بررسی تاثیر گرایش کارآفرینانه بر عملکرد نوآورانه رادیکال در شرکت بیمه نوین با توجه به نقش میانجی ظرفیت جذب دانش دوسویه
محورهای موضوعی : کارآفرینینوشین فروزان پور 1 , فرزاد آسایش 2 , منصور ترکیان تبار 3
1 - دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت فناوری اطلاعات ، واحد صفادشت، دانشگاه آزاد اسلامی، صفادشت،ایران
2 - گروه مدیریت بازاریابی، واحدشهرقدس، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران،ایران
3 - گروه علم اطلاعات و دانش شناسی،واحد دورود، دانشگاه آزاد اسلامی،دورود، ایران
کلید واژه: گرایش کارآفرینانه, عملکرد نوآورانه رادیکال, ظرفیت جذب بالقوه, ظرفیت جذب محققشده,
چکیده مقاله :
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر گرایش کارآفرینانه بر عملکرد نوآورانه رادیکال با توجه به نقش میانجی ظرفیت جذب دانش دوسویه در شرکت بیمه نوین به روش توصیفی- پیمایشی به انجام رسیده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارشناسان و مدیران ستادی شرکت بیمه نوین به تعداد 414 نفر است که با بهرهگیری از فرمول کوکران، 200 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند.برای انتخاب نمونه ها از روش تصادفی ساده استفاده شد. برای گردآوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه استاندارد سارساه و همکاران (2020) استفاده گردید.این پرسشنامه برای سنجش مولفه های گرایش کارآفرینانه، عملکرد نوآورانه، ظرفیت جذب دانش بالقوه و ظرفیت جذب دانش طراحی گردید که پایایی هر یک از این مولفه ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ به به ترتیب 0.773، 0.776، 0.745 و 0.763 برآورد شده است. و برای تجزیه و تحلیل دادهها و آزمون فرضیات از مدلسازی معادلات ساختاری در قالب نرم آماری SPSS 26 و LISREL استفاده شد. نتایج حاصل از بکارگیری مدلسازی معادلات ساختاری در محیط نرمافزار لیزرل نشان داد که گرایش کارآفرینانه بهطور مستقیم و غیرمستقیم از طریق نقش میانجی ظرفیت جذب بالقوه و ظرفیت جذب محقق شده بر عملکرد نوآورانه رادیکال تاثیرگذار است.
This research has been carried out with the aim of investigating the effect of entrepreneurial orientation on radical innovative performance with regard to the mediating role of two-way knowledge absorption capacity in a modern insurance company using a descriptive-survey method. The statistical population of the research includes all the experts and managers of the headquarters of Novin insurance company, numbering 414 people, and using Cochran's formula, 200 people were selected as a statistical sample. A simple random method was used to select the samples. To collect the required data, the standard questionnaire of Sarsah et al. Cronbach's alpha coefficient is estimated as 0.773, 0.776, 0.745 and 0.763 respectively. And for data analysis and hypothesis testing, structural equation modeling was used in SPSS 26 and LISREL statistical software. The results of applying structural equation modeling in the Lisrel software environment showed that entrepreneurial orientation directly and indirectly affects radical innovative performance through the mediating role of potential absorptive capacity and realized absorptive capacity.
بررسی تاثیر گرایش کارآفرینانه بر عملکرد نوآورانه رادیکال در شرکت بیمه نوین با توجه به نقش میانجی ظرفیت جذب دانش دوسویه
چکیده:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر گرایش کارآفرینانه بر عملکرد نوآورانه رادیکال با توجه به نقش میانجی ظرفیت جذب دانش دوسویه در شرکت بیمه نوین به روش توصیفی- پیمایشی به انجام رسیده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارشناسان و مدیران ستادی شرکت بیمه نوین به تعداد 414 نفر است که با بهرهگیری از فرمول کوکران، 200 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند.برای انتخاب نمونه ها از روش تصادفی ساده استفاده شد. برای گردآوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه استاندارد سارساه و همکاران (2020) استفاده گردید.این پرسشنامه برای سنجش مولفه های گرایش کارآفرینانه، عملکرد نوآورانه، ظرفیت جذب دانش بالقوه و ظرفیت جذب دانش طراحی شده است که پایایی هر یک از این مولفه ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ به به ترتیب 0.773، 0.776، 0.745 و 0.763 برآورد شده است. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها و آزمون فرضیات از مدلسازی معادلات ساختاری در قالب نرم آماری SPSS 26 و LISREL استفاده شد. نتایج حاصل از بکارگیری مدلسازی معادلات ساختاری در محیط نرمافزار لیزرل نشان داد که گرایش کارآفرینانه بهطور مستقیم و غیرمستقیم از طریق نقش میانجی ظرفیت جذب بالقوه و ظرفیت جذب محقق شده بر عملکرد نوآورانه رادیکال تاثیرگذار است.
