نابرابری در بهرهمندی از امکانات و عوامل توسعه در مناطق گوناگون پهنه یک سرزمین مانعی جهت رشد و توسعه همه جانبه بهشمار آمده، فلذا در فرآیند برنامهریزی و مدیریت کشورهای در حال توسعه، موضوع کاهش نابرابری و ایجاد تعادل در روند توسعه مناطق مختلف از اهمیت برجستهای برخوردار چکیده کامل
نابرابری در بهرهمندی از امکانات و عوامل توسعه در مناطق گوناگون پهنه یک سرزمین مانعی جهت رشد و توسعه همه جانبه بهشمار آمده، فلذا در فرآیند برنامهریزی و مدیریت کشورهای در حال توسعه، موضوع کاهش نابرابری و ایجاد تعادل در روند توسعه مناطق مختلف از اهمیت برجستهای برخوردار است. آشکار است که توسعه متعادل و متوازن فضاهای جغرافیایی، مستلزم بررسی دقیق و همه جانبه مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و شناخت بهتر نیازهای جامعه و بهبود آنهاست. تکنیکهای ارزیابی چند شاخصه یکی از روشهای مؤثر جهت شناخت و ارزیابی چندین گزینه بر اساس تعدادی معیار با درجه اهمیت متفاوت است. لذا این روش از کارایی بالایی جهت رتبهبندی و تعیین سطوح توسعه در بین مناطق مختلف بهشمار میآید. این روش شامل تکنیکهای متفاوتی است که در این مقاله با بهرهگیری از سه تکنیک TOPSIS، ELECTRE و VIKOR و با استفاده از شاخصهایی در حوزههای اقتصادی، جمعیتی، آموزشی، فرهنگی-مذهبی، بهداشتی-درمانی و زیرساختی، سطوح توسعه یافتگی در بین شهرستانهای استان چهارمحال و بختیاری مورد ارزیابی قرار گرفته است. استفاده از سه تکنیک علاوه بر ایجاد امکان مطالعهی تطبیقی، رتبهبندی نهایی را از دقت بالاتری برخوردار میسازد. نتایج این پژوهش نشان میدهد شکاف زیادی بین شهرستانهای استان چهارمحال و بختیاری و توسعهای نامتعادل مابین آنها با توجه به شاخصهای مورد استفاده وجود دارد و مناطق همجوار با استان اصفهان از وضعیت بهتری برخوردار هستند. بر این اساس شهرستان شهرکرد نسبت به شهرستانهای دیگر، توسعه یافتهترین و شهرستانهای لردگان، بروجن، کیار، فارسان، کوهرنگ و اردل به ترتیب در ردههای بعدی قرار دارند.
پرونده مقاله
همزمان با محبوب شدن توسعه¬شهری دانش¬بنیان به عنوان محصول¬اجتماعی پست¬مدرن در میان محققین حوزه شهری، این مفهوم به نقطه اتصال برنامه¬ریزان، اقتصاددانان، جغرافیدانان، و دیگر محققین حوزه اجتماعی مبدل شد. شهر قزوین یکی از شهرهایی است که در چشم¬انداز توسعه¬ای خود، دستیابی به چکیده کامل
همزمان با محبوب شدن توسعه¬شهری دانش¬بنیان به عنوان محصول¬اجتماعی پست¬مدرن در میان محققین حوزه شهری، این مفهوم به نقطه اتصال برنامه¬ریزان، اقتصاددانان، جغرافیدانان، و دیگر محققین حوزه اجتماعی مبدل شد. شهر قزوین یکی از شهرهایی است که در چشم¬انداز توسعه¬ای خود، دستیابی به شهردانش¬بنیان را هدف خود قرار داده¬است. با این وجود تاکنون راهبردهای شهر دانش¬بنیان در این شهر احصا نشده است. هدف اصلی این پژوهش ارائه راهبردهای برنامه¬ریزی توسعه¬شهری دانش¬بنیان با تکیه بر منابع و قابلیت¬های دانش¬بنیان قزوین است، تا با کمک آن بتواند در تبدیل به یک شهر دانش¬بنیان موفق عمل کند. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی و رویکرد آن ترکیبی می¬باشد و در دو مرحله اصلی خلاصه می¬شود. در مرحله نخست پایه¬های نظری توسعه¬شهری دانش¬بنیان مبتنی بر تعاریف و ابعاد آن پیشنهاد شده¬است و در مرحله دوم بر پایه روش متاسوات، منابع و قابلیت¬های شهر قزوین و جایگاه رقابتی این شهر در میان رقبا برای ارائه راهبردهای دستیابی به شهر دانش-بنیان شناسایی شده است. بدین ترتیب با تعیین اهداف شهر قزوین، در چهار بعد نهادی، اقتصادی، فرهنگی-اجتماعی و محیطی به عنوان ابعاد اصلی پژوهش، نقشه جایگاه رقابتی و راهبردی شهر قزوین در میان رقبا در دو بعد محیطی-نهادی و اجتماعی-اقتصادی نشان داده شده است. یافته¬های پژوهش حاکی از آن است که برخورداری از پژوهشگران و حضور دانشگاه¬های مطرح در سطح کشور بیشترین میزان تناسب¬راهبردی و درجه¬اضطرار را داشتند، و تحریم و رکوداقتصادی و ضعف در سازوکار حمایت از جریان¬های علمی در کشور موانع اصلی و کلان تحقق اهداف بوده¬اند. از این رو توجه به راهبردهای دستیابی به توسعه¬شهری دانش¬بنیان در ابعاد نهادی، اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی و محیطی در شهر قزوین برای تقویت قوت¬ها و برطرف¬کردن تهدیدها به عنوان پیش¬نیاز لازم توسعه¬شهری دانش¬بنیان، در شهر قزوین می¬باشد.
پرونده مقاله