curriculum in elementary school. The approach of qualitative research and its method was data foundation. The participants of the research were experts familiar with the topics of education and curriculum planning in elementary school of Isfahan city in 2022, and 18 people were selected by purposeful sampling and snowball method until theoretical saturation. The collection tool was a semi-structured interview. The data were analyzed in three stages of open, central and selective coding. Data analysis led to the extraction of 110 concept codes, statistics of 30 components and four dimensions, which were obtained in the form of a research model. The results showed can be divided into four individual dimensions (lack of motivation and distrust, insufficient salaries and rewards, weak individual knowledge and awareness), organizational (decreased participation in the formulation and preparation of programs, lack of meritocracy, hierarchy complex, long and ambiguous organization), managerial-structural (inappropriate and unfair delegation of authority, weak interactions of managers, managers' desire to maintain their power) and political-social (cynicism and negative attitude of people towards private education, incoherence and incoherence of government policies) categorized. The most important achievement of the research is that the obstacles introduced are basic, deep and wide, therefore, a sudden shift from a focused curriculum approach to an Compatible one will be dangerous and associated with failure.