بررسی مربوط بودن ارزش اطلاعات حسابداری با استفاده از روش CART: یک مطالعه در بورس اوراق بهادار تهران
محورهای موضوعی : حسابدارینوراله خدادادی 1 , مهرداد قنبری 2 , بابک جمشیدی نوید 3 , جواد مسعودی 4
1 - دانشجوی دکتری حسابداری، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه، ایران.
2 - استادیار، گروه حسابداری، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه، ایران (نویسنده مسئول)
3 - استادیار، گروه حسابداری، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه، ایران.
4 - استادیار، گروه حسابداری، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه، ایران.
کلید واژه: مربوط بودن ارزش, درختان رگرسیون و طبقهبندی , داراییهای نامشهود, فرصتهای رشد, معیارهای عملکرد جایگزین.,
چکیده مقاله :
اعتبار گزارشهای مالی به مربوط بودن ارزش اطلاعات حسابداری بستگی دارد. برای اینکه اطلاعات مالی مربوط باشند، باید بین اقلام حسابداری و ارزش شرکت رابطه معنیدار وجود داشته باشد.هدف از این پژوهش تعیین اهمیت مربوط بودن ارزش متغیرهای حسابداری در پیشبینی قیمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران است. برای این منظور تعداد 93 شرکت برای دوره زمانی 1379 تا 1398 مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش برای برآورد مربوط بودن ارزش از یک روش ناپارامتریک به نام درخت رگرسیون و طبقهبندی (CART) که بهطور خودکار روابط غیرخطی و تعاملات بین متغیرها را دربر میگیرد، استفاده شده است . نتایج نشان میدهد که متغیرهای سود خالص، سود قابل تقسیم، ارزش دفتری و وجوه نقد عملیاتی به ترتیب دارای بیشترین درصد مربوط بودن ارزش در تعیین قیمت سهام میباشند. همچنین یافتهها نشان میدهد که متغیرهای درآمد، جمع کل داراییها، نوع صنعت، وجوه نقد و سرمایهگذاریهای کوتاه مدت از نظر مربوط بودن، در الویت بعدی قرار دارند. همچنین نتایج حاکی از آن است که درصد مربوط بودن ارزش متغیرهای هزینه تحقیق و توسعه و سایر سود جامع برابر صفر میباشد. يافتههاي اين پژوهش ديدگاههايي را در زمينه اطلاعات حسابداري كه ممكن است براي منعكس كردن بهتر اطلاعات براي سرمايهگذاران در هنگام ارزيابي شركت و ارائه بينش بالقوه در رابطه با ارزشگذاري سهام مفيد باشد ارائه میدهد.
The credibility of financial reports depends on the relevance of accounting information. In order for the financial information to be relevant, there must be a meaningful relationship between the accounting items and the value of the company. The purpose of this research is to determine the importance of the relevance of the value of accounting variables in predicting stock prices in the Tehran Stock Exchange. For this purpose, 93 companies were investigated for the period 2001 to 2020. In this research, a non-parametric method called Classification and Regression Trees (CART) was used to estimate the relevance of value, which automatically includes non-linear relationships and interactions between variables. The results show that the variables of net incomet, dividends declured, book value and operating cash have the highest percentage of relevance in determining the stock price, respectively. Also, the findings show that the variables of revenue, total assets, type of industry, cash equivalents and short-term investments are in the next priority in terms of relevance. Also, the results indicate that the percentage of relevance of the variables of research and development cost and other comprehensive income is equal to zero. The findings of this research provide perspectives on accounting information that may be useful for better reflecting information for investors when evaluating a company and providing potential insight regarding stock valuatio.
حمدي، كريم؛ فعال قيومي، علي برزوزاده زواره، محسن و تقيخاني، نسترن (1392). مربوط بودن ارزش اطلاعات حسابداري و عوامل تأثيرگذار بر آن. پژوهشهاي حسابداري مالي و حسابرسي، سال پنجم، شماره نوزدهم، صص 173- 193.
خانی، عبداله ؛صادقی، محسن و محمدی هوله سو، مهراج (1393). تاثیر هزینههای تحقیق و توسعه بر بازده سهام شرکتهای داروسازی فعال در بورس اوراق بهادار تهران، حسابداری مالی، دوره 6، شماره 21، صص153-174.
رحماني، علي و قاسمي، مهسا (1392)، ارتباط ارزش سرقفلي گزارش شده، پژوهشهاي تجربي حسابداري، دوره 3، شماره 1، صص 111- 134.
ستایش، محمدحسین؛ رضایی، غلامرضا و کبریایی، علیاصغر (1393). مربوط بودن دادههای حسابداری و عوامل موثر بر آن، بررسیهای حسابداری، دوره اول شماره 3، صص41-61.
فغاني ماكراني، خسرو (1394). مربوط بودن ارزش دفتري، سود حسابداري و جريان وجه نقد با قيمت سهام، فصلنامه علمي پژوهشي حسابداري مديريت، سال هشتم، شماره 24.
مرادي، جواد؛ وليپور، هاشم و صالحي، مهرداد (1392). مربوط بودن داراييهاي نامشهود در هر يك از مراحل چرخه عمر، پژوهشهاي تجربي حسابداري، سال سوم، شماره 11، صص 237- 250.
Aboody, D., and B. Lev. 1998. The value relevance of intangibles: The case of software capitalization. Journal of Accounting Research 36 (Supplement): 161-191.
Amir, E., & Lev, B. (1996). Value-relevance of nonfinancial information: The wireless communications industry. Journal of accounting and economics, 22(1): 3-30.
Balachandran, S., and Mohanram, P. (2011). Is the decline in value relevance of accounting driven by increased conservatism?. Review of Accounting Studies, 16(1): 272-301.
Barth, M. E., Beaver, W. H., and Landsman, W. R. (2001). The relevance of the value relevance literature for financial accounting standard setting: Another view. Journal of Accounting and Economics, 31(1): 77-104.
Barth, M. E., Clement, M. B., Foster, G., and Kasznik, R. (1998). Brand values and capital market valuation. Review of Accounting Studies, 3(1): 41-68.
Barth, Mary. E., Li, Ken., Mcclur Charles G. (2018). Evolution in value relevance of accounting information. Graduate school of Business Stanford university.
Beisland, L.A. (2009). A review of the value relevance literature. The Open Business Journal, 2(1): 7-27.
Brown, S., Lo, K., and Lys, T. (1999). Use of R2 in accounting research: Measuring changes in value relevance over the last four decades. Journal of Accounting and Economics, 28(1): 83-115.
Collins, D. W., Maydew, E. L., and Weiss I. S. (1997). Changes in the value-relevance of earnings and book values over the past forty years. Journal of Accounting and Economics, 24(1): 39-67.
Collins, D. W., Pincus, M., and Xie, H. (1999). Equity valuation and negative earnings: The role of book value of equity. The Accounting Review, 74(1): 29-61.
Core, J. E., Guay, W. R., and Van Buskirk, A. (2003). Market valuations in the New Economy: An investigation of what has changed. Journal of Accounting and Economics, 34(1): 43-67.
Dichev, I. D., & Tang, V. W. (2008). Matching and the changing properties of accounting earnings over the last 40 years. The Accounting Review, 83(6): 1425-1460.
Donelson, D. C., Jennings, R., & McInnis, J. (2011). Changes over time in the revenue-expense relation: Accounting or economics?. The Accounting Review, 86(3): 945-974.
Feltham, G. A., & Ohlson, J. A. (1995). Valuation and clean surplus accounting for operating and financial activities. Contemporary accounting research, 11(2): 689-731.
