اعتقاد به وجود عالم عقل که عالمی حقیقی و مستقل از ماده، احکام و پایدار به نفس است، در اندیشه ی مشاء، اشراق و حکمت متعالیه، در شناخت انسان تأثیر مهمی دارد. از نظر ابن سینا، شناخت انسان بدون وجود عقلی مفارق و قدسی به سرانجام نمیرسد و روند شناخت و معرفت در تمام مراحل خود، چکیده کامل
اعتقاد به وجود عالم عقل که عالمی حقیقی و مستقل از ماده، احکام و پایدار به نفس است، در اندیشه ی مشاء، اشراق و حکمت متعالیه، در شناخت انسان تأثیر مهمی دارد. از نظر ابن سینا، شناخت انسان بدون وجود عقلی مفارق و قدسی به سرانجام نمیرسد و روند شناخت و معرفت در تمام مراحل خود، به دستگیری و افاضه چنین موجودی نیازمند است. شیوۀ ارتباط نفس با عقل فعال از مقوله فعل و انفعال است که عقل فعال در سوی فعلیت، و نفس انسان در سوی انفعال این رابطه ایستاده اند. سهروردی، با حفظ و جایگاه و نقش استدلال عقلی، از آن گذر می کند و شهود و مشاهدات عقلی را به عنوان برهان قاطع بیان می کند. مطابق معرفتشناسی ملاصدرا، وی ادراک انسان را در مرحلۀ تعقل متأثر از برقراری ارتباط نفس با این موجودِ مجردِ مستقل از نفس انسانی میداند و بدین ترتیب عالم عقول در تمام مراتب وجودی و معرفتیِ حکمای مسلمان نقش بسزا دارد. در پژوهش فوق، برآنیم تا با روشی توصیفی_تحلیلی عالم عقول را در حوزه ی جهان شناسی و معرفت شناسی با نظر به آثار بزرگانی چون ابن سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا مورد بررسی قرار دهیم تا از قِبل چنین بررسی به پاسخی قانع کننده در باب پرسش پژوهش دست یابیم.
پرونده مقاله
مولوی عارفی بزرگ و وارسته است که با تربیت شاگردان بسیار در دورانی که بسیاری از مردم در گرفتاریهای دنیوی به عرفان روی آورده اند خدمت بزرگی به جامعه نموده و از راه تمثیل و حکایت در قالب شعر به تربیت آنها پرداخته است . وی با بیان مباحث عرفانی از جمله طرح وحدت وجود و موجود چکیده کامل
مولوی عارفی بزرگ و وارسته است که با تربیت شاگردان بسیار در دورانی که بسیاری از مردم در گرفتاریهای دنیوی به عرفان روی آورده اند خدمت بزرگی به جامعه نموده و از راه تمثیل و حکایت در قالب شعر به تربیت آنها پرداخته است . وی با بیان مباحث عرفانی از جمله طرح وحدت وجود و موجود و نفی دوئیت از نظم هستی سعی در بیرون کردن اختلافات از ذهن شاگردان داشته آنها را در راه رسیدن به کمال انسانی و مراحل بالای عرفان یاری داده است . در مثنوی تکیه بر استفاده از عقل کلی و اهمیت دادن به آن در مکتب عشق و همچننی نفی تقلید و عدم پیروی از نقل است . در تربیت عرفانی مولوی، شخص باید با تقویت بنیه عقلی خود و شناخت عقل جزئی از عقل کلی، به حقیقت دست یابد و راه این کار، دست دادن به پیر و مراد و پیروی تعالیم او و دوری از تقلید بدون تحقیق است .