واژگان کلیدی: گرایش کارآفرینانه، عملکرد نوآورانه رادیکال، ظرفیت جذب بالقوه، ظرفیت جذب محققشده
مقدمه
افزایش رقابت منطقهای و جهانی در بازارها است كه سازمانها را وامیدارد تا برای موفقیت بیشتر به راههای نوین رقابت در بلندمدت مانند کارآفرینی روی آورند. در این شرایط اما باید توجه کرد تنها تكیه بر تكنولوژی پیشرفته و كیفیت بالا برای حفظ مشتریان كافی نیست؛ زیرا رقبا نیز بهسرعت در حال پیشرفت هستند و بهزودی به همان سطح خواهند رسید. محصولات و خدمات باید به فراخور نیاز و تمایلات مشتری و با هدف افزایش ارزش محصول یا خدمات برای او طراحی شوند. همه این تغییرات نیاز به روشهای جدید فكری در این دوره را آشكار میسازد (کامبوج و رحمان1، 2017). چنین محیط متغیر و پویایی، سازمانها را بر آن میدارد تا ساختارهای خود را در جهت افزایش شانس خود برای بقا تغییر دهند؛ بهعلاوه چنین محیطی موجب شده تا رویكردهای جدیدی در حوزه کارآفرینی ارائه شود. توجه به کارآفرین میتواند چه در سطح فردی و چه در سطح سازمانی در درازمدت موجب بهبود عملکرد سازمانها شده و از طریق دستیابی سازمانها به اهدافشان، بقاء آنان در محیط رقابتی را تضمین نمایند (کاجالو و لیندبلوم2، 2015).
موفقیت تجاری در اقتصاد جدید جهانی بستگی به توانایی در خلق ارزشهای متمایز در محصول از طریق ایجاد کیفیت در طراحی و تولید و آگاه کردن مشتریان از وجود این تمایزات به صورتی اثربخش، بستگی دارد. در این دنیا تقریباً همیشه کسانی وجود دارند که میتوانند از طریق نوآوری، خدمات و محصولات را با قیمت کمتر عرضه کنند و این رقابت قیمت و دستیابی به سود کمتر است. بنابراین اثربخشترین استراتژی، حفظ مشتریان از طریق خلق ارزشهای مبتنی بر کیفیت و ایجاد وفاداری در آنها میباشد (آکونکوا3، 2019). گالبریث و همکاران4 (2020) در خصوص كارآفريني مينويسد: "كارآفريني خلق و ايجاد بينشي ارزشمند از هيچ است. كارآفريني فرايند ايجاد و دستيابي به فرصتها و دنبال آنها بدون توجه به منابعي است كه در حال حاضر موجود است. كارآفريني شامل خلق و توزيع ارزش و منافع بين افراد، گروهها، سازمانها و جامعه ميباشد.
محققان معتقدند ممکن است رابطه گرایش به کارآفرینی با عملکرد نوآورانه رادیکال مستقیم نباشد؛ زیرا مطالعات گذشته برخی مکانیسمها یا متغیرهای بالقوه را نشان دادهاند که بر رابطه عملکرد گرایش به کارآفرینی و نوآوری تأثیر میگذارد (لیو و لی5، 2018). متغیرهای ابتکار، فعالبودن و ریسکپذیری میتواند عملکرد نوآورانه رادیکال را افزایش دهد. با این حال، برای سازمانها بسیار مهم است که از طریق فعالیتهای کارآفرینانه قادر به جذب دانش خارجی باشند. به توانایی سازمانها در "کسب، جذب، تغییر و بهرهبرداری از دانش برای ایجاد قابلیتهای سازمانی پویا"، ظرفیت جذب گفته میشود. سازمانهای کارآفرین از طریق بهبود ظرفیت جذب میتوانند از دانش خارجی کسبشده برای دستیابی به افزایش عملکرد نوآورانه رادیکال بهره گیرند. گرایش به کارآفرینی، سازمانها را در موقعیت بهتری برای افزایش توان جذب دانش قرار میدهد، در حالی که ظرفیت جذب دانش بالاتر عملکرد نوآورانه رادیکال سازمانها را افزایش میدهد (کویی و همکاران6، 2018). ) به عنوان ابعاد ظرفیت جذب دانش، مطالعات اخیر بهطور فزایندهای تأثیرات این دو بعد را بر خروجیهای مختلف سازمان مورد بررسی قرار دادهاند (اسکارینگلا و همکاران7، 2017). از آنجا که ظرفیت جذب دانش بالقوه و محققشده به عنوان قابلیتهای منحصر به فردی در نظر گرفته میشوند که بهرهوری سازمان را افزایش میدهد، باید میان این دو این قابلیت تعادل و موازنه برقرار شود. با این حال، تحقیقات گذشته تا حد زیادی بر تأثیر مجزای هر یک از این دو بعد ظرفیت جذب دانش بر عملکرد نوآورانه متمرکز شده است (هوآنگ8 و همکاران، 2018). ارزیابی نقشهای مجزای ظرفیت جذب دانش بالاقوه و محققشده به شکلی قابل توجه، میتواند علت بالابودن نوآوری رادیکال برخی سازمانها را بیان کند (علی اصغرو همکاران9، 2019).
گرایش کارآفرینانه رویکردی مبتنی بر پویایی سازمان در جهت توسعه فعالیت های سازمانی خود با هدف توجه ویژه به فرصت های کارآفرینی، ایجاد بستر های لازم و تزریق شوق و انگیزه برای نوآوری سازمانی بر اساس نیاز جامعه مخاطب است. عملکرد نوآورانه به بهبود تصمیم گیری های سازمان برای توسعه روندها و فرایندهای سازمانی کمک کرده و باعث می شود تا همه عوامل موثر در ارائه یک محصول خلاقانه ایفاء نقش کنند و راه را برای سودمندی و توسعه فعالیت های سازمانی که در نهایت منجر به کارآفرینی می شود هموار سازد. برای تحقیق این مهم جذب دانش بسیار حیاتی است زیرا سازمانی که کارکنان آن تمایلی به یادگیری نداشته باشند، تمایلی نیز به رقابت نخواهند داشت و همین عامل سبب بیرون ماندن سازمان از دایره رقابت با رقبا می شود. بدون تردید جهان امروز، جهان رقابت است و مدیران همه نوع کسب و کار به این واقعیت واقفند که جذب دانش توانایی و قدرت آنان را برای رقابت دوچندان می سازد و موجب درک و شناخت هر چه بیشتر شرائط و وضعیت جامعه مخاطب و مشتریان بالقوه و بالفعل می شود.
