هدف این مطالعه، مقایسة نقشههای کاربری اراضی تولیدی با دادههای دو سنجنده IRS-WiFS و MODIS در منطقة سمیرم بروجن میباشد. پیش پردازشهای مختلف شامل تصحیح هندسی با استفاده از تصاویر موجود از سنجنده IRS-WiFS مربوط به تاریخ 31 آگوست 2003 و با RMSe کمتر از 35/0 برای تصاویر ا چکیده کامل
هدف این مطالعه، مقایسة نقشههای کاربری اراضی تولیدی با دادههای دو سنجنده IRS-WiFS و MODIS در منطقة سمیرم بروجن میباشد. پیش پردازشهای مختلف شامل تصحیح هندسی با استفاده از تصاویر موجود از سنجنده IRS-WiFS مربوط به تاریخ 31 آگوست 2003 و با RMSe کمتر از 35/0 برای تصاویر این سنجنده انجام شد و جهت انجام این تصحیح بر روی تصاویر سنجنده MODIS از تصاویر مربوط به 15/7/1383 استفاده و با RMSe کمتر از 5/0پیکسل این تصحیح صورت گرفت. تصحیح اتمسفریک و توپوگرافی تصاویر دو سنجنده با استفاده از روش عارضه تاریک و مدل لامبرت انجام شد. پردازشهای مختلف شامل FCC و PCA و شاخصهای گیاهی و طبقهبندی نظارت شده بر روی دادهها برای تهیه نقشههای کاربری اراضی و نقشههای پوشش مرتعی انجام گرفت. در این مطالعه از دو داده مربوط به سنجنده IRS-WiFS در دو تاریخ 14 ژوئن و 10 سپتامبر 2005 و دو داده مربوط به سنجنده MODIS نزدیک به دادههای سنجنده WiFS استفاده گردید. در نهایت نقشههای تولیدی و نقاط نمونهبرداری جهت بررسی صحت نتایج، کنترل گردید. نقشة کاربری اراضی سنجنده MODIS با 9 طبقة کاربری و با صحت و کاپای کلی 61/79 و 6/72 و نقشة کاربری اراضی سنجنده WiFS با 8 طبقه کاربری و با صحت و کاپای کلی 2/90 و 9/77 تولید گردید. نتایج نشان داد که نقشههای کاربری اراضی تولید شده با دادههای سنجنده WiFS دارای صحت و کاپای کلی بالاتری نسبت به نقشههای تولید شده با دادههای سنجنده MODIS میباشد. در مجموع نتایج این تحقیق نشان داد که نقشههای تولید شده با استفاده از داده های سنجنده WiFS هم در مطالعات مربوط به کاربری اراضی مناسب تر نسبت به نقشههای تولید شده باسنجنده MODIS میباشند.
پرونده مقاله
پایش زمانی و دقیق تغییر عوارض سطح زمین برای درک روابط و کنش های متقابل بین انسان و پدیدههای طبیعی به منظور تصمیمگیری بهتر خیلی مهم است. دادههای سنجش از دور منابع اولیهای هستند که به طور گسترده برای پایش تغییر در دهههای اخیر مورد استفاده واقع شدهاند. در این مطالعه چکیده کامل
پایش زمانی و دقیق تغییر عوارض سطح زمین برای درک روابط و کنش های متقابل بین انسان و پدیدههای طبیعی به منظور تصمیمگیری بهتر خیلی مهم است. دادههای سنجش از دور منابع اولیهای هستند که به طور گسترده برای پایش تغییر در دهههای اخیر مورد استفاده واقع شدهاند. در این مطالعه تصاویر لندست (TM) سال 1988 و لندست (+ETM) سال 2001 با استفاده از پنج تکنیک پایش تغییر درحوزه درهشهر استان ایلام با مساحت 80470 هکتار آنالیز شدهاند. تکنیکهای پایش تغییر مورد استفاده در این مطالعه شامل تفاضل تصویر، نسبتگیری تصویر، تفاضل NDVI، آنالیز برداری تصویر و روش مقایسه پس از طبقه بندی بوده اند. در این مطالعه جهت تعیین آستانه در روش هایی که نیازمند تعیین آستانه هستند از روش آماری استفاده شده است و بر این اساس مشخص شده است که آستانه تغییر در منطقه مورد مطالعه با 1انحراف از میانگین قرار داشته است. پس از تعیین آستانه تغییر، مناطق دارای تغییرات کاهشی، افزایشی و بدون تغییر مشخص گردیده است. جهت ارزیابی دقت تکنیکهای پایش تغییر پس از برداشت واقعیات زمینی که از طریق بازدید میدانی و تصاویر ماهورهای Google Earth به دست آمد، از دقت کل و ضریب کاپا استفاده شد. بر اساس نتایج بهدست آمده مشخص گردید که روش تفاضل NDVI با دقت کل 5/98 و ضریب کاپای 97 درصد از بین تکنیکهای پایش تغییر مورد استفاده در این مطالعه بیشترین دقت و روش نسبتگیری باند قرمز با دقت کل 5/72 و ضریب کاپای 50 درصد کمترین دقت را در پایش تغییرات کاربری اراضی- پوشش گیاهی منطقة مورد مطالعه داشتهاند.
