نقش واسطهای روانبنههای شناختی در ارتباط با فرایند و محتوای خانواده و شیوههای مقابله با تعارض
محورهای موضوعی : روان درمانگری
ایران جلالی
1
(کارشناس ارشد روانشناسی عمومی)
سیروس سروقد
2
(استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت)
سیامک سامانی
3
(دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت)
کلید واژه: تعارض والد-کودک, روانبنههای شناختی, فرایند و محتوای خانواده,
چکیده مقاله :
با هدف تعیین نقش واسطه ای روان بنه‎های شناختی سازش‎نایافته در ارتباط با فرایند و محتوای خانواده و شیوه های مقابله با تعارض، 400 نفر (240 دختر و 160 پسر) از دانش آموزان دبیرستانی شهر شیراز به روش نمونه‎برداری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به سیاهه تعارض سازمانی (رحیم و مگنر، 1995)، پرسشنامه روان بنه های یانگ (1994) و مقیاس فرایند و محتوای خانواده (سامانی، 1387) پاسخ دادند. نتایج آزمون همبستگی نشان دادند بین طرحواره‎های شناختی و مؤلفه‎های محتوای خانواده (به استثنای دیگرجهت‎مندی با فضای زندگی و منابع مالی) و مؤلفه‎های فرایند خانواده (به استثنای باورهای مذهبی) رابطه منفی معنادار و بین شیوه‎های حل تعارض با والدین و مؤلفه‎های فرایند خانواده (به استثنای باورهای مذهبی) رابطه مثبت معنادار وجود دارد. شاخص برازندگی مدل ها در تحلیل مسیر نشان داد که مدل های مفروض با متغیر مستقل محتوای خانواده در رابطه با شیوه های حل تعارض با مادر (به استثنای شیوه سلطه‎گرایانه) و شیوه حل تعارض با پدر (به استثنای شیوه ائتلاف‎گرایانه، سلطه‎گرایانه و سازش‎گرایانه) همگی تأئید شدند.
In order to determine the mediating role of maladaptive cognitive schemas as related to family process and content and strategies for coping with parent-child conflict, 400 high school students (240 females, 160 males) in Shiraz city during the academic year of 2011-2012 were selected by multistage cluster sampling method and responded to the Organizational Conflict Inventory (ROCI-II; Rahim & Magner, 1995), Schema Questionnaire-Short Form (Young, 1999) and Family Process and Content Scale (Samani, 2009). Findings revealed no meaningful relationship between cognitive schema and family content components (except other-directedness with life atmosphere and fiscal resources) and family process (except religious beliefs). Also, a meaningful relationship was found between strategies for coping with parent-child conflict and family process components (excepting religious beliefs). Goodness of Fit Index derived from path analysis revealed the confirmation of the hypothesis regarding the model of relationship between family content with strategies for coping with mother-child conflict (except dominating) and strategies for coping with father-child conflict (except integrating, dominating and accommodating).