قصّههای عامیانه یکی از انواع ادبی به شمار میآید که برگرفته از یک سنّت کهن در داستان پردازی است که داستان پرداز مقوله های گوناگونی را در آن به کار میگیرد تا علاوه بر سرگرم‎کنندگی، خصوصیّات، روحیّات و آرزوهای مردم ایران و همچنین تاریخ اجتماعی آنان را به تصویر بکشد. چکیده کامل
قصّههای عامیانه یکی از انواع ادبی به شمار میآید که برگرفته از یک سنّت کهن در داستان پردازی است که داستان پرداز مقوله های گوناگونی را در آن به کار میگیرد تا علاوه بر سرگرم‎کنندگی، خصوصیّات، روحیّات و آرزوهای مردم ایران و همچنین تاریخ اجتماعی آنان را به تصویر بکشد. دو قصّۀ عامیانۀ دل‎انگیز و خواندنیِ دارابنامۀ طرطوسی و بختیارنامۀ دقایقی مروزی از این نوع هستند. از آنجایی که قصّههای بلند عامیانه، ظرفیّت پژوهشی بالایی دارند؛ پژوهش حاضر، به بررسی و مقایسۀ ساختار روایی و محتوایی این دو داستان اختصاص یافته است. در این پژوهش، که به شیوۀ تحلیلی-توصیفی و با استفاده از مطالعات کتابخانهای انجام شده، پس از بررسی و تحلیل روایی و محتوایی دو اثر، این نتایج به دست آمده است که ساختار روایی داراب‎نامه نسبت به بختیارنامه از استحکام و جذابیّت بیشتری برخوردار است. همچنین از نظر محتوایی، داراب‎نامه، حضور فرهنگ طلایی و باستانی ایران زمین است، امّا در بختیارنامه، بیشتر با فرهنگ اسلامی روبرو هستیم.
پرونده مقاله