Francis, J., & Schipper, K. (1999). Have financial statements lost their relevance?. Journal of accounting Research, 37(2): 319-352.
Halonen E, pavlovic P, person R. (2013). value relevance of accounting information and its impact on stock prices:evidence from Sweden. Journal of contemporary Accounting and economics. 9(1): 47-59.
Hayn, C. (1995). The information content of losses. Journal of accounting and economics, 20(2): 125-153.
Jones, D. A., & Smith, K. J. (2011). Comparing the value relevance, predictive value, and persistence of other comprehensive income and special items. The Accounting Review, 86(6): 2047-2073.
Lev, B., & Gu, F. (2016). The end of accounting and the path forward for investors and managers. John Wiley & Sons.
Lev, B., & Zarowin, P. (1999). The boundaries of financial reporting and how to extend them. Journal of Accounting research, 37(2): 353-385.
Miller, M., and F. Modigliani. 1966. “Some Estimates of the Cost of Capital to the Electric Utility Industry, 1954–57”. American Economic Review, 19(2): 333-391.
Ohlson, J. A. (1995). Earnings, book values, and dividends in equity valuation. Contemporary accounting research, 11(2): 661-687.
Opler, T., Pinkowitz, L., Stulz, R., & Williamson, R. (1999). The determinants and implications of corporate cash holdings. Journal of financial economics, 52(1): 3-46.
Ou, J. A., & Penman, S. H. (1989). Financial statement analysis and the prediction of stock returns. Journal of accounting and economics, 11(4): 295-329.
Palepu, K. G., P. M. Healy. (2008). Business analysis and valuation: Using financial statements, text and cases. 4th ed. Cengage learning.
Srivastava, A. (2014). Why have measures of earnings quality changed over time?. Journal of Accounting and Economics, 57(2): 196-217.
Watts, R. (1973). The information content of dividends. The Journal of Business 46(2): 191-211.
فصلنامه مهندسی مدیریت نوین سال یازدهم، شماره دوم، تابستان 1404 |
بررسی مربوط بودن ارزش اطلاعات حسابداری با استفاده از روش CART: یک مطالعه در بورس اوراق بهادار تهران
نوراله خدادادی1، مهرداد قنبری2، بابک جمشیدی نوید3، جواد مسعودی4
چکیده
اعتبار گزارشهای مالی به مربوط بودن ارزش اطلاعات حسابداری بستگی دارد. برای اینکه اطلاعات مالی مربوط باشند، باید بین اقلام حسابداری و ارزش شرکت رابطه معنیدار وجود داشته باشد. هدف از این پژوهش تعیین اهمیت مربوط بودن ارزش متغیرهای حسابداری در پیشبینی قیمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران است. برای این منظور تعداد 93 شرکت برای دوره زمانی 1379 تا 1398 بهصورت انتخاب در دسترس از موجودیت شرکتهای حاضر مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش برای برآورد مربوط بودن ارزش متغیرهای حسابداری از یک روش ناپارامتریک به نام درخت رگرسیون و طبقهبندی (CART) که بهطور خودکار روابط غیرخطی و تعاملات بین متغیرها را دربر میگیرد، از نرمافزارهای SPSS و R استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که متغیرهای سود خالص، سود قابل تقسیم، ارزش دفتری و وجوه نقد عملیاتی به ترتیب دارای بیشترین درصد مربوط بودن ارزش در تعیین قیمت سهام هستند. همچنین یافتهها نشان میدهد که متغیرهای درآمد، جمع کل داراییها، نوع صنعت، وجوه نقد و سرمایهگذاریهای کوتاهمدت از نظر مربوط بودن، در اولویت بعدی قرار دارند. همچنین نتایج حاکی از آن است که درصد مربوط بودن ارزش متغیرهای هزینه تحقیق و توسعه و سایر سود جامع برابر صفر است. يافتههاي اين پژوهش ديدگاههايي را در زمينه اطلاعات حسابداري كه ممكن است براي منعکسکردن بهتر اطلاعات براي سرمايهگذاران در هنگام ارزيابي شركت و ارائه بينش بالقوه دررابطهبا ارزشگذاري سهام مفيد باشد ارائه میدهد.
واژههای کلیدی: مربوط بودن ارزش، درختان رگرسیون و طبقهبندی، داراییهای نامشهود، فرصتهای رشد، معیارهای عملکرد جایگزین.
مقدمه
اعتبار گزارشهاي مالي بستگي به مربوط بودن ارزش اطلاعات حسابداري دارد. فرانسيس و شيپر (Francis and schipper, 1999) مربوط بودن ارزش را توانایی اطلاعات مالي براي اخذ يا خلاصهکردن اطلاعاتي، كه بر ارزش سهام تأثيرگذار باشد تعريف كردهاند كه از توان توضيحي روابط آماري بين اطلاعات حسابداري و ارزش سهام يا بازده بازار قابلسنجش است.
ارزشگذاري سهام يكي از مباحث گستردهاي است كه در زمينه حسابداري و امور مالي مورد بررسي قرار گرفته است. روشهای ارزشگذاری سهام بورس را میتوان به سه دسته ارزشگذاری مطلق، ارزشگذاری نسبی و روشهای دارایی محور تقسیمبندی کرد. در روش گذاری مطلق، ارزشگذاری سهام به عوامل و فاکتورهای بنیادی شرکت وابسته است و بهطورکلی شامل تجزیهوتحلیل اطلاعات مختلفی است که از صورتهای مالی شرکت استخراج میشود.
از عوامل مؤثر در عوامل مالی رتبه اعتباری شرکتها، سودآوری و عملکرد مالی شرکت است. معیارهای سودآوری مانند درآمد خالص، حاشیه عملیاتی و بازده حقوق صاحبان سهام، بهطور قابل توجهی بر رتبهبندی اعتباری تأثیر میگذارد. ثبات جریان نقدی، نسبتهای اهرمی و پوشش بدهی مطلوب نیز ازجمله مهمترین معیارهای عملکرد مالی مناسب شرکت به شمار میرود. ادبيات گسترده تجربي توانايي متغيرهاي مالي مانند جريان وجوه نقد، سود و اقلام ترازنامه را براي تبيين ارزشهاي سهام را مورد بررسي قرار دادهاند (Core et al, 2003).
پژوهشهای گذشته مربوط بودن مقادير حسابداري بهخصوص سود را نشان ميدهند و نتیجهگیری ميكنند كه اقلام حسابداري ارزش مربوط بودن خود را ازدستدادهاند (Barth et al, 2001).
آنها دلايل توجيهي اين كاهش را مربوط به ظهور اقتصاد نوين دانستهاند كه در آن تعداد شركتهاي جديد با مدلهاي تجاري كه بر داراییهای نامشهود تمركز دارند افزايش يافته است (Srivastava, 2014). همچنين دليل ديگر را وجود شركتهاي زيانده ميدانند، يافتههاي تحقيقات قبلي حكايت از اين دارد كه مربوط بودن ارزش سود براي شركتهاي زيانده كاهش يافته است (Hayn,1995).
در اين پژوهش سؤال اصلي اين است كه درصد اهمیت میانگین مربوط بودن ارزش متغیرهای حسابداري در پیشبینی قیمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران چگونه است؟ و تعیین اولویتبندی متغیرهای حسابداری از نظر اهمیت مربوط بودن آنها است.
