این پژوهش با هدف ارائه الگویی برای رهبری هوشمند در سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی انجام شد. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت گردآوری دادهها، آمیخته است. دادهها در دو مرحله کیفی و کمی جمعآوری شد. در مرحله کیفی با استفاده از مصاحبه با 30 نفر از مدیران، شاخص ه چکیده کامل
این پژوهش با هدف ارائه الگویی برای رهبری هوشمند در سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی انجام شد. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت گردآوری دادهها، آمیخته است. دادهها در دو مرحله کیفی و کمی جمