این پژوهش با هدف بررسی رابطه جهتگیری هدف و اهمالکاری با فرسودگی تحصیلی با توجه به نقش میانجی انسجام تحصیلی و اجتماعی انجام شد. طرح مطالعه مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش همه دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی بجنورد در سال تحصیلی 99-1398 بودند که بر اساس فرمول چکیده کامل
این پژوهش با هدف بررسی رابطه جهتگیری هدف و اهمالکاری با فرسودگی تحصیلی با توجه به نقش میانجی انسجام تحصیلی و اجتماعی انجام شد. طرح مطالعه مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش همه دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی بجنورد در سال تحصیلی 99-1398 بودند که بر اساس فرمول کوکران 303 نفر با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای بهعنوان نمونه انتخاب شدند. دادهها با پرسشنامههای جهتگیری هدف (الیوت و مکگریگور، 2001)، اهمالکاری تحصیلی (سولومون و راثبلوم، 1984)، فرسودگی تحصیلی (شافلی و همکاران، 2002) و انسجام تحصیلی و اجتماعی (ترنزینی و پاسکارلا، 1980) جمعآوری و با روش مدلیابی معادلات ساختاری در نرمافزار Amos نسخه 24 تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که جهتگیری هدف و اهمالکاری تحصیلی بر انسجام تحصیلی و اجتماعی و فرسودگی تحصیلی و انسجام تحصیلی و اجتماعی بر فرسودگی تحصیلی تاثیر مستقیم و معنادار و جهتگیری هدف و اهمالکاری تحصیلی با میانجی انسجام تحصیلی و اجتماعی بر فرسودگی تحصیلی تاثیر غیرمستقیم و معنادار داشتند (05/0>P). با توجه به نتایج، برای کاهش فرسودگی تحصیلی میتوان برنامههایی بر اساس جهتگیری هدف، اهمالکاری و انسجام تحصیلی و اجتماعی طراحی و از طریق کارگاههای آموزشی اجرا کرد.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف مقایسه هوش هیجانی و اجتماعی، اضطراب تحصیلی و باورهای معرفتشناختی در دانشآموزان معتاد و غیرمعتاد به اینترنت انجام شد. مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا علی مقایسهای بود. جامعه پژوهش دانشآموزان دوره دوم متوسطه شهرستان بابل در سال تحصیل چکیده کامل
این پژوهش با هدف مقایسه هوش هیجانی و اجتماعی، اضطراب تحصیلی و باورهای معرفتشناختی در دانشآموزان معتاد و غیرمعتاد به اینترنت انجام شد. مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا علی مقایسهای بود. جامعه پژوهش دانشآموزان دوره دوم متوسطه شهرستان بابل در سال تحصیلی 98-1397 بودند. بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه 374 نفر برآورد که این تعداد با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامههای اعتیاد به اینترنت (یانگ، 1998)، هوش هیجانی (برادبری و گریوز، 2004)، هوش اجتماعی (سیلورا و همکاران، 2001)، اضطراب تحصیلی (فیلیپس، 1979) و باورهای معرفتشناختی (شومر، 1993) بود. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل واریانس چندمتغیری با کمک نرمافزار SPSS-20 استفاده شد. یافتهها نشان داد که دانشآموزان معتاد و غیرمعتاد به اینترنت از نظر هر چهار متغیر هوش هیجانی و اجتماعی، اضطراب تحصیلی و باورهای معرفتشناختی تفاوت معناداری داشتند (05/0>P). به عبارت دیگر، دانشآموزان معتاد به اینترنت در مقایسه با دانشآموزان غیرمعتاد به اینترنت از نظر هوش هیجانی، هوش اجتماعی و باورهای معرفتشناختی در سطح پایینتر و از نظر اضطراب تحصیلی در سطح بالاتری قرار داشتند. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، دانشآموزان معتاد به اینترنت در مقایسه با دانشآموزان غیرمعتاد به اینترنت از نظر هر چهار متغیر هوش هیجانی و اجتماعی، اضطراب تحصیلی و باورهای معرفتشناختی در وضعیت نامناسبتری بودند. بنابراین، ضروری است تا متخصصان تعلیموتربیت، روانشناسان و مشاوران مدارس برای دانشآموزان و خانوادههای آنان دورهها و کارگاههای آموزشی جهت شناخت پدیده اعتیاد به اینترنت و عواقب آن برگزار نمایند و از این طریق میزان اعتیاد به اینترنت آنها را کاهش دهند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، بررسی مقایسه رفتار درمانی دیالکتیک با درمان یکپارچهنگر در تنظیم هیجان و مکانیسمهای دفاعی در کاهش استفاده پاتولوژیک از اینترنت بود. