شناسایی مؤلفه های تشکیل دهنده مدل استراتژیهای کارآفرینانه تأمین مالی شرکتهای دانشبنیان در ایران
محورهای موضوعی : کارآفرینیزهرا یاری لیچائی 1 , غلامحسین حسینی نیا 2 , داود ثمری 3
1 - گروه کارآفرینی، دانشکده مدیریت و حسابداری و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، نام شهر قزوین، نام کشورایران
2 - دانشیار گروه مدیریت کارآفرینی، دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران
3 - گروه علوم کشاورزی و صنایع غذایی، دانشکده علوم کشاورزی و صنایع غذایی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
کلید واژه: شرکتهای دانشبنیان, تأمین مالی, استراتژیهای کارآفرینانه,
چکیده مقاله :
تحلیل فضای کسبوکار در ایران نشان میدهد که یکی از دلایل کندی روند رشد و بهرهوری شرکتهای دانشبنیان در ایران شرایط سخت تأمین مالی این شرکتها است. هدف مقاله حاضر، شناسایی مؤلفه های تشکیل دهنده مدل استراتژیهای کارآفرینانه تأمین مالی شرکتهای دانشبنیان در ایران است. روش پژوهش از نوع کاربردی و ازنظر جمعآوری دادهها، دارای رویکرد آمیخته (کیفی- کمی) از نوع اکتشافی میباشد. شرکتهای دانشبنیان جامعه آماری پژوهش را تشکیل می دهند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بر اساس نتایج تحقیق کیفی، طراحی و بین نمونه آماری توزیع گردید. بهمنظور تحلیل دادههای آماری از آمار توصیفی و استنباطی و نرمافزارهای، SPSS و Lisrel استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد مهمترین مؤلفه های تشکیل دهنده مدل استراتژیهای کارآفرینانه تأمین مالی شرکتهای دانشبنیان به ترتیب عبارتاند از: سرمایه شناختی (95/2)؛ سرمایه رابطه ای (میانگین 88/2)، سرمایه ساختاری (میانگین 32/3)، سرمایه اجتماعی (میانگین 05/3). درنتیجه در شکلگیری استراتژی های کارآفرینانه، مؤلفه زمینه ای و ساختاری طوری جهت داده شدندکه درنهایت بتوانند به استراتژی تأمین مالی شرکت کمک کنند.
The analysis of the business environment in Iran shows that one of the reasons for the slow growth and productivity of knowledge-based companies in Iran is the difficult financing conditions of these companies. The purpose of this article is to identify the constituent components of the model of entrepreneurial strategies for financing knowledge enterprises in Iran. The research method is applied and, in terms of data collection, it has a hybrid approach (qualitative-quantitative) of exploratory type. Knowledge enterprises form the statistical population of the research. The data collection tool was a researcher-made questionnaire based on the results of qualitative research, designed and distributed among the statistical sample. To analyze statistical data, descriptive and inferential statistics, SPSS and Lisrel software was used. The findings of the research showed that the most essential components of the model of entrepreneurial strategies for financing knowledge enterprise are: cognitive capital (2.95), relational capital (average 2.88), structural capital (average 3.32), and social capital (average 3.05). As a result, in forming entrepreneurial strategies, the contextual and structural components were directed so that they could ultimately help the company's financing strategy.
شناسایی مؤلفههای تشکیلدهنده مدل استراتژیهای کارآفرینانه تأمین مالی شرکتهای دانشبنیان در ایران
زهرا یاری لیچائی (نویسنده مسئول)
1. گروه کارآفرینی، دانشکده مدیریت و حسابداری و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایران، رایانامه: soniayari@yahoo.com
غلامحسین حسینی نیا
2. گروه کارآفرینی، دانشکده کارآفرینی، دانشگاه تهران، تهران، ایران رایانامه: hosseininia@ut.ac.ir
داود ثمری
3. گروه علوم کشاورزی و صنایع غذایی، دانشکده علوم کشاورزی و صنایع غذایی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران، رایانامه: davoud.samari@srbiau.ac.ir
چکیده
تحليل فضاي کسبوکار در ايران نشان میدهد که یکی از دلایل کندی روند رشد و بهرهوری شرکتهای دانشبنیان در ایران شرایط سخت تأمین مالی این شرکتها است. هدف مقاله حاضر، شناسایی مؤلفههای تشکیلدهنده مدل استراتژیهای کارآفرینانه تأمین مالی شرکتهای دانشبنیان در ایران است. روش پژوهش از نوع کاربردی و ازنظر جمعآوری دادهها، دارای رویکرد آمیخته (کیفي- کمي) از نوع اکتشافي میباشد. شرکتهای دانشبنیان جامعه آماری پژوهش را تشکیل میدهند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بر اساس نتایج تحقیق کیفی، طراحی و بین نمونه آماری توزیع گردید. بهمنظور تحلیل دادههای آماری از آمار توصیفی و استنباطی و نرمافزارهای، SPSS و Lisrel استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد مهمترین مؤلفههای تشکیلدهنده مدل استراتژیهای کارآفرینانه تأمین مالی شرکتهای دانشبنیان به ترتیب عبارتاند از: سرمایه شناختی (95/2)؛ سرمایه رابطهای (میانگین 88/2)، سرمایه ساختاری (میانگین 32/3)، سرمایه اجتماعی (میانگین 05/3). درنتیجه در شکلگیری استراتژی های کارآفرینانه، مؤلفه زمینه ای و ساختاری طوری جهت داده شدندکه درنهایت بتوانند به استراتژی تأمین مالی شرکت کمک کنند.
کلیدواژهها: شرکتهای دانشبنیان، تأمین مالی، استراتژیهای کارآفرینانه
مقدمه
ازجمله مهمترین عوامل توسعه اقتصاد دانشبنیان، شکلگیری و رشد شرکتهای دانشبنیان است. این شرکتها که بر بنیان دانش و تکنولوژی بنا میشوند، نقش بسیار مهمی در تبدیل دانش به ثروت ایفا میکنند و برای شکلگیری و موفقیت نیازمند محیط مناسب و همچنین توجه و مراقبتهای ویژه میباشند (امین بیدختی و زرگر،1390).
