تالاب ها از مهم ترین اکوسیستم های طبیعی هستند که به دلیل تغییرات اقلیمی و خشکسالیهای اخیر، از سطح مرطوب آنها کاسته شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین شاخص بارش استانداردشده و شاخص بارش و تبخیر و تعرق استانداردشده با مقادیر متوسط شاخص اصلاحشده اختلاف آب نرم چکیده کامل
تالاب ها از مهم ترین اکوسیستم های طبیعی هستند که به دلیل تغییرات اقلیمی و خشکسالیهای اخیر، از سطح مرطوب آنها کاسته شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین شاخص بارش استانداردشده و شاخص بارش و تبخیر و تعرق استانداردشده با مقادیر متوسط شاخص اصلاحشده اختلاف آب نرمال شده در محدوده تالاب میقان انجام شد. بدین منظور از تصاویر چندزمانه لندست و داده های اقلیمی ایستگاه سینوپتیک اراک برای بازه زمانی 28 ساله (1396-1369) استفاده شد. پس از اعمال پیش پردازشهای لازم بر روی تصاویر ماهوارهای، شاخص اصلاحشده اختلاف آب نرمال شده و میانگین آن برای هرسال تهیه گردید. به منظور بررسی ارتباط بین شاخص های خشکسالی هواشناسی و میانگین شاخص اصلاحشده اختلاف آب نرمال شده، نمودار پراکنش نقطهای بین آنها ترسیم و ضریب تعیین حاصل از برازش مدل رگرسیون دومتغیره، محاسبه گردید. نتایج نشان داد که محتوای رطوبتی تالاب میقان در بازه زمانی موردبررسی به میزان قابلتوجهی کاهشیافته است بهطوریکه مقادیر متوسط رطوبت سطح تالاب از 0.36 در سالهای ابتدایی به 0.04- در سالهای پایانی رسیده است. ضریب تعیین بهدستآمده از برازش مدل رگرسیونی بین شاخص بارش استانداردشده و شاخص بارش و تبخیر و تعرق استانداردشده با میانگین شاخص اصلاحشده اختلاف آب نرمال شده به ترتیب 0.34 و 0.51 تخمینزده شد. این نتیجه بیانگر آن است که 34% تغییرات رطوبتی تالاب میقان با استفاده از شاخص بارش استانداردشده و 51% تغییرات آن با استفاده از شاخص بارش و تبخیر و تعرق استانداردشده، قابل توجیه است.
پرونده مقاله
پیامد خشکسالی میتواند بهصورت کاهش منابع آب، پوششگیاهی و تغییرات در تولیدات کشاورزی نمایان شود. برای مطالعه و پایش خشکسالی نیاز به کمی سازی اثرات آن با استفاده از شاخصهای خشکسالی است. هدف این مطالعه تحلیل خشکسالی کشاورزی شهرستان مریوان با استفاده از تصاویر لندست از س چکیده کامل
پیامد خشکسالی میتواند بهصورت کاهش منابع آب، پوششگیاهی و تغییرات در تولیدات کشاورزی نمایان شود. برای مطالعه و پایش خشکسالی نیاز به کمی سازی اثرات آن با استفاده از شاخصهای خشکسالی است. هدف این مطالعه تحلیل خشکسالی کشاورزی شهرستان مریوان با استفاده از تصاویر لندست از سال 1379 تا 1396 است. بعد از پیشپردازش تصاویر، شاخص خشکی پوششگیاهی (VDI) و شاخص سلامت پوششگیاهی (VHI) استخراج گردیدند. بررسی شاخصها نشان داد که خشکسالی کشاورزی در شاخص خشکی پوششگیاهی (VDI) در هیچ سالی وجود نداشته و مقادیر ارزش پیکسلها در این شاخص نزدیک به ۱۰۰ بوده که نشاندهنده وضعیت نرمال و بهینه است بهطوریکه از سال 1379 تا 1383 وضعیت نرمال و از سال 1387 تا 1396 وضعیت بهینه در منطقه غالب بوده است. همچنین نتایج شاخص سلامت پوششگیاهی نشاندهنده وضعیت بدون خشکی در منطقه است. بر اساس این شاخص، خشکسالی کشاورزی در طبقات خیلی شدید، شدید و متوسط در دوره موردمطالعه وجود نداشته و بیشترین مساحت نواحی خشکی ملایم در بخشهای شرق و جنوب شرق در سالهای 1379، 1380، 1382 و 1384 به ترتیب 38.23، 38.24، 12.29 و 35.74 کیلومترمربع بوده است. بهطورکلی با توجه به تأکید اصلی این مطالعه بر مبنای شاخص خشکی پوشششگیاهی (VDI) و شاخص سلامت پوششگیاهی (VHI)، از سال 1379 تا 1396 (بهاستثنای سال 1391) نتایج نشاندهنده عدم وجود خشکسالی کشاورزی در شهرستان مریوان است. با توجه مزایای تصاویر ماهوارهای همچون سطح پوشش وسیعتر، قدرت تفکیک زمانی بالاتر و هزینه کمتر، استفاده از دانش سنجشازدور برای مطالعه خشکسالی پیشنهاد میشود.
