زمینه و هدف: استرش شغلی امروزه یکی از پدیدههای مهم در زندگی اجتماعی و تهدیدی جدی برای سلامتی نیروی کار در جهان میباشد؛ بنحوی که سازمان بین المللی کار استرس شغلی را به عنوان شناخته شده ترین پدیدهی تهدید کنندهی سلامتی کارگران معرفی نموده است. هدف از انجام این تحقیق شن چکیده کامل
زمینه و هدف: استرش شغلی امروزه یکی از پدیدههای مهم در زندگی اجتماعی و تهدیدی جدی برای سلامتی نیروی کار در جهان میباشد؛ بنحوی که سازمان بین المللی کار استرس شغلی را به عنوان شناخته شده ترین پدیدهی تهدید کنندهی سلامتی کارگران معرفی نموده است. هدف از انجام این تحقیق شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر استرس شغلی کارکنان در شرکت کاله آمل میباشد. روش پژوهش: این پژوهش با توجه به ماهیت آن؛ توصیفی و با توجه به هدف تعریف شده، از نوع کاربردی است و بر اساس شیوه انجام آن، پیمایشی است. جامعه این تحقیق را کلیه کارکنان شرکت کاله آمل تشکیل میدهند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه مقایسات زوجی میباشد و برای تجزیه و تحلیل دادهها از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شده است. در مجموع پرسشنامه ای برای 74 نفر از 126 کارکنان شناسایی شده (دلیل انتخاب این گروه اشراف بیشتر این افراد با موضوع پژوهش با توجه به تجربه کاری و تخصص آن ها نسبت به بقیه کارکنان بوده است) در شرکت کاله آمل، ارسال شد. یافته ها: یافتههای تحقیق نشان دهنده آن است که در میان عوامل اصلی موثر بر استرس شغلی به ترتیب عوامل روانی اجتماعی، فیزیکی و محیطی از اولویت برخوردارند. همچنین در بین عوامل روانی اجتماعی، عامل عدم وجود فرصت ارتقای شغلی با 0.222 بیشترین وزن و عامل عدم پاسخگویی مدیریت به نگرانیهای کارکنان با 0.036 کمترین وزن را دارا میباشد؛ در بین عوامل فیزیکی، عامل زمان استراحت غیر قابل انعطاف با 0.138 بیشترین وزن و عامل نیاز به قدرت بدنی با 0.20 کمترین وزن را دارد. در بین عوامل محیطی نیز عامل شرایط کاری غیر ایمن با 0.059 بیشترین وزن و عامل سطح دمای محیط کاری با 0.010 کمترین وزن را در بین مولفههای اصلی استرس شغلی دارا میباشند. نتیجه گیری: با توجه به اینکه عامل عدم فرصت ارتقای شغلی؛ بیشترین وزن را در عوامل اصلی استرش شغلی(روانی - اجتماعی) کارکنان داراست، مدیریت و مدیران شرکت کاله بهتر است محیطی آموزشی و مشارکتی را فراهم آورند که کارکنان علاوه به یادگیری و آموزش و حس مفید بودن؛ بتوانند در مسیر ارتقای شغلی پشرفت کرده و باعث افزایش کارایی شرکت شوند.