شرکتهای دانشبنیان نیازمند به خلق شغلهای فراوان و جدید، نوآوري، انعطافپذیری و رشد اقتصادي معتبر میباشند. در این زمینه یکی از مشکلات در فرآیند خلق فعالیت کارآفرینانه نوپا، تأمین وجوه مالی موردنیاز است. درواقع یکی از بزرگترین چالشهاي کارآفرینان و شاید مهمترین مانع آنها در شرکتهای دانشبنیان، کمبود منابع مالی براي تأمین نیازهاي سرمایهای است. به دست آوردن وجوه موردنیاز براي راهاندازی کسبوکارها، همواره بهعنوان یک چالش براي کارآفرینان مطرح بوده است. فرآیند به دست آوردن وجوه موردنیاز ممکن است ماهها به طول انجامد و کارآفرینان را از حرفه مدیریت کسبوکارها منصرف کند. از سوي دیگر، بدون تأمین مالی کافی، کسبوکارهاي نوپا هرگز به موفقیت نخواهند رسید (یدالهی فارسی و همکاران، 1394).
با توجه به خصوصیات شرکتهای دانشبنیان تازه تأسیس و توجه به این نکته که عدم دسترسی به منابع تأمین مالی یکی از مهمترین موانع ایجاد و رشد این شرکتها به شمار میرود و به عبارتی نقش گلوگاه را در این مسیر ایفا میکند، بسیاری از دولتها اقداماتی در جهت بهبود توانایی این شرکتها درزمینه تأمین مالی انجام میدهند. دولتها با بهکارگیری ابزارهای حمایت مالی و استراتژی مناسب در این راستا سعی از میان برداشتن موانع ایجاد و رشد شرکتها دارند (امین بیدختی و زرگر، 1390).
یکی از مهمترین مباحث توسعه و رشد اقتصاد دانشبنیان و کارآفرینی مسئله تأمین مالی است که این تأمین مالی مرهون استراتژیها است. اقتصاد دانشبنیان با حجم بالایی از فعالیتهای کارآفرینانه موجب کاهش اشتغال در بسیاری از مناطقی که تولید سنتی داشتهاند گردیده است از همین روی محققان به دنبال توسعه و تحریك استراتژیهای کارآفرینانه میباشند که بهواسطه آن ارزشآفرینی از طریق دانش و تکنولوژی، برندینگ و استارتآپها ایجاد شود (Audretsch & Thurik, 2002).
مطالعه ایساتایوا و همکاران (2019) نشان داد که در شرایط بحرانی دسترسی به منابع مالی برای شرکتهای دانشبنیان دشوارتر است و (موریس و همکاران، 2008)، راهبرد کارآفرینانه را بهعنوان اتکای مبتنی بر بصیرت و سازمان گستر بر رفتار تأمین مالی و ساختار سرمایۀ شرکتها میدانند که هدفمند و مستمر سازمان را بازسازی نموده و حوزه عملیات آن را از طریق شناخت و بهرهبرداری از فرصتهای کارآفرینانه شکل میدهد. یافتههای پژوهش (بلیتز و همکاران، 2018) نشان داده با افزایش سرمایهی دانشبنیان میتوان به بهبود بهرهوری دستیافت.
توسعه بر روی کارآفرینی راهبردی (SE) یا استراتژیهای کارآفرینانه در اوایل قرن ۲۱ آغاز شد (هیت، ایرلند، کمپ و سكستون، 2003) یک مدل اولیه SE با چهار بعد کلیدی را توسعه دادند که این ابعاد عبارتاند از: 1) ذهنیت کارآفرینانه، فرهنگ و رهبری؛ 2) مدیریت راهبردی منابع سازمانی؛ 3) کاربرد خلاقیت و 4) توسعه نوآوری. در ارتباط بین کارآفرینی و مدیریت راهبردی (استراتژی کارآفرینانه)، اینگونه استنباط میشود که کارآفرینی با شناسایی فرصتهایی که میتواند در محیط بازار بهرهبرداری شود به تلاشهای شرکت برای ایجاد ارزش و درنتیجه، ثروت کمک میکند درحالیکه مدیریت راهبردی به تلاشهای خلق ثروت و ارزش، با شکلدهی به مزیت رقابتی که اساس رقابت شرکت در بازار است، کمک میکند؛ بنابراین، کارآفرینی شامل شناسایی و بهرهبرداری از فرصتها و مدیریت راهبردی مرتبط با ایجاد و حفظ یک یا چند مزیت رقابتی بهعنوان مسیری است که از طریق آن، فرصتها مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. بر این اساس، مدیریت راهبردی و کارآفرینی مرتبط با رشد، خلق ارزش برای مشتریان و درنتیجه، ایجاد ثروت برای مالکان هستند (Ireland & et al, 2003). بنابراین در پژوهش حاضر به شناسایی مؤلفههای مؤثر در تأمین مالی شرکتهای دانشبنیان پرداخته شده است.
پیشینه پژوهش
پیشینه نظری
هدف نظام مالی را میتوان تخصیص بهینه منابع مالی در راستای کمک به رشد اقتصادی و درنهایت افزایش رفاه عمومی دانست. میزان پیشرفت نظام مالی به درجه رشد و توسعه اقتصادی بستگی دارد، ازاینرو کشورها برحسب درجه توسعهیافتگی دارای نظامهای مالی گوناگون هستند. در بیشتر کشورهای درحالتوسعه کارکرد بهینه بخش مالی به شکل بایسته موردتوجه فرار نگرفته است و این بخش تنها به کانالی برای انتقال سرمایه به بخشهایی که به تشخیص برنامهریزان (مدیران دولتی) از اولویت برخوردار است تبدیلشدهاند. در این کشورها عدم توجه به میزان کارایی بخش مالی و بهبود آن برای بسیج منابع مالی، تضعیف نظام مالی را از جنبههای متعددی در پی داشته است. بهعنوان نمونه تخصیص منابع مالی را نابهینه ساخته و اعطای اعتبار با نرخهای یارانهای، بازده مطلوب بر فرایند تولید نداشته است (منتظری و مسجدیان جزیی،1393).
صنایع کوچک و متوسط در اقتصاد کشورها نقش انکارناپذیری ایفا میکنند. صنایع کوچک و متوسط تمایل دارند نرخ رشد بالایی را نسبت به سازمانهای بزرگ داشته باشند، اما در این مورد چندان موفق نیستند. بزرگترین مانع بر سر راه صنایع کوچک و متوسط عدم دسترسی به منابع کافی است (Karlsson &Andersson,2009).