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری شامل همه دانشآموزان مقطع دبی چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، بررسی مقایسه رفتار درمانی دیالکتیک با درمان یکپارچهنگر در تنظیم هیجان و مکانیسمهای دفاعی در کاهش استفاده پاتولوژیک از اینترنت بود. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری شامل همه دانشآموزان مقطع دبیرستان منطقه یک شهر تهران بود که در سال 1397-1396 مشغول به تحصیل بودند که از بین آنها افرادی که در تست اعتیاد به اینترنت نمره بالایی کسب کرده بودند، 60 دانشآموز به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش و گواه (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. پرسشنامه اعتیاد به اینترنت (یانگ، 1999)، تنظیم هیجان گراس و جان (2003) و سبک های دفاعی (اندروز، سینگ و بوند ، 1993) به عنوان پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه به کار گرفته شد. سپس هر دو گروه آزمایش، 8 جلسه 90 دقیقهای (هفته ای یک جلسه) درمان یکپارچهنگر و رفتار درمانی دیالکتیک دریافت کردند ولی گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفت. نتایج تحلیل آماری به روش مانکوا نشان داد که هر دو درمان دیالکتیک و درمان یکپارچهنگر در کاهش اعتیاد به اینترنت شرکت کنندگان پژوهش نسبت به گروه گواه اثربخش بوده ولی بین دو درمان تفاوت معناداری وجود ندارد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش ذهنآگاهی بر مقاومت روانشناختی و راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان انجام شد. مطالعه حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش زنان متقاضی طلاق شهر تهران در سال 1398 بودند. نمون چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش ذهنآگاهی بر مقاومت روانشناختی و راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان انجام شد. مطالعه حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش زنان متقاضی طلاق شهر تهران در سال 1398 بودند. نمونه پژوهش 30 نفر بود که پس از بررسی ملاکهای ورود به مطالعه با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 70 دقیقهای آموزش ذهنآگاهی دریافت کرد و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفت. ابزارهای پژوهش پرسشنامههای مقاومت روانشناختی (کانر و دیویدسون، 2003) و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2001) بودند و دادهها با روش اندازهگیری مکرر در نرمافزار SPSS نسخه 22 تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که آموزش ذهنآگاهی باعث افزایش مقاومت روانشناختی و راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان و کاهش راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان در زنان متقاضی طلاق شد و نتایج آموزش در مرحله پیگیری دو ماهه نیز باقی ماند (05/0p < ). با توجه به اثربخشی آموزش ذهنآگاهی بر مقاومت روانشناختی و راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان، برنامهریزی برای استفاده از آن توسط درمانگران و متخصصان سلامت برای بهبود ویژگیهای مرتبط با سلامت میتواند موثر واقع شود.