باستان گرایی (آرکائیسم) در اشعار نصرت رحمانی و علی موسوی گرمارودی
محورهای موضوعی : متون زبان و ادبیات فارسیرضا کشتگر 1 , سید احمد حسینی کازرونی 2 , سید جعفر حمیدی 3
1 - دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر
2 - استاد و عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر
3 - استاد گروه زبان و ادبیات فارسی،واحد بوشهر،دانشگاه آزاد اسلامی،بوشهر،ایران.
کلید واژه:
چکیده مقاله :
یکی از شیوه های آشنایی زدایی و برجسته سازی کلام در نظر منتقدان فرمالیسم، استفاده از واژه ها و عبارات کهن است که در نقد ادبی به باستان گرایی (آرکائیسم) معروف است. کاربرد بجا و مناسب باستان گرایی، علاوه بر تعالی شعر، باعث اعجاب و التذاذ مخاطب نیز می شود. نصرت رحمانی و علی موسوی گرمارودی از این شگرد زبانی به نحو چشمگیری استفاده نموده و علاوه بر زیبایی، زبان شعر خود را نیز تشخص بخشیده اند. گفتنی است بسامد این نوع آشنایی زدایی در شعر گرمارودی- به دلیل آشنایی و مطالعه عمیق در اشعار کلاسیک فارسی- بسیار بالاتر از رحمانی است و می توان آن را یکی از ویژگی های سبکی وی به شمار آورد. هدف این پژوهش بررسی و کاربرد باستان گرایی در اشعار این دو شاعر است که به تشخص زبان و بیان شاعرانۀ آنها منجر شده است.
The formalist critics believe in archaism, i.e. the use of old and obsolete terms, as a method of defamiliarization and focalization in literary works. The right and proper use and application of archaism, however, can lead to the elevation of the poetry as well as the increase of fascination and pleasure for the addressees. Nosrat Rahmani and Ali Mousavi Garmaroudi, Iranian contemporary poets, have embellished their poetry applying this trope and so have they given a certain character to the type of their poetry. It is noteworthy to mention that Garmaroudi enjoys more often this defamiliarization in his poems, thanks to his erudition and affinity to Persian classic poetry. The present research aims at studying the usage of archaism in the works of Rahmani and Garmaroudi as the main tool to recognize the characteristics of their language and style
_||_