پرونده مقاله
زمینه: با گذر از اقتصاد سنتی مبتنی بر منابع به اقتصاد مبتنی بر دانش، دانش به یکی از دارائیهای اساسی سازمانها تبدیل شده و مدیریت آن امری ضروری به نظر میرسد. در اقتصاد نوین، دانش منبع اصلی توسعه اقتصادی و صنعتی است. در این تحقیق تاثیر رهبری تحولگرا به عنوان یکی از رویکر چکیده کامل
زمینه: با گذر از اقتصاد سنتی مبتنی بر منابع به اقتصاد مبتنی بر دانش، دانش به یکی از دارائیهای اساسی سازمانها تبدیل شده و مدیریت آن امری ضروری به نظر میرسد. در اقتصاد نوین، دانش منبع اصلی توسعه اقتصادی و صنعتی است. در این تحقیق تاثیر رهبری تحولگرا به عنوان یکی از رویکردهای نوین رهبری در سازمان و همچنین مدیریت دانش به عنوان یکی از محرکهای اصلی عملکرد سازمانی بر افزایش نوآوری سازمانی مورد بررسی قرار گرفت. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسط مدیریت دانش در ارتباط میان سبک رهبری تحولآفرین و نوآوری سازمانی است. روشها: روش پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی و ازلحاظ گردآوری دادهها، توصیفی _ همبستگی است. جامعهی آماری پژوهش کلیه کارکنان شرکت ایرانخودرو شهر شیروان میباشد. با استفاده از روش تصادفی ساده 52 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری دادهها شامل پرسشنامه رهبری تحولآفرین باس و آولیو (200)، مدیریت دانش (چن و همکاران، 2011) و نوآوری (ترکیبی از پرسشنامههای جیمنز، پنیادز، و پراجگو و سوهل) بود که روایی و پایایی آنها مورد تأیید قرار گرفت و پس از جمعآوری پرسشنامهها و تحلیل دادهها نتایج تحقیق مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین رهبری تحولآفرین و نوآوری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. رابطه بین رهبری تحولآفرین و مدیریت دانش، مثبت و معنادار بود و بین مدیریت دانش و نوآوری نیز رابطه مثبت و معناداری مشاهده شد. همچنین نتایج تحلیل مسیر نشان داد که رهبری تحولگرا بهصورت مستقیم (β=0.71) و غیرمستقیم با نقش واسطهای مدیریت دانش (β=0.20) بر نوآوری اثرگذار میباشد (درمجموع β=0.91). همچنین مدیریت دانش نیز بر نوآوری سازمانی تأثیر معناداری دارد (=0.28β). نتیجهگیری:نتایج به دست آمده نشان داد که مدیریت دانش شرط اساسی برای نوآوری محسوب می شود. ضمن اینکه مدیران سازمانی با الگوگیری از سبک رهبری تحولگرا میتوانند در ارتقای مدیریت دانش سازمانی موفق تر عمل کنند.
پرونده مقاله
زمینه: مشارکت، مفهوم کهن و قابل بررسی است که هر چند پژوهشهای زیادی در رابطه با آن انجام شده است، باز هم جای کنکاش بیشتر در آن وجود دارد. هدف از این پژوهش ارزیابی آمادگی مدارس برای استقرار مدیریت مشارکتی میباشد. روش تحقیق: این پژوهش از نظر هدف کاربردی میباشد و از نظر چکیده کامل
زمینه: مشارکت، مفهوم کهن و قابل بررسی است که هر چند پژوهشهای زیادی در رابطه با آن انجام شده است، باز هم جای کنکاش بیشتر در آن وجود دارد. هدف از این پژوهش ارزیابی آمادگی مدارس برای استقرار مدیریت مشارکتی میباشد. روش تحقیق: این پژوهش از نظر هدف کاربردی میباشد و از نظر روش توصیفی-پیمایشی بوده است.جامعه آماری این پژوهش کلیهی معلمان مرد مدارس متوسطه پسرانه ناحیه دو شهر همدان که در مدارس راهنمایی مشغول به تدریس میباشند که تعداد آنها271 نفر میباشد. براساس فرمول کوکران تعداد حجم نمونهی تحقیق برابر با 159 نفر برآورد شده است. روش نمونهگیری تصادفی ساده میباشد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته میباشد. با توجه به تائید اساتید و متخصصان روایی پرسشنامه محتوایی میباشد و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ9776/0 می باشد. یافتهها: روش تجزیه و تحلیل دادهها از طریق آزمون تی میباشد. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که سبک رهبری مدیران، ساختار سازمانی، نظام آموزش و پرورش، عوامل اقتصادی، آموزش کارکنان، عوامل فرهنگی و عوامل فردی بر میزان استقرار مدیریت مشارکتی تاثیر دارد. نتیجهگیری: نتایج تحقیق با توجه به یافتهها نشان داد که به ترتیب سبکهای رهبری، ساختار سازمانی، نظام آموزش و پرورش، عوامل فرهنگی، عوامل اقتصادی، آموزش کارکنان و در نهایت عوامل فردی بر میزان استقرار مدیریت مشارکتی موثر است.