بر این اساس و از آنجا که شرکت بیمه نوین نسبت به رقبایی چون شرکت بیمه آسیا، ایران و دانا، سازمانی نوپا محسوب میشود، میتوان ادعا کرد که نوآوری در امور مختلف بخصوص در امر خدمات- برای شرکت بیمه نوین ازجمله مهمترین راهکارهای موفقیت این سازمان جهت رقابت با سایر رقبا محسوب میشود. از سویی دیگر، رقابت محیطی گسترده در صنعت بیمه موجب شده است که سازمانهای فعال در این حوزه، همواره در پی کسب دانش درونسازمانی و برونسازمانی باشند.بررسی های انجام گرفته پیرامون مسئله پژوهش نشان می دهد که تاکنون در این خصوص پژوهش چندانی در رابطه با شرکت های بیمه که همانند سایر شرکت های خدماتی نیازمند رقابت با سایرین هستند انجام نگرفته است و این پژوهش در نوع خود در حوزه مطالعات شرکت های بیمه تازگی داشته و نتایج آن می تواند در توسعه و بهبود شرائط کارآفرینی و ارتقاء عملکرد آنان موثر واقع شود. بر این اساس این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سوال است که:گرایش کارآفرینانه از طریق نقش میانجی ظرفیت جذب دانش دوسویه چه تاثیری بر عملکرد نوآورانه رادیکال شرکت بیمه نوین دارد؟ در این پژوهش فرضیات ذیل براساس مدل مفهومی سارساه و همکاران (2020) که در آن چهار مولفه گرایش به کارآفرینی،عملکرد نوآورانه رادیکال،ظرفیت جذب دانش دوسویه و ظرفیت جذب محقق شده را در رابطه با مسئله پژوهش مورد توجه قرار داده است مورد آزمون قرار گرفته است:
فرضیه اصلی
گرایش به کارآفرینی بر عملکرد نوآورانه رادیکال با توجه به نقش میانجی ظرفیت جذب دانش در شرکت بیمه نوین موثر است.
فرضیههای فرعی
گرایش به کارآفرینی بر ظرفیت جذب دانش بالقوه در شرکت بیمه نوین موثر است.
گرایش به کارآفرینی بر ظرفیت جذب دانش محققشده در شرکت بیمه نوین موثر است
ظرفیت جذب دانش بالقوه بر عملکرد نوآورانه رادیکال در شرکت بیمه نوین موثر است
ظرفیت جذب دانش محققشده بر عملکرد نوآورانه رادیکال در شرکت بیمه نوین موثر است.
پیشینه پژوهش
خلیلنژاد و همکاران (1399)با بررسی تأثیر ظرفیت جذب دانش بر نوآوری استراتژیک با در نظر گرفتن نقش تعدیلگر جهتگیری استراتژیک در شرکتهای واقع در پارک علم و فناوری دانشگاه تهران به این نتیجه رسیدند که ظرفیت جذب دانش با نوآوری استراتژیک رابطه دارد.محمدی و همکاران (1399) در پژوهشی نقش ظرفیتهای جذب دانش در اداره کل ورزش و جوانان استان خوزستان با تأکید بر کارآفرینی سازمانی و عملکرد نوآورانه را مورد مطالعه قرار دادند. نتایج پژوهش آنان نشان داد که شاخصهای ظرفیت جذب تأثیر معنیداری بر کارافرینی سازمانی و عملکرد نوآورانه دارد. بهطور کلی جذب دانش در ابعاد مختلف آن بر کارآفرینی سازمانی و عملکرد نوآورانه اثرگذار میباشد. طیبی ابوالحسنی و همکاران (1399) در پژوهش خود با عنوان: تأثیر ظرفیت جذب دانش بر نوآوری استراتژیک با توجه به نقش تعدیلگری رقابتپذیری و انعطافپذیری استراتژیک نشان دادند که ظرفیت جذب دانش بر نوآوری استراتژیک موثر است. همچنین رقابتپذیری و انعطافپذیری استراتژیک در رابطه بین ظرفیت جذب دانش و نوآوری استراتژیک، نقش تعدیلگری ایفا میکند و شدت رابطه را افزایش میدهند. مظفری و همکاران (1398) در پژوهشی به بررسی ارتباط گرایش به کارآفرینی، قابلیت بازاریابی و عملکرد نوآورانه شرکت با نقش تعدیلگر شدت رقابت در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات و نرمافزارهای رایانهای پرداختند. نتایج این پژوهش نشان داد که میان گرایش به کارآفرینی بهطور مستقیم و غیرمستقیم از طریق نقش میانجی قابلیتهای بازاریابی بر عملکرد نوآورانه تاثیرگذار میباشد. ضمن اینکه شدت رقابت نیز تاثیر گرایش به کارآفرینی بر عملکرد نوآورانه را تعدیل میکند. امینی و همکاران (1398) در تحقیق خود تاثیر استراتژیهای نوآوری را بر عملکرد نوآورانه با توجه به نقش میانجی ظرفیت جذب دانش مورد بررسی قرار دادند .