نقد قدرت از دیدگاه مولانا در مثنوی
محورهای موضوعی : حماسه
1 - عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد اهر.
کلید واژه: مولانا ـ مثنوی ـ سیاست ـ عدالت ـ استبداد,
چکیده مقاله :
کمتر کسی ممکن است به مولانا به چشم منتقد و مصلح اجتماعی نگاه کند و در آثار عرفانی و غنایی وی به دنبال آرای انتقادی و سیاسی باشد؛ اما درک عرفان و اندیشة انسانی و مردمگرایانة او، تردیدی در جامعیت شخصیت و جهانبینی وی باقی نمیگذارد؛ از این رو بسیار طبیعی مینماید که او وقتی از رستگاری انسان و زندگی صلحآمیز و مبتنی بر معنویت و آگاهی سخن میگوید، قدرت ستمگرایانه و استبداد ظالمانه را به مثابة مانعی عمده نکوهش میکند. در این نوشتار سعی شده است با کنکاش در مثنوی، برخورد او با مسألة قدرت و حکومت و جهتگیری انتقادیش نسبت بدان بررسی و تحلیل شود.
Mowlana as a social critic is a subject which has seldom been dealt with. Also rare, is searching after political and critical ideas in his mystical and lyrical works, however his understanding of Gnosticism and philanthropic humane thought leaves no doubt in accepting his all encompassing character and ideology. Therefore, it seems only natural when he speaks of human salvation and peaceful life based on consciousness and spirituality should he reproach oppressive power, cruel dictatorship as major obstacles on the way. In this article attempt is made to investigate and analyze Mowlana’s critical stance with respect to the problem of power and government in Masnavi.