پرونده مقاله
زمینه و هدف: در این تحقیق سعی بر آن است تا به بررسی تاثیر متغیرهای مستقل قابلیتهای بازاریابی، نوآوری، گرایش کارآفرینانه ازطریق متغیر میانجی شبکه اجتماعی بر عملکرد که متغیر وابسته پژوهش حاضر است پرداخته شود. روش شناسی: این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از از نظر ماهیت و مح چکیده کامل
زمینه و هدف: در این تحقیق سعی بر آن است تا به بررسی تاثیر متغیرهای مستقل قابلیتهای بازاریابی، نوآوری، گرایش کارآفرینانه ازطریق متغیر میانجی شبکه اجتماعی بر عملکرد که متغیر وابسته پژوهش حاضر است پرداخته شود. روش شناسی: این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از از نظر ماهیت و محتوایی توصیفی پیمایشی و از نوع همبستگی میباشد. انجام این پژوهش در چارچوب استدلالات قیاسی استقرائی میباشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه مدیران ارشد و کارشناسان شعب بانک قوامین در شهر تهران به تعداد 288 نفر میباشد که از بین آنها تعداد 167 نفر با روش تصادفی از نوع خوشه ای به عنوان حجم نمونه انتخاب شده است. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه میباشد که روایی محتوایی آن از طریق تحلیل عاملی تاییدی و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرنباخ مورد تایید قرار گرفته است. برای تحلیل دادههای جمع آوری شده از مدلسازی معادلات ساختاری و ضرایب رگرسیونی استفاده شده است. نتایج: نتایج به دست آمده از تحقیق نشان میدهد از میان ابعاد گرایش کارآفرینانه، پیشگامی، رقابت پذیری و ریسک پذیری بر عملکرد تاثیرگذار و استقلال طلبی تاثیری بر عملکرد ندارد. بدین ترتیب گرایش کارآفرینانه بر عملکرد موثر میباشد. از طرفی نوآوری و قابلیتهای بازاریابی نیز بر عملکرد موثر است. از میان ابعاد قابلیت بازاریابی، بازارمحوری بر عملکرد تاثیرگذار بوده و قابلیت نام تجاری اثری بر عملکرد ندارد. نهایتا مشخص گردید گرایش کارآفرینانه از طریق متغیر میانجی شبکه اجتماعی نیز میتواند بر عملکرد مالی و غیر مالی تاثیرگذار باشد.
پرونده مقاله
زمینه: رفتار شهروندی سازمانی مجموعه ای از رفتارهای داوطلبانه و اختیاری است که بخشی از وظایف رسمی افراد در محیط کار نیستند، اما با این وجود، توسط آنان انجام و باعث بهبود مؤثر وظایف و نقش های سازمان می شوند. براین اساس، سازمان ها بدون تمایل داوطلبانه افراد به همکاری، قادر چکیده کامل
زمینه: رفتار شهروندی سازمانی مجموعه ای از رفتارهای داوطلبانه و اختیاری است که بخشی از وظایف رسمی افراد در محیط کار نیستند، اما با این وجود، توسط آنان انجام و باعث بهبود مؤثر وظایف و نقش های سازمان می شوند. براین اساس، سازمان ها بدون تمایل داوطلبانه افراد به همکاری، قادر به توسعه اثربخشی خرد جمعی خود نیستند. امروزه رفتار شهروندی سازمانی، به عنوان رویکرد جدید مدیریت نوین نیروی انسانی در بسیاری از سازمان ها مورد استفاده قرار گرفته است، که در میان اهمیت تعاملات آن با برخی از متغیرهای سازمانی دارای اهمیت فراوانی است. هدف: هدف از پ‍ژوهش حاضر ارائه الگوی جهت سنجش تعاملات علّی میان عوامل مؤثر بر رفتار شهروندی سازمانی در آموزش عالی بوده که بدین منظور دانشگاه مازندران به عنوان نمونه موردی در آموزش عالی مورد مطالعه قرار گرفته است. روش ها: روش این تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر تکنیک آزمایش و ارزیابی تصمیم گیری میباشد. متغیرهای این پژوهش شامل رهبری تحول آفرین، معنویت در محیط کار، رفتار شهروندی سازمانی، جو سازمانی و سلامت سازمانی است. جامعه آماری را خبرگان و مسئولین مرتبط با وضعیت نیروی انسانی در دانشگاه مازندران در سال 1394 تشکیل میدهند که این افراد به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردیدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه مقایسات زوجی جمع آوری شد. تجزیهوتحلیل داده ها نیز بر اساس تکنیک دیمتل انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که رهبری تحول آفرین در دانشگاه مازندران بهترین عامل نفوذ کننده بر متغیرها بود ، هم چنین رفتار شهروندی سازمانی به عنوان متاثرترین متغیر شناخته شد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که منابع انسانی هر سازمان، باارزشترین سرمایة آن محسوب می شوند و نقش تعیینکنندهای در اثربخشی آن دارند، مدیران همواره در تلاش برای بهرهگیری بهینه از این منابع بودهاند. از طرف دیگر، سازمانها بدون تمایل افراد به همکاری داوطلبانه و خودجوش، قادر به افزایش اثربخشی و بهبود عملکرد خود نیستند.