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی مدل پیشبینی اضطراب رقابتی بر اساس راهبردهای تنظیم هیجان با در نظر گرفتن نقش میانجی سرسختی در ورزشکاران تیمهای ملی بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه ورزشکاران تیمهای ملی انفرادی و تیمی چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی مدل پیشبینی اضطراب رقابتی بر اساس راهبردهای تنظیم هیجان با در نظر گرفتن نقش میانجی سرسختی در ورزشکاران تیمهای ملی بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه ورزشکاران تیمهای ملی انفرادی و تیمی در سال 1398 بودند. تعداد افراد نمونه 300 ورزشکار بود که بر اساس ملاکهای ورود و خروج پژوهش و به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سرسختی کوباسا (1989)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی (2006) و مقیاس اضطراب رقابتی مارتنز و همکاران(1990) بودند. دادههای گردآوری شده با روش مدلسازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج تحلیل دادهها نشان داد که مدل پیشبینی اضطراب رقابتی بر اساس راهبردهای تنظیم هیجان با در نظر گرفتن نقش میانجی سرسختی بر اساس دادههای تجربی از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین اثر مستقیم و غیرمستقیم تنظیم هیجان بر اضطراب رقابتی ورزشکاران مورد تأیید قرار گرفت (p <0.05). همچنین سرسختی به طور مستقیم بر اضطراب رقابتی ورزشکاران اثرمیگذارد (p <0.05). نتایج نشان داد که راهبردهای تنظیم هیجان بهطور معناداری، با اضطراب رقابتی رابطهی دارند و راهبرد باز ارزیابی به صورت منفی و راهبرد بازداری به صورت مثبت تغییرات هر یک از ابعاد اضطراب رقابتی را تبیین میکنند در مجموع نتایج حاکی از آن بود که راهبردهای تنظیم هیجان نقش مؤثری در ابعاد اضطراب رقابتی ایفاء میکنند و سطوح اضطراب تکواندوکاران متناسب با این راهبردها میباشد. تبیین چرایی وجود رابطهی معنادار بین تنظیم هیجان و اضطراب رقابتی، منوط به در نظر گرفتن مؤلفههای این متغیرهاست. خود مدیریتی، به عنوان یکی از مؤلفههای تنظیم هیجان، نشانگر میزان توانایی فرد برای مدیریت رفتارهایش در موقعیتهای مختلف میباشد
پرونده مقاله
مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی ارائه محرکهای رنگی بر حل مساله اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان انجام شد. این مطالعه نیمهتجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون چندگروهی با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانشآموزان دختر پایه سوم ابتدایی شهر بیرجند در سال تحصیلی 98-1397 بو چکیده کامل
مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی ارائه محرکهای رنگی بر حل مساله اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان انجام شد. این مطالعه نیمهتجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون چندگروهی با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانشآموزان دختر پایه سوم ابتدایی شهر بیرجند در سال تحصیلی 98-1397 بودند. از میان اعضای جامعه تعداد 154 نفر با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در هفت گروه مساوی 22 نفری جایگزین شدند. هر یک از هفت گروه تحت یکی از محرکهای رنگی قرمز، زرد، سبز، آبی، صورتی، آبی کمرنگ (شش گروه آزمایش) و سفید (یک گروه کنترل) قرار گرفت. برای اندازهگیری حل مساله اجتماعی از پرسشنامه حل مساله اجتماعی (دزوریلا و همکاران، 2002) و برای اندازهگیری پیشرفت تحصیلی از معدل ترم اول و دوم دانشآموزان استفاده شد. دادهها به روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی شفه در نرمافزار SPSS-23 تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که بین گروههای آزمایش و کنترل از نظر هر دو متغیر حل مساله اجتماعی و پیشرفت تحصیلی تفاوت معناداری وجود داشت (001/0p <). به عبارت دیگر، در متغیر حل مساله اجتماعی تاثیر محرکهای رنگی سبز، آبی و صورتی از رنگهای قرمز، زرد، آبی کمرنگ و سفید بیشتر و بین سایر گروهها تفاوت معناداری وجود نداشت. همچنین، در متغیر پیشرفت تحصیلی تاثیر محرکهای رنگی زرد، آبی، صورتی و آبی کمرنگ از رنگهای قرمز و سفید بیشتر و بین سایر گروهها تفاوت معناداری وجود نداشت. با توجه به یافتهها، استفاده از محرکهای رنگی برای بهبود حل مساله اجتماعی و پیشرفت تحصیلی به معلمان توصیه میشود. بنابراین، استفاده از محرکهای رنگی برای بهبود حل مساله اجتماعی و پیشرفت تحصیلی