بيشتر پژوهشهای گذشته مربوط بودن سود و ارزش دفتري حقوق صاحبان سهام را مورد بررسي قرار دادهاند و متغيرهاي كه در اقتصاد نوين مهم هستند در نظر گرفته نشدهاند. بنابراين در اين پژوهش علاوه بر سود و ارزش دفتري حقوق صاحبان سهام مربوط بودن يك مجموعه بزرگتر از متغيرهاي حسابداري كه شامل پارامترهاي است كه ميتواند اطلاعاتي در مورد فرصتهاي رشد (وجوه نقد و سرمايهگذاريهاي کوتاهمدت، رشد درآمد)، داراييهاي نامشهود (هزينه تحقيق و توسعه، هزينه تبليغات و داراييهاي نامشهود شناختهشده مانند سرقفلي و نرمافزارها) و معيارهاي عملكرد جایگزين (وجوه نقد عملياتي، اقلام سود و زيان خاص، ساير سود جامع و درآمد) كه در اقتصاد نوين مهم هستند، مورد بررسي قرار ميگيرد. همچنين روند مربوط بودن متغيرهاي ديگري مانند سود تقسيمي، مخارج سرمايهاي، بهاي تمامشده كالاي فروش رفته، جمع داراييها و هزينههاي عمومي، اداري و فروش و همچنين شاخص صنعت مورد بررسي قرار گرفته است.
در اين پژوهش اهمیت مربوط بودن ارزش متغيرهاي حسابداري در پیشبینی قیمت سهام مورد بررسي قرار ميگيرد. يافتههاي اين پژوهش ديدگاههايي را در زمينه اطلاعات حسابداري كه ممكن است براي منعکسکردن بهتر اطلاعات براي سرمايهگذاران در هنگام ارزيابي شركت و ارائه بينش بالقوه دررابطهبا ارزشگذاري سهام مفيد باشد ارائه میدهد. اعتبار گزارشهای مالی به مربوط بودن ارزش اطلاعات حسابداری بستگی دارد. برای اینکه اطلاعات مالی مربوط باشند، باید بین اقلام حسابداری و ارزش شرکت رابطه معنیدار وجود داشته باشد. هدف از این پژوهش تعیین اهمیت مربوط بودن ارزش متغیرهای حسابداری در پیشبینی قیمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران است.
پژوهشهای قبلي براي برآورد مربوط بودن ارزش تا حد زيادي از يك رابطه خطي استفاده نمودهاند اما در اين پژوهش براي تخمين مربوط بودن ارزش اطلاعات حسابداري از يك مدل انعطافپذير و ناپارامتري به نام درخت رگرسیون و طبقهبندي (CART)5 استفاده شده است، كه بهطور خودكار هرگونه غیرخطیبودن و تعاملات را در بر ميگيرد و اجازه ميدهد كه روابط متغيرهاي حسابداري بهطور كامل آشكار شود.
مبانی نظری
يكي از اهداف گزارشگري مالي كمك به سرمايهگذاران در ارزيابي ارزش سهام شرکت است. براي اينكه اطلاعات مالي مربوط باشند بايد بين اقلام حسابداري و ارزش شركت رابطه معنیدار وجود داشته باشد. اگر ارتباطي بين اقلام حسابداري و ارزش شركت وجود نداشته باشد، نميتوان اطلاعات حسابداري را مربوط دانست و ازاینرو گزارشهای مالي قادر به تحقق يكي از اهداف اصلي خود نيستند(Beisland, 2009).
بررسی ادبیات پژوهش نشان میدهد که مطالعات اولسون (Ohlson, 1995) و فلتام و اولسون(Feltham & Ohlson, 1995) زیربنایی را برای تعریف مجدد رابطه میان صورتهای مالی و ارزش شرکت ارائه و ساختاری را برای الگوسازی در این زمینه فراهم نموده است.
بارث و همكاران (Barth et al, 2001) اظهار داشتند كه پژوهشهای مربوط بودن ارزش؛ ارتباط بين اقلام حسابداري و ارزشهاي بازار سهام را بررسي ميكنند. فرانسیس و شيپر (Francis and schipper, 1999) چهار رویکرد از ارزش را ارائه ميدهند که عبارتنداز: رویکرد تحلیل بنیادی، رویکرد پیشبینی، رویکرد اطلاعاتی و رویکرد اندازهگیری. بهطور خلاصه تفسیر رویکرد اول اين است كه اطلاعات مالي با ضبط ارزشهاي ذاتي كه به سمت آن حركت ميكند، بر قيمت سهام تأثير ميگذارد. در رویکرد دوم، فرانسيس و شيپر اظهار داشتند كه اطلاعات حسابداری زمانی مربوط هستند که اگر بهعنوان متغيرهاي مورد استفاده در يك مدل ارزشگذاري به كار روند به پيشبيني شاخصهای ارزش ذاتی كمك كنند، درحالیکه رویکرد سه و چهار مبتني بر ارتباط آماري بين اطلاعات مالي با قيمت يا بازده سهام است.
ميلر و مودلياني (Miller and Modigliani, 1966) و اولسون (Ohlson, 1995) در تحقيقات خود مربوط بودن سود و ارزش دفتري حقوق صاحبان سهام را پشتيباني ميكنند.
بارث و همكاران (Barth et al, 1998)، كالينز و همكاران (Collins et al, 1997)، فرانسيس و شيپر (Francis and schipper, 1999) دريافتند كه كاهش در مربوط بودن ارزش سود با افزايش مربوط بودن ارزش دفتري حقوق صاحبان سهام همراه است.
لو و زاروين (Lev and Zarowin, 1999) يك ارتباط ضعيفتر بين قيمت و سود شركتها با داراييهاي نامشهود يافتند و اين يافته را به عدم تطابق زمان هزينهها و درآمدهاي مرتبط با چنين داراييهاي را نسبت ميدهند.
یافتههای ديچيو و تانگ (Dichev and Tang, 2008) كاهش را در رابطه بين درآمدها و هزينهها را نشان ميدهند. دونلسون و همكاران (Donelson et al, 2011) و سريواستاوا (Srivastava, 2014) پيشنهاد ميكنند كه كاهش در تطبيق مربوط به تغييرات در اقتصاد است مانند افزايش تعداد شركتهاي جديد با مدلهاي تجاري كه بر داراييهاي نامشهود تمركز دارند.
بارث و همكاران (Barth et al, 1998) دريافتند كه با كاهش سلامت مالي شركت، مربوط بودن ارزش سود خالص كاهش و مربوط بودن ارزش دفتري افزايش مييابد و اين را بهعنوان نشانه كاهش سلامت مالي شركتها ميدانند.
كالينز و همكاران (Collins et al, 1997) پيشنهاد ميكنند كه هرچند تغيير در اقتصاد به سمت تكنولوژي و شركتهاي زيانده كاهش مربوط بودن سود را توضيح ميدهد، اما اين تغييرات مربوط بودن ارزش دفتري حقوق صاحبان سهام را افزايش ميدهد.
يافتههاي برون و همكاران (Brown et al, 1999) كاهش در مربوط بودن ارزش سود و افزايش در مربوط بودن ارزش دفتري حقوق صاحبان سهام از اواخر دهه 1950 تا اواخر دهه 1990 را نشان ميدهد، اما ارزش تركيبي آنها بعد از كنترل اثر مقياس كاهش مييابد.
بلاچندران و موهانرم (Balachandran and mohanram, 2011) كاهش در ارزش تركيبي سود و ارزش دفتري حقوق صاحبان سهام را از اواخر دهه 1970 تا اوايل دهه 2000 پيدا كردند.
