انسان و موجودیتِ او همواره موضوعِ ناشناختة علوم گوناگون بوده و هست. دانشهای بشری با وجود پیشرفتهای زیادی که به دست آوردهاند، از درکِ کافی و کاملِ ابعادِ وجود انسان بازماندهاند. در کنار فلسفه و علوم گوناگونی که در ماهیت و وجود انسان به جست و جو پرداختهاند، هنر و ادب چکیده کامل
انسان و موجودیتِ او همواره موضوعِ ناشناختة علوم گوناگون بوده و هست. دانشهای بشری با وجود پیشرفتهای زیادی که به دست آوردهاند، از درکِ کافی و کاملِ ابعادِ وجود انسان بازماندهاند. در کنار فلسفه و علوم گوناگونی که در ماهیت و وجود انسان به جست و جو پرداختهاند، هنر و ادبیات را نیز میتوان به عنوان یکی از راههای انسانشناسی نام برد. آثار هنری، مجالی مناسب برای شناسایی انسان و زوایای ناشناختة وجود او فراهم آوردهاند. افکار و عواطف و ابعادِ پنهانِ وجود انسان، بیش از هر دانشی، در دسترس آثار هنری بوده است. شعر یکی از گونههای هنری است که در طول تاریخ از آمال، اندیشهها و عواطف ناگفته و نانمودة انسانی سخن گفته و مخاطبان خویش را در درکی ژرف و همهجانبه از خویش و به طور کلی انسان، یاری داده است.
پرونده مقاله
قرن یازدهم هجری دوران افول اسطورههای ایرانی است. اگرچه در عصر صفوی پرچم وحدت ملی ـ که قرنها بر زمین افتاده بود ـ برافراشته میشود، ولی از اسطورههای ملی به عنوان مرکز ثقل این اتحاد، اثری در میان نیست. دو شاخة ایرانی و هندیِ شعر عصر صفوی به مسأله اسطوره نگاهی مشابه دار چکیده کامل
قرن یازدهم هجری دوران افول اسطورههای ایرانی است. اگرچه در عصر صفوی پرچم وحدت ملی ـ که قرنها بر زمین افتاده بود ـ برافراشته میشود، ولی از اسطورههای ملی به عنوان مرکز ثقل این اتحاد، اثری در میان نیست. دو شاخة ایرانی و هندیِ شعر عصر صفوی به مسأله اسطوره نگاهی مشابه دارند، با این تفاوت که در شاخة ایرانی، شاعران با میراث ادبی، فرهنگی و تاریخی ایران هم از طریق متون و هم از طریق روایات شفاهی آشنایی کامل دارند، ولی در شاخة هندی، این میراث از طریق متون فارسی و با واسطه، به ذهن شاعران آن دیار راه یافته است.بیدل دهلوی به عنوان نماینده تمام عیار شاخة هندی شعر قرن یازدهم و دوازدهم هجری در سلب ماهیت ملی از اسطورههای ایرانی، در سایة یک جبر فلسفی ـ تاریخی، بسیار جدی عمل کرده است. در این تحقیق به چگونگی این دگرگونی توجه شده و در پایان این نتیجه به دست آمده است که آشنایی بیدل با اساطیر ایرانی از راه مطالعه در آثار ادیبان و عارفان فارسیزبان بوده است.
پرونده مقاله
مقالة پیش رو که تجلی عناصر بلاغت در چامههای سعدی نام دارد، حاوی مباحثی پیرامون بلاغت و توابع آن در چکامههای مدحی و وصفی شیخ شیراز ـ سعدی ـ است. در این تحقیق، قصاید سعدی از دیدگاه سه حوزة زیباشناسی سخن (معانی، بیان و بدیع) به طور جامع و دقیق بحث و بررسی شده است. در آغا چکیده کامل
مقالة پیش رو که تجلی عناصر بلاغت در چامههای سعدی نام دارد، حاوی مباحثی پیرامون بلاغت و توابع آن در چکامههای مدحی و وصفی شیخ شیراز ـ سعدی ـ است. در این تحقیق، قصاید سعدی از دیدگاه سه حوزة زیباشناسی سخن (معانی، بیان و بدیع) به طور جامع و دقیق بحث و بررسی شده است. در آغاز مقاله به برخی از عناصر موسیقایی سخن مانند وزن، قافیه و ردیف، به دلیل اهمیت آنها در گستردگیهای زبانی، افزونی و انسجامبخشی موسیقی شعر فارسی ـ بهویژه چامههای سعدی ـ گذرا پرداخته شده است. در ادامه، پژوهنده کوشیده است اهداف و اغراض بلاغی را در چامههای سعدی با ذکر شواهد شعری به دقت باز نماید.
پرونده مقاله
از آنجا که بنا بر حدیثی مشهور خودشناسی راهی برای خداشناسی است، فیلسوفان و عارفان مسلمان همواره به بحث نفس یا روح انسان و رابطة آن با بدن، توجه ویژهای داشتهاند. ابن سینا نفس را جوهری مجرد و قائم به ذات میداند که در بدن انسان و در جسم دیگری منطبع نیست، بلکه مفارق از هم چکیده کامل
از آنجا که بنا بر حدیثی مشهور خودشناسی راهی برای خداشناسی است، فیلسوفان و عارفان مسلمان همواره به بحث نفس یا روح انسان و رابطة آن با بدن، توجه ویژهای داشتهاند. ابن سینا نفس را جوهری مجرد و قائم به ذات میداند که در بدن انسان و در جسم دیگری منطبع نیست، بلکه مفارق از همه مواد و اجسام است. اما این جوهر مجرد تعلق و اختصاص به بدن انسان ـ مادام که این بدن زنده باشد ـ دارد. از دیدگاه ابن عربی، صفت تدبیر برای روح ناشی از ارتباط ذاتی بین روحها و بدنها و تابعی از ارتباط حق با مخلوقات است. بدن محلی است که روح، آثار خود را در آن پدیدار میسازد. ملاصدرا با بهرهگیری از حرکت جوهری، ثنویت انسان از دو جوهر نفس و بدن را انکار کرده، نفس را حادث از بدن و بدن را مرتبهای از نفس میداند.