این صنایع نیروی کار بالایی را جذب کرده و قسمت بزرگی از بخش خصوصی را تشکیل میدهند. مؤسسات کوچک و متوسط زمینه جذب و تقویت استعداد کارآفرینی را فراهم میکنند و در مقابل، گسترش کارآفرینی نیز نقش حیاتی در بهبود و رقابتی کردن کسبوکارهای کوچک ایفا مینماید. یکی از مؤثرترین راهکارهای مبارزه با افزایش نرخ بیکاری توسعه و حمایت از کسبوکارهای کوچک و متوسط و همچنین کمک به آنان برای موفقیت و تداوم حیات در دوران آسیبپذیر آغازین فعالیت است. همچنین، کسبوکارهایی که در مرحله رشد سریع هستند، اغلب به کمکهای مالی فراتر از دسترس، نیازمند هستند Holloway &Todres,2003)). باوجوداینکه این مسئله نشاندهنده سلامت و فرصتهای درخشان آینده یک شرکت است، بااینحال یافتن سرمایهگذاران بیرونی برای یک شرکت نوپا دشوار است. بهگونهای که دستیابی به وجوه موردنیاز برای راهاندازی کسبوکارها، همواره بهعنوان یک چالش جدی برای کارآفرینان مطرح بوده است.
کارآفرینان موفق باید مهارت به دست آوردن وجوه موردنیاز را داشته باشند. با عنایت به اینکه هر یک از مراحل چرخه حیات شرکت، به لحاظ سطح ریسک و بازدهی، ویژگی خاصی دارد لذا تأمین مالی هر یک از مراحل منحصربهفرد است. اندازه شرکتهای نوآور، میزان دستیابی به منابع مالی خارج از این شرکتها را تعیین میکنند. صنایع کوچک و متوسط درزمینه اموری چون: توسعه، مدیریت، تأمین مالی و کاربرد نوآوری و تکنولوژی ضعیف میباشند. بدون تأمین مالی کافی، کسبوکارهای کوچک هرگز به موفقیت نخواهند رسید. کمبود سرمایهگذاری عامل اصلی شکست بسیاری از کسبوکارها است و بااینوجود، به دلیل نرخ بالای مرگومیر کسبوکارهای کوچک نوپا، مؤسسات مالی تمایل چندانی به ارائه تسهیلات با سرمایهگذاری در طرحهای جدید، ندارند. فقدان سرمایه کافی برای آغاز به کار، کسبوکار جدید را بر یک شالوده مالی ضعیف رها میسازد که بهنوبه خود آن را مستعد شکست خواهد نمود. منابع تأمین مالی گوناگونی پیش پای کارآفرینان قرار دارند که هر یک مزایا و معایب خود را دارا است (Braun & Clarke,2006).
از شروع یک طرح کسبوکار که مبتنی بر یک ایده کسبوکار با یک پژوهش شکل میگیرد تا اینکه به مرحله درآمدزایی و رشد میرسد، در کنار بقیه نهادهای سیاستگذار و بسترساز در این زمینه نهادهای مالی نقش ویژهای در توسعه آن ایفا میکنند. (منتظری و مسجدیان جزیی،1393). در ادامه مدل مفهومی پژوهش ارائه میگردد:
استراتژیهای کارآفرینانه تأمین مالی شرکتهای دانشبنیان:
· سرمایه شخصی
· سرمایه خانواده و دوستان
· بانکها
· فرشتگان کسبوکار
· بازار سهام
· سرمایهگذاری غیررسمی
· سرمایهگذاری خطرپذیر
· سرمایهگذاری جمعی
پیشینه تجربی
موریس و همکاران1 (2008) راهبرد کارآفرینانه را بهعنوان اتکای مبتنی بر بصیرت و سازمان گستر بر رفتار تأمین مالی و ساختار سرمایۀ شرکتها میدانند که هدفمند و مستمر سازمان را بازسازی نموده و حوزه عملیات آن را از طریق شناخت و بهرهبرداری از فرصتهای کارآفرینانه شکل میدهد.
نتایج پژوهش گورائو و دانا2 (2020) نشان داد که نقش و اهمیت منابع مالی عملگرا و عملگر برای هماهنگی و عملکرد سازمانی را نشان داد و مشخص شد نحوهی بهکارگیری منابع مالی عملگرِ کنترلشده برای بهبود ساختارهای مدیریتی و حاکمیتی، وابستگی متقابل عملکردی آنها درنهایت سطح بهینهای از کارآفرینی شرکتها برای بهرهبرداری مؤثر از منابع مالی عملگرا قابلدسترسی را تعیین میکند.
مطالعه ایساتایوا و همکاران3 (2019) نشان داد که در شرایط بحرانی دسترسی به منابع مالی برای شرکتهای دانشبنیان دشوارتر است و دو سؤال در سیستم مالی وجود دارد. اولین مورد یک مسئلهی ساختاری است که دسترسی بنیان دانش نوپا به بودجه را محدود میکند. دوم آنکه مشکل دورهای ناشی از بحران مالی بود و بهطور قابلتوجهی شرکتهای جوان دانشبنیان در بخشهای مختلف اقتصاد را تحت تأثیر قرار میداد.
گیبل و کرفت4 (2019) معتقدند منابع تأمین مالی داخلی و خارجی هر دو بر فعالیتهای نوآورانه تأثیر میگذارند و یک رویداد ناخوشایند مانند بحران مالی نهتنها تأثیر کوتاهمدتی بر سود فعلی دارد، بلکه با تأثیرگذاری بر فعالیتهای نوآورانه، تأثیر منفی بر رشد اقتصاد میگذارد. این مطالعه نشان میدهد که علیرغم مشکلات شناختهشده و مشخص، تأمین مالی خارجی، تأثیر عمدهای بر فعالیتهای نوآوری دارد.
یافتههای پژوهش بلیتز و همکاران5 (2018) نشان داد که با افزایش منابع مالی برای شرکتهای دانشبنیان میتوان به بهبود بهرهوری دستیافت.
