یکی از بارزترین گفتمانهای کلیله و دمنه، تأکید پادشاهمحوری است که در این پژوهش، با رویکرد تحلیل گفتمانی لاکلا و موف، به بررسی ساختار این گفتمان پرداختهایم. این گفتمان از طریق بازنمایی جایگاه عنصر پادشاه/ ملک بهعنوان دال مرکزی، و چگونگی ارتباط متقابل وی با سایر مشارکا چکیده کامل
یکی از بارزترین گفتمانهای کلیله و دمنه، تأکید پادشاهمحوری است که در این پژوهش، با رویکرد تحلیل گفتمانی لاکلا و موف، به بررسی ساختار این گفتمان پرداختهایم. این گفتمان از طریق بازنمایی جایگاه عنصر پادشاه/ ملک بهعنوان دال مرکزی، و چگونگی ارتباط متقابل وی با سایر مشارکان، مفصلبندی خاصی را القا و هژمونی میکند که در آن، هویت این مشارک و سایر مشارکان اجتماعی و نیز تعریف برخی تعالیم اخلاقی، در چارچوب نظام قدرت، معنا و ساختار مشخصی مییابد. ما با اخلاقیاتی روبهرو هستیم که متأثر از ضرورتهای سیاسی و ایجابهای حکومتداری است. این گفتمان در یک کشمکش گفتمانی، با ایجاد بستهای معنایی در مفاهیمی که در میدان گفتمانهای دیگری چون علم اخلاق دارای معانی از پیش مشخصی بودهاند، آنها را در ساختاری ایدئولوژیک مجدد مفصلبندی نموده و به این ترتیب، تفکر پادشاهمحور خود را بهعنوان گفتمانی عینی، در کل متن مسلط میکند. توجه به بافت موقعیت، شبکۀ قدرت و ساختارهای سیاسی جوامعی که این متن در آنها تولید و بازتولید شده است، کارکرد و اهمیت گفتمان مسلط این کتاب را در تعالیم اخلاقی این ملل در طول تاریخ نشان میدهد و حکایت از تأکید و بازتولید مجدد این گفتمان دارد.
پرونده مقاله
اکثر مضامین و درونمایۀ داستانهای ادبیات فارسی را اندرزهای اخلاقی تشکیل میدهد. شاعران عارف و اخلاقگرا کوشیدهاند تا مباحث تعلیمی را در لفافۀ داستان بیان کنند؛ که این امر بهسبب جذابیت و تأثیرگذاری بیشتر داستان بوده است. امیرخسرو دهلوی از عارفان نامدار پارسیگوی هندوس چکیده کامل
اکثر مضامین و درونمایۀ داستانهای ادبیات فارسی را اندرزهای اخلاقی تشکیل میدهد. شاعران عارف و اخلاقگرا کوشیدهاند تا مباحث تعلیمی را در لفافۀ داستان بیان کنند؛ که این امر بهسبب جذابیت و تأثیرگذاری بیشتر داستان بوده است. امیرخسرو دهلوی از عارفان نامدار پارسیگوی هندوستان، در نیمۀ دوم قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری است. هشتبهشت داستانی غنایی و عاشقانه است که با رویکرد تعلیمی و زبان ساده سروده شده و در مقابل هفتپیکر نظامی گنجهای است. امیرخسرو در سرودن منظومۀ عاشقانۀ هشتبهشت هدفی والاتر و بالاتر از بیان قصهای عاشقانه داشته است و هرجا که موقعیت را مناسب میدید، مبانی تعلیمی و اخلاقی را ذکر میکرد. تأکید و ترغیب امیرخسرو در منظومۀ هشتبهشت به اخلاق اجتماعی بوده و او در اشعارش رفتار و اخلاق خوب را توصیه میکند. در این ابیات اندرزی با بیانی حکمتآمیز و خردمندانه، حال و کار آدمی در عرصۀ گیتی به سنجش درمیآید و بیوفایی، عهدشکنی، فزونخواهیها و دیگر صفات اهریمنی سرزنش میشود. هدف از تدوین این مقاله آن است که مضامین تعلیمی و انگیزۀ کاربرد آن در هشتبهشت بررسی شود. از آنجایی که این منظومه از تنوع مضامین اندرزی بسیاری برخوردار است، مقالۀ حاضر میکوشد تا این محتوای آموزشی را تبیین و تفسیر نماید. به همین دلیل محور کلی این تحقیق، بررسی امکانات معانی نهفتۀ تعلیمی در این منظومۀ غنایی و علل بهکارگیری آن است.
