بررسی ساختار متون پیشینهای یکصد ساله دارد که یکی از راههای شناخت متون ادبی به شمار میرود. داستانمثل به عنوان یک متن ادبی روایی مانند داستان و قصههای پریان از این راه بهتر شناخته میشود. برای شناخت اجزای سازندة آن میتوان از مواد و روشهای بررسی افسانهها استفاده کر چکیده کامل
بررسی ساختار متون پیشینهای یکصد ساله دارد که یکی از راههای شناخت متون ادبی به شمار میرود. داستانمثل به عنوان یک متن ادبی روایی مانند داستان و قصههای پریان از این راه بهتر شناخته میشود. برای شناخت اجزای سازندة آن میتوان از مواد و روشهای بررسی افسانهها استفاده کرد. روشهای ساختاری پراپ، گریماس، داندس و کمبل برای شناخت داستان، قصه و اسطوره به کار رفته است. ممکن است برای داستانمثل نیز مناسب باشد. در این میان روش ولادیمیر پراپ، ساختار داستانمثل را بهتر تشریح میکند. بنابراین با استفاده از نظریة وی یکصد داستان مثل مورد مطالعه قرار میگیرد. خویشکاری یا کارکردها به عنوان اجزای اصلی و ثابت و شخصیتها به عنوان اجزای متغیر روایت بررسی میشود. در ضمن بررسیها نقاط قوت، و ضعف مدل ساختاری بر اساس روشهای علمی مورد مطالعه قرار میگیرد. همچنین میزان مطابقت الگو به کار رفته با ساختار داستانمثل تجزیه و تحلیل میشود. در نهایت با تقلیل مواد و ابزار پژوهش، مدلی موجز به دست میآید که برای شناخت و تحلیل داستانمثلها مناسب است. تحلیل داستانمثلها با این روش گامی است برای شناخت و مقایسة آن با سایر ساختهای روایی به منظور یافتن ساختار آن. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و روش کار تحلیل ساختار و محتوای مطالب استخراج شده از منابع موجود کتابخانهای است. نتایج حاکی از وجود یک ساختار منسجم در اکثر داستانمثلها است. که میتواند برای سایر رشتههای علوم انسانی همچون روان شناسی و مردم شناسی مفید باشد.
پرونده مقاله