کول و سوکولیک6 (2018) در پژوهش خود نشان دادند شرکتهایی که هنگام شروع کار وام تجاری میگیرند، در مقایسه با شرکتهای مشابه دیگری که در شروع کار به اشکال دیگر اعتبار متکی هستند، عملکرد بهتری دارند که نشانگر توانایی بانکداران برای نظارت بر وامگیرندههایشان است که منجر به نتایج بهتری میشود. همچنین مشخص شد احتمال بیشتری وجود دارد که شرکتهای نوپا وامهای تجاری بگیرند و احتمال کمتری دارد که در هنگام شروع به کار خود وامهای شخصی بگیرند.
نتایج پژوهش نایلوند و همکاران7 (2019) نشان داد که تأمین مالی خارجی بهصورت بدهی، تمرکز بر نوآوری در شرکتهای سودآور را کاهش میدهد.
نتایج پژوهش دیکینز و فریل (2003) نشان داد که منابع مالی شرکتهای کارآفرینی به دودسته درونی و بیرونی تقسیمبندی می شود.
نتایج پژوهش یان و همکاران8 (2018) نشان داد که سوابق آموزش فنی کارآفرینان، تجارب کارآفرینی آفلاین و تجارب کارآفرینی آنلاین همه تأثیرات مثبتی در تأمین مالی اینترنت دارند. هرچه ارزش اجتناب از عدم اطمینان در کشورهای میزبان کارآفرینان ضعیفتر باشد، تسهیل و ارتقای تجارب کارآفرینی آفلاین و آنلاین در مورد تأمین مالی اینترنت قویتر خواهد بود. با توجه به مباحث و پیشینه پژوهشی ارائهشده در این مقاله به شناسایی مؤلفههای تشکیلدهنده مدل استراتژیهای کارآفرینانه تأمین مالی شرکتهای دانشبنیان در ایران پرداخته میشود.
شکل 1- چارچوب پیشنهادهای اولیه تحقیق
روش اجرا
این تحقیق باهدف اصلی طراحی، ارائه و آزمون مدل استراتژیهای کارآفرینانه تأمین مالی شرکتهای دانشبنیان در ایران صورت گرفت. این تحقیق ازنظر هدف جزء تحقیقات کاربردي و ازنظر جمعآوری دادهها، دارای رویکرد آمیخته (کیفی-کمی) از نوع اکتشافی بوده است. جامعه آماری تحقیق عبارت بودند از خبرگان که شامل کارآفرینانی که در شرکتهای دانشبنیان فعالیت داشته و همچنین صاحبنظران حوزه تأمین مالی و صندوقهای سرمایهگذاری و اساتید و مدیران اجرایی در حوزههای استراتژیهای مالی، کارآفرینی و فناوری بود که جهت انتخابشان از نمونهگیری بهصورت نظری استفاده شد. در این بخش، حجم نمونه مشخص نبوده است و انتخاب افراد مورد مصاحبه تا جایی ادامه پیدا کرد که به اشباع نظری برسیم، بر این اساس مصاحبه با 20 نفر از خبرگان بهصورت انفرادی صورت گرفت. پس از بررسی و تحلیل متن کلیه مصاحبهها مدل استراتژیهای کارآفرینانه تأمین مالی شرکتهای دانشبنیان با 30 شاخص و 8 مؤلفه اصلی: عوامل زمینهای مرتبط با منابع بالقوه تأمین مالی، عوامل قانونی و بالادستی، عوامل ارتباطی و بینالمللی، عوامل منطقهای و تحریمها، ویژگیهای فردی کارآفرین، نوآوری، عوامل مرتبط با کسبوکار و عوامل مدیریتی به دست آمد. یکی از روشهای کارآمد تحلیل کیفی، روش تحلیل مضمون است که در این پژوهش مورداستفاده قرارگرفته است(Braun & Clarke,2006).
فرایند کدگذاری دادهها با استفاده از نرمافزار اطلس تی(کدگذاری باز و محوری) انجام پذیرفت. در ادامه و در بخش کمی تحقیق با استفاده از دادههاي گردآوریشده از طریق پرسشنامهای که بر اساس شاخصهای شناسایی مدل استراتژیهای کارآفرینانه تأمین مالی شده طراحی و در بین جامعه موردمطالعه(شرکتهای دانشبنیان) توزیع و بر اساس دادههای بهدستآمده شاخصهای مربوط به مؤلفهها ازلحاظ کمی مورد تجزیهوتحلیل آماري قرار گرفتند. نتایج مربوط به آزمون نرمال بودن توزیع دادهها نشان داد که دادهها از توزیع نرمال برخوردار نبوده و به این دلیل و با توجه به اینکه در مدل، متغیر پنهان مرتبه دوم استراتژیهای کارآفرینانه تأمین مالی با 8 مؤلفه سازندهاش وجود دارد، از روش حداقل مربعات جزئی با کمک نرمافزار Smart-PLS استفاده گردید، زیرا فرض نرمال بودن دادهها در آن مدنظر نیست. درنتیجه در این پژوهش پس از مطالعه الگوها، مدلهای موجود در دنیا و تجربیات انجامشده در داخل کشور، الگوی استراتژیهای کارآفرینانه تأمین مالی شرکتهای دانشبنیان در ایران طراحی گردید. بهمنظور تحلیل دادهها در این بخش از دو بعد (آمار توصیفي و آمار استنباطی) استفاده شد. برای تحلیل آماری در بخش کمی از روش معادلات ساختاری و نرمافزارهایSPSS و Lisrel استفاده گردید.
یافتهها
مدلسازی معادلات ساختاری یک ابزار پژوهشی رایج در علوم مدیریت، پزشکی و علوم اجتماعی در دو سه دهه اخیر بوده است. با توجه به مطالب مطروحه در این قسمت، با استفاده از SMART-PLS به بررسی اثرگذاری یا عدم اثرگذاری عوامل یادشده پرداخته میشود و در ادامه، شاخصهای سنجش عوامل و ضریب تعیین عوامل موردبررسی قرار میگیرند. در جداول (1) و (2) ضرایب مسیر و اعداد معناداري مربوط به روابط متغیرهای مکنون مدل نشان دادهشدهاند.