نتایج پژوهش آنان نشان داد که از بین استراتژیهای نوآوری، بهکارگیری استراتژیهای تهاجمی بیشترین تأثیر را بر موفقیت کارآفرینانه سازمانهای دانشبنیان داشته است، همچنین مشخص شد که ظرفیت جذب دانش توانسته بهعنوان میانجی در این رابطه نقشآفرینی کند. از دیگر نتایج این پژوهش، تأثیر 7/46 درصدی استراتژی نوآوری بر ظرفیت جذب دانش و همچنین تأثیر 7/51 درصدی ظرفیت جذب دانش بر موفقیت کارآفرینانه بنگاههای دانشبنیان میباشد. ابراهیمپور ازبری و میرفلاح دموچالی (1397) با بررسی تاثیر کارآفرینی سازمان بر عملکرد توسعه محصول جدید با میانجیگری ظرفیت جذب دانش به این نتیجه دست یافتند که ظرفیت جذب دانش بر عملکرد توسعه محصول جدید از طریق متغیر میانجی قابلیت مدیریت نوآوری باز مثبت دارد. وانگ10 و همکاران (2022) در پژوهشی تاثیر قابلیتهای استراتژیک و شبکهسازی بر نوآوری را با توجه به نقش میانجی ظرفیت جذب دانش را مورد مطالعه قرار دادند.نتایج این پژوهش نشان دادکه قابلیتهای استراتژیک و شبکهسازی هم بهطور مستقیم و هم بهطور غیرمستقیم از طریق نقش میانجی ظرفیت جذب دانش بر نوآوری تاثیرگذارند. علی11 و همکاران (2020) با بررسی تاثیر یادگیری سازمانی بر عملکرد تجاری با توجه به نقش میانجی ظرفیت جذب دانش و نوآوری و نقش تعدیلگر تجربیات و توان همکاری با سایر سازمانها به این نتیجه دست یافتند که یادگیری سازمانی به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق نقش میانجی ظرفیت جذب دانش بر نوآوری و عملکرد تجاری تاثیرگذار است. ضمن اینکه متغیرهای کسب تجربه و توان همکاری در تاثیرگذاری یادگیری سازمانی بر ظرفیت جذب دانش نقش تعدیلگر داشتند.
سارساه و همکاران (2020) در پژوهشی با عنوان: تاثیر گرایش به کارآفرینی را بر عملکرد نوآورانه با توجه به نقش میانجی ظرفیت جذب دانش دوطرفه به این نتیجه دست یافتند که ظرفیت جذب دانش دوطرفه و گرایش به کارآفرینی بر عملکرد نوآورانه تاثیرگذارند. ضمن اینکه ظرفیت جذب دانش بالقوه و محققشده در تاثیرگذاری گرایش به کارآفرینی بر عملکرد نوآورانه نقش میانجی دارند. جین و چو12 (2019) با مطالعه تاثیر کارآفرینی و رقابتپذیری بر عملکرد نوآورانه را با توجه به نقش میانجی قابلیتهای بازاریابی و تکنولوژیک نشان دادند که کارآفرینی و رقابتپذیری از طریق نقش میانجی متغیرهای قابلیتهای بازاریابی و تکنولوژیک بر عملکرد نوآورانه تاثیرگذار است.
کاستا13 و همکاران (2018) با بررسی تاثیر ظرفیت جذب دانش بر عملکرد سازمانی را با توجه به نقش میانجی قابلیتهای بازاریابی به این نتیجه دست یافتند که ظرفیت جذب دانش بر عملکرد سازمانی تاثیر معنادار داشته و متغیرهای قابلیت نوآوری بازاریابی، عملکرد نوآوری و قابلیت توسعه خدمات، در تاثیرگذاری ظرفیت جذب دانش بر عملکرد سازمانی، نقش میانجی دارند.
با توجه به سوابق مطالعه مسئله که در بالا بدان ها اشاره رفت این واقعیت آشکار می شود که رویکردهای کارآفرینانه با تاکید بر جذب و ظرفیت جذب دانش و به تبع آن عملکرد نوآورانه بسیار مورد توجه محققان و پژوهشگران داخلی و خارجی بوده و نوع نگاه به موضوع مدیریت دانش و نقش آن در فعالیت های کارآفرینانه جایگاه ویژه ای در مباحث سازمانی دارد که بیمه نوین نیز از این قاعده مستثنی نیست.