كور و همكاران (Core et al, 2003) در پژوهشی علاوه بر سود و ارزش دفتري حقوق صاحبان سهام هزينههاي تحقيق و توسعه، هزينه تبليغات، مخارج سرمايهاي و رشد درآمد را مورد مطالعه قرار دادند، يافتههاي آنها نشان ميدهد كه مربوط بودن ارزش تركيبي متغیرها از سال 1996 تا سال 1999 كمتر از سال 1975 تا 1995 است.
لو و گو (Lev and Gu, 2016) سود و داراييها و بدهيها را بهطور غيرمستقيم، ارزش دفتري سهام و اجزاي منتخب سود، يعني درآمد، بهاي تمامشده كالاي فروش رفته و هزينههاي اداري عمومي و فروش را در نظر ميگيرند که نتایج کاهش ارزش تركيبي آنها از سال 1950 تا 2013 را نشان میدهد.
بارث و همكاران (Barth et al, 1998) در تحقیقی دریافتند که روند مربوط بودن ارزش تركيبي اطلاعات حسابداري افزایش یافته است. همچنین روند مربوط بودن ارزش داراييهاي نامشهود، فرصتهاي رشد و معيارهاي ارزيابي عملكرد جایگزین افزایش یافته است. یافتهها نشان از کاهش روند مربوط بودن سود خالص، سود تقسیمی، مخارج سرمایهای، بهای تمامشده کالای فروش رفته و داراییها و افزایش روند مربوط بودن ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام و وجوه نقد عملیاتی دارد.
كور و همكاران (Core et al, 2003) نشان دادند كه هزينه تحقيق و توسعه و هزينه تبليغات باعث ايجاد سودآوري در آينده ميشوند و بهعنوان دارايي نامشهود شناخته ميشوند.
هالونن و همكاران (Halonen et al, 2013) دریافتند که مربوط بودن ارزش دفتري حقوق صاحبان سهام افزايش و مربوط بودن ارزش سود هر سهم با گذشت زمان كاهش يافته است.
امیر و لو (Amir and Lev, 1996) استدلال میکنند که شرکتها در صنایع دارای فناوری بالا، سرمایهگذاری زیادی در داراییهای نامشهود مانند تحقیق و توسعه انجام میدهند. در نتیجۀ این امر، متغیرهای مالی آنها مانند سود و ارزش دفتری با ارزش بازار مربوط نیستند.
ابادي و لو (Aboody and Lev, 1998) نشان دادند كه هزينههاي توسعه نرمافزارها يك نوع دارايي نامشهود است كه باعث ايجاد سودآوري در آينده ميشود.
پیشینه تحقیق
اوپلر و همكاران (Opler et al, 1999) دريافتند كه شركتهايي با فرصتهاي رشد بيشتر، وجه نقد بيشتري در اختيار دارند كه نشان ميدهد وجه نقد براي رشد شركتها مناسبتر است.
كور و همكاران (Core et al, 2003) بيان كردند كه رشد درآمد باعث پيشبيني رشد سود ميشود.
جريانهاي نقدي عملياتي يك جايگزين براي سود در زمان پيشبيني جريانهاي نقدي آتي است (Palepu and Healy, 2008).
كالن و همكاران (Callen et al, 2008) دريافتند كه درآمد براي شركتهاي اينترنتي و زيانده بسيار مهم و بااهميت است.
جونز و اسميت (Jounes and Smith, 2011) دريافتند كه سود و زيان اقلام خاص و ساير سود جامع هر دو داراي ارزش مربوط هستند.
واتس (Watts, 1973) ارتباط مثبتي بين سود تقسيمي سهام و سودهاي آينده را پيدا ميكند.
مخارج سرمایهای در مدلهای رگرسیون در مطالعات کور و همکاران (Core et al, 2003) بهعنوان متغیر مستقل بهمنظور سنجش رشد مورد انتظار در سود ناشی از سرمایهگذاری در داراییهای مشهود استفاده شده است.
نسبت بازده داراييها و نسبت فروش به داراييها، مطابق يافتههاي پژوهشهای قبلی دارای ارزش مربوط هستند (Ou and Penman, 1989).
فغاني ماكراني (Faghani Makrani, Khosrow, 2014) به بررسي مربوط بودن ارزش دفتري، سود و جريان وجوه نقد با قيمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران پرداخت. نتايج نشان داد كه مربوط بودن ارزش دفتري بيشتر از سایر متغیرها است. همچنین مربوط بودن ارزش با گذشت زمان كاهش یافته و سودده يا زيانده بودن شركت نيز با گذشت زمان تأثيري بر روند مربوط بودن ارزش ترکیبی ندارد.
حمدي و همكاران (Hamdi et al, 2012) به بررسي مربوط بودن ارزش اطلاعات حسابداري در بورس تهران پرداختند. نتايج پژوهش بيانگر مربوط بودن ارزش اطلاعات حسابداري است. البته شاخصهاي ترازنامه داراي ارزش مربوط کمتری نسبت به شاخصهای سود و زیانی هستند. همچنين سودده يا زيانده بودن و اندازه شركت بر مربوط بودن اطلاعات حسابداري اثرگذار بوده است.
رحماني و قاسمي (Rahmani & Ghasemi, 2012) در پژوهشی كه در بورس اوراق بهادار تهران انجام دادند دريافتند كه سود خالص و سرقفلي گزارششده رابطه قوي و معناداري با قيمت سهام دارند.
مرادي و همكاران (Moradi et al, 2016) به بررسي روابط ميان چرخه عمر شركت و مربوط بودن داراييهاي نامشهود در بورس تهران پرداختند. آنها دریافتند که بين ارزش دفتري حقوق صاحبان سهام، سود باقیمانده و ارزش دفتري داراييهاي نامشهود با ارزش سهام رابطه مثبت و معنیدار وجود دارد.
ستایش و همکاران (Setayesh et al, 2014) در پژوهشی به بررسی مربوط بودن دادههای حسابداری در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج بیانگر آن است که سود و سود تقسیمی اطلاعات مربوط در تصمیمگیری سرمایهگذاران هستند؛ اما بین ارزش دفتری و قیمت سهام رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج نشان میدهد که اندازه شرکت، اهرم و صنعت عامل مؤثر در تعیین مربوط بودن اطلاعات مالی است؛ اما نقدینگی بر میزان مربوط بودن ارزش تأثیری ندارد.
خانی و همکاران (Khani et al, 2013) در پژوهشی به بررسی تأثیر هزینههای تحقیق و توسعه بر بازده سهام شرکتهای داروسازی فعال در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج نشان میدهد که بین هزینه تحقیق و توسعه و بازده سهام رابطه معنیداری وجود ندارد. علاوه بر این بین هزینههای تحقیق و توسعه و صرف ریسک نیز در پرتفوی پوشش ریسک، رابطه معنیداری یافت نشد.
هدف اصلی پژوهش اين است كه درصد اهمیت مربوط بودن ارزش متغیرهای حسابداري در پیشبینی قیمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران چگونه است؟ و تعیین اولویتبندی متغیرهای حسابداری از نظر اهمیت مربوط بودن آنها است.
روششناسی پژوهش
در اين پژوهش با قيد محدوديتهاي زير در جامعه آماري، نمونه آماري تعیین ميشود.
نمونه انتخابي اين پژوهش شامل شركتهاي است كه داراي شرايط زير باشند:
1- دسترسي به اطلاعات صورتهاي مالي و گزارشهاي همراه صورتهاي مالي و اطلاعات متغيرهاي حسابداري مورد استفاده در اين پژوهش طي دوره زماني 1398- 1379 از بورس اوراق بهادار تهران امكانپذير باشد.
2- سال مالی منتهي به پايان اسفندماه باشد.