پرونده مقاله
مدل سازی توزیع مکانی جوامع گیاهی برای پیش بینی زیستگاه های بالقوه و به منظور حفاظت از گونه ها صورت گرفته و موجب شناخت عوامل مؤثر بر توزیع آنها خواهد شد. هدف از این پژوهش مطالعه تأثیر تغییرات اقلیمی در تعیین رویشگاه های بالقوه جنگل های مانگرو ایران و مدل سازی توزیع چکیده کامل
مدل سازی توزیع مکانی جوامع گیاهی برای پیش بینی زیستگاه های بالقوه و به منظور حفاظت از گونه ها صورت گرفته و موجب شناخت عوامل مؤثر بر توزیع آنها خواهد شد. هدف از این پژوهش مطالعه تأثیر تغییرات اقلیمی در تعیین رویشگاه های بالقوه جنگل های مانگرو ایران و مدل سازی توزیع گونه ای آن است. در این مطالعه نقاط حضور گونه حرا بهعنوان گونه غالب ثبت و مدل سازی توزیع گونه ای با روش حداکثر آنتروپی در نرمافزار MaxEnt انجام شد. نتایج نشان داد مناسب ترین مناطق برای توزیع آن در شرایط اقلیم کنونی، سواحل دریای عمان و مناطق شرقی خلیج فارس حدفاصل خلیج گواتر تا سواحل شمالی جزیره قشم و خلیج نایبند در جنوب استان بوشهر هستند. در سال 2050 برحسب سناریوی RCP2/6 مطلوبیت زیستگاهی در سواحل شرقی خلیج فارس و برحسب سناریوی RCP8/5 مطلوبیت زیستگاهی در سواحل شرقی دریای عمان افزایش خواهد یافت. در سناریوهای فعلی و آینده، سواحل شمال استان بوشهر و استان خوزستان فاقد مطلوبیت زیستگاهی است. نتایج این پژوهش برای برنامهریزی حفاظت و توسعه دست کاشت این جنگل ها کاربرد خواهد داشت.
پرونده مقاله
هدف اساسی از آمایش سرزمین، مدیریت و برنامهریزی آن، توزیع فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی و ظرفیتهای آشکار و پنهان با توجه به توان سرزمین و تحولات و دگرگونیهای زمان و نیازها است. در این پژوهش برای پهنهبندی و آمایش شهرستانهای گرگان و علیآباد در هشت کاربری کلان، چکیده کامل
هدف اساسی از آمایش سرزمین، مدیریت و برنامهریزی آن، توزیع فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی و ظرفیتهای آشکار و پنهان با توجه به توان سرزمین و تحولات و دگرگونیهای زمان و نیازها است. در این پژوهش برای پهنهبندی و آمایش شهرستانهای گرگان و علیآباد در هشت کاربری کلان، از روش بهینهسازی اختصاص چندهدفه زمین استفاده شد. از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و فرآیند تحلیل شبکهای (ANP) و نظر کارشناسان برای وزندهی به کاربریهای کلان در سه معیاراصلی اکولوژیک، اقتصادی و اجتماعی انجام شد. همچنین مقایسه زونبندی بر پایه وزندهی دو روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و فرآیند تحلیل شبکهای موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد با توجه به مقادیر کاپای کل (0.9151)، کاپای مکانی (0.9524)، کاپای استاندارد (0.9523) و توافق شانس (0.1111) زونبندی به روش اختصاص چندهدفه زمینبر پایه وزنهای فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و فرآیند تحلیل شبکهای دارای شباهت زیادی است اما اختلاف جابهجایی کاربریها در دو روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و فرآیند تحلیل شبکهای تعداد 88663 پیکسل (7979 هکتار) معادل 2.9 درصد کل منطقه موردمطالعه بود. بدین منظور دادههای آماری فاکتورهای شیب، ارتفاع، تراکم پوشش گیاهی، بارش و فرسایشپذیری بر پایهی وزندهی دو روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و فرآیند تحلیل شبکهای استخراج شد. باتوجه به نتایج، جایگیری کاربریها بر پایه روش فرآیند تحلیل شبکهای در مقایسه با فرآیند تحلیل سلسله مراتبی بهصورت کلی مناسبتر است. بدین معنی که روش فرآیند تحلیل شبکهای دارای عملکرد مناسبتری در وزندهی به کاربریها داشته است. نتایج این پژوهش ارتباط و اهمیت همه جنبههای اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی را در آمایش و برنامهریزی استفاده از سرزمین بیان میکند.