روش شناسی
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر گرایش کارآفرینانه بر عملکرد نوآورانه رادیکال با توجه به نقش میانجی ظرفیت جذب دانش دوسویه در شرکت بیمه نوین به روش توصیفی- پیمایشی به انجام رسیده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارشناسان و مدیران ستاد شرکت بیمه نوین به تعداد 414 نفر است که با بهرهگیری از فرمول کوکران، 200 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند.برای انتخاب نمونه ها از روش تصادفی ساده استفاده شد. برای گردآوری داد های مورد نیاز از پرسشنامه استاندارد سارساه و همکاران (2020) استفاده گردید.این پرسشنامه شامل 33 سؤال بسته با طیف 5گزینهای لیکرت برای سنجش مولفه های گرایش کارآفرینانه، عملکرد نوآورانه، ظرفیت جذب دانش بالقوه و ظرفیت جذب دانش طراحی گردید که پایایی هر یک از این مولفه ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ به به ترتیب 0.773، 0.776، 0.745 و 0.763 برآورد شده است. جهت بررسی فرضیات تحقیق از آزمون مدلسازی معادلات ساختاری یا تجزیه و تحلیل چند متغیره استفاده شده است. یکی از قویترین و مناسب ترین روشهای تجزیه و تحلیل در تحقیقات علوم رفتاری، تجزیهوتحلیل چند متغیره است. زیرا ماهیت این گونه موضوعات چند متغیره بوده و نمیتوان آنها را با شیوه دو متغیری (که هر بار تنها یک متغیر مستقل با یک متغیر وابسته در نظر گرفته میشود) حل نمود. از این رو، در این تحقیق برای تائید یا رد فرضیات از مدل معادلات ساختاری و بطور اخص تحلیل مسیر استفاده شده است. تحلیل مسیر (مدل ساختاری) تکنیکی است که روابط بین متغیرهای تحقیق (مستقل، تعدیلگر و وابسته) را بطور همزمان نشان میدهد. بطور خلاصه برای شناسایی اثرات متغیرهای ارائه شده در مدل مفهومی پژوهش و آزمون فرضیههای ارائه شده از روش تحلیل مسیر استفاده شده است. تحلیل مسیرکه برای نخستین بار توسط سوول رایت14 (1934) توسعه یافت گسترش روشهای رگرسیون، و در حقیقت، کاربرد رگرسیون چند متغیری در ارتباط با تدوین بارز مدلهای علی است. هدف آن به دست دادن برآوردهای کمی روابط علی بین مجموعهای از متغیرهاست. روابط بین متغیرها در یک جهت جریان مییابد و به عنوان مسیرهای متمایزی در نظر گرفته میشود. مفاهیم تحلیل مسیر در بهترین صورت از طریق ویژگی عمده آن یعنی نمودار مسیر که پیوندهای علی احتمالی بین متغیرها را آشکار میسازد، تبیین میشود. در این تحقیق بررسی همزمان فرضیه ها در قالب مدل اولیه صورت میگیرد. برای ارزیابی مدل فرضی این پژوهش ابتدا به برآورد پارامتر با استفاده از روش بیشینه احتمال به برآورد پارامترها پرداخته میشود. پارامترهای برآورد شده شامل ضرایب تاثیر15 میباشد. مدلهای ساختاری همان مدلسازی معادلات ساختاری تحقیق یا به عبارت دیگر بررسی متغیرهای مکنون برونزا که شامل گرایش به کارآفرینی و دورنزا عملکرد نوآورانه رادیکال با توجه به نقش میانجی ظرفیت جذب دانش محققشده و ظرفیت جذب دانش بالقوه بطور همزمان میباشد.در این پژوهش برای بررسی نرمالبودن توزیع دادهها از آزمون کولموروف- اسمیرنف، برای بررسی میزان کفایت حجم نمونه از آزمون بارتلت در قالب نرم آماری SPSS 26 و LISREL استفاده شد.
مدل مفهومی پژوهش
:
مدل مفهومی (سارساه و همکاران، 2020)
یافته ها
یافته های توصیفی پژوهش نشان داد به لحاظ جنسیت 70 درصد از پاسخ دهندگان مرد و 30درصد زن هستند.بر همین اساس از این تعداد پاسخگو 3درصد بین 20 تا 30 سال،33درصد بین 31 تا 40 سال،53درصد بین 41 تا 50 سال و 13درصد بالاتر از 51 سال سن داشته اند.از جانب دیگر 7 درصد پاسخگویان دارای مدرک کاردانی و پایین تر ، 49 درصد دارای مدرک کارشناسی و 41 درصد کارشناسی ارشد و 3 درصد دارای مدرک دکترا بوده اند.بر همین اساس 5 درصد کمتر از 5 سال، 33 درصد بین 6 تا 15 سال،39 درصد بین 16 تا 25 سال،24درصد بالاتر از 25 سال سابقه کار داشته اند.
مدل ساختاری درحالت تخمین استاندارد و ضرایب معناداری
شکل(1). مدل اندازهگیری متغیرهای مکنون در حالت تخمین استاندارد
.
شکل(2).مدل اندازهگیری متغیرهای مکنون در حالت ضرایب معناداری
باتوجه به خروجي ليزرل مقدار محاسبه شده برابر با 825.39 ميباشد وجودپايين نشاندهنده برازش مناسب مدل است. زيرا هر چه مقدار کمتر باشد، مدل ارائه شده مدل مناسبتري ميباشد با توجه به نتايج ذيل که از خروجي نرم افزار ليزرل بدست آمدهاند.
0.076= RMSEA و0.000.= Value – P و 1.68=df /و 491= df و 825.39=
Goodness of Fit Index (GFI) = 0.91
Adjusted Goodness of Fit Index (AGFI) = 0.90
با نگاهی با نتایج خروجی لیزرل قسمت تخمین غیراستاندارد مدل متوجه میشویم که مدل اندازهگیری برای مدل مفهومی تحقیق مدل مناسبی است چون که مقدار کای دو و RMSEA آن کم بوده و مقدار GFI و AGFI بیشتراز 90 درصد است.
آزمون فرضیه اصلی
جدول (1).تاثیر گرایش به کارآفرینی از طریق نقش میانجی ظرفیت جذب دانش بالقوه بر عملکرد نوآورانه رادیکال
ضريب مسير (میزان تاثیر) | آماره T | سطح معنیداری | نتيجه آزمون | |||||
0.48 | 0.54 | 10.31 | 11.59 | P < 0.05 | رد فرض صفر |
بر اساس نتایج جدول فوق با انجام آزمون در سطح اطمينان 95 درصد، مقدار معناداری در مسیر معادلات ساختاری 10.31*11.59 T= به دست آمد. از آنجا که مقدار آمارههای T بزرگتر از 1.96 میباشد، فرض صفر رد و فرض مقابل پذیرفته میشود يعني نتایج ضريب مسير «گرایش به کارآفرینی» بر «عملکرد نوآورانه رادیکال» از طریق «ظرفیت جذب دانش بالقوه» در سطح اطمینان 95% موثر است.