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر بررسی مبانی فلسفی تعلیم و تربیت در جز سی قرآن کریم میباشد. روش پژوهش حاضر تحلیلی- توصیفی است و با استفاده از شیوه تحلیل محتوا مبانی فلسفی تعلیم و تربیت در آیات جزء ۳۰ قرآن کریم مورد بررسی قرار گرفتهاند. جامعه پژوهش قرآن کریم و نمونه پژوهش حاضر جزء ۳۰ چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر بررسی مبانی فلسفی تعلیم و تربیت در جز سی قرآن کریم میباشد. روش پژوهش حاضر تحلیلی- توصیفی است و با استفاده از شیوه تحلیل محتوا مبانی فلسفی تعلیم و تربیت در آیات جزء ۳۰ قرآن کریم مورد بررسی قرار گرفتهاند. جامعه پژوهش قرآن کریم و نمونه پژوهش حاضر جزء ۳۰ قرآن میباشد. به دلیل حساسیت موضوع تمامی ۳۷ سوره و تک تک آیات مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتهاست. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که سه مبانی هستیشناسی، انسانشناسی و معرفتشناسی به ترتیب با ۴۳، ۲۰۱، ۲۶۵ مورد بیشترین فراوانی را داشتهاند. همچنین بیشترین فراوانی را سوره نازعات با ۴۵ مورد و کمترین فراوانی را سوره اخلاص با ۴ مورد از هر سه مبانی هستی شناسی و معرفتشناسی و هستیشناسی را دارند. در بحث هستیشناسی سوره نبا با فراوانی۲۹ بیشترین مورد و سورههای کافرون و ماعون بدون فراوانی هستی شناسی کمترین مورد را دارا میباشند. در بحث معرفتشناسی نیز سوره بلد با فراوانی ۷ بیشترین مورد و سورههای کوثر، کافرون،نصر،نبا،ناس، مسد، لیل، قریش، قدر، فیل، فلق، غاشیه، عصر، عادیات، ضحی، شمس،زلزله، اعلی و اخلاص بدون فراوانی کمترین مورد را دارند و آخرین مورد که مربوط به انسانشناسی میباشد با توجه به یافتههای پژوهش بیشترین فراوانی را سوره نازعات با ۲۱مورد و سورههای اخلاص، فلق، تکاثر و فیل بدون فراوانی کمترین مورد را دارا میباشند. با توجه با یافتهها میتوان نتیجه گرفت که در جزء ۳۰ قرآن کریم ، بیشتر تاکید بر مسائل هستیشناسی و انسانشناسی علی الخصوص هستی شناسیشناسی میباشد و معرفت شناسی کمترین تاکید بر آن شده است.
پرونده مقاله
کلام و عرفان در متون عرفانی تعامل و ارتباط جدایی ناپذیری دارند. علم کلام به بررسی اصول اعتقادی می پردازد و عرفان اسلامی نیز مبتنی بر شریعت و اصول آن است. با این وجود ابزار، زبان و روش دستیابی به حقیقت عرفا و متکلمان در هنگام طرح مباحث عرفانی و کلامی متفاوت و متمایز از ی چکیده کامل
کلام و عرفان در متون عرفانی تعامل و ارتباط جدایی ناپذیری دارند. علم کلام به بررسی اصول اعتقادی می پردازد و عرفان اسلامی نیز مبتنی بر شریعت و اصول آن است. با این وجود ابزار، زبان و روش دستیابی به حقیقت عرفا و متکلمان در هنگام طرح مباحث عرفانی و کلامی متفاوت و متمایز از یکدیگر است. در کلام اسلامی، ضرورت نبوت با اتکا به دلایلی از جملهقاعده لطفتبیین شده است اما عرفان اسلامی نبی را مظهری تام برایاسم اعظمالهی دانسته و از همین رو حضور او در میان مردم را ضروری می داند. مقاله حاضر با محور قرار دادن تفاسیرعرفانی و مقایسه آن با رویکرد متکلمین به تحلیل شیوه مشکل گشایی کلام و عرفان در شبهه عصمت ذنب ما تقدم و ما تأخر می پردازد. از آنجایی که جایگاه نبوت و ولایت و ضرورت عصمت در اندیشه این دوگروه، تعریف و محدوده عصمت را متفاوت می سازد، نوع نگاه عارف و متکلم به شبهه موجود در آیه مذکور متفاوت است. متکلمان ابهام موجود در این آیات را ناظر به عصمت انبیاء می دانند و با رویکردهای کلامی در پی پاسخگویی به آن هستند. اما عرفا با اعتقاد به بطون متعدد آیات و استفاده از ابزار کشف و شهود، غفران را تجلی انوار الهی بر پیامبر می دانند و ارتباط ذنب ما تقدم و ما تأخر به پیامبر را با اصل خاتمیت پیامبر تفسیرنموده و از شبهه گذر کرده و رفعت مقام پیامبر را نظاره گر هستند.
