در کشور های در حال توسعه از جمله ایران، افزایش روزافزون جمعیت شهرنشین سبب بروز معضلات عمدهای نظیر ازدیاد سکونتگاه های غیر رسمی شده است. در همین راستا رویکردها و طرحهای مختلفی مطرح گردید که ناکارآمدی آنها، منجر به ظهور رویکرد توانمندسازی شد. لازم به ذکر است که مشارکت چکیده کامل
در کشور های در حال توسعه از جمله ایران، افزایش روزافزون جمعیت شهرنشین سبب بروز معضلات عمدهای نظیر ازدیاد سکونتگاه های غیر رسمی شده است. در همین راستا رویکردها و طرحهای مختلفی مطرح گردید که ناکارآمدی آنها، منجر به ظهور رویکرد توانمندسازی شد. لازم به ذکر است که مشارکت ساکنان در توانمندسازی سکونتگاه های غیر رسمی از جمله راهبردهای مورد تأیید پژوهشگران شهری میباشد؛ زیرا در این صورت میتوان از قابلیتهای افراد جامعه در جهت بهبود شرایط بهره گرفت. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی تأثیرگذاری شاخص های رویکرد کنش عقلائی (هزینه-منفعت) در ارتقاء مشارکت مردم جهت اجرایی شدن طرح های توانمندسازی سکونتگاههای غیر رسمی است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، تحلیلی و میدانی به شیوه آمیخته میباشد، همچنین برای گردآوری دادههای پژوهش از مطالعات کتابخانهای و میدانی (پرسشنامه) استفاده شده است؛ بهطوری که دادههای کمی با پرسشنامه پژوهشگرساخته گردآوری شد و برای تحلیلهای پژوهش نیز از آزمونهای آماری پیرسون و رگرسیون خطی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد با ارتقاء سطح شاخص های کنش عقلائی، میزان مشارکت ساکنان محدوده در اجرایی شدن طرح های توانمندسازی افزایش می یابد. همچنین نتایج تحلیل مدل مسیر نشان داد که شاخصهای اثرپذیری توصیه های دولت در زمینه طرح های توانمندسازی با امتیاز (0.490) و سپس سودمندی انجام طرح های توانمندسازی با امتیاز (0.445) بیشترین میزان اثرگذاری؛ و شاخصهای سودمندی تخریب واحدهای مسکونی و تجمیع آن ها با امتیاز (0.128) و انجام به موقع طرح ها توسط شهرداری با امتیاز (0.292)، کمترین میزان تأثیرگذاری بر مشارکت مردمی را دارند.
پرونده مقاله
امروزه نادیده گرفتن اصول و مؤلفههای امنیت در طراحی مجتمعهای مسکونی، منجر به کاهش میزان دلبستگی به مکان شده است. هدف پژوهش حاضر ارتقاء میزان دلبستگی به مکان در مجتمعهای مسکونی شهر مراغه از طریق مؤلفههای کالبدی امنیت میباشد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر م چکیده کامل
امروزه نادیده گرفتن اصول و مؤلفههای امنیت در طراحی مجتمعهای مسکونی، منجر به کاهش میزان دلبستگی به مکان شده است. هدف پژوهش حاضر ارتقاء میزان دلبستگی به مکان در مجتمعهای مسکونی شهر مراغه از طریق مؤلفههای کالبدی امنیت میباشد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، تحلیلی و میدانی به شیوه آمیخته میباشد، همچنین برای گردآوری دادههای پژوهش از مطالعات کتابخانهای و میدانی (پرسشنامه) استفاده شده است؛ بهطوری که دادههای کمی با پرسشنامه پژوهشگرساخته گردآوری شد و برای تحلیلهای پژوهش نیز از آزمونهای آماری پیرسون و رگرسیون خطی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که وضعیت مؤلفههای کالبدی امنیت و دلبستگی به مکان در مجتمعهای مسکونی شهر مراغه از دیدگاه ساکنان مطلوب و در وضعیت متوسط رو به بالا ارزیابی شده است، همچنین بین مؤلفههای امنیت (به جز مؤلفههای کیفیت محیط زندگی و مجاورت با کاربریها) و دلبستگی به مکان ارتباط خطی برقرار میباشد. از لحاظ میزان تأثیرگذاری نیز مؤلفههای قلمروبندی و نظارت بیشترین تأثیر را بر دلبستگی به مکان دارند.
پرونده مقاله