زمینه و هدف: ارتباط جدایی ناپذیر انسان و معماری در طول دورههای مختلف، چه به صورت ترسیم شباهت نسبی یا قیاس تشبیهی بین ساختار بدن انسان و معماری، چه به دلایل زیباشناسی و چه به دلایل نمادین، همواره مورد توجه بوده است. تلاش نگارنده بر آن است تا نوع ارتباط انسان و معماری را چکیده کامل
زمینه و هدف: ارتباط جدایی ناپذیر انسان و معماری در طول دورههای مختلف، چه به صورت ترسیم شباهت نسبی یا قیاس تشبیهی بین ساختار بدن انسان و معماری، چه به دلایل زیباشناسی و چه به دلایل نمادین، همواره مورد توجه بوده است. تلاش نگارنده بر آن است تا نوع ارتباط انسان و معماری را در دورههای کلاسیک، مدرن و پستمدرن بر مبنای شباهت ها و تفاوت های آن بررسی نماید. هدفی که دنبال می شود، مطالعه تطبیقی این ارتباط در دورههای مذکور، جهت رسیدن به شناخت شناسی رابطه انسان و معماری از منظر زیباییشناسی است. پرسش اصلی این پژوهش بر آن است که معماری غرب با انسان به عنوان موضوعی زیباییشناسانه در طول دورههای مختلف چگونه برخورد کرده است؟روش بررسی: این پژوهش از نوع کیفی به صورت توصیفی-تحلیلی است و جهت شناخت جایگاه انسان در زیبایی شناسی معماری دورههای مختلف با بهره گیری از ادبیات موضوعی، به روش تطبیقی، دیدگاهی تفسیری را در پیش می گیرد.یافته ها: یافته ها بیانگر آن است از شروع دوران کلاسیک تا مدرن، معنای ضمنی و نمادین زیباییشناسی که برگرفته از کالبد انسانی بود به تدریج محو شده است.بحث و نتیجه گیری: رابطه معماری و انسان از منظر زیباییشناسانه در دوره کلاسیک با تأکید بر بعد نمادین و دوره مدرن با تأکید بر بعد پراگماتیک، رویکردی کالبدانگارانه از طریق منطق ریاضیاتی بوده است؛ اما در دوره پستمدرن به رویکردی کالبد-ذهن انگارانه مبدل شده است؛ بدین معنی که در پست مدرنیسم بر حضور انسان از طریق فضای معماری تأکید گردیده و الگوی کالبد انسان به عنوان موضوعی زیباییشناسانه (فرم و مضمون) در دوره های قبل، اکنون به بحث تجربه انسان از مکان مبدل شده است که از طریق ادراک کالبدی معماری امکانپذیر می باشد، که رویکردی زیبایی شناسانه را در خود حمل می کند.
پرونده مقاله
زمینه و هدف: محیط فیزیکی سبب میشود تا انسان واکنشهای پیچیدهای در قالب احساس، برخورد، ارزش، علاقه و تمایل نشان دهد. همین واکنشها به طرز خاصی فرآیندهای شناختی و ادراکی انسان نسبت به محیط را در قالب ارزشهای زیباییشناسی شکل میدهند. مفهوم زیباییشناسی محیطی، مفهومی پی چکیده کامل
زمینه و هدف: محیط فیزیکی سبب میشود تا انسان واکنشهای پیچیدهای در قالب احساس، برخورد، ارزش، علاقه و تمایل نشان دهد. همین واکنشها به طرز خاصی فرآیندهای شناختی و ادراکی انسان نسبت به محیط را در قالب ارزشهای زیباییشناسی شکل میدهند. مفهوم زیباییشناسی محیطی، مفهومی پیچیده است و این اصطلاح در انواع مطالعات نظری و تجربی، به صورت گستردهای مطرح شدهاند؛ اما چگونگی تأثیرگذاری محرکهای محیطی بر تجربه خوشآیندی انسان از محیط، همچنان به عنوان موضوعی مبهم به نظر میرسد. لذا با توجه به سطوح مختلف ادراک تجربی فضا و احساس مطلوبیت حاصل از آن، تحلیل دقیق نگرشهای مختلف روانشناسی محیطی از این منظر به عنوان یک ضرورت احساس میشود، تا در جهت بازخوانی و همگرایی بیشتر مؤلفههای این حوزه نظری در جهت ارتقاء کیفیت محیط زیست به آن پرداخته شود. بر این مبنا این سؤالات مطرح میشوند که در مدلهای نظری روانشناسی محیطی چه ویژگیهایی موجب شکلگیری ادراک زیباییشناسی محیط از طریق تجربه میگردند؟ و چه مؤلفههایی، عناصر اصلی تجربه زیبایی محیط را تشکیل میدهند؟روش بررسی: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و به صورت توصیفی-تحلیلی به واکاوی مدلهای اصلی این حوزه در جهت بازشناسی رویکردهای کلیدی مرتبط با مفهوم تجربه در زیباییشناسی پرداخته است، تا سازوکارهای زیربنایی آنها را شناسایی کند. بحث و نتایج: میتوان سه مؤلفه اصلی را به عنوان ابعاد ساختاری ادراک زیباییشناسی از طریق تجربه محیط معرفی کرد:1- آگاهی کنشی پیوسته از طریق تعامل و توجه محیطی؛ 2- آگاهی حسی-حرکتی بواسطه انگیختگی و هیجان و 3- آگاهی کالبدی فعال از طریق مشارکت و رفتار محیطی.
پرونده مقاله