پرونده مقاله
قابلیت استفاده از مرتع جهت کاربری زنبورداری، با درنظر داشتن بهره برداری پایدار از اراضی و ارائه مدل موردی تعیین شایستگی مرتع طالقان از اهداف این تحقیق بوده است. در تعیین شایستگی مرتع با استفاده از روش پیشنهادی فائو و سامانه اطلاعات جغرافیایی(GIS) با ملاحظه عوامل مؤثر بر چکیده کامل
قابلیت استفاده از مرتع جهت کاربری زنبورداری، با درنظر داشتن بهره برداری پایدار از اراضی و ارائه مدل موردی تعیین شایستگی مرتع طالقان از اهداف این تحقیق بوده است. در تعیین شایستگی مرتع با استفاده از روش پیشنهادی فائو و سامانه اطلاعات جغرافیایی(GIS) با ملاحظه عوامل مؤثر بر شایستگی زنبورداری و تلفیق آن ها نقشه های نهایی ارائه گردید. نمونه برداری در تیپ های گیاهی منطقه به روش تصادفی- سیستماتیک با استقرار 3 ترانسکت 200 متری و 30 پلات یک متر مربعی در راستای آن مستقر و داده های حضور و عدم حضور گیاهان شهد زا و گرده زا، درصد پوشش گیاهی شهدزا و گرده زا، تراکم و درصد ترکیب پوشش گیاهی مورد علاقه زنبورعسل برداشت گردید. در تعیین شایستگی مرتع جهت زنبورداری سه زیر مدل پوشش گیاهی، عوامل محیطی و منابع آب لحاظ گردید. در زیر مدل پوشش گیاهی (طول دوره گلدهی، ترکیب گیاهی شهد زا و گرده زا و جذابیت گونه های مورد استفاده زنبورعسل)، در زیر مدل عوامل محیطی نیز جاده و مسیرهای دسترسی به تیپ ها، ارتفاع و دما به طور مساوی و خاک (با تأثیر غیر مستقیم آن بر پوشش گیاهی) و در نهایت در زیر مدل منابع آب (دسترسی به منابع آبی) از فاکتورهای مؤثر و تأثیرگذار به دست آمد. از بین عوامل مورد بررسی کاهش درصد پوشش گیاهی شهدزا و گرده زا، وجود گیاهان با کلاس های پایین جذابیت (III) و (IV) و کوتاهی طول دوره گلدهی، جاده و خاک در بعضی از تیپ ها از مهمترین عوامل محدود کننده شایستگی و پراکنش مناسب منابع آب، دما و ارتفاع در منطقه مهم ترین عوامل مطلوب و افزایش دهنده شایستگی مرتع برای زنبورداری در منطقه مورد مطالعه بودند. نتایج حاصل از تعیین شایستگی مراتع طالقان میانی نشان می دهد که از مجموع 2/37977 هکتار اراضی منطقه مورد مطالعه، 235 هکتار (61/%0) در طبقه شایستگی 1S (بدون محدودیت)، 7798 هکتار (53/20%) در طبقه شایستگی 2S (با محدودیت اندک)، 9961 هکتار (29/26%) در طبقه شایستگی 3S (با محدودیت زیاد)، 8861 هکتار (33/23%) در طبقه شایستگی N (غیر شایسته) بوده و درکل حدود 21% منطقه، دارای طبقه شایستگی عالی تا خوب از نظر زنبورداری به دست آمد.
