زمینه و هدف: پیچیدگی موضوع طراحی فضای معماری و شهری به سبب ابعاد ناشناخته و وجود الگوهای رفتاری متنوع انسان، به حدی است که نمیتوان بر اساس مبانی یک نظریه به طراحی محیط پرداخت. هدف از انجام این پژوهش بررسی و نقد مبانی نظریه نحو فضا، بهعنوان یکی از ابزارهای اصلی طراحی ف چکیده کامل
زمینه و هدف: پیچیدگی موضوع طراحی فضای معماری و شهری به سبب ابعاد ناشناخته و وجود الگوهای رفتاری متنوع انسان، به حدی است که نمیتوان بر اساس مبانی یک نظریه به طراحی محیط پرداخت. هدف از انجام این پژوهش بررسی و نقد مبانی نظریه نحو فضا، بهعنوان یکی از ابزارهای اصلی طراحی فضا، در تبیین مطلوب الگوهای رفتاری انسان محیط میباشد.روش بررسی: درروش پژوهش حاضر، راهبرد ترکیبی مورداستفاده قرارگرفته است. دادههای اولیه با نگرشی کیفی، بر اساس مطالعات کتابخانهای جمعآوریشدهاند. برای دستهبندی دادهها، راهبرد طبقهبندی بکار رفته است. این راهبرد بهوسیله مرتب کردن و ساختار دادن به داده در یک سامانه مبتنی بر مشخصههای کلی، الگوها، رفتارها و مضمونها، دانش جدیدی را به وجود میآورد و میتواند با سایر راهبردهای پژوهش ترکیب شود. برای دستیابی به نتایج، دادههای بهدستآمده با راهبرد تفسیری مبتنی بر استنتاج تبیین گردیدهاند. در دستیابی و تبیین نتایج، نگرشی انتقادی مدنظر بوده است تا بتوان نقاط قوت و ضعف نظریه نحو فضا و راهحلهای نظری و عملی برای رفع ضعفهای این نظریه ارائه گردد.یافتهها: پس از بررسی تواناییهای تحلیل نظریه نحو فضا در ادراک فضا، یافتهها نشان میدهند که این نظریه در تبیین رابطه انسان محیط دارای نقاط ضعفی است که میتوان این کاستیهای را در چهار عامل بصری، ساختاری (هندسی)، رفتاری و محیطی دستهبندی نمود.بحث و نتیجهگیری: نتایج نشان دادند که در حوزه عوامل بصری، خوانایی؛ در حوزه عوامل ساختاری (هندسی)، خوانایی و پیکربندی؛ در حوزه رفتاری و محیطی، تبیین قرارگاههای رفتاری؛ و در حوزه عوامل محیطی، عوامل اقلیمی، تأثیرگذارترین کاستیهای نظریه نحو فضا در تبیین رابطه انسان محیط میباشند. بنابراین در طراحی مطلوب محیط و کاستن ضعفهای نظریه نحو فضا، میبایست از مبانی نظریههای پوششی در حوزههای بیانشده، استفاده نمود.
پرونده مقاله