پرونده مقاله
در نگاه قرآن، توسل به اولیاء الهی سه گونه است: وسیله قرار دادن ذات الهی، توسل به دعای اولیاء الهی و توسل به منظور برآورده شدن حاجات توسط خود اولیاء الهی. قسم سوم از توسل به اولیاء الهی از نگاه حکمت متعالیه قابل تحلیل و بررسی است و حکمای حکمت متعالیه معتقدند: این قسم چکیده کامل
در نگاه قرآن، توسل به اولیاء الهی سه گونه است: وسیله قرار دادن ذات الهی، توسل به دعای اولیاء الهی و توسل به منظور برآورده شدن حاجات توسط خود اولیاء الهی. قسم سوم از توسل به اولیاء الهی از نگاه حکمت متعالیه قابل تحلیل و بررسی است و حکمای حکمت متعالیه معتقدند: این قسم نه تنها منافاتی با توحید افعالی ندارد بلکه کاملاً منطبق بر چینش نظام هستی بوده و اولیاء الهی مجرای اراده الهی محسوب میشوند.در منطق قرآن، اولیاء الهی درصورتیکه از سوی خداوند متعال مأذون باشند قدرت بر شفاعت و تاثیرگذاری دارند و در نگاه حکمت متعالیه شفاعت نور وجودی است که از خداوند متعال بر جواهر و وسائط بین او و سایر مخلوقات میتابد و به واسطه این تابش، نقایص ممکنات جبران میشود. در این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی اولاً به ارائه تبیینی نو از انواع توسل و شفاعت از نگاه قرآن پرداخته؛ ثانیاً نظرحکمت متعالیه در این باره را روشن ساخته و ثالثاً به یک شبهه مهم در زمینه توسل و طلب شفاعت که بر اساس مبانی حکمت متعالیه مطرح شده و تاکنون پاسخی بر آن داده نشده، پاسخ داده ایم.
پرونده مقاله
یکی از براهین اقامه شده بر وجود خدا، برهان صدیقین است.. برهانصدیقین، برهان حکمت متعالیه برای اثبات وجود واجب تعالی در راه تأمل در حقیقت وجود است.. امتیاز این برهان بر سایر برهانها این است که در آن از هیچ یک از. مخلوقات برای اثبات وجود خدا استفاده نشده است. بیگمان یک چکیده کامل
یکی از براهین اقامه شده بر وجود خدا، برهان صدیقین است.. برهانصدیقین، برهان حکمت متعالیه برای اثبات وجود واجب تعالی در راه تأمل در حقیقت وجود است.. امتیاز این برهان بر سایر برهانها این است که در آن از هیچ یک از. مخلوقات برای اثبات وجود خدا استفاده نشده است. بیگمان یکی از امتیازهای فیلسوفان اسلامی از عصر فارابی تاکنون، در برابر دیگر اندیشمندان اسلامی در اثبات واجب تعالی برهان صدیقین آنان است. امّا در این برهان چه ویژگیایی نهفته است و معیار آن چیست؟ که بر دیگر براهین ممتاز میشود. در این مقاله معلوم میشود فارابی، ابن سینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی یک معیار برای برهان صدیقین معرفی کردهاند. یا اینکه هر یک از آنان طریق خاصی را در نظر گرفتهاند و کدام طریق در اثبات برهان صدیقین برتر و کاملتر است. از نظر حکمت متعالیه برتری برهان صدیقین بر سایر براهین اثبات وجود خدا به جهت امتیازاتی همچون: عینیت طریق با مقصود، بینیازی از ابطال دور و تسلسل و اثبات ویژگیهای واجب متعال است و اینکه هر یک از حکمای الهی، برای اثبات برهان صدیقین از آیات قرآن کریم الهام گرفتهاند.