پرونده مقاله
هدف از این تحفیق بررسی اثر آلودگی های غیرنقطه ای کشاورزی بر میزان غلظت فلزات سنگین مس، روی و آرسنیک و تهیه نقشه پتانسیل آلودگی خاک به این عناصر با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی، زمین آمار و سنجش از دور است. با استفاده از روش نمونهبرداری سیستماتیک- تصادفی طبقه بندی چکیده کامل
هدف از این تحفیق بررسی اثر آلودگی های غیرنقطه ای کشاورزی بر میزان غلظت فلزات سنگین مس، روی و آرسنیک و تهیه نقشه پتانسیل آلودگی خاک به این عناصر با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی، زمین آمار و سنجش از دور است. با استفاده از روش نمونهبرداری سیستماتیک- تصادفی طبقه بندی شده 135 نمونه خاک سطحی (20-0 سانتیمتری) از منطقه ای به وسعت 7262 کیلومتر مربع جمع آوری و غلظت کل عناصر، خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک شامل pH و ماده آلی برای کلیه نمونه ها اندازهگیری شد. برای پهنه بندی غلظت فلزات سنگین ابتدا با کمک آنالیز همبستگی مکانی، مناسبترین روش پهنه بندی با استفاده از توابع MAE و MBE انتخاب گردید. سپس نقشه پهنه بندی غلظت فلزات سنگین روی و مس با استفاده از روش کریجینگ معمولی و مدل نمایی و فلز آرسنیک با استفاده از روش کریجینگ معمولی و مدل کروی تهیه شد. همچنین برای بررسی تجزیه و تحلیل نقشه های توزیع غلظت فلزات از نقشه های کاربری اراضی، زمین شناسی و نقشه برآورد غلظت زمینه فلزات سنگین استفاده شد. نقشه کاربری اراضی با استفاده از سری زمانی تصاویر ماهواره ای AWIFS و اعمال طبقه بندی فازی و با کاپای 88/0 و دقت 90% تهیه گردید. تجزیه و تحلیل نقشه پهنه بندی فلزات سنگین نشان داد که عناصر مس و روی منشأ زمین شناسی و کشاورزی دارند و عنصر آرسنیک از مواد مادری منشأ می گیرد ولی فعالیتهای کشاورزی به دلیل مصرف بیش از حد کودهای شیمیایی میتواند باعث افزایش هر چه بیشتر این عناصر در خاک شود.
پرونده مقاله
برای رسیدن به توسعه پایدار داشتن برنامه ریزی با تکیه بر ارزیابی همه جانبه محیط طبیعی امری ضروری است. با توجه به اینکه محیط زیست طبیعی توان اکولوژیکی محدودی را برای استفاده های انسان داراست، ارزیابی توان اکولوژیکی به عنوان هسته مطالعات زیست محیطی با پیشگیری بحران های موج چکیده کامل
برای رسیدن به توسعه پایدار داشتن برنامه ریزی با تکیه بر ارزیابی همه جانبه محیط طبیعی امری ضروری است. با توجه به اینکه محیط زیست طبیعی توان اکولوژیکی محدودی را برای استفاده های انسان داراست، ارزیابی توان اکولوژیکی به عنوان هسته مطالعات زیست محیطی با پیشگیری بحران های موجود، بستر مناسبی برای برنامه ریزی زیست محیطی فراهم می آورد. تحلیل قابلیت اراضی برای توسعه شهری یکی از اصلی ترین مقولاتی است که برنامه ریزان شهری با آن سروکار دارند. در این مقاله طی رویکرد ارزیابی چند معیاره با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (Analytical Hierarchy Process) و روش مقایسة زوجی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)، ارزیابی توان اکولوژیکی حاشیه شهر تبریز برای توسعه کالبدی بر پایه مشاهدات محیطی (دوازده معیار طبیعی و انسانی) صورت گرفته و نقشة نهایی در محدوده مذکور تهیه شد. این نقشه نواحی مناسب برای توسعه کالبدی شهر را نشان می دهد. نتایج این پژوهش می تواند مورد استفاده برنامه ریزان شهری قرار گیرد.