ضروری است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر زوج درمانی راهحل محور بر سازگاری زناشویی، کیفیت روابط زناشویی و سلامت اجتماعی در زوجین متقاضی طلاق بود. روش پژوهش نیمهتجربی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروههای آزمایش و کنترل بود. جامعه پژوهش زوجین متقاضی طلاق مراجعهکننده به مراکز مشاوره چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر زوج درمانی راهحل محور بر سازگاری زناشویی، کیفیت روابط زناشویی و سلامت اجتماعی در زوجین متقاضی طلاق بود. روش پژوهش نیمهتجربی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروههای آزمایش و کنترل بود. جامعه پژوهش زوجین متقاضی طلاق مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر مشهد در سال 1399 بودند. از میان اعضای جامعه 30 زوج (60 نفر) با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه مساوی شامل گروههای آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش 7 جلسه 90 دقیقهای آموزش زوج درمانی راهحل محور دریافت کرد و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفت. ابزارهای پژوهش، مقیاس سازگاری زناشویی (باسبی و همکاران، 1995)، سیاهه کیفیت روابط زناشویی (راست و گولومبوک، 2010) و پرسشنامه سلامت اجتماعی (کییز، 1998) بودند. دادهها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرمافزار SPSS نسخه 19 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که گروههای آزمایش و کنترل از نظر هر سه متغیر سازگاری زناشویی، کیفیت روابط زناشویی و سلامت اجتماعی تفاوت معنیداری داشتند. به عبارت دیگر، روش زوج درمانی راهحل محور باعث بهبود سازگاری زناشویی، کیفیت روابط زناشویی و سلامت اجتماعی در زوجین متقاضی طلاق شد (05/0p <). بر اساس نتایج، روانشناسان، درمانگران و متخصصان سلامت میتوانند از روش زوج درمانی راهحل محور در کنار سایر روشهای درمانی برای بهبود ویژگیهای مرتبط با سلامت بهویژه بهبود سازگاری زناشویی، کیفیت روابط زناشویی و سلامت اجتماعی در زوجین متقاضی طلاق استفاده کنند.
پرونده مقاله
زمینه و هدف: سرطان پستان شایع ترین سرطان و اولین علت مرگ ناشی از سرطان در زنان است. سرطان پستان به نوعی از سرطان گفته می شود سرطان بر جنبههای متعدد و مختلف زندگی بیماران و حتی مراقبان و اطرافیان آنان تاثیر میگذارد زیرا این بیماری کیفیت زندگی افراد را تغییر میدهد و آ چکیده کامل
زمینه و هدف: سرطان پستان شایع ترین سرطان و اولین علت مرگ ناشی از سرطان در زنان است. سرطان پستان به نوعی از سرطان گفته می شود سرطان بر جنبههای متعدد و مختلف زندگی بیماران و حتی مراقبان و اطرافیان آنان تاثیر میگذارد زیرا این بیماری کیفیت زندگی افراد را تغییر میدهد و آنها را مجبور به زندگی کردن با یک بار مضاعف می کند. هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر استرس ادراک شده، تصویر بدنی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان بود. روش: بدین منظور در این پژوهش که یک طرح نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود، از میان زنان مبتلا به سرطان بیمارستان شهدای تجریش به صورت در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش و گواه گمارش شدند. گروهها قبل و بعد از آموزش با پرسشنامه های تصویر بدنی فیشر، استرس ادراک شده کوهن و کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (فرم کوتاه) مورد آزمون قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس انجام گرفت.یافته ها: یافته ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تصویر بدنی و کیفیت زندگی و استرس ادراک شده موثر بوده است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که از درمان پذیرش و تعهد می توان به عنوان یک مداخله مستقل در کنار سایر روشهای درمانی برای کاهش استرس ادراک شده، بهبود کیفیت زندگی و تصویر بدنی زنان مبتلا به سرطان، استفاه کرد.