جدول 1. ضرایب مسیر مستقیم متغیرهای مکنون پژوهش
مسير ميان متغيرها | ضرايب مسير |
سرمایه اجتماعی ← گرایش کارآفرینانه | 342/0 |
قابلیتهای پویا ← گرایش کارآفرینانه (در مدل اصلی) | 322/0 |
سرمایه اجتماعی ← قابلیتهای پویا | 636/0 |
سرمایه شناختی ← گرایش کارآفرینانه | 066/0 |
سرمایه رابطهای ← گرایش کارآفرینانه | 154/0 |
سرمایه ساختاری ← گرایش کارآفرینانه | 276/0 |
سرمایه شناختی ← قابلیتهای پویا | 273/0 |
سرمایه رابطهای ← قابلیتهای پویا | 332/0 |
سرمایه ساختاری ← قابلیتهای پویا | 316/0 |
قابلیتهای پویا ← گرایش کارآفرینانه (در مدل ویژه) | 306/0 |
جدول 2. اعداد معناداري مسیرهای مستقیم متغیرهای مکنون پژوهش
مسير ميان متغيرها | مقادیر t | p-value | نتیجه |
سرمایه اجتماعی ← گرایش کارآفرینانه | 574/4 | 0009/0 | معنیدار است. |
قابلیتهای پویا ← گرایش کارآفرینانه (در مدل اصلی) | 559/4 | 0009/0 | معنیدار است. |
سرمایه اجتماعی ← قابلیتهای پویا | 954/13 | 0009/0 | معنیدار است. |
سرمایه شناختی← گرایش کارآفرینانه | 726/0 | 468/0 | معنیدار نیست. |
سرمایه رابطهای ← گرایش کارآفرینانه | 739/1 | 083/0 | معنیدار نیست. |
سرمایه ساختاری ← گرایش کارآفرینانه | 231/4 | 0009/0 | معنیدار است. |
سرمایه شناختی ← قابلیتهای پویا | 802/3 | 0009/0 | معنیدار است. |
سرمایه رابطهای ← قابلیتهای پویا | 186/5 | 0009/0 | معنیدار است. |
سرمایه ساختاری ← قابلیتهای پویا | 691/4 | 0009/0 | معنیدار است. |
قابلیتهای پویا ← گرایش کارآفرینانه (در مدل ویژه) | 3.674 | 0009/0 | معنیدار است. |
بررسی روایی واگرا از طریق مقایسه میزان همبستگی یک سازه با شاخصهاش در مقابل همبستگی آن شاخصها با سایر سازهها (روش فورنل و لارکر) که نتایج آن در جدول بالا آمده است، نشان از تأیید روایی واگرا به روش دوم دارد. قطر اصلی این ماتریس حاوی جذر مقادیر AVE (میانگین واریانس استخراجی) سازههای تحقیق میباشد. اگر میزان جذر مقادیر AVE (میانگین واریانس استخراجی) هر سازه از میزان همبستگی آن سازه با سایر سازهها بیشتر باشد، ازنظر فورنل و لارکر دارای روایی واگرا خواهد بود.
جدول 3. ماتریس همبستگی و بررسی روایی واگرا به روش فورنل و لارکر
| سرمایه شناختی | قابلیتهای پویا | گرایش کارآفرینانه | سرمایه رابطهای | سرمایه ساختاری |
سرمایه شناختی | 676/0 |
|
|
|
|
قابلیتهای پویا | 452/0 | 774/0 |
|
|
|
گرایش کارآفرینانه | 329/0 | 539/0 | 681/0 |
|
|
سرمایه رابطهای | 238/0 | 465/0 | 371/0 | 766/0 |
|
سرمایه ساختاری | 317/0 | 474/0 | 475/0 | 214/0 | 733/0 |
با توجه به جدول (3) اعداد مندرج در قطر اصلی از مقادیر زیرین خود بیشتر بوده و این موضوع در مورد تمام سازههای پژوهش صدق میکند و این نشان از تأیید روایی واگرا دارد. بر اساس مطالب عنوانشده و نتایج حاصل از خروجی نرمافزار Smart PLS در جداول فوق، نشاندهنده این است که مدلهای اندازهگیری از روایی (همگرا و واگرا) و پایایی (بار عاملی، ضریب پایایی ترکیبی و ضریب آلفای کرونباخ) مناسب برخوردار میباشد.
در بخش مدل ساختاری برخلاف مدل اندازهگیری، به سؤالات (متغیرهای آشکار) کاری ندارد و تنها متغیرهای پنهان و روابط میان آنها بررسی میشوند. در شکل (2) که مدل اصلی در حالت ضرایب استاندارد میباشد، بیانگر این است که متغیر سرمایه اجتماعی به میزان 34/0 بر متغیر گرایش کارآفرینانه و به میزان 63/0 بر متغیر قابلیتهای پویا تأثیر دارد. همچنین متغیر قابلیتهای پویا به میزان 32/0 بر متغیر گرایش کارآفرینانه تأثیر دارد. همچنین اعداد روی پیکانها نشان از ضریب بار عاملی (بار عاملی مقدار عددی است که میزان شدت رابطه میان یک متغیر پنهان و متغیر آشکار مربوطه را طی فرآیند تحلیل مسیر مشخص میکند) مسیرهای مدل دارد که به معنی میزان سهم یک متغیر در تبیین متغیر دیگراست. بهطور نمونه متغیر سرمایه اجتماعی (Social capital) توان تبیین و یا پیشبینی تغییرات سؤالات بعد سرمایه شناختی (cognitive) را به مقدار 68/0 دارا میباشد. در مورد متغیرهای پنهان و آشکار دیگر شکل (2) نیز به همین نحو میباشد. بهعبارتدیگر اگر ضرایب مسیر بالای 6/0 باشد، بدین معناست که ارتباطی قوی میان دو متغیر وجود دارد؛ اگر بین 3/0 تا 6/0 باشد، ارتباط متوسط و اگر زیر 3/0 باشد، ارتباط ضعیفی وجود دارد.