3- در دوره مورد بررسي تغيير دوره مالي نداده باشند.
4- جزء بانكها و مؤسسات مالي (شركتهاي سرمايهگذاري، واسطهگري مالي، بيمه، ليزينگ و شركتهاي هلدينگ) نباشند.
با توجه به شرايط فوقالذكر تعداد 93 شركت از بين دوازده صنعت مختلف حائز شرايط فوق گرديد و درنهایت تعداد 941 شركت - سال بهعنوان نمونه انتخاب گرديد.
در اين پژوهش براي گردآوري اطلاعات، ابتدا از روش كتابخانهاي استفاده شده است، سپس براي جمعآوري دادههاي مورد نياز، اطلاعات مندرج در صورتهاي مالي و گزارشهاي همراه صورتهاي مالي از طريق بررسي سامانه اطلاعاتي مركز پژوهش، توسعه و مطالعات اسلامي سازمان بورس و اوراق بهادار به آدرس www.rdis.ir و شبكه كدال به آدرس www.codal.ir استفاده گرديده است و همچنين اطلاعات قيمت سهام شركتها از طريق سامانه شركت مديريت فناوري بورس تهران به آدرس www.tsetmc. com جمعآوري گرديد. اين پژوهش از نظر هدف جزء پژوهشهای كاربردي است و نوع دادههاي آن جزء دادههاي كمي است. از نظر روش به روش توصيفي – همبستگي انجام شده است. در اين پژوهش از تحليل رگرسيون استفاده شده است. در اين پژوهش ابتدا با استفاده از روش كتابخانهاي مباني نظري استخراج، سپس دادههاي جمعآوریشده در قالب پروندههاي برنامه (Excel) تنظيم شده است. براي تجزیهوتحلیل آماري اطلاعات از نرمافزارهاي SPSS و R استفاده گرديده است.
براي برآورد مربوط بودن ارزش اطلاعات حسابداري از روش درخت رگرسيون و طبقهبندي (CART) توان توضيحي را بهطور سالانه تخمين و استفاده گرديده است.
مدل پژوهش و متغيرها
برای برآورد ارزش مربوط بودن اطلاعات حسابداري، رابطه بين قيمت و متغيرهاي حسابداري بر اساس معادله (1) بهطور سالانه تخمين زده ميشود و توان توضيحي آن بهعنوان ارزش مربوط بودن در نظر گرفته ميشود.
متغير وابسته:
= قيمت سهم سه ماه بعد از پايان سال مالي است.
CART، تابع برآورد درخت رگرسیون و طبقهبندي است كه مشابه درخت تصميمگيري است. بهطور خلاصه CART يك رويكرد برآورد ناپارمتريك و انعطافپذير است كه محقق را براي تعيين و شكل ارتباط بالقوه متغيرها محدود نميكند؛ CART غیرخطیبودنها را دررابطهبا فعلوانفعالات ميان و بين متغيرهاي توضيحي با تقسیمشدن بازگشتي به متغيرها را شناسايي ميكند و بهطور خودكار غیرخطیبودن و تعاملات متغيرها كه باعث افزايش توان توضيحي ميشود با هم تركيب ميكند.
متغيرهاي مستقل: در مدل (1) شامل برداري از 16 متغير حسابداري است كه به شرح زير هستند.
سود هر سهم (NI): برابر با تقسيم سود خالص شركت بر تعداد سهام .
ارزش دفتري هر سهم (BVE): برابر با تقسيم حقوق صاحبان سهام شركت بر تعداد سهام.
هزينه تحقيق و توسعه هر سهم (RD): برابر با تقسيم هزينه تحقيق و توسعه بر تعداد سهام.
داراييهاي نامشهود بهازای هر سهم (INTAN): برابر با تقسیم حاصلجمع داراييهاي نامشهود شناساییشده شامل سرقفلي، نرمافزارها بر تعداد سهام.
هزينههاي تبليغات بهازای هر سهم (ADV): برابر با تقسيم هزينه تبليغات بر تعداد سهام.
وجوه نقد و سرمايهگذاريهاي كوتاهمدت بهازای هر سهم (CASH): برابر با حاصلجمع وجوه نقد و سرمايهگذاريهاي كوتاهمدت بر تعداد سهام.
رشد درآمد براي هر سهم : برابر با اختلاف فروش پايان سال با فروش اول سال تقسيم بر تعداد سهام.
وجوه نقد عملياتي براي هر سهم (CF): برابر با تقسيم وجوه نقد عملياتي بر تعداد سهام .
درآمد هر سهم (REV): برابر با تقسيم درآمد پايان سال بر تعداد سهام .
اقلام خاص براي هر سهم (خالص ساير درآمدها و هزينههاي غيرعملياتي SPI): برابر با تقسيم خالص ساير درآمدها و هزينههاي غيرعملياتي بر تعداد سهام.
ساير سود جامع هر سهم (OCI): برابر با تقسيم خالص ساير سود جامع بر تعداد سهام .
سود تقسيمي هر سهم (DIV): برابر با سود قابل تقسيم بر تعداد سهام .
مخارج سرمايهاي هر سهم (CAPX): برابر با تقسيم مخارج سرمايهاي بر تعداد سهام.
بهاي تمامشده كالاي فروش رفته بهازای هر سهم (COGS): برابر با تقسيم بهاي تمامشده كالاي فروش رفته بر تعداد.
هزينههاي عمومي، اداري و فروش بهازای هر سهم (SGA): برابر با تقسيم هزينههاي عمومي، اداري و فروش بر تعداد سهام.
داراييها بهازای هر سهم (ASSETS): برابر با تقسيم جمع كل داراييها بر تعداد سهام .
متغيرهاي كنترل صنعت : متغير مصنوعي (0 و 1) براي تفكيك صنايع مختلف در بورس تهران
يافتههاي پژوهش
جدول 1. خلاصه آمار توصيفي براي شركتهاي نمونه (941= n)
متغير | علامت اختصاری | ميانگين | انحراف معيار | مينيمم | ماكزيمم |
قيمت | p | 22/8729 | 88/16552 | 485 | 245350 |
سود خالص هر سهم | NI | 82/879 | 83/1381 | 86/7645- | 41/9989 |
ارزش دفتري هر سهم | BVE | 58/2129 | 40/3363 | 39/28239- | 65/50905 |
هزينه تحقيق و توسعه هر سهم | RD | 40/28 | 3/126 | 0 | 78/2953 |
داراييهاي نامشهود هر سهم | INTAN | 27/47 | 47/117 | 0 | 06/1509 |
هزينه تبليغات هر سهم | ADV | 51/33 | 96/68 | 0 | 19/981 |
وجوه نقد و سرمايهگذاري کوتاهمدت هر سهم | CACH | 66/396 | 38/690 | 25/2 | 18/7129 |
رشد درآمد هر سهم | REVGR | 68/1163 | 44/4710 | 09/53165- | 55/69570 |
وجوه نقد عملياتي هر سهم | CF | 33/894 | 35/1453 | 71/4020- | 96/13365 |
درآمد هر سهم | REV | 18/7099 | 86/10343 | 28/44 | 11/170652 |
اقلام خاص هر سهم (خالص درآمدها و هزينههاي غيرعملياتي) | SPI | 28/137 | 97/432 | 24/8364- | 28/4805 |
ساير سود جامع هر سهم | OCI | 18/43 | 79/452 | 82/1012- | 11/8586 |
سود تقسيمي هر سهم | DIV | 77/600 | 16/809 | 0 | 6000 |
مخارج سرمايهاي هر سهم | CAPX | 29/132 | 59/311 | 0 | 48/6251 |
بهاي تمامشده كالاي فروش رفته | COGS | 55/5440 | 65/9271 | 23/78 | 12/160831 |
هزينههاي اداري عمومي و فروش | SGA | 79/460 | 45/541 | 692/0 | 52/4537 |
داراييها براي هر سهم | ASSETS | 65/8017 | 78/8430 | 99/182 | 63/144114 |
(جدول 2) ضريب همبستگي بين متغيرها را نشان ميدهد. ضريب همبستگي پيرسون را براي تسهيل مقايسه با پژوهشهای قبلي ارائه شده است تخمین CART، ناپارامتريك بوده و درنتیجه هرگونه چولگي در توزيع آشكار در تفاوت بين ضريب همبستگي پيرسون و اسپيرمن هيچ اثري بر برآوردهاي اين تحقيق ندارد.