پرونده مقاله
ادب فارسی سرشار از حکایتهای واقعی یا ساختگی است که شاعران و نویسندگان برای بیان مفاهیم اخلاقی، عرفانی، اجتماعی و... از آن سود جستهاند. اسرارنامۀ عطار نیشابوری از جمله آثاری است که در آن، روایتهای تمثیلی در انتقال اندیشههای تعلیمی شاعر اهمیت ویژهای دارند. تمثیلها ع چکیده کامل
ادب فارسی سرشار از حکایتهای واقعی یا ساختگی است که شاعران و نویسندگان برای بیان مفاهیم اخلاقی، عرفانی، اجتماعی و... از آن سود جستهاند. اسرارنامۀ عطار نیشابوری از جمله آثاری است که در آن، روایتهای تمثیلی در انتقال اندیشههای تعلیمی شاعر اهمیت ویژهای دارند. تمثیلها علاوه بر کاربرد تعلیمی و سرگرمکنندگی، ایجاد التذاذ ادبی در مخاطب و...، ابزاری برای تبلیغ گفتمان عرفانی نیز به شمار میآیند. بنابراین در گفتمان عرفانی، حکایتپردازی وسیلهای است برای تولید معنا بهشکلی تلویحی و ضمنی. الگوی دوبنی شیوۀ متداول قصههای کهن برای بیان مقصود است و نظام تقابلهای زبانی از مهمترین عوامل شکلگیری معنا در حکایت های دوقطبی است که قصهپرداز با قرار دادن کنشگرهای روایت در جایگاه تقابلی با همدیگر، به تولید معنا میپردازد. ساختار برخی حکایتها در اسرارنامه از روبهروی هم قرار گرفتن نفس و جان شکل میگیرد. حکایت آن روباه که در چاه افتاده بود... یکی از تمثیلهای جذاب در بیان رهایی از عالم ظلمانی یا غلبه بر نفس است. این نوشتار با استفاده از روشتوصیفیتحلیلی بر اساس نظریۀ تقابلها به تفسیر نشانهها در حکایت مذکور میپردازد. بهرهگیری از تقابلهای دوتایی در مطالعۀ متون مختلف نشان میدهد که چگونه واژهها و عبارتهای معمولی میتوانند بهگونهای به کار روند که نوع خاصی از تفکر و رفتار را تعلیم دهند یا تثبیت کنند. عطار با استفاده از تمثیل، گسترۀ سخن را افزایش میدهد و میکوشد در مخاطبان خود، شناخت و باور پدید آورد یا حداقل آنها را متقاعد سازد که از خطرات نفس بپرهیزند.
پرونده مقاله
دور هرمنوتیکی همواره بهعنوان یکی از اصول فهم و تأویل، گرچه نامنیافته و خاموش، در مواجهۀ انسان با متون و سنت و تاریخ حضور داشته است. در این دیدگاه پدیدارشناختی، فهم امری ابتدا به ساکن نیست، بلکه بهگونۀ ارجاعی و ترددی، شبکهای از تناظرات فکری به فهم خاصی از هر پدیده من چکیده کامل
دور هرمنوتیکی همواره بهعنوان یکی از اصول فهم و تأویل، گرچه نامنیافته و خاموش، در مواجهۀ انسان با متون و سنت و تاریخ حضور داشته است. در این دیدگاه پدیدارشناختی، فهم امری ابتدا به ساکن نیست، بلکه بهگونۀ ارجاعی و ترددی، شبکهای از تناظرات فکری به فهم خاصی از هر پدیده منجر میشود. علی صفی کتاب لطایف الطوایف را در موضوع مطایبه انشا کرده است، اما این اثر در عمق معناشناختی خود، سرشار از آموزههای اخلاقی و تربیتی است. مسئلۀ اصلی این تحقیق اثبات این امر بوده است که بر اساس نظریۀ دور هرمنوتیکی، آموزههای آرمانی اخلاق محسنی بهمثابۀ دوری از ادوار هرمنوتیک اخلاق، در لطایف الطوایف انعکاس یافته است. نتایج این تحقیق که به روش توصیفیتحلیلی انجام یافته، گویای آن است که لطایف الطوایف با زبان طنز، وجه آرمانی اخلاق محسنی را در افقی گسترده از تجربیات اجتماعی و روانشناختی، در قالب پدیدۀ اخلاقی، میان طبقات اجتماعی آن دوران منعکس کرده است. زیستجهان هر دو اثر، اخلاق دوران تیموری است. برای درک چگونگی این تأثرات باید این واقعیت را در نظر بگیریم که در دوران حکومت سلطان حسین بایقرا دور اول هرمنوتیک آموزههای اخلاقی بهصورتی آرمانی در کتاب اخلاق محسنی انعکاس یافته است. این آموزهها در امتداد نهادینه شدن خود در دور دوم، زمان تألیف کتاب لطایف الطوایف، نه از دیدگاه آرمانی بلکه از دیدگاهی پدیدارشناسانه به طرح واقعیتهای عینی اخلاق پرداخته است. علی صفی به زبان طنز و مطایبه نشان داده است که قواعد آرمانی اخلاق در بطن واقعیتهای جامعه دچار دگرگونی میشوند.