جدول(2).آزمون فرضیات فرعی
| ضريب مسير (میزان تاثیر) | آماره T | سطح معنیداری | نتيجه آزمون |
فرضیه فرعی اول: گرایش به کارآفرینی بر ظرفیت جذب دانش بالقوه معنادار دارد | 0.54 | 11.59 | P < 0.05 | تائید فرضیه تحقیق |
فرضیه فرعی دوم: گرایش به کارآفرینی بر ظرفیت جذب دانش محققشده موثر است | 0.59 | 12.53 | P < 0.05 | تائید فرضیه تحقیق |
فرضیه فرعی سوم: ظرفیت جذب دانش بالقوه بر عملکرد نوآورانه رادیکال موثر است | 0.48 | 10.31 | P < 0.05 | تائید فرضیه تحقیق |
فرضیه فرعی چهارم: ظرفیت جذب دانش محققشده بر عملکرد نوآورانه رادیکال تاثیرگذار است | 0.62 | 13.29 | P < 0.05 | تائید فرضیه تحقیق |
بر اساس نتایج جدول(2) با انجام آزمون در سطح اطمينان 95 درصد، مقدار معناداری در مسیر معادلات ساختاری برای فرضیه اول 11.59 T= ، برای فرضیه فرعی دوم12.53، برای فرضیه فرعی سوم 10.31 و برای فرضیه فرعی چهارم 13.29 به دست آمد. با توجه به اینکه مقدار آماره T کوچکتر از 1.96- میباشد لذا می توان گفت در سطح اطمینان 95% گرایش به کارآفرینی بر ظرفیت جذب دانش بالقوه ،گرایش به کارآفرینی بر ظرفیت جذب دانش محققشده، ظرفیت جذب دانش بالقوه بر عملکرد نوآورانه رادیکال و ظرفیت جذب دانش محققشده بر عملکرد نوآورانه رادیکال به موثر است.
بحث و نتیجه گیری
هدف اصلی این پژوهش آگاهی از تاثیر گرایش به کارآفرینی بر عملکرد نوآورانه رادیکال شرکت بیمه نوین با توجه به نقش میانجی ظرفیت جذب دانش دوسویه بوده است. نتایج حاصل آزمون فرضیه اصلی پژوهش مبنی برتاثیرگذاری گرایش به کارآفرینی از طریق نقش میانجی ظرفیت جذب دانش بالقوه بر عملکرد نوآورانه رادیکال نشان داد که مقدار سطح معناداری از مقدار خطای تحقیق (0.05) کمتر بوده و بنابراین گرایش به کارآفرینی از طریق نقش میانجی ظرفیت جذب دانش بالقوه بر عملکرد نوآورانه رادیکال تاثیرگذار است. این نتیجه با نتایج حاصل از پژوهش های خلیل نژاد و همکاران(1399)،محمدی و همکاران(1399)،طیبی ابوالحسنی و همکاران(1399)،مظفری و همکاران(1398)،امینی و همکاران(1398)،ابراهیم پور ازبری و میرفلاح دموچالی(1397)،وانگ و همکاران(2022)،علی و همکاران(2020)،سارساه و همکاران(2020)،جین و چو(2019) و کاستا و همکاران(2018)همسو بوده است.
این بدان معناست که شرکت بیمه نوین قادر خواهد بود از طریق افزایش گرایش به کارآفرینی، ظرفیت جذب دانش خود را افزایش داده و از این طریق، عملکرد نوآورانه رادیکال خود را بهبود بخشد. درواقع، این سازمان می تواند عملکرد نوآورانه رادیکال خود را بهطور غیرمستقیم و از طریق نقش میانجی ظرفیت جذب دانش بهبود بخشد.
نتایج حاصل از آزمون اولین فرضیه فرعی پژوهش مبنی بر تاثیر گرایش به کارآفرینی بر ظرفیت جذب دانش بالقوه نشان داد که مقدار سطح معناداری از مقدار خطای تحقیق (0.05) کمتر بوده و بنابراین گرایش به کارآفرینی بر ظرفیت جذب دانش بالقوه تاثیرگذار بوده و میزان این تاثیرگذاری، 0.54 میباشد. این نتیجه با نتایج حاصل از پژوهش های سارساه و همکاران (2020) سازگار است.
بر اساس این نتیجه باید گفت شرکت بیمه نوین قادر خواهد بود از طریق افزایش گرایش به کارآفرینی، ظرفیت جذب دانش بالقوه خوداز قبیل تعاملات میان واحدهای مختلف، شناسایی روندهای بازار و جمعآوری اطلاعات مختلف را افزایش دهد.
نتایج حاصل آزمون دومین فرضیه فرعی پزوهش مبنی برتاثیرگرایش به کارآفرینی بر ظرفیت جذب دانش محققشده نشان داد که مقدار سطح معناداری از مقدار خطای تحقیق (0.05) کمتر بوده و بنابراین گرایش به کارآفرینی بر ظرفیت جذب دانش محققشده تاثیرگذار بوده و میزان این تاثیرگذاری، 0.59 میباشد. این نتیجه با نتایج حاصل از پژوهش های سارساه و همکاران (2020) سازگار است.
