رویکرد خوشه های صنعتی، یکی از رویکردهای موفق در زمینه توسعه ی منطقه ای است که با فراخوانی همجواری های کالبدی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و نهادیِ فضای پیرامون، ارتقاء ظرفیت های یادگیری در محیط شهری و منطقهای را موجب میشود. هدف مقاله حاضر، سنجش چگونگی رابطه میان خوشه ای چکیده کامل
رویکرد خوشه های صنعتی، یکی از رویکردهای موفق در زمینه توسعه ی منطقه ای است که با فراخوانی همجواری های کالبدی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و نهادیِ فضای پیرامون، ارتقاء ظرفیت های یادگیری در محیط شهری و منطقهای را موجب میشود. هدف مقاله حاضر، سنجش چگونگی رابطه میان خوشه ای شدن صنعتی و ارتقاء ظرفیت های یادگیری، در صنایع مبلمان و چاپ و نشر کلان شهر قم است. روش تحقیق در مقاله حاضر پیمایشی و رویکرد حاکم بر آن کاربردی بوده و حجم نمونه تحقیق بر اساس جدولِ حداقل اندازه ی نمونه برای جامعهی آماری (94 بنگاه در صنعت مبلمان و 90 بنگاه در صنعت چاپ و نشر) و روش نمونه گیری احتمالی طبقه بندی شده تعیین شده و روایی ظاهری، روایی محتوایی و پایایی سازه های آزمون به ترتیب با استفاده از نظر کارشناسان، آزمون کرویت بارتلت و KMO و آزمون آلفای کرونباخ مورد تائید قرار گرفته است. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ی 10 سوالی ظرفیت های یادگیری و پرسشنامه 36 سوالی برای شاخص های خوشه صنعتی می باشد. داده ها از طریق تحلیل همبستگی پیرسون تحلیل شد. یافته ها نشان داد که در خوشه صنعتی چاپ و نشر، همجواری های اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی و در خوشه صنعتی مبلمان، تنها همجواری اجتماعی- فرهنگی با و خصوصیات عمومی بنگاه های هر دو صنعت (سطح تحصیلات مدیر/مالک بنگاه، تعداد شاغلین، قدمت بنگاه و متوسط میزان فروش سالانه ی بنگاه) با ارتقاء ظرفیت های یادگیری رابطه ی معنادار دارند. علاوه بر این به نظر میرسد که همجواری های نهادی، کالبدی، و اقتصادی در صنعت مبلمان و همجواری های کالبدی و نهادی در صنایع چاپ و نشر در ارتقاء ظرفیت های یادگیری خوشههای صنعتی فوق نقش ضعیفی دارند. توصیه تحقیق این است که برای موفقیت بیشتر این خوشهها و ارتقاء ظرفیتهای یادگیری و در نهایت تحریک توسعه منطقهای نیاز است تا همجواری های نهادی، کالبدی، اقتصادی و فرهنگی اجتماعی این صنایع تقویت گردد.
پرونده مقاله