پرونده مقاله
چکیده:هدف از این پژوهش، بررسی پیشبینی سبکهای حل مسئله اجتماعی بر اساس ابعاد سرمایه روانشناختی در دانشجویان بود. مطالعه حاضر مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه شهیدچمران در نیمسال اول تحصیلی 97-96 تشکیل دادند. 390 نفر به چکیده کامل
چکیده:هدف از این پژوهش، بررسی پیشبینی سبکهای حل مسئله اجتماعی بر اساس ابعاد سرمایه روانشناختی در دانشجویان بود. مطالعه حاضر مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه شهیدچمران در نیمسال اول تحصیلی 97-96 تشکیل دادند. 390 نفر به عنوان نمونه با استفاده از روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. گردآوری داده ها از طریق مقیاس های سرمایه روانشناختی لوتانز و همکاران، (2007) با هنجاریابی بهادری خسروشاهی و همکاران (1391) میزان پایایی کل مقیاس بر اساس آلفای کرونباخ 85/0، و سبک های حل مسئله اجتماعی دزوریلا و همکاران،(2002) با هنجاریابی مخبری، و همکاران (1389)، میزان پایایی کل مقیاس بر اساس ضریب آلفای کرونباخ 85/0 گزارش شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام در نرم افزار SPSS-18 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد بین جهت گیری مثبت به مسئله و حل مسئله منطقی با متغیرهای خودکارآمدی، امید، تاب آوری و خوشبینی رابطه معنادار مثبت، بین جهت گیری منفی به مسئله با خودکارآمدی، امید، تاب آوری و خوشبینی رابطه معنادار منفی، سبک تکانشگری/بی احتیاطی با خودکارآمدی رابطه معنادار منفی، سبک اجتنابی نیز با خودکارآمدی، امید، خوشبینی رابطه معنادار منفی داشت. همچنین به ترتیب جهت گیری مثبت به مسئله 32/. درصد، جهت گیری منفی 31/. درصد، سبک حل مسئله منطفی 47/. درصد، سبک تکانشگری/بی احتیاطی 22/. درصد، سبک اجتنابی 37/. توانستند تغییرات سرمایه روانشناختی دانشجویان را پیش بینی کنند ( 05/0p < ). می توان گفت افرادی که از سرمایه روانشناختی بالاتری برخوردارند توانایی بیشتری برای حل مسائل اجتماعی از خود نشان می دهند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد و شفقت درمانی بر مولفههای بهزیستی روانی انجام شد. این مطالعه نیمهتجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش بیماران مرد مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس عضو انجمن مالتیپل اسکلروزیس شهر تهران در سال 13 چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد و شفقت درمانی بر مولفههای بهزیستی روانی انجام شد. این مطالعه نیمهتجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش بیماران مرد مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس عضو انجمن مالتیپل اسکلروزیس شهر تهران در سال 1398 بودند. نمونه پژوهش 45 نفر بود که پس از بررسی ملاکهای ورود به مطالعه با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی ساده در سه گروه مساوی جایگزین شدند. گروههای آزمایش بهترتیب 8 جلسه 75 دقیقهای (هفتهای یک جلسه) با روشهای درمان پذیرش و تعهد و شفقت درمانی آموزش دیدند و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفت. دادهها با کمک پرسشنامه بهزیستی روانی جمعآوری و با روشهای تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرمافزار SPSS نسخه 19 تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که هر دو روش درمان باعث افزایش بهزیستی هیجانی، روانشناختی و اجتماعی در مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس شدند (05/0p <) و بین دو روش در بهبود بهزیستی هیجانی، روانشناختی و اجتماعی آنان تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P>). نتایج نشاندهنده اثربخشی هر دو روش در افزایش مولفههای بهزیستی روانی و عدم تفاوت معنادار بین آنها بود. بنابراین، استفاده از هر دو روش به درمانگران و متخصصان سلامت برای بهبود بهزیستی روانی توصیه میشود.یافتهها نشان داد که هر دو روش درمان باعث افزایش بهزیستی هیجانی، روانشناختی و اجتماعی در مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس شدند (05/0p <) و بین دو روش در بهبود بهزیستی هیجانی، روانشناختی و اجتماعی آنان تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P>). نتایج نشاندهنده اثربخشی هر دو روش در افزایش مولفههای بهزیستی روانی و عدم تفاوت معنادار بین آنها بود. بنابراین، استفاده از هر دو روش به درمانگران و متخصصان سلامت برای بهبود بهزیستی روانی توصیه میشود.