بر اساس این نتیجه باید گفت شرکت بیمه نوین قادر خواهد بود از طریق افزایش گرایش به کارآفرینی، ظرفیت جذب دانش بالقوه خود را افزایش دهد. درواقع از طریق افزایش گرایش به کارآفرینی، تقاضای مشتریان را شناسایی کرده، برای مشتریان خود پایگاه داده ایجاد نموده و درنهایت، از دانش بهدستآمده به شکل شایسته ای بهره برداری نماید.
نتایج حاصل آزمون سومین فرضیه فرعی پژوهش مبنی بر تاثیر ظرفیت جذب دانش بالقوه بر عملکرد نوآورانه رادیکال نشان داد که مقدار سطح معناداری از مقدار خطای تحقیق (0.05) کمتر بوده و بنابراین ظرفیت جذب دانش بالقوه بر عملکرد نوآورانه رادیکال تاثیرگذار بوده و میزان این تاثیرگذاری، 0.48 میباشد. نتایج حاصل از این پزوهش با نتایج حاصل از پزوهش های امینی و همکاران (1398)، کاستا و همکاران (2018) و سارساه و همکاران (2020) سازگار بوده است.
این نتیجه نشان می دهد جذب و کسب دانش از سوی شرکت بیمه نوین، به بهبود عملکرد نوآورانه شرکت مذکورمنجر خواهد شد. درواقع ظرفیت جذب دانش بالقوه موجب نوآوریهایی میگردد که تحول در صنعت بیمه را به دنبال دارد و می تواند زمینه رشد و تعالی آنان را بیش از هر زمانی فراهم سازد.
نتایج حاصل آزمون چهارمین فرضیه فرعی پژوهش مبنی بر تاثیر ظرفیت جذب دانش محققشده بر عملکرد نوآورانه رادیکال نشان داد که مقدار سطح معناداری از مقدار خطای تحقیق (0.05) کمتر بوده و بنابراین ظرفیت جذب دانش محققشده بر عملکرد نوآورانه رادیکال تاثیرگذار بوده و میزان این تاثیرگذاری، 0.62 میباشد. نتایج حاصل از این پژوهش با نتایج حاصل از پژوهش های امینی و همکاران (1398)، مرادی و همکاران (1392)، کاستا و همکاران (2018) و سارساه و همکاران (2020) سازگار و با تحقیق نصر اصفهانی و همکاران (1395) ناسازگار است.
بر اساس این نتیجه باید گفت چنانچه در شرکت بیمه نوین، کارآفرینی افزایش یابد، ظرفیت جذب دانش بالقوه و محققشده نیز افزایش یافته و به تبع آن عملکرد نوآورانه رادیکال بهبود خواهد یافت.آنچه مسلم است توسعه فعالیت این شرکت و سایر شرکت های مشابه در سطح کشور می تواند به توسعه کارآفرینی، اشتغالزایی کمک شایان توجهی داشته باشد و موجب پویایی این صنعت در کشور شوند.
با توجه به نتایج حاصل از پژوهش تدوین دستورالعملهای مدون با استفاده از فرمولهای ریاضی بر اساس منفعت- هزینه به منظور دستیابی به سودهی مطلوب،برگزاری دورههای آموزش ضمن خدمت، مشارکت کارکنان در سمینارها و کنفرانسهای مرتبط با بیمه، دریافت نظرات و پیشنهادات آنان و همچنین مشارکت آنان در جلسات سازمانی و برگزاری جلسات دورهای جهت تسهیم دانش موجود، ارائه اطلاعاتی در مورد خدمات جدید ارائهشده و دریافت بازخور از آنان با هدف شناسایی نیازهای حال و آتی مشتریان پیشنهاد می گردد.
منابع
ابراهیمپور ازبری، مصطفی، میرفلاح دموچالی، رضوانه. (1397). تاثیر کارآفرینی سازمان بر عملکرد توسعه محصول جدید: با میانجیگری ظرفیت جذب دانش. پنجمین کنفرانس ملی پژوهشهای کاربردی در مدیریت و حسابداری
امینی، علیرضا، فتاحی، حمیدرضا، دولتشاه، پیمان. (1398). استراتژیهای نوآوری، موفقیت کارآفرینانه و نقش میانجی ظرفیت جذب دانش. پژوهش های مدیریت منابع سازمانی، ۹ (۴) :۱-۲۱.
خلیلنژاد، شهرام، زارع، رحیم، وطنپرست، امیر، (1399). تأثیر ظرفیت جذب دانش بر نوآوری استراتژیک با در نظر گرفتن نقش تعدیلگر جهتگیری استراتژیک، مدیریت بهرهوری، دوره 14، شماره 2، صص: 163-181.
طیبی ابوالحسنی، سیدامیرحسین، دانشوردیلمی، محمدرضا، اسدی خانقاه، شیرین. (1399). تأثیر ظرفیت جذب دانش بر نوآوری استراتژیک با توجه به نقش تعدیلگری رقابتپذیری و انعطافپذیری استراتژیک. فصلنامه مطالعات مدیریت راهبردی. 11 (42): 189-212.
محمدی، مرتضی، جهانتاب نژاد، عباس، خطیبی، امین. (1399). نقش ظرفیتهای جذب دانش در ادارهکل ورزش و جوانان استان خوزستان با تأکید بر کارآفرینی سازمانی و عملکرد نوآورانه. پژوهشهای معاصر در مدیریت ورزشی. 10 (20): 1-15. مظفری، محمدمهدی، اجلی، محمد، گرمهای، راحیل، (1398). ارتباط گرایش به کارآفرینی، قابلیت بازاریابی و عملکرد شرکت با نقش تعدیلتر شدت رقابت در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات و نرمافزارهای رایانهای، فصلنامه مطالعات کسب و کار هوشمند، دوره 7، شماره 27، 59-102.