پرونده مقاله
اخیرا مکاتب قدیم کلام اسلامی، عموماً با جنبشهای مدرنی چون نوخوارج و نومعتزله، به ویژه در جهت تاثیر منفی آنها، دست به دست هم دادهاند. هدف این مقاله تحلیل نقادانه روشی است که علمای مدرن مسلمان ادعا میکنند که از طریق آن وارث معتزله قدیم شدهاند. این مقاله، به ویژه، نگا چکیده کامل
اخیرا مکاتب قدیم کلام اسلامی، عموماً با جنبشهای مدرنی چون نوخوارج و نومعتزله، به ویژه در جهت تاثیر منفی آنها، دست به دست هم دادهاند. هدف این مقاله تحلیل نقادانه روشی است که علمای مدرن مسلمان ادعا میکنند که از طریق آن وارث معتزله قدیم شدهاند. این مقاله، به ویژه، نگاهی نقادانه به روح و محتوای دوجنبش اسلامی معتزله و نو معتزله میاندازد. تلاش بر این است که تصویری عینیتر از مکتب معتزله قدیم، بر اساس منابع نخستین ایشان انتزاع شود. هارون ناسوتیون اندونزیایی به عنوان نمونهای از مکتب نومعتزله در نظر گرفته شده است. معتزله نخستین مکتب کلامی بوده است که تلاش نمود تا از آموزههای اسلام دفاع نموده و از آنها در برابر بسیاری از چالشهای زمان قدیم محافظت کند. امروزه، در اغلب موارد، مکتب معتزله، به اشتباه از طریق به تصویر کشیدن آن به عنوان مکتب عقلی محض با اندیشهای لیبرال، معرفی میشود. دیدگاه نویسنده این مقاله این است که این معرفی اشتباه مکتب معتزله، به عنوان مکتبی افراطی که جامعهای لیبرال را تنها پیرو عقل معرفی و تبلیغ مینموده است، به طور کلی، نتیجه بدی را برای فهم و توسعه جامعه مسلمان در پی خواهد داشت؛ این امر یا ایجاد مجالی برای خیزش جامعهای لیبرال به ادعای داشتن ریشه قدیمی در تاریخ مسلمانان درپی خواهد داشت، همانگونه که در مورد ناسوتیون رخ داده است، یا منجر به انکار عقل به عنوان منبع مهم دانش مورد تأیید اسلام خواهد شد.
پرونده مقاله
عقیده و ایمان پدیده ای است که به طور فطری از آغاز بلوغ عقلی در نهاد بشر نقش می بندد، خواه به گونه درست و آگاهانه و خواه ناآگاهانه و از راه تقلید. این امر خود موجب پیدایش مکاتب و ادیان و ظهور مذاهب مختلف گردیده است. توده مردم غالبا عقاید خویش را بر اساس تقلید کورکورانه پ چکیده کامل
عقیده و ایمان پدیده ای است که به طور فطری از آغاز بلوغ عقلی در نهاد بشر نقش می بندد، خواه به گونه درست و آگاهانه و خواه ناآگاهانه و از راه تقلید. این امر خود موجب پیدایش مکاتب و ادیان و ظهور مذاهب مختلف گردیده است. توده مردم غالبا عقاید خویش را بر اساس تقلید کورکورانه پی ریزی می کنند، ولی در میان خواص، عکس قضیه است؛ زیرا این گروه که در واقع رهبری توده های مختلف را برعهده دارند، غالبا عقاید خود را از روی آگاهی و مطالعه، تنظیم و ابراز می نمایند. بدون شک یکی از دغدغه های اساسی ذهن بشر، مساله عقل است که بیشتر فلاسفه و اندیشمندان در پی پاسخی به آن بوده اند. در میان فلاسفه اسلامی، صدر المتالهین شیرازی ملقب به ملاصدرا توانست علاوه بر اینکه اندیشه و فلسفه مشائیون و اشراقیون را با هم تلفیق کند، تقریر آراء خود را با تعالیم اسلامی به گونه ای سازگار نماید که نتیجه آن حل مشکلات اساسی ای شد که حکمای مشایی و اشراقی با آن مواجه بودند. ملاصدرا سه راه برهان عقلی، تهذیب نفس و وحی را با یکدیگر ترکیب نمود. استفاده از این شیوه نقش مؤثری در ایجاد آموخته های دینی و مفاهیم فلسفی پدید آورد. تحقیق حاضر با روش تحلیلی توصیفی به بررسی نظریات ملاصدرا و بیان جایگاه و مراتب عقل در حکمت متعالیه می پردازد.
پرونده مقاله