پرونده مقاله
سماع و وجد از امور پسندیده و رسوم اختیاری در نزد صوفیه است که ایشان آن را به اجتهاد خود وضع کردهاند، بنابراین میتوان انتظار داشت که علاوه بر معنای ظاهری، پوشیدگیهایی نیز در این رسم و امر باشد. هدف از تدوین این مقاله، دستیابی به این سرّ و نیک فهمیدنِ این رسم است.در نز چکیده کامل
سماع و وجد از امور پسندیده و رسوم اختیاری در نزد صوفیه است که ایشان آن را به اجتهاد خود وضع کردهاند، بنابراین میتوان انتظار داشت که علاوه بر معنای ظاهری، پوشیدگیهایی نیز در این رسم و امر باشد. هدف از تدوین این مقاله، دستیابی به این سرّ و نیک فهمیدنِ این رسم است.در نزد این طایفه، سماعِ درست، شنیدن بهحق است و شنیدنِ هر چیز بر پایة حق و حقّانیت آن. این امر بنای آن میگردد که اهل سماع با عنایت به بحث وجد در سه طبقه جای گیرند: طبقة اول ابنای حقایق هستند که در سماع، گفت و گوی خود با حق را میشنوند. ایشان را واجدان مفتون خوانند.طبقة دیگر اهل مناجاتاند که به واسطة درک معانی کلام و ابیات، سماع ایشان به گونة خطاب دل ایشان با حق است. ایشان را واجدان مغلوب خوانند.اما طبقة سوم که حقانیّتشان در نزد صوفیه محرز است را فقرای مجرد نامیدهاند زیرا سماع ایشان به دلیل بریدن از جملة تعلقات دنیایی، حقیقی و با صفایِ باطن است. صوفیه ایشان را واجدان منظور مینامند.
پرونده مقاله
بخش عمدهای از تحقیقات ادبی دربارة مثنوی لیلی و مجنون نظامی، به شرح ابیات و معنی لغات ـ چه شرح کامل و چه گزیده ـ اختصاص دارد.در این مقاله ابتدا به معرفی و نقد ساختاری و محتوایی شرحها پرداخته شده و سپس ریشههای اختلاف نظر شارحان، در سه حوزه زیر، با ذکر مثالهایی از ابیا چکیده کامل
بخش عمدهای از تحقیقات ادبی دربارة مثنوی لیلی و مجنون نظامی، به شرح ابیات و معنی لغات ـ چه شرح کامل و چه گزیده ـ اختصاص دارد.در این مقاله ابتدا به معرفی و نقد ساختاری و محتوایی شرحها پرداخته شده و سپس ریشههای اختلاف نظر شارحان، در سه حوزه زیر، با ذکر مثالهایی از ابیات لیلی و مجنون، تبیین و تحلیل شده است:الف) واژگان؛ گاه اختلاف نظر شارحان در معانی حقیقی و استعاری واژهها و یا حقیقی یا استعاری بودن واژگان، سبب اختلاف معانی ابیات شده است.ب) عبارت؛ گاه اختلافنظر در معانی حقیقی یا کنایی عبارت و یا معانی گوناگون کنایی موجب اختلاف معنای ابیات شده است.ج) کل بیت؛ گاهی نیز اختلاف نسخهها، تعقید معنوی، استعداد تأویلپذیری ابیات و چگونگی خواندن بیت، سبب بروز معانی گوناگون گردیده است
پرونده مقاله
یکی از برجستهترین ویژگیهای ادبی شعر حافظ ایهام است که شاعر به وسیلة آن توانسته کلام خود را از جذبهای خاص برخوردار و رندانه ظرایف و طرایف را از هر مضمونی بیان کند و در عین حال خواننده را در گزینش بینهایتی از معنا رها سازد. بنابراین توجه بیشتر مشتاقان شعر حافظ به بررس چکیده کامل
یکی از برجستهترین ویژگیهای ادبی شعر حافظ ایهام است که شاعر به وسیلة آن توانسته کلام خود را از جذبهای خاص برخوردار و رندانه ظرایف و طرایف را از هر مضمونی بیان کند و در عین حال خواننده را در گزینش بینهایتی از معنا رها سازد. بنابراین توجه بیشتر مشتاقان شعر حافظ به بررسی این شگرد و سایر ترفندهای ادبی مرسوم در بلاغت عصرِ او معطوف شده است. شعر حافظ دارای جذبههایی پنهانی است که او هنرمندانه آنها را در شعر خود تعبیه کرده است. یکی از این جذبهها که در شعر وی بسامدی بالا دارد، متناقضنما (پارادوکس) است که حاصل جست و جو در هزار توی ظرفیتهای ناپیدای زبان و تلاش برای جبران کاستی لفظ در برابر والایی معناست.در این گفتار برآنیم ضمن تعریف متناقضنما و رابطه آن با تضاد، آشناییزدایی و خلاف انتظار و بیان ارزش ادبی متناقضنما، به بررسی انواع آن، بسترهای بیان متناقضنما و ساختمان آن در غزلیات حافظ با ذکر شواهدی از دویست و پنجاه غزل آغازین دیوان حافظ بپردازیم.
پرونده مقاله