Akonkwa، D.B.M. (2019)، “Is market orientation a relevant strategy for higher education institutions?: context analysis and research agenda”، International Journal of Quality and Service Sciences، Vol. 1 No. 3، pp. 311-333
Ali, I., Ali, M., Salam, M. A., Bhatti, Z. A., Arain, G. A., Burhan, M., 2020, How international SME's vicarious learning may improve their performance? The role of absorptive capacity, strength of ties with local SMEs, and their prior success experiences. Industrial Marketing Management. 88; 87-100.
.
Aliasghar, O., Rose, E.L. and Chetty, S. (2019), “Building absorptive capacity through firm openness in
the context of a less-open country”, Industrial Marketing Management, Vol. 83, pp. 81-93
Costa, J. C., Camargo, S. M., Toaldo, A. M. M., Didonet, S. R., (2018) "The role of marketing capabilities, absorptive capacity, and innovation performance", Marketing Intelligence & Planning.
Cui, L., Fan, D., Guo, F. and Fan, Y. (2018), “Explicating the relationship of entrepreneurial orientation
and firm performance: underlying mechanisms in the context of an emerging market”,
Industrial Marketing Management, Vol. 71, pp. 27-40.
Galbreath, J., Lucianetti, L., Thomas, B., Tisch, D. (2020), "Entrepreneurial orientation and firm performance in Italian firms: The moderating role of competitive strategy", International Journal of Entrepreneurial Behavior & Research, Vol. 26 No. 4, pp. 629-646.
Garrick, J., Chan, A. (2017). Knowledge management and professional experience: the uneasy dynamics between tacit knowledge and performativity in organizations", Journal of Knowledge Management, 21(4): 872-884.
Gerschewski, S., Lindsay, V. J., Rose, E. (2016), "Advancing the entrepreneurial orientation construct: the role of passion and perseverance", Review of International Business and Strategy, Vol. 26 No. 4, pp. 446-471.
Huang, D., Chen, S., Zhang, G. and Ye, J. (2018), “Organizational forgetting, absorptive capacity, and innovation performance: a moderated mediation analysis”, Management Decision, Vol. 56 No. 1, pp. 87-104.
Jin، B. and Cho، H.J. (2018)، "Examining the role of international entrepreneurial orientation، domestic market competition، and technological and marketing capabilities on SME’s export performance"، Journal of Business & Industrial Marketing، Vol. 33 No. 5، pp. 585-598.
Kajalo، S.، Lindblom، A.، (2015)،"Market orientation، entrepreneurial orientation and business performance among small retailers"، International Journal of Retail & Distribution Management، Vol. 43، Iss 7، PP: 580-596.
Kamboj، S.، Rahman، Z.، (2017) "Market orientation، marketing capabilities and sustainable innovation: the mediating role of sustainable consumption and competitive advantage"، Management Research Review، Vol. 40 Issue: 6، PP: 698-724.
Sarsah, S., Tian, H., Dogbe, C. S. K., Bamfo, B. A., Pomegbe, W. W. K. (2020), "Effect of entrepreneurial orientation on radical innovation performance among manufacturing SMEs: the mediating role of absorptive capacity", Journal of Strategy and Management, Vol. 13 No. 4, pp. 551-570.
Scaringella, L., Miles, R.E. and Truong, Y. (2017), “Customers involvement and firm absorptive capacity in radical innovation: the case of technological spin-offs”, Technological Forecasting and Social Change, Vol. 120, pp. 144-162.
Wang, G., Wang, Y., Ju, X. and Rui, X. (2022), "Effects of political networking capability and strategic capability on exploratory and exploitative innovation: evidence from traditional manufacturing firms in China", Journal of Manufacturing Technology Management, Vol. ahead-of-print No. ahead-of-print.
Investigating the effect of entrepreneurial orientation on radical innovative performance in the Novin insurance company, considering the mediating role of bilateral knowledge absorption capacity.
Abstract:
This research has been carried out with the aim of investigating the effect of entrepreneurial orientation on radical innovative performance with regard to the mediating role of two-way knowledge absorption capacity in a modern insurance company using a descriptive-survey method. The statistical population of the research includes all the experts and managers of the headquarters of Novin insurance company, numbering 414 people, and using Cochran's formula, 200 people were selected as a statistical sample. A simple random method was used to select the samples. To collect the required data, the standard questionnaire of Sarsah et al. Cronbach's alpha coefficient is estimated as 0.773, 0.776, 0.745 and 0.763 respectively. And for data analysis and hypothesis testing, structural equation modeling was used in SPSS 26 and LISREL statistical software. The results of applying structural equation modeling in the Lisrel software environment showed that entrepreneurial orientation directly and indirectly affects radical innovative performance through the mediating role of potential absorptive capacity and realized absorptive capacity.
Keywords: Entrepreneurial tendency, radical innovative performance, potential absorptive capacity, realized absorptive capacity
[1] . Kamboj and Rahman
[2] . Kajalo and Lindblom
[3] . Akonkwa
[4] . Galbreath et al
[5] . Liu and Lee
[6] . Cui et al
[7] . Scaringella et al
[8] . Huang
[9] . ALiasghar et al
[10] . Wang
[11] . Ali
[12] . Jin and Cho
[13] . Costa
[14] . Swell Wright
[15] . Path Coefficient