پرونده مقاله
هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی آموزش برنامه خودشفقتی ذهنآگاهانه با تأکید بر سبک زندگی اسلامی-ایرانی بر تعدیل طرحوارههای ناسازگار اولیه مادران دارای کودک اتسیم بود. مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای کودک اتیسم انجمن اتیسم شهر کاشان سا چکیده کامل
هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی آموزش برنامه خودشفقتی ذهنآگاهانه با تأکید بر سبک زندگی اسلامی-ایرانی بر تعدیل طرحوارههای ناسازگار اولیه مادران دارای کودک اتسیم بود. مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای کودک اتیسم انجمن اتیسم شهر کاشان سال 1398 بود. نمونه آماری شامل24 مادر دارای کودک اتیسم بود که به روش نمونهگیری هدفمند بهعنوان گروه نمونه انتخاب شدند و بهصورت تصادفی سازی از طریق قرعهکشی 12 مادر در گروه آزمایش و 12 مادر در گروه کنترل گمارش شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه در برنامه خودشفقتی ذهنآگاهانه با تاکید بر سبک زندگی اسلامی-ایرانی شرکت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفتند. جهت سنجش طرحوارههای ناسازگار اولیه از پرسشنامه فرم کوتاه یانگ استفاده شد و آمار توصیفی و تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر برای تجزیهوتحلیل دادهها بهکاربرده شد. یافتهها نشان داد که آموزش خودشفقتی ذهنآگاهانه با تأکید بر سبک زندگی اسلامی-ایرانی در تعدیل طرحوارههای ناسازگار اولیه مادران دارای کودک اتیسم تاثیرمعنادار داشت (001/0 p≤). بنابراین، نتیجه گرفته میشود که آموزش برنامه در تعدیل طرحوارههای ناسازگار اولیه مادران دارای کودکان اتسیم مؤثر بوده است.جهت سنجش طرحوارههای ناسازگار اولیه از پرسشنامه فرم کوتاه یانگ استفاده شد و آمار توصیفی و تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر برای تجزیهوتحلیل دادهها بهکاربرده شد. یافتهها نشان داد که آموزش خودشفقتی ذهنآگاهانه با تأکید بر سبک زندگی اسلامی-ایرانی در تعدیل طرحوارههای ناسازگار اولیه مادران دارای کودک اتیسم تاثیرمعنادار داشت (001/0 p≤). بنابراین، نتیجه گرفته میشود که آموزش برنامه در تعدیل طرحوارههای ناسازگار اولیه مادران دارای کودکان اتسیم مؤثر بوده است.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف پیشبینی خودتابآوری زوجهای متقاضی طلاق مبتنی بر مولفههای سبک زندگی ارتقا دهندة سلامت و سبکهای دفاعی در شهر اهواز اجرا شد. نمونة تحقیق شامل 130 نفر (65 زوج متنقاضی طلاق) بودند که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری دادهها از پرسشنا چکیده کامل
این پژوهش با هدف پیشبینی خودتابآوری زوجهای متقاضی طلاق مبتنی بر مولفههای سبک زندگی ارتقا دهندة سلامت و سبکهای دفاعی در شهر اهواز اجرا شد. نمونة تحقیق شامل 130 نفر (65 زوج متنقاضی طلاق) بودند که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری دادهها از پرسشنامة سبک زندگی ارتقا دهندة سلامت والکر و پیلرکی (1996)، پرسشنامة سبک دفاعی اندروز و همکاران (1993) و مقیاس خودتابآوری موبرای (2012) استفاده شد. طرح تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که بین مولفههای سبک زندگی با خودتابآوری زوجهای متقاضی طلاق رابطة مستقیم وجود دارد. بین سبک دفاعی رشدیافته با خودتابآوری رابطة مثبت و بین سبک دفاعی رشد نایافته و نوروتیک با خودتابآوری رابطة منفی وجود داشت. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون مشخص نمود که از بین مولفههای سبک زندگی (مولفة ورزش 342/0=β و مدیریت استرس 314/0=β) و از بین سبکهای دفاعی (سبک دفاعی رشد یافته 354/0=β و سبک دفاعی رشد نایافته 172/0-=β) پیشبین کنندة خودتابآوری هستند.
پرونده مقاله