شکل 2. مدل اصلی در حالت ضرایب استاندارد
در شکل (2) که مدل ویژه در حالت ضرایب استاندارد میباشد، بیانگر این است که بعد سرمایه شناختی، متغیر سرمایه اجتماعی به میزان 06/0 بر متغیر گرایش کارآفرینانه و به میزان 27/0 بر متغیر قابلیتهای پویا تأثیر دارد. همچنین متغیر قابلیتهای پویا به میزان 30/0 بر متغیر گرایش کارآفرینانه تأثیر دارد. همچنین اعداد روی پیکانها نشان از ضریب بار عاملی (بار عاملی مقدار عددی است که میزان شدت رابطه میان یک متغیر پنهان و متغیر آشکار مربوطه را طی فرآیند تحلیل مسیر مشخص میکند) مسیرهای مدل دارد که به معنی میزان سهم یک متغیر در تبیین متغیر دیگراست. بهطور نمونه بعد سرمایه شناختی، متغیر سرمایه اجتماعی (cognitive.c) توان تبیین و یا پیشبینی تغییرات سؤال 1 (capital1) را به مقدار 727/0 دارا میباشد. در مورد متغیرهای پنهان و آشکار دیگر شکل (2) نیز به همین نحو میباشد. بهعبارتدیگر اگر ضرایب مسیر بالای 6/0 باشد، بدین معناست که ارتباطی قوی میان دو متغیر وجود دارد؛ اگر بین 3/0 تا 6/0 باشد، ارتباط متوسط و اگر زیر 3/0 باشد، ارتباط ضعیفی وجود دارد.
شکل 3. مدل ویژه در حالت ضرایب استاندارد
دومین معیار برای بررسی برازش مدل ساختاری در یک پژوهش، ضرایب R2 مربوط به متغیرهای پنهان درونزای (وابستهی) مدل است. معیار مذکور درون دوایر مربوط به مدل ساختاری پژوهش نشان داده میشوند و برای مدلهای ساختاری این پژوهش با توجه به اینکه دو متغير مکنون درونزا (متغیر گرایش کارآفرینانه و متغیر قابلیتهای پویا) موجود میباشد، مقدار R2 آنها در مدل اصلی (شکل 2)، برابر با 361/0 و 405/0 و در مدل ویژه (شکل 3) برابر با 375/0 و 428/0 نشان از قوت رابطهی بین متغیر مستقل سرمایه اجتماعی با دو متغیر وابستهی گرایش کارآفرینانه و متغیر قابلیتهای پویا میباشند.
شکل 4. مدل اصلی در حالت ضرایب معنیداری
برازش مدل ساختاری با استفاده از ضرایب t به این صورت است که این ضرایب باید از 96/1 بیشتر باشد یا بهطور معادل مقادیر p-value مربوطه برای آنها کمتر از 05/0 باشد تا بتوان در سطح اطمینان 95٪ معنادار بودن رابطهی بین متغیرها را تأیید نمود. لذا اعداد معناداری t مندرج در شکل (4) بیانگر تأیید برازش مناسب مدل ساختاری و صحت رابطهی بین آنها است.
شکل 5. مدل ویژه در حالت ضرایب معنیداری
همانگونه که در شکل (5) ملاحظه میشود تمامی مسیرهای میان متغیرها دارای مقادیر t بیشتر از 96/1 بوده (بهاستثناء مسیرهای: 1-متغیر سرمایه شناختی به متغیر گرایش کارآفرینانه 2-متغیر سرمایه رابطهای به گرایش کارآفرینانه که مقادیر t آنها کمتر از 96/1 است) که نشان از صحت رابطهی بین متغیرها و درنتیجه تأیید فرضیههای پژوهش در سطح اطمینان 95% است.
در ادامه متغیرها و مؤلفههای انتخابی مشترک بین خبرگان مورد تحلیل قرار گرفتند. در این قسمت، آمار توصيفي متغيرهاي پژوهش اعم از ميانگين و انحراف معیار آنها، جهت شناخت وضعيت پاسخگويي آزمونشوندگان به گویههای پرسشنامه مربوط به هر يك از متغيرهاي پژوهش ارائهشده است.
جدول 4- مطالعه توصيفي متغيرهاي مستقل و میانجی تحقيق
متغیرهای تحقیق | تعداد | میانگین | میانه | مد | انحراف از معیار | کمترین | بیشترین |
سرمایه شناختی | 158 | 95/2 | 00/3 | 00/3 | 82/0 | 00/1 | 00/5 |
سرمایه رابطهای | 158 | 88/2 | 00/3 | 00/3 | 90/0 | 00/1 | 00/5 |
سرمایه ساختاری | 158 | 32/3 | 33/3 | 83/3 | 76/0 | 00/1 | 00/5 |
سرمایه اجتماعی | 158 | 25/3 | 05/3 | 95/2 | 58/0 | 05/1 | 89/4 |
نوآوری | 158 | 89/2 | 00/3 | 00/3 | 70/0 | 25/1 | 00/5 |
آیندهنگری | 158 | 25/3 | 33/3 | 00/4 | 94/0 | 00/1 | 00/5 |
ریسکپذیری | 158 | 81/2 | 00/3 | 00/3 | 75/0 | 00/1 | 00/5 |
رقابت تهاجمی | 158 | 63/2 | 50/2 | 00/3 | 89/0 | 00/1 | 00/5 |
خودمختاری | 158 | 63/2 | 75/2 | 75/2 | 81/0 | 00/1 | 00/5 |
ظرفیت انطباق | 158 | 93/2 | 00/3 | 00/3 | 85/0 | 00/1 | 00/5 |
ظرفیت جذب | 158 | 02/3 | 00/3 | 00/3 | 78/0 | 00/1 | 00/5 |
ظرفیت نوآورانه | 158 | 68/2 | 80/2 | 80/2 | 80/0 | 00/1 | 60/4 |
گرایش کارآفرینانه | 158 | 84/2 | 91/2 | 06/3 | 55/0 | 44/1 | 31/4 |
قابلیتهای پویا | 158 | 93/2 | 95/2 | 09/3 | 64/0 | 09/1 | 86/4 |
همانطور که ملاحظه میگردد مؤلفههای تشکیلدهنده مدل استراتژیهای کارآفرینانه تأمین مالی شرکتهای دانشبنیان به ترتیب عبارتاند از: سرمایه شناختی دارای میانگین (95/2)؛ متغیر سرمایه رابطهای (میانگین 88/2)، متغیر سرمایه ساختاری (میانگین 32/3)، متغیر سرمایه اجتماعی (میانگین 05/3)، متغیر نوآوری (میانگین 89/2)، متغیر آیندهنگری (میانگین 25/3)، متغیر ریسکپذیری (میانگین 81/2)، متغیر رقابت تهاجمی (میانگین 63/2)، متغیر خودمختاری (میانگین 63/2)، متغیر ظرفیت انطباق (میانگین 93/2)، متغیر ظرفیت جذب (میانگین 02/3)؛ متغیر ظرفیت نوآورانه (میانگین 68/2)، متغیر گرایش کارآفرینانه (میانگین 84/2) و متغیر قابلیتهای پویا (میانگین 93/2).
