شناسایی و رتبهبندی ابعاد سیاستگذاری جهت ارتقای آموزش کارکنان ( نمونه پژوهش : اداره کل امور مالیاتی استان مازندران)
محورهای موضوعی : برنامه درسیعلیرضا کریم پور 1 , رضا یوسفی سعید آبادی 2 , سعید صفاریان همدانی 3
1 - دانشجوی دکتری تخصصی مدیریت آموزش عالی، واحد ساری، دانشگاه آزاد اسلامی، ساری، ایران.
2 - استادیار گروه مدیریت، واحد ساری، دانشگاه آزاد اسلامی، ساری، ایران. (نویسنده مسئول)
3 - استادیار گروه مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری
کلید واژه: رتبهبندی, پذیرش نوآوری, آموزش کارکنان, سبک تصمیمگیری, سیاستگذاری,
چکیده مقاله :
هدف کلی پژوهش حاضر، شناسایی و رتبه بندی ابعاد سیاست گذاری جهت ارتقای آموزش کارکنان ( نمونه پژوهش : اداره کل امور مالیاتی استان مازندران) بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است که با رویکرد آمیخته (کیفی و کمی) با طرح اکتشافی انجام شد. در بخش کمی از روش توصیفی از نوع پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری آن را در بخش کیفی، مدیران و خبرگان سازمان امور مالیاتی استان مازندران به تعداد 20 نفر و در بخش کمی، کارکنان سازمان امور مالیاتی استان مازندران به تعداد 1075 نفر تشکیل دادند که در بخش کیفی از روش نمونه گیری هدفمند و با در نظر گرفتن قانون اشباع تعداد 10 نفر و در بخش کمی بر اساس فرمول کوکران، تعداد 283 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته با 40 سؤال استفاده شد. روایی صوری و محتوایی ابزار به تأیید متخصصان رسید و پایایی ترکیبی و آلفای کرونباخ آنها نیز بالای 7/0 محاسبه شد که مورد تأیید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرم افزارهای SPSS21 و PLS استفاده شده است. نتایج نشان داد که؛ سیاست گذاری دارای 5 بعد آینده نگری، چشم انداز استراتژیک، مدیریت دانش، برنامه ریزی و ساختار سازمان است و بعد چشم انداز استراتژیک با بارعاملی 863/0 دارای رتبه بیشتر و بعد ساختار سازمان با بارعاملی 435/0 دارای رتبه کمتر است.
The aim of the present research was to identify and rank policy making dimensions for improving staff training in case of Tax office of Mazandaran Province. In terms of purpose, the study was applied with a mixed-methods approach and exploratory design. In the quantitative phase descriptive survey method of inquiry was employed. The population, in the qualitative phase, consisted of managers and experts at the provincial Tax Office of Mazandaran totaling to 20 people. In the quantitative phase the population included 1075 individuals. In the qualitative phase purposive sampling was utilized considering the saturation law which yielded a sample of 10 individuals and in the quantitative phase, following Cochran’s formula, 283 individuals were recruited by using random stratified sampling. To collect the data, a researcher –made questionnaire with 40 items was used. Face and content validity of the instrument were confirmed by experts. Also, the reliability of it was calculated to be over 0.70 using Cronbach’s alpha. In order to analyze the data, exploratory and confirmatory factor analyses using SPSS 21 and PLS were run. The results indicated that policy making has five dimensions of forethought, strategic vision, knowledge management, planning, and organization structure. Dimension of strategic vision with 0.863 factor loading and organization structure with 0.435 factor loading obtained the highest and lowest ranks respectively.
_||_