پیامدهای عینی وجود و عدم شرطیت عدالت در مناصب
محورهای موضوعی : فصلنامه مطالعات میان رشته ای فقهتیمور امین ناصری 1 , عباس سماواتی 2
1 - دانشجوی دوره دکترا فقه و حقوق اسلامی اندیشه امام خمینی (ره) ،واحد یادگار امام خمینی (ره) شهرری، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. Production1345@gmail.com
2 - استادیار گروه فقه و حقوق اسلامی، واحد یادگار امام خمینی (ره) شهرری، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. (نویسنده مسئول): ab.sama@chmail.ir
کلید واژه: فقه امامیه, مناصب, پیامدها ی عینی, شرطیت عدالت,
چکیده مقاله :
در شریعت اسلام وفقه امامیه وجودعدالت در رهبر (حاکم)، مرجع تقلید، قاضی، امام جماعت و جمعه، شاهد،امین، حاکم بر اموال ایتام، وصی و امانت گیر شرط است. انشاءاین تکلیف، نشان ازاهمیت عدالت درفقه اسلام دارد. باید صاحبان منصب ازرهبرتا پایین ترین سطح از شرط شرعی عدالت بهره مند باشند. که نمونه آن درحکومت نبوی وعلوی درصدراسلام مشاهده و سازوکار آن بصورت کلی درقانون اساسی جمهوری اسلامی و فرامین امامین انقلاب اسلامی و احکام مسئولیتی و حکومتی قابل دستیابی است. هدف پژوهش بررسی پیامدهای وجود یا فقدان شرطیت عدالت درمناصب حکومتی در مقطع کنونی و ارائه راهکار قابل بهره برداری متولیان نظام اسلامی است. دستاورد و نتیجه اعمال شرط عدالت در کارگزاران، رشد معنوی و مادی جامعه، توزیع عادلانه ثروت، رفاه وا منیت است، و با عدم وجود و اعمال شرطیت عدالت در مناصب؛ جامعه دچار تزلزل، تشتت، فاصله طبقاتی، ظلم و فساد اقتصادی، قلب واقعیت و تحریف ارزش های الهی وانسانی خواهد شد. لازم است خلاء های قانونی اعمال شرطیت عدالت درمناصب حکومتی، خصوصا در مناصب میانی حاکمیت با تقنین قوانین مورد نیاز و اعمال آن توسط مراجع مجری و ناظر جبران گردد. نوشته حاضر ضمن اثبات ضرورت و لزوم وجود عدالت در مناصب به پیامدها و نتایج عینی وجود و نبود آن در حاکمیت به روش تحلیلی و توصیفی می پردازد.
According to the Islamic Sharia and Imamiye jurisprudence, justice is a condition for the (ruling) leaders, authorities on matters of religion, judges, leaders of congregational prayers, leaders of mid-day congregational Friday prayers, witnesses, trustees, governors of the property of orphans, executors, depositaries. Ordaining such an obligation signifies the importance of justice in Islamic jurisprudence. Holders of public offices – from the leadership to the lowest positions – have to be qualified for being just as a legal condition, an example of which has been seen in prophetic and Alawite government in early Islam; and, its general mechanism is available in IRI constitution, orders by the leaders of Islamic revolution, and orders relating to the responsibilities and government. The present research aimed at studying the consequences of condition of justice for the ruling positions today and providing some usable strategy for the administrators of the Islamic system. On one hand, the spiritual and material development of society, just wealth distribution, welfare, and security are of potential achievements realizable by implementing the condition of justice for the administrators. On the other hand, lack of justice in the governing positions may result in insecurity, noncooperation, class distinctions, economic injustice and corruption, falsification of reality, and divine and human values. It is of necessity to compensate for legal gaps in implementing the condition of justice for governing positions, especially for the middle positions in the government through a proper legislation and its implementation by the administrators. Using descriptive-analytical methods, the present research proves the necessity of condition of justice for the governing positions and impacts of its presence or absence in the government.
_||_