نتیجهگیری
یکی از مهمترین مباحث توسعه و رشد اقتصاد دانشبنیان و کارآفرینی مسئله تأمین مالی است که این تأمین مالی مرهون استراتژیهاست. با توجه به خصوصیات شرکتهای دانشبنیان تازه تأسیس و توجه به این نکته که عدم دسترسی به منابع تأمین مالی یکی از مهمترین موانع ایجاد و رشد این شرکتها به شمار میرود، بسیاری از دولتها اقداماتی در جهت بهبود توانایی این شرکتها درزمینه تأمین مالی انجام میدهند. دولتها با بهکارگیری ابزارهای حمایت مالی و استراتژی مناسب در این راستا سعی از میان برداشتن موانع ایجاد و رشد شرکتها دارند درنتیجه کارآفرینی سازمانی یک نوع رفتار سازمانی است. رفتار سازمانی تابعی از مؤلفه زمینهای و ساختاری است. برای اینکه رفتار سازمانی کارآفرینانه باشد و سازمان با رویکرد کارآفرینی به هدفهای توسعهای دست یابد، مؤلفه زمینهای و ساختاری میبایست مدیریت شوند. بهعبارتدیگر، رفتار سازمانی برآیند تعامل متغیرهای زمینهای و ساختاری است. برای نیل به رفتار مطلوب که در اینجا کارآفرینی سازمانی است، مؤلفه زمینهای و ساختاری میبایست طوری جهت داده شوند که این مؤلفهها هم بهطور انفرادی و هم در تعامل با یکدیگر حامی رفتار کارآفرینی باشند و درنهایت بتوانند به استراتژی تأمین مالی شرکت کمک کنند؛ شرکتهای دانشبنیان در بستر نهادهاي اقتصادي و اجتماعي بايد بتوانند نوآوري کنند و نتايج آن را براي ارائه به جامعه آماده سازند و در يک سازوکار مشخص حقوقي اقتصادي پاداش آن را دريافت کنند. نتایج پژوهش حاضر بیانگر اهمیت و تأثیر مثبت سرمایه اجتماعی بر گرایش کارآفرینانه سازمانها میباشد و با نتایج پژوهش (الوانی و عبدالله پور، 2008) که به تحقیق در مورد نقش سرمایه اجتماعی درکارآفرینی پرداختهاند و در نهایت مدلی در خصوص رابطه سرمایه اجتماعی و کارآفرینی ارائه دادند شباهت داشته و مطابقت میکند. نتایج این پژوهش نشان داد که بعد سرمایه ساختاری بهطور مستقیم و ابعاد سرمایه شناختی و رابطهای سرمایه اجتماعی از طریق قابلیتهای پویا بر گرایش کارآفرینانه تأثیر مثبت و معناداری دارد و این نتیجه با نتایج پژوهش dates><urls></urls></record></Cite></EndNote>نقی زاده و همکاران (2013) که نشان میدهد، قابلیتهای پویا تأثیر قابلملاحظهای بر ارتقای توانایی نوآوری محصول دارد، همسو است. همچنین نتایج پژوهش (موذن جمشیدی و حق پرست کنارسری، 2015) که بر روی مدیران متعلّق به 4 شرکت تولیدی لوازمخانگی انجام شد، نشان داد سرمایه اجتماعی با ابعاد آن تأثیر مثبت و معناداری بر خلاقیت کارکنان دارد، نیز با نتایج پژوهش ما همسو است.
پیشنهادها
سازمانها کارکنان را ترغیب به ابتکار و خلاقیت، نوآوری، آیندهنگری، ریسکپذیری نموده و در برابر پیشنهاد ایده و ابتکار و خلاقیت جدید و کاربردی کارکنان، آنان را حتی شده با یک توجه و تشکّر خالی موردتقدیر و تشویق قرار دهند.
به شرکتهای دانشبنیان پیشنهاد میشود بخشهای تحقیق و توسعه در شرکتها راهاندازی کنند و کارکنان دارای معلومات علمی و باتجربه را در آن بهکارگیری نمایند و قوانین پرداخت پاداشهای مادی و معنوی را برای ایجاد انگیزه برای کارکنان این بخشها برقرار نمایند و از طرفی فرآیندهای انجام کار در این بخشها را طوری طراحی نمایند تا مدیر این واحدها بهطور مستقیم و بلا واسطه زیر نظر مدیر عالی سازمان قرار گیرند تا در مواقع ویژه و لازم از زمان حداکثر استفاده به عمل آید و نیز پشتیبانی منابع مالی این بخشها در ساختار و تشکیلات و فرآیندها بهطور ویژه دیدهشده و سازوکار و ملاحظات لازم مدنظر قرار گیرد.
قابلیتهای پویا باید توسط مدیران، کارشناسان شناسایی و در جهت تقویت آنها در کارکنان اقدام لازم معمول گردد. همچنین مدیران بایستی از گرایش کارآفرینی و انجام اقدامات کارآفرینی کارکنان حمایت و پشتیبانی نمایند، در غیر این صورت کارآفرینی تضعیف و یا منجر به شکست شده و همچنین کارکنان کارآفرین، دچار روزمرگی شده یا اینکه سازمان و مجموعه را ترک خواهند کرد. سازمانها آن چیزی که در خصوص محصول یا خدمت ما، برای مراجعین ارزشمند و مجابکننده است (مانند کیفیت، نوآوری و...) باید شناسایی و تقویت نمایند.
منابع
1 امین بیدختی، علی اکبر، زرگر، سیدمجتبی (1390). «بررسی موانع موجوددر توسعه بنگاههای کوچک و متوسط (SMEs) و ارائه چارچوب حمایت از این بنگاهها». کار و جامعه، (138)، 34-48.
2 الوانی، سیدمهدی، و عبداله پور، مونا. (1387). نقش سرمایه اجتماعی در کار آفرینی سازمانی. چشم انداز مدیریت بازرگانی (چشم انداز مدیریت (پیام مدیریت))،7(27)، 5-26.