پرونده مقاله
زمینه و هدف: از آنجائیکه امنیت شغلی بر بیشتر متغیرهای سازمانی از جمله رضایت شغلی، رفتار شهروندی سازمانی، تعهد سازمانی، رفتار سیاسی کارکنان تاثیر گذاشته و از ین طریق به افزایش کارآیی و اثربخشی سازمان کمک میکند، این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین امنیت شغلی با رفتار سیاسی چکیده کامل
زمینه و هدف: از آنجائیکه امنیت شغلی بر بیشتر متغیرهای سازمانی از جمله رضایت شغلی، رفتار شهروندی سازمانی، تعهد سازمانی، رفتار سیاسی کارکنان تاثیر گذاشته و از ین طریق به افزایش کارآیی و اثربخشی سازمان کمک میکند، این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین امنیت شغلی با رفتار سیاسی با نقش میانجی رفتار شهروندی سازمانی در میان کارکنان وزارت علوم، تحقیقات و فناوری انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از جمله تحقیقات کاربردی و بر حسب روش توصیفی است. جامعه آماری مورد مطالعه تمامی کارکنان وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به تعداد 650 نفر میباشد و نمونه مورد بررسی از طریق فرمول کوکران به تعداد 241 نفر محاسبه گردیده است. به منظور گردآوری دادهها از پرسشنامههای استاندارد استفاد شد. گویههای سنجش امنیت شغلی از پرسشنامه نیسی و محمودیان (1379)، گویههای سنجش رفتار سیاسی از پرسشنامه رفتارهای سیاسی ای. جی. دوبرین (1978) و گویههای سنجش رفتار شهروندی سازمانی از پرسشنامه ویلیام و اندرسون (1991) استخراج شده است. یافتهها: روش الگو سازی معادلات ساختاری با کمک نرم افزار آموس نشان داد که بین امنیت شغلی با رفتار شهروندی رابطه مستقیمی وجود دارد. امنیت شغلی دارای ضریب تاثیر بالایی (69/0) بر روی رفتار شهروندی سازمانی است و این مطلب نشان از اهمیت بالای امنیت شغلی کارکنان در اثرگذاری بر رفتارشهروندی میباشد. نتایج این تحقیق همچنین نشان داد که بین رفتار شهروندی و رفتار سیاسی رابطه منفی وجود دارد بدین صورت که رفتار شهروندی با ضریب 78/0- بر رفتار سیاسی تاثیر میگذارد که نشان از ضریب تاثیر بالای رفتار شهروندی بر رفتار سیاسی میباشد. با توجه به ضریب تاثیر بالای امنیت شغلی بر رفتار شهروندی و همچنین رفتار شهروندی بر رفتار سیاسی، نتایج این تحقیق نشان از وجود رابطه بین امنیت شغلی و رفتار سیاسی نیز دارد. این رابطه بصورت غیر مستقیم و از طریق رفتار شهروندی گزارش شده است. نتیجه گیری: با توجه به تاثیر بالای امنیت شغلی بر رفتار سیاسی، لازم است مدیران با تقویت رفتار شهروندی به این مهم دست یابند و رفتارهای سیاسی را مدیریت نمایند.
پرونده مقاله