پرونده مقاله
دورۀ قاجار دورهای سرشار از رخدادهای اجتماعی و سیاسی است. شاهان قاجار، شاعران مدیحهسرا و شعر مدحی را پروپاگاندای دربارهای خود قرار دادند. شاعران نیز برای پسند خاطر شاهان، به پیروی از شاعران سبک خراسانی، به مدیحهسرایی روی آوردند. آموزههای تعلیمی در شعر عصر قاجار را می چکیده کامل
دورۀ قاجار دورهای سرشار از رخدادهای اجتماعی و سیاسی است. شاهان قاجار، شاعران مدیحهسرا و شعر مدحی را پروپاگاندای دربارهای خود قرار دادند. شاعران نیز برای پسند خاطر شاهان، به پیروی از شاعران سبک خراسانی، به مدیحهسرایی روی آوردند. آموزههای تعلیمی در شعر عصر قاجار را میتوان به دو موضوع کلی تقسیم کرد: یکی شعر آیینی که بیشتر در ذکر مناقب پیامبر اسلام(ص) و ائمۀ شیعه(ع) است، و دیگری آموزههای اخلاقیتعلیمی که بهشکل پند و اندرز و تحت تأثیر آموزههای ادب تعلیمی پیشینیان (سنایی، عنصری، خاقانی، انوری و ناصر خسرو) سروده شدهاند. دیوان اشعار پنج نفر از شاعران این عصر، سپهر لسانالملک، سروش، قاآنی شیرازی، وصال و صبای کاشانی از نظر توجه به ادب تعلیمی قابل بررسی است. پرکاربردترین مضامین در دیوان شاعران دورۀ قاجار بهترتیب عبارتاند از: دعوت به توحید و خداشناسی، اهمیت فضل و دانش، دعوت به صداقت و راستی، دعوت به شادی و امیدواری، دعوت به وفاداری، بیزاری از ناکسان و دونهمتان، نفی دلبستگی به دنیا، یادآوری مرگ، برتری عشق بر عقل، دعوت به انسانیت و تحمل سختیها، تعمیر ضریح و بقعههای امامان و امامزادگان، شکایت از روزگار، گلایه از بیتوجهی به فضل و دانش، و خودشناسی. یکی از شاعران و نویسندگان این عصر، محمدتقی سپهر لسانالملک (صاحب تاریخ ناسخ التواریخ) است که مضامین تعلیمی و اخلاقی دیوانش شایان توجه است. در این پژوهش، سعی شده با روش توصیفیتحلیلی، به آموزههای تعلیمیاخلاقی دیوان سپهر پرداخته شود تا مشخص گردد این آموزهها در شعر دورۀ بازگشت چگونه بازتاب یافته است.
