به کار بستن نظریّات تحلیلی جدید در نقد و بررسی متون حماسی، نه تنها آسیبی به هدف و محتوای آنها وارد نمیسازد؛ بلکه ظرفیت ها و دریچه های نوینی فرا روی پژوهشگران و اندیشه وران مینمایاند. کهن نمونه ها یا کهن الگوهای کارل گوستاو یونگ، روانشناس و روانکاو سوئیسی، از آ چکیده کامل
به کار بستن نظریّات تحلیلی جدید در نقد و بررسی متون حماسی، نه تنها آسیبی به هدف و محتوای آنها وارد نمیسازد؛ بلکه ظرفیت ها و دریچه های نوینی فرا روی پژوهشگران و اندیشه وران مینمایاند. کهن نمونه ها یا کهن الگوهای کارل گوستاو یونگ، روانشناس و روانکاو سوئیسی، از آن جمله هستند. یونگ، اصلیترین، خویش کاری قهرمان را، رسیدن به تعادل روحی و شخصیتی یا به عبارتی، شناخت ناخودآگاه و خودآگاهِ روان خویش و برقراری تعادل بین آنها میداند. قهرمانان، انسان های برتری هستند که توانسته اند با سپری کردن آزمون ها به مدارجی، دست یابند که انسان های عادی، توانایی آن را ندارند. قهرمانان در پایانِ سفرِ قهرمانیِ خویش، با پشت سر نهادن آزمون ها به فرایندِ فردیت یا خود پرورانی دست مییابند. فرایند خود پرورانی یا رسیدن به خویشتن خویش که در ادبیات عرفانی مرحله انسان کامل خوانده می شود در ادبیات ما جایگاه والایی دارد و از اساسی ترین موضوعات نقد ادبی است که یونگ به آن پرداخته است. در این مقاله، تلاش شده است مراحل رسیدن به این خودآگاهی و خود پرورانی یا کمال قهرمان، بر اساس نظریه یونگ در دو هفتخوان رستم و اسفندیار از شاهنامi فردوسی مورد تجزیهوتحلیل قرار گیرد
پرونده مقاله