با توجه به (جدول 2) همبستگي بين قيمت و سود خالص از همه بزرگتر است و پس از آن همبستگي بين قيمت و سود تقسيمي و ارزش دفتري حقوق صاحبان سهام در ردههاي بعدي قرار دارند. ضريب همبستگي پيرسون (اسپيرمن) 464/ (729/0) براي سود خالص، 309/ (573/0) براي سود تقسيمي و 309/0 (566/0) براي ارزش دفتري حقوق صاحبان سهام را نشان ميدهد.
جدول 2. ضريب همبستگي پيرسون در بالا و اسپيرمن (پایین) بين متغيرها (941= n)
| متغير | 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
1 | p |
| 464/ | 309/ | 005/ | 123/ | 048/ | 243/ | 172/ | 274/ | 277/ | 101/ | 105/ | 309/ | 107/ | 226/ | 242/ | 262/ |
2 | NI | 729/ |
| 541/ | 046/- | 170/ | 172/ | 489/ | 281/ | 502/ | 454/ | 217/ | 027/ | 691/ | 160/ | 347/ | 186/ | 430/ |
3 | BEV | 566/ | 742/ |
| 152/- | 081/ | 128/ | 174/ | 019/- | 240/ | 110/ | 031/ | 154/ | 389/ | 012/ | 045/ | 005/- | 154/ |
4 | RD | 177/ | 236/ | 140/ |
| 105/ | 001/- | 135/ | 090/ | 134/ | 246/ | 006/- | 016/- | 125/ | 198/ | 253/ | 156/ | 257/ |
5 | INTAN | 091/ | 063/ | 026/ | 232/ |
| 024/ | 200/ | 162/ | 244/ | 296/ | 007/ | 002/- | 198/ | 091/ | 271/ | 246/ | 293/ |
6 | ADV | 148/ | 210/ | 189/ | 113/ | 163/ |
| 072/ | 067/ | 133/ | 142/ | 015/ | 031/- | 200/ | 036/ | 099/ | 173/ | 172/ |
7 | CACH | 236/ | 338/ | 316/ | 148/ | 188/ | 191/ |
| 218/ | 533/ | 487/ | 171/ | 019/ | 390/ | 133/ | 443/ | 211/ | 482/ |
8 | REVGR | 341/ | 377/ | 260/ | 181/ | 122/ | 141/ | 291/ |
| 252/ | 556/ | 025/- | 055/ | 098/ | 125/ | 529/ | 344/ | 344/ |
9 | CF | 447/ | 519/ | 389/ | 173/ | 179/ | 133/ | 366/ | 213/ |
| 505/ | 022/- | 051/ | 494/ | 215/ | 452/ | 303/ | 428/ |
10 | REV | 393/ | 478/ | 430/ | 313/ | 290/ | 325/ | 423/ | 577/ | 409/ |
| 093/ | 061/ | 334/ | 211/ | 975/ | 542/ | 836/ |
11 | SPI | 091/ | 195/ | 194/ | 012/ | 063/ | 110/ | 221/ | 033/ | 094/ | 165/ |
| 041/ | 118/ | 021/ | 095/ | 009/- | 092/ |
12 | OCI | 009/ | 037/- | 029/ | 078/- | 014/- | 042/- | 002/ | 015/- | 019/- | 021/- | 019/ |
| 026/- | 074/ | 062/ | 055/ | 090/ |
13 | DIV | 573/ | 753/ | 591/ | 201/ | 081/ | 200/ | 281/ | 201/ | 471/ | 398/ | 158/ | 065/- |
| 146/ | 249/ | 137/ | 378/ |
14 | CAPX | 306/ | 300/ | 187/ | 281/ | 256/ | 201/ | 213/ | 255/ | 261/ | 392/ | 043/ | 075/- | 273/ |
| 191/ | 203/ | 170/ |
15 | COGS | 230/ | 294/ | 271/ | 269/ | 280/ | 284/ | 360/ | 484/ | 302/ | 921/ | 170/ | 018/- | 249/ | 358/ |
| 493/ | 794/ |
16 | SGA | 223/ | 234/ | 283/ | 333/ | 343/ | 356/ | 326/ | 331/ | 254/ | 730/ | 091/ | 015/- | 192/ | 352/ | 698/ |
| 475/ |
17 | ASSETS | 416/ | 454/ | 479/ | 318/ | 296/ | 376/ | 374/ | 381/ | 355/ | 786/ | 253/ | 001/ | 381/ | 334/ | 729/ | 669/ |
|
(جدول 3) ردیف آخر مربوط بودن ترکیبی سالانه متغیرهای حسابداری را نشان میدهد و سایر ردیفها درصد سالانه هر متغیر از ارزش ترکیبی مربوط بودن هر سال را نشان میدهد. بهعبارتدیگر درصد اهمیت هر متغیر را نشان میدهد. (جدول 3) خروجی الگوریتم CART از معادله (1) را برای هر سال و درصد اهمیت هر متغیر در تعیین قیمت را نشان میدهد.
جدول 3. درصد خروجی سالانه مربوط بودن ارزش متغیرهای حسابداری با روش را نشان میدهد.
98 | 97 | 96 | 95 | 94 | 93 | 92 | 91 | 90 | 89 | 88 | 87 | 86 | 85 | 84 | 83 | 82 | 81 | 80 | 79 | متغیرسال |
14 | 23 | 19 | 20 | 27 | 27 | 27 | 27 | 28 | 28 | 30 | 18 | 30 | 35 | 34 | 34 | 30 | 16 | 41 | 24 | NI |
22 | 20 | 13 | 25 | 15 | 20 | 17 | 23 | 16 | 17 | 32 | 31 | 14 | 12 | 11 | 14 | 3 | 0 | 0 | 10 | BEV |
0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | RD |
0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 1 | 0 | 0 | 0 | 0 | 2 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 1 | 0 | 0 | INTAN |
0 | 0 | 6 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 1 | 0 | 0 | 0 | 10 | 0 | 0 | 0 | 0 | 1 | 0 | 0 | ADV |
0 | 0 | 9 | 0 | 7 | 12 | 9 | 11 | 11 | 0 | 2 | 0 | 0 | 1 | 11 | 0 | 2 | 0 | 6 | 10 | CASH |
14 | 13 | 0 | 0 | 1 | 0 | 14 | 0 | 0 | 0 | 3 | 0 | 14 | 9 | 2 | 1 | 0 | 0 | 0 | 0 | REVGR |
0 | 0 | 15 | 12 | 18 | 10 | 0 | 0 | 10 | 12 | 2 | 1 | 15 | 0 | 10 | 16 | 16 | 0 | 12 | 10 | CF |
17 | 13 | 3 | 10 | 0 | 0 | 13 | 0 | 0 | 0 | 5 | 11 | 14 | 8 | 1 | 7 | 12 | 0 | 0 | 0 | REV |
0 | 0 | 0 | 8 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 9 | 11 | 0 | 0 | 0 | 7 | 12 | 0 | 0 | 0 | SPI |
0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | OCT |
14 | 15 | 22 | 18 | 24 | 22 | 2 | 23 | 21 | 12 | 9 | 11 | 1 | 19 | 25 | 19 | 14 | 58 | 29 | 33 | DIV |
0 | 0 | 3 | 0 | 7 | 0 | 0 | 0 | 9 | 0 | 0 | 0 | 0 | 4 | 0 | 0 | 0 | 0 | 6 | 14 | CAPX |
0 | 0 | 2 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 9 | 1 | 0 | 0 | COGS |
0 | 0 | 4 | 1 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 2 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | SGA |
19 | 16 | 3 | 2 | 0 | 10 | 13 | 7 | 0 | 17 | 2 | 11 | 0 | 0 | 0 | 1 | 0 | 0 | 0 | 0 | ASSETS |
0 | 0 | 0 | 4 | 1 | 0 | 3 | 9 | 5 | 12 | 6 | 2 | 0 | 11 | 7 | 1 | 2 | 23 | 6 | 0 | IND |
64 | 46 | 2/60 | 1/58 | 6/65 | 2/37 | 5/61 | 57 | 82 | 75 | 5/82 | 1/56 | 3/77 | 5/51 | 2/61 | 5/63 | 70 | 49 | 30 | 39 |
|
(جدول 4) درصد میانگین مربوط بودن ارزش هر متغیر حسابداری طی کل دوره زمانی پژوهش را نشان میدهد.