پرونده مقاله
نقشة کاربری اراضی یکی از فاکتور های اساسی در مطالعات منابع طبیعی و مدیریت محیط زیست می باشد. اغلب تهیة نقشة کاربری اراضی یک منطقه یکی از پر هزینه ترین بخش های پروژه های زیست محیطی و منابع طبیعی است. داده های ماهواره ای یکی از سریع ترین و کم هزینه ترین روش های در اختیار چکیده کامل
نقشة کاربری اراضی یکی از فاکتور های اساسی در مطالعات منابع طبیعی و مدیریت محیط زیست می باشد. اغلب تهیة نقشة کاربری اراضی یک منطقه یکی از پر هزینه ترین بخش های پروژه های زیست محیطی و منابع طبیعی است. داده های ماهواره ای یکی از سریع ترین و کم هزینه ترین روش های در اختیار محققان جهت تهیة نقشة کاربری اراضی می باشد. در سال های اخیر محققان از روش های مختلفی نقشه کاربری اراضی را با استفاده از این داده ها تهیة کرده اند. روش های مختلفی جهت طبقه بندی تصاویر ماهواره ای وجود دارد. هر یک از روش ها دارای معایب و مزایایی می باشند. تحقیق حاضر با هدف تعیین بهترین روش طبقه بندی تصاویر سنجنده ETM+ از بین 9 روش طبقه بندی نظارت شده جهت استخراج نقشه کاربری اراضی شهر نور صورت گرفت. نتایج نشان داد که روش طبقه بندی ماشین بردار پشتیبان با میانگین ضرایب کلی و کاپا به ترتیب 94/90 درصد و 9503/0 نسبت به روش های دیگر دارای دقت بالاتری است. اولویت دقت روش های 9 گانه به ترتیب به صورت، ماشین بردار پشتیبان، شبکه عصبی، فاصله ماهالانویی، حداکثر احتمال، حداقل فاصله از میانگین، نقشه زاویة طیفی، واگرایی اطلاعات طیفی، سطوح موازی و در نهایت روش کدهای باینری می باشد. از نتایج تحقیق حاضر می توان با استفاده از روش صحیح طبقهبندی، نقشه کاربری اراضی را با دقت بالاتری استخراج نمود.
پرونده مقاله
استفاده از فناوری های نوینی همچون سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی جهت مطالعه اکوسیستم های گیاهی و به خصوص تهیة نقشه های زمین پوشش، مستلزم شناخت کارآیی این ابزار و نیز شناسایی بهترین روش های کاربرد آن ها می باشد. هدف از انجام این مطالعه مقایسة میزان کارآیی سه روش چکیده کامل
استفاده از فناوری های نوینی همچون سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی جهت مطالعه اکوسیستم های گیاهی و به خصوص تهیة نقشه های زمین پوشش، مستلزم شناخت کارآیی این ابزار و نیز شناسایی بهترین روش های کاربرد آن ها می باشد. هدف از انجام این مطالعه مقایسة میزان کارآیی سه روش رایج طبقه بندی نظارت شده داده های ماهواره ای (روش حداقل فاصله از میانگین، روش متوازی السطوح و روش حداکثر احتمال) در تشخیص گروه های گیاهی منطقه حفاظت شده گلول و سرانی (استان خراسان شمالی) می باشد. بدین منظور 143 نمونه تعلیمی از مناطقی که تا شعاع حداقل 30 متری ترکیب همگنی از گونه های گیاهی را نشان می دادند جمع آوری و مختصات آن ها به وسیله دستگاه GPS ثبت و به محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی منتقل شد. داده های ماهواره ای شامل تصاویر ماهواره های +Landsat ETM و IRS LISS III بود که هر یک با استفاده از نرم افزار ENVI 4.2 آماده سازی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و میزان کارآیی هر روش طبقه بندی با محاسبه دو شاخص صحت کلی (Overall Accuracy) و ضریب کاپا (Kappa Coefficient) بررسی گردید. نتایج نشان دادند که در بین روش های بکار برده شده، روش حداکثر احتمال بیشترین میزان دقت را در طبقه بندی هر دو گروه داده های ماهواره ای دارد (35/90، 19/82=OA و 878/0، 772/0=KA) و در مقابل روش متوازی السطوح نیز کمترین میزان دقت را در طبقه بندی گروه های گیاهی در منطقة مورد مطالعه داشت (09/67، 76/58 =OA و 593/0، 478/0=KA). این نتایج نشان می دهد که برداشت نمونه های تعلیمی کافی از طبقات موجود در طبیعت و بررسی میزان احتمال تعلق هر یک از پیکسل های تصاویر ماهواره ای به این طبقات، به خوبی می تواند در طبقه بندی گروه های گیاهی موجود در منطقه مفید واقع شود.
پرونده مقاله