پرونده مقاله
اخلاق شاخهای از فلسفۀ عملی است. این مقاله با تکیه بر منابع کتابخانهای و به روش فیشبرداری، با رویکرد توصیفیتحلیلی، شخصیت شمس را با تکیه بر چند صفت غیراخلاقی بارز از جمله کبر، طمع، بیمایگی در سخنوری، تندخویی و تندگویی و بیادبی به استناد مقالات شمس بررسی کرده است. دل چکیده کامل
اخلاق شاخهای از فلسفۀ عملی است. این مقاله با تکیه بر منابع کتابخانهای و به روش فیشبرداری، با رویکرد توصیفیتحلیلی، شخصیت شمس را با تکیه بر چند صفت غیراخلاقی بارز از جمله کبر، طمع، بیمایگی در سخنوری، تندخویی و تندگویی و بیادبی به استناد مقالات شمس بررسی کرده است. دلیل انتخاب این صفات ازآنرو بود که با توجه به صحبتهای خود شمس در مقالات، این صفات جزء صفاتی بود که شمس از سوی مردم عوام به آنها متصف بود و این موضوع شمس را آزردهخاطر میکرد. لذا این مقاله با تشریح هریک از این صفات غیراخلاقی و آوردن نمونههایی از سخنان شمس و آوردن دلایل کافی از خود مقالات، ضمن رد چنین رذایل اخلاقی از وی، اخلاقمداری وی را به اثبات رسانده و معلوم نموده که همۀ این ویژگیها اتهامی بیش نبوده است. شمس معلم اخلاق ماهری بوده که عدول او از دایرۀ ادب، دلیل موجهی داشته است. وی فردی بهغایت متواضع، بیطمع، بینفاق، مهربان و سخنور بوده که دنیا با همۀ زرقوبرقش، نمیتوانست دل صادق او را بلرزاند. پژوهش حاضر فضایل اخلاقی مقابل آن رذایل را در وجود شمس اثبات کرده و نشان داده که وی از نظر اخلاقی، فرد معتدلی بوده و از این لحاظ مثل اکثر عرفا و حکما بر اخلاق ارسطویی تکیه زده است.
پرونده مقاله
داستان تمثیلی از گذشتههای دور بهعنوان ابزاری در جهت آموزش فن کشورداری و سیاستمداری به پادشاهان مورد استفاده قرار گرفته است. میتوان گفت بخش مهمی از ادبیات تعلیمی ایران و جهان بهدلیل تأثیرگذاری و جذابیت بیشتر، در قالب تمثیل بیان شده است. داستان تمثیلی و بهویژه افسان چکیده کامل
داستان تمثیلی از گذشتههای دور بهعنوان ابزاری در جهت آموزش فن کشورداری و سیاستمداری به پادشاهان مورد استفاده قرار گرفته است. میتوان گفت بخش مهمی از ادبیات تعلیمی ایران و جهان بهدلیل تأثیرگذاری و جذابیت بیشتر، در قالب تمثیل بیان شده است. داستان تمثیلی و بهویژه افسانۀ حیوانات (فابل) از جمله قالبهای ادبی است که بهدلیل دولایگی معنایی، فضای جالبی را برای ارائۀ مضامین سیاسیاجتماعی فراهم آورده است. در سراسر جهان، منتقدان اجتماعی در پس صورتک داستانسرایی و ایجاد سرگرمی، شدیدترین و عمیقترین انتقادات و نارضایتیهای خود از وضع سیاست و فرهنگ را در معرض دریافت عمومی قرار دادهاند. در این حالت، نویسنده مطالبی را که نمیتوان بهطور مستقیم در تأدیب و تعلیم صاحبان قدرت سیاسی بر زبان آورد، در پوششی مفرح و سرگرمکننده از داستان و طنز پنهان میکند؛ بهطوری که محافظهکاری و پنهاننگاری از پدیدههای رایج در نوشتههای سیاسی بازمانده از عصر قدیم است. این مقاله در صدد بررسی آموزههای سیاسی در داستانهای تمثیلی کهن است و نشان میدهد که چگونه در طول تاریخ از قالب داستان در عرصۀ آموزش سیاسی استفاده شده و این آموزشها شامل چه مسائل و مواردی است. به عبارت دیگر در این پژوهش، ضمن ارائۀ شواهدی از منابع موجود نشان میدهیم که داستان تمثیلی ابزاری در جهت ارتقای دانش سیاسی دولتمردان در اعصار کهن بوده است و برخلاف آنچه در بادی امر به نظر میرسد، این داستانها با هدفی فراتر از سرگرمی و لذت بردنِ صرف پادشاهان نگاشته شدهاند. مروری بر تاریخچۀ استفاده از تمثیل در آموزش سیاسی، تعالیم سیاسی رایج در داستانهای تمثیلی کهن و دلایل استفاده از تمثیل برای آموزش مضامین سیاسی از جمله موضوعات مورد بررسی در این مقاله است.
پرونده مقاله