(جدول 4) ميزان متوسط مربوط بودن ارزش تكي هر متغير حسابداري را از سال 1379 تا 1398 نشان ميدهد.
(جدول 4) نشان میدهد که بیشترین درصد مربوط بودن متعلق به سود خالص 65/26% و متغیر بعدی که بیشترین اهمیت دارد سود قابل تقسیم با 55/19% است. متغیر ارزش دفتری با 75/15% در رتبه بعدی قرار دارد. (جدول 4) نشان میدهد که مربوط بودن ارزش هزینه تحقیق و توسعه (RD) و سایر سود جامع (OCI) برابر صفر است.
جدول 4. درصد ميانگين مربوط بودن ارزش تكي متغيرهاي حسابداري
متغير | كل سالها (1398-1379) | رتبه متغیر بر حسب اهمیت ارزش متغیرهای حسابداری |
NI | 65/26 | اول |
DIV | 55/19 | دوم |
BVE | 75/15 | سوم |
CF | 05/8 | چهارم |
REV | 7/5 | پنجم |
ASSETS | 05/5 | ششم |
IND | 60/4 | هفتم |
CASH | 55/4 | هشتم |
REVGR | 55/3 | نهم |
SPI | 35/2 | دهم |
CAPX | 15/2 | یازدهم |
ADV | 9/0 | دوازدهم |
COGs | 6/0 | سیزدهم |
SGA | 35/0 | چهاردهم |
INTAN | 2/0 | پانزدهم |
RD | 0 | شانزدهم |
OCI | 0 | شانزدهم |
(شکل 1) اطلاعات (جدول 4) را به تصویر میکشد. (شکل 1) نشان میدهد که متغیرهای سود خالص، سود قابل تقسیم، ارزش دفتری و وجوه نقد عملیاتی در پیشبینی قیمت سهام در رتبههای اول تا چهارم قرار دارند. سایر متغیرها بر اساس درصد اهمیت آنها در رتبههای بعدی قرار میگیرند.
شکل 1. نمودار دایرهای درصد اهمیت مربوط بودن متغییرهای حسابداری
بحث و نتیجهگیری
سؤالي كه اين پژوهش به آن ميپردازد اين است كه درصد اهمیت میانگین مربوط بودن ارزش متغیرهای حسابداري در پیشبینی قیمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران چگونه است؟ در اين پژوهش از توان توضيحي رابطه اطلاعات حسابداري با قيمت سهام () بهعنوان ارزش مربوط بودن استفاده ميشود. در اين پژوهش علاوه بر سود خالص و ارزش دفتري حقوق صاحبان سهام متغيرهاي بيشتر كه مربوط به داراييهاي نامشهود شامل داراييهاي نامشهود شناختهشده، هزينه تحقيق و توسعه، هزينه تبليغات و پارامترهاي رشد شامل وجه نقد و سرمايهگذاريهاي كوتاهمدت و رشد درآمد و معيارهاي عملكرد جايگزين شامل وجوه نقد عملياتي، درآمد، اقلام خاص (خالص ساير درآمد و هزينههاي غيرعملياتي) و ساير سود جامع مورد بررسي قرار گرفته است. همچنين متغيرهاي سود تقسيمي، بهاي تمامشده كالاي فروش رفته، هزينههاي عمومي، اداري و فروش، مخارج سرمايهاي و كل داراييها و شاخص صنعت كه در پژوهشهای قبلي نشان از مربوط بودن ارزش آنها دارد، بررسي گرديدهاند.
در اين پژوهش براي برآورد رابطه بين قيمت و اطلاعات حسابداري از يك رويكرد ناپارامتريك و انعطافپذير به نام درخت رگرسیون و طبقهبندي (CART)، كه بهطور خودكار غیرخطیبودنها و تعاملات را براي حداقل كردن خطاهاي پيشبيني با هم تركيب ميكند استفاده گرديده است.
ارزشگذاري سهام يكي از مباحث گستردهاي است كه در زمينه حسابداري و امور مالي مورد بررسي قرار گرفته است. روشهای ارزشگذاری سهام بورس را میتوان به سه دسته ارزشگذاری مطلق، ارزشگذاری نسبی و روشهای دارایی محور تقسیمبندی کرد. در روش گذاری مطلق، ارزشگذاری سهام به عوامل و فاکتورهای بنیادی شرکت وابسته است و بهطورکلی شامل تجزیهوتحلیل اطلاعات مختلفی است که از صورتهای مالی شرکت استخراج میشود.
يافتههاي پژوهش نشان ميدهد كه متغیرهای سود خالص، سود قابل تقسیم (مطابق با ستایش و همکاران، 1393)، ارزش دفتری (مطابق با بارث و همکاران، 2018) و وجوه نقد عملیاتی به ترتیب دارای بیشترین درصد مربوط بودن ارزش در تعیین قیمت سهام هستند. متغیرهای درآمد، جمع کل داراییها، نوع صنعت و وجوه نقد و سرمایهگذاریهای کوتاهمدت از نظر مربوط بودن، به ترتیب در اولویت بعدی قرار دارند. سایر متغیرها در اولویت بعدی قرار دارند. همچنین نتایج نشان میدهد که درصد مربوط بودن ارزش هزینه تحقیق و توسعه (مطابق با خانی و همکاران، 1392) و سایر سود جامع (مغایر با جونز و اسمیت،2011 ) برابر صفر است.
پیشنهادات
با توجه به نتایج پژوهش، در ادامه پیشنهادهای کاربردی و پژوهشی به شرح زیر ارائه میگردد.
1- به سرمايهگذاران پیشنهاد ميشود با توجه درصد مربوط بودن ارزش اين متغيرها، در تصميمگيريهاي خود آنها در نظر داشته باشند.
2- به سرمايهگذاران پیشنهاد ميشود كه در تصميمگيريهاي خود نوع صنعت را در نظر داشته باشند.
