بر اساس تئوری نمایندگی همواره این احتمال وجود دارد که مدیران شرکت لزوماً به نفع سهامداران تصمیم نگیرند و به امید بدست آوردن خبرهای خوب در آینده، زمینههای ایجاد محیط گزارشگری غیر شفاف و بهتبع احتمال سقوط قیمت سهام را فراهم آوردند. در مقابل مفاهیم حاکمیت شرکتی با تأکید چکیده کامل
بر اساس تئوری نمایندگی همواره این احتمال وجود دارد که مدیران شرکت لزوماً به نفع سهامداران تصمیم نگیرند و به امید بدست آوردن خبرهای خوب در آینده، زمینههای ایجاد محیط گزارشگری غیر شفاف و بهتبع احتمال سقوط قیمت سهام را فراهم آوردند. در مقابل مفاهیم حاکمیت شرکتی با تأکید بر سهامداران نهادی از آنها بهعنوان سازوکار کنترلی جهت مقابل با رویکرد فرصتطلبانه و انعقاد قراردادهای کارا، بر نقش سرمایهگذاران نهادی در مکانیسم راهبری شرکت و توانایی بالقوهای آنها در تأثیرگذاری بر رویهها و سیاستهای اتخاذشده از سوی مدیران تأکید میکنند. بر همین مبنا مطالعه در خصوص نقش سرمایهگذاران نهادی در سقوط ناگهانی قیمت سهام ضروری به نظر میرسد. ازاینرو پژوهش حاضر با بهرهگیری از دو فرضیه نظارت کارآمد و همگرایی منافع و طبقهبندی نمودن سهامداران نهادی به دو گروه سهامداران نهادی پایدار و گذرا رابطه بین سهامداران نهادی با سقوط قیمت سهام (با دو مدل کانت و ضریب چولگی بازده منفی) را با استفاده از اطلاعات 152 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران ، مورد بررسی قرار داده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که بین سهامداران نهادی پایدار با سقوط قیمت سهام (مدل کانت و ضریب چولگی بازده منفی) رابطه منفی و معناداری وجود دارد. لیکن این رابطه بین سهامداران نهادی گذرا با سقوط قیمت سهام (مدل کانت و ضریب چولگی بازده منفی) برقرار نیست؛ که این موضوع بر تفاوت قائل شدن بین سهامداران نهادی پایدار و گذرا و همچنین تأکید بر سهامداران نهادی پایدار بهعنوان سازوکار کنترلی مؤثر بر ارکان راهبری سازمان و مقابله با سقوط ناگهانی قیمت سهام اشاره مینماید.
پرونده مقاله