پرونده مقاله
آب بهعنوان اساسی ترین نیاز زندگی در حال حاضر و گستردگی موارد استفاده در مسائل شرب، کشاورزی، صنعت، اقتصادی- اجتماعی و امنیتی- سیاسی ما را به بر آن می دارد که با حداقل صرفه جویی در هزینه و زمان به شناسایی خصوصیات پهنه ها، رودخانه ها و سطوح آبی با روش های مختلف ازجمله چکیده کامل
آب بهعنوان اساسی ترین نیاز زندگی در حال حاضر و گستردگی موارد استفاده در مسائل شرب، کشاورزی، صنعت، اقتصادی- اجتماعی و امنیتی- سیاسی ما را به بر آن می دارد که با حداقل صرفه جویی در هزینه و زمان به شناسایی خصوصیات پهنه ها، رودخانه ها و سطوح آبی با روش های مختلف ازجمله استفاده از تصاویر ماهواره ای پرداخت. هدف از این تحقیق ارزیابی روش های تشخیص پهنه ها، سطوح آبی و رودخانه ها با شاخص های؛ تفاضل نرمال شده پوشش گیاهی، بارزسازی شده پوشش گیاهی، پوشش گیاهی با تنظیم انعکاس خاک، تفاضل نرمال شده آب، اصلاحی تفاضل نرمال شده آب، استخراج اتوماتیک آب در مناطق شهری، استخراج اتوماتیک آب در مناطق سایه دار و روش طبقه بندی نظارتنشده خوشه بندی کلاستر و نظارت شده بیشترین شباهت برای شناسای سطوح آبی و شاخص فاکتور بهینه در شناسایی کیفیت آب ازلحاظ شوری و شیرینی و همچنین تعیین نفوذ زبانه آب ورودی به پهنه های بزرگتر در بخشی از حوزه ها ی رودخانه کارون، جراحی و زهره در جنوب استان خوزستان با تصاویر سنجنده مشاهده زمینی ماهواره لندست-8 است. نتایج تحقیق نشان داد که شاخص های اتوماتیک استخراج پهنه های آبی در مناطق سایه دار و شهری کارایی بیشتری نسبت به سایر شاخص های دیگر به دلیل در نظر گرفتن طولموجهای مادونقرمز کوتاه در شناسایی آبدارند که با نتایج روش طبقه بندی نظارتشده بیشترین شباهت با ضریب کاپا 94% یکسان و عملکرد مشابهی داشتند. هم چنین نتایج شاخص فاکتور بهینه در کارایی تشخیص آبشور و شیرین و میزان نفوذ زبانه آب ورودی با نشان دادن بیشترین اطلاعات مفید و حذف اطلاعات تکراری باندهای تصویر سنجنده مشاهده زمینی ماهواره لندست-8 به مقدار 79.10% برای ترکیب رنگی 651 به دست آمد.