3 منتظری، محمد، مسجدیان جزی، علیرضا (1393). «آسیبشناسی نظام تأمین مالی شرکتهای کوچک و متوسط (مطالعه موردی حوزه نانوفناوری)». ارائهشده در دومین کنفرانس بینالمللی و ششمین کنفرانس ملی مدیریت فناوری.
4 موذن جمشیدی, میر هادی, & حق پرست کنارسری, نرجس. (1394). سنجش میزان تأثیر سرمایه اجتماعی برخلاقیت کارکنان (مورد مطالعه : شرکت های تولیدی لوازم خانگی الکتریکی و الکترونیکی درایران .(مجله علمی "مدیریت سرمایه اجتماعی.74-49,1(2) "
5 نقی زاده, محمد, طباطبائیان, سید حبیب اله, حنفی زاده, پیام, منطقی, منوچهر, & نقی زاده, رضا. (1392). تاثیر گرایش به بازار و ادراک مدیران بنگاهها از پویایی محیط بر ارتقای توانمندی فناورانه در بنگاههای بخش اویونیک ایران. فصلنامه مدیریت توسعه فناوری،1(1)، 9-36.
6 ید الهی فارسی، جهانگیر، محمدی صالح، مرتضی، آقاجانی افروزی، علی اکبر (1394). «بررسی راهبرد منتخب تأمین مالی کارآفرینان مستقل استان مازندران (بخش کشاورزي)»، راهبردهاي کارآفرینی در کشاورزي، 2(4)، 29-37.
7 Audretsch, D. B. & Thurik, A. R. (2002). “What is new about the new economy? Sources of growth in the managed and entrepreneurial economies”. Industrial and corporate change. 10(1), 267-315.
8 Belitz, H. Le Mouel, M. & Schiersch, A. (2018). “Company productivity increases with more knowledge-based capital”. DIW Weekly Report, 8(4/5), 49-55.
9 Braun, V. & Clarke, V. (2006), “Using thematic analysis in psychology”, Qualitative Research in Psychology, 3(2), 77-101.
10 Charlie Karlsson and Martin Andersson. (2009). Entrepreneurship Policies: Principles, Problems, and Opportunities, Public Policies for Fostering Entrepreneurship, International Studies in Entrepreneurship, Springer Science, and Business Media.
11 Cole, R. A. & Sokolyk, T. (2018). “Debt financing, survival, and growth of start-up firms”. Journal of Corporate Finance, 50, 609-625.
12 Deakins, D., & Freel, M. (2003). entrepreneurship and small firm. McGraw-Hill publication.
13 Giebel, M. & Kraft, K. (2019). “External financing constraints and firm innovation”. The Journal of Industrial Economics, 67(1), 91-126.
14 Gurău, C. & Dana, L. P. (2020). “Financing paths, firms’ governance and corporate entrepreneurship: Accessing and applying operant and operand resources in biotechnology firms”. Technological Forecasting and Social Change, 153, 119935.
15 Ireland, R.D; Hitt, M.A. and D.G. Simon (2003), “A Model of Strategic Entrepreneurship: The Construct And Its Dimensions”. Journal of Management, 29(6), 963-89.
17 Morris, M. H. Kuratko, D. F., & Covin, J. (2008). Corporate entrepreneurship and innovation. Mason, OH: Thomson Southwestern.
18 Nylund, P. A., Arimany-Serrat, N., Ferras-Hernandez, X., Viardot, E., Boateng, H., & Brem, A. (2019). “Internal and external financing of innovation: Sectoral differences in a longitudinal study of European firms”. European Journal of Innovation Management, 23(2), 200-213.
19 Yan, Z. Wang, K. Tsai, S. B. & Zhou, L. (2018). “An Empirical Study on Internet Startup Financing From a Green Financial Perspective”. Sustainability, 10(8), 2912.
Identifying a Model of Financing Entrepreneurial Strategies (The Case of Knowledge enterprise in Iran)
Zahra Yari Lichayi (Corresponding Author)
Department of Entrepreneurship, Qazvin Branch, Islamic Azad University, Qazvin, Iran. E-mail: soniayari@yahoo.com
Gholamhossein Hosseininia
Department of Entrepreneurship, Faculty of Entrepreneurship, University of Tehran, Tehran, Iran. E-mail: hosseininia@ut.ac.ir
Davoud Samari
Department of Agricultural Sciences and Food Industry, Faculty of Agricultural Sciences and Food Industry, University of Sciences and Research, Tehran, Iran. E-mail: davoud.samari@srbiau.ac.ir
Abstract
The analysis of the business environment in Iran shows that one of the reasons for the slow growth and productivity of knowledge-based companies in Iran is the difficult financing conditions of these companies. The purpose of this article is to identify the constituent components of the model of entrepreneurial strategies for financing knowledge enterprises in Iran. The research method is applied and, in terms of data collection, it has a hybrid approach (qualitative-quantitative) of exploratory type. Knowledge enterprises form the statistical population of the research. The data collection tool was a researcher-made questionnaire based on the results of qualitative research, designed and distributed among the statistical sample. To analyze statistical data, descriptive and inferential statistics, SPSS and Lisrel software was used. The findings of the research showed that the most essential components of the model of entrepreneurial strategies for financing knowledge enterprise are: cognitive capital (2.95), relational capital (average 2.88), structural capital (average 3.32), and social capital (average 3.05). As a result, in forming entrepreneurial strategies, the contextual and structural components were directed so that they could ultimately help the company's financing strategy.
Keywords: Knowledge enterprise, Financing, Entrepreneurial Strategies
[1] Morris, M. H. Kuratko, D. F. & Covin, J.
[2] Gurău, C. & Dana, L.P.
[3] Isatayeva, G. Seitova, V. Koptayeva, G. Turlybekova, A. & Mutaliyeva, A.
[4] Giebel, M. & Kraft, K.
[5] Belitz, H. Le Mouel, M. & Schiersch, A.
[6] Cole, R. A. & Sokolyk, T.
[7] Nylund, P. A. Arimany-Serrat, N. Ferras-Hernandez, X. Viardot, E. Boateng, H. & Brem, A.
[8] Yan, Z. Wang, K. Tsai, S. B. & Zhou, L.