3- به استانداردگذاران توصيه ميشود كه از نتايج اين پژوهش در تصميمات استانداردگذاري خود استفاده و به عوامل تأثيرگذار بر مربوط بودن ارزش اطلاعات حسابداري توجه نمايند.
- پیشنهاد میگردد در پژوهشی رابطه بین حاکمیت شرکتی و مربوط بودن ارزش اطلاعات حسابداری مورد بررسی قرار گیرد.
- پیشنهاد میگردد در پژوهشی رابطه بین تمرکز مالکیت و مربوط بودن ارزش اطلاعات حسابداری مورد بررسی قرار گیرد
- پیشنهاد میگردد در پژوهشی تأثیر مدیریت سود بر مربوط بودن ارزش اطلاعات حسابداری مورد بررسی قرار گیرد.
در اين پژوهش موانع و محدوديتهايی به شرح زير وجود داشت:
- عدم دسترسي به اطلاعات صورتهاي مالي بعضي از شركتها
- عدم افشاء هزينه تبليغات و هزينه تحقيق و توسعه در صورتهاي مالي بعضي از شركتها
قدردانی
از اساتید، صاحبنظران و کارشناسانی که در تهیه این پژوهش همکاری داشتهاند، تشکر و قدردانی میگردد.
تضاد منافع
نویسندگان اعلام مینمایند که تضاد منافعی در این تحقیق وجود ندارد.
References:
Aboody, D., and B. Lev. 1998. The value relevance of intangibles: The case of software capitalization. Journal of Accounting Research 36 (Supplement): 161-191.
Amir, E., & Lev, B. (1996). Value-relevance of nonfinancial information: The wireless communications industry. Journal of accounting and economics, 22(1): 3-30.
Balachandran, S., and Mohanram, P. (2011). Is the decline in value relevance of accounting driven by increased conservatism?. Review of Accounting Studies, 16(1): 272-301.
Barth, M. E., Beaver, W. H., and Landsman, W. R. (2001). The relevance of the value relevance literature for financial accounting standard setting: Another view. Journal of Accounting and Economics, 31(1): 77-104.
Barth, M. E., Clement, M. B., Foster, G., and Kasznik, R. (1998). Brand values and capital market valuation. Review of Accounting Studies, 3(1): 41-68.
Barth, Mary. E., Li, Ken., Mcclur Charles G. (2018). Evolution in value relevance of accounting information. Graduate school of Business Stanford university.
Beisland, L.A. (2009). A review of the value relevance literature. The Open Business Journal, 2(1): 7-27.
Brown, S., Lo, K., and Lys, T. (1999). Use of R2 in accounting research: Measuring changes in value relevance over the last four decades. Journal of Accounting and Economics, 28(1): 83-115.
Collins, D. W., Maydew, E. L., and Weiss I. S. (1997). Changes in the value-relevance of earnings and book values over the past forty years. Journal of Accounting and Economics, 24(1): 39-67.
Collins, D. W., Pincus, M., and Xie, H. (1999). Equity valuation and negative earnings: The role of book value of equity. The Accounting Review, 74(1): 29-61.
Core, J. E., Guay, W. R., and Van Buskirk, A. (2003). Market valuations in the New Economy: An investigation of what has changed. Journal of Accounting and Economics, 34(1): 43-67.
Dichev, I. D., & Tang, V. W. (2008). Matching and the changing properties of accounting earnings over the last 40 years. The Accounting Review, 83(6): 1425-1460.
Donelson, D. C., Jennings, R., & McInnis, J. (2011). Changes over time in the revenue-expense relation: Accounting or economics?. The Accounting Review, 86(3): 945-974.
Faghani Makrani, Khosrow (2014). Correlation of book value, accounting profit and cash flow with stock price, management accounting research quarterly, 8)24(
Feltham, G. A., & Ohlson, J. A. (1995). Valuation and clean surplus accounting for operating and financial activities. Contemporary accounting research, 11(2): 689-731.
Francis, J., & Schipper, K. (1999). Have financial statements lost their relevance?. Journal of accounting Research, 37(2): 319-352.
Halonen E, pavlovic P, person R. (2013). value relevance of accounting information and its impact on stock prices:evidence from Sweden. Journal of contemporary Accounting and economics. 9(1): 47-59.
Hamdi, Karim; Faal Qayyumi, Ali Barzouzadeh Zavareh, Mohsen and Taqikhani, Nastaran (2012). The relevance of the value of accounting information and the factors affecting it. Financial accounting and auditing researches, 5(19), pp. 173-193.
Hayn, C. (1995). The information content of losses. Journal of accounting and economics, 20(2): 125-153.
Jones, D. A., & Smith, K. J. (2011). Comparing the value relevance, predictive value, and persistence of other comprehensive income and special items. The Accounting Review, 86(6): 2047-2073.
Khani, Abdullah; Sadeghi, Mohsen and Mohammadi Holeso, Mehraj (2013). The effect of research and development costs on the stock returns of pharmaceutical companies active in the Tehran Stock Exchange, Financial Accounting, Volume 6, Number 21, pp. 153-174.
Lev, B., & Gu, F. (2016). The end of accounting and the path forward for investors and managers. John Wiley & Sons.
Lev, B., & Zarowin, P. (1999). The boundaries of financial reporting and how to extend them. Journal of Accounting research, 37(2): 353-385.
Miller, M., and F. Modigliani. 1966. “Some Estimates of the Cost of Capital to the Electric Utility Industry, 1954–57”. American Economic Review, 19(2): 333-391.
Moradi, J., valipour, H., & salehi, M. (2016). The Relevance of Intangible Assets Considering Firm's Life Cycle. Empirical Research in Accounting, 6(1), 1-14. doi: 10.22051/jera.2016.650
Ohlson, J. A. (1995). Earnings, book values, and dividends in equity valuation. Contemporary accounting research, 11(2): 661-687.
Opler, T., Pinkowitz, L., Stulz, R., & Williamson, R. (1999). The determinants and implications of corporate cash holdings. Journal of financial economics, 52(1): 3-46.
Ou, J. A., & Penman, S. H. (1989). Financial statement analysis and the prediction of stock returns. Journal of accounting and economics, 11(4): 295-329.
Palepu, K. G., P. M. Healy. (2008). Business analysis and valuation: Using financial statements, text and cases. 4th ed. Cengage learning.
Rahmani, Ali and Ghasemi, Mahsa (2012), The relationship between reported goodwill value, Accounting Empirical Research, Volume 3, Number 1, pp. 111-134.
Setayesh, M. H., Rezaei, G., & Kebriaie, A. A. (2014). Value-Relevance of Accounting Data and its Effective Factors. Journal of Iranian Accounting Review, 1(3), 41-61.
Srivastava, A. (2014). Why have measures of earnings quality changed over time?. Journal of Accounting and Economics, 57(2): 196-217.
Watts, R. (1973). The information content of dividends. The Journal of Business 46(2): 191-211.
COPYRIGHTS © 2023 by the authors. Licensee Advances in Modern Management Engineering Journal. This article is an open access article distributed under the terms and conditions of the Creative Commons Attribution 4.0 International (CC BY 4.0) (http://creativecommons.org/licenses/by/4.0/).
|
[1] . دانشجوی دکتری حسابداری، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه، ایران.
[2] 2. استادیار، گروه حسابداری، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه، ایران. (نویسنده مسئول)
Mehrdadghanbary@yahoo.com
[3] . استادیار، گروه حسابداری، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه، ایران.
[4] . استادیار، گروه حسابداری، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه، ایران.
تاریخ وصول 13/5/1403 تاریخ پذیرش 9/7/1403
[5] - Classification and Regression Trees