پرونده مقاله
داده های بارش ماهواره ای به صورت گسترده جهت تخمین بارش بخصوص در مناطقی که پراکنش ایستگاه های باران سنجی نامناسب و ناکافی هستند، مورداستفاده قرار می گیرند. بااینوجود، وضوح مکانی کم این نوع داده ها، کاربرد آنها را با محدودیت هایی در مطالعات هیدرولوژیکی حوزه های آب چکیده کامل
داده های بارش ماهواره ای به صورت گسترده جهت تخمین بارش بخصوص در مناطقی که پراکنش ایستگاه های باران سنجی نامناسب و ناکافی هستند، مورداستفاده قرار می گیرند. بااینوجود، وضوح مکانی کم این نوع داده ها، کاربرد آنها را با محدودیت هایی در مطالعات هیدرولوژیکی حوزه های آبریز و در مقیاس منطقه ای مواجه کرده است. بنابراین حفظ دقت برآورد بارش توسط ماهواره ها و دستیابی به مقیاس مکانی مناسب در مطالعات هیدرولوژیک هدف اصلی این مطالعه قرار گرفت. در این تحقیق روش رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR) برای ریز مقیاس نمایی مکانی دادههای بارندگی ماهوارهای تی آر ام ام (TRMM-3B42V7) در سال آبی 90-89 برای حوزه آبریز سد دز واقع در جنوب غرب ایران مورد ارزیابی قرار گرفت. ریزمقیاس نمایی با ایجاد روابط ناایستا بین بارش TRMM و ویژگی های بهدستآمده از مدل ارتفاع رقومی (DEM)، شاخص پوشش گیاهی نرمال شده (NDVI)، شاخص گیاهی بهبود یافته (EVI) و دمای سطح زمین (LST) انجام شد. نتایج نشان می دهند که داده های بارش ریزمقیاس شده در مقیاس مکانی 1 کیلومتر بهطور معنیداری تفکیک مکانی را بهبود داده و با داده های مشاهداتی ایستگاه های باران سنجی از تطابق خوبی برخوردارند. به طوری که برای بارش تجمعی 16 روزه، مقادیر آماره های جذر میانگین مربعات خطا (RMSE) و میانگین مطلق خطا (MAE) به ترتیب برابر با 22.7 و 7.45 میلیمتر هستند. بااینوجود میزان دقت مدل در مکان ها مختلف متفاوت بوده و به شرایط پوشش گیاهی وابستگی زیادی دارد.
پرونده مقاله
در این مطالعه برای مشخص نمودن مهمترین عوامل مؤثر در مکانیابی اراضی دیم مستعد احیاء و تعیین مکان های دارای اولویت مرتع کاری، شرایط اکولوژیکی در پنج معیار اقلیمی، توپوگرافی، ژئومورفولوژی، خاکشناسی و کاربری اراضی و هرکدام با سطوح زیرمعیار تعریف شده، مورد بررسی قرار گرفت. چکیده کامل
در این مطالعه برای مشخص نمودن مهمترین عوامل مؤثر در مکانیابی اراضی دیم مستعد احیاء و تعیین مکان های دارای اولویت مرتع کاری، شرایط اکولوژیکی در پنج معیار اقلیمی، توپوگرافی، ژئومورفولوژی، خاکشناسی و کاربری اراضی و هرکدام با سطوح زیرمعیار تعریف شده، مورد بررسی قرار گرفت. سپس پرسشنامه ای طراحی و توسط 10 نفر از کارشناسان متخصص تکمیل و به معیارها و زیرمعیارهای مربوطه امتیاز داده شد. نتایج محاسبه وزن معیارها نشان داد که از عوامل اصلی اثرگذار در مکانیابی دیمزارهای مستعد احیا، بیشترین تأثیر را توپوگرافی و اقلیم به ترتیب با وزن 0.43 و 0.26 داشته اند و پسازآن عوامل خاکشناسی و کاربری اراضی دارای اولویت های بعدی میباشند. عامل ژئومورفولوژی نیز با وزن 0.06 کمترین اثر را داشته است. پس از آماده سازی نقشه های پایه، این لایه ها و وزن های مدل فرآیند تحلیل شبکه ای در سیستم اطلاعات جغرافیایی با همدیگر ترکیبشده و نقشه پتانسیل احیای دیمزارهای حوزه در پنج کلاس به دست آمد. نتایج نشان داد که 19165 هکتار از سطح دیمزارهای کم بازده و رهاشده معادل 32.35 درصد، دارای استعداد یا پتانسیل خیلی زیاد برای احیا می باشند. کمترین سطح اراضی برابر با 3445 هکتار و 5.81 درصد دارای پتانسیل خیلی کم می باشند. به طورکلی باتوجه به نتایج 75.54 درصد از این اراضی پتانسیل احیای متوسط به بالا دارند و این درصد نشان دهنده توان بالای منطقه برای مرتع کاری و احیای اراضی دیم کم بازده و رهاشده است. لذا می توان از این روش در تعیین مناسب ترین اراضی دیم مستعد احیا و علوفه کاری و بازگشت این اراضی به مرتع استفاده نمود تا موفقیت پروژه های تبدیل دیمزار بیشتر گردد.
پرونده مقاله