مفهوم « برتر از هستی »و فقدان« ارتباط » در اندیشۀ فلوطین
محورهای موضوعی : مسیحیت
1 - ندارد
کلید واژه: و شوق, 2- طرد و نفی جهان جسمانی, و به تبع آن بی اعتباری و بی ار,
چکیده مقاله :
مفهوم برتر از هستی عنوانی است که فلوطین برای احد در نظر می گیرد، تا آن را از هر گونه تعیّن، انقیاد وکثرت متعالی سازد و این تعالی سازی چنان فاصله ای میان منشأ و مبدأ هستی (احد) و سایر باشندگان ایجادمی کند که محوری ترین عناصر عرفانی یعنی ارتباط و عشق را به چالش می گیرد. نگرش عارفانۀ فلوطین از بنیاد، فلسفی است و در رویکرد عارفانۀ او به فلسفه شو ر، شوق و ذوق عارفانه که از ویژگ یهای عرفانشاعرانۀ شرقی است، اثری به چشم نمی خورد. هر چند اندیشۀ فلوطین در این باره زمین هساز عرفان نظری ومؤثر در آراء فیلسوفان و عارفان مشرق زمین بوده است، اما عرفان او اساساً بر بنیاد اندیشۀ فلسفی یوناناستوار است. مفهوم "برتر از هستی برداشتی از ایدۀ نیک در اندیشۀ افلاطون است و فلوطین این مفهوم راوامدار اوست، به کارگیری این مفهوم و نیز پیراستن احد از هر گونه ویژگی آشنای انسانی همانند، اندیشه،عشق، آگاهی، اراده، عنایت و بخشش، او را به مفهومی ناشناس، بیگانه و بی نهایت دور و نیز خدایی خاموشو سرد بدل می سازد. از سوی دیگر تعالی احد در کاربرد مفهومبرتر از هستی مفهوم آفرینش را نیز به "فیض بدل می سازد تا تبیینی برای عدم نیاز به اراده و آگاهی خداوند باشد. در فلسفۀ عرفانی فلوطین به تبعفقدان مفهوم "ارتباط"اثری از "ایمان"نیز به چشم نمی خورد، در واقع این هستی شناسی مبتنی بر خرد اوستکه می خواهد خدا و انسان را به شیوه ای استدلالی تفسیر و تبیین کند. در به کارگیری مفهوم "برتر از هستی می توان به دو نتیجه کلی رسید: 1- فقدان"ارتباط"دو سویه میان انسان و منشأ هستی و به تبع آن فقدان شور و شوق، 2- طرد و نفی جهان جسمانی، و به تبع آن ب یاعتباری و بی ارزشی انسان و تمام دغدغه ها و تعلقاتاین جهانی
Plotinus used the concept of “Beyond Being” for “The One”, in order totranscend it from any kind of definition, determination and multiplicity. Suchtranscendence causes a great gap between the source of existence and allbeings, and it challenges the most important mystical elements such as“relation” and “love”. Plotinus, in his philosophical attitude, has no signs ofmystical passion and enthusiasm which are the characteristics of the easternpoetic mysticism. Although Plotinus’ thinking has been the background oftheoretical mysticism and has affected eastern philosophers and mystics, hismysticism essentially is based on Greek philosophical thinking. The conceptof “Beyond Being” is very similar to the idea of “the Good” of Plato. In fact,Plotinus owes this concept to Plato’s theories. By Using this concept and bystripping “the One” from all familiar human characteristics such as thought,love, consciousness, will, and forgiveness, Plotinus describes “the One” as anunknown and unfamiliar concept; so it could be said that his God is a cold andsilent one. On the other hand, the transcendence of "the One" in the idea of"Beyond Being" changes the concept of "creation" into "emanation"; soPlotinus did not need to explain about the absence of God’s attributes such aswill and consciousness. Due to the absence of the concept of "relation", thereis no sign of "faith" in mystical philosophy of Plotinus. In fact, by thisontology he tries to analyze and define God and human in an analytical way.By surveying the concept of "Beyond Being", we come to two generalconclusions:1) There is no "relation" between men and the source of creation, and asa result, there is no passionate love and enthusiasm between them.2) The material world is worthless and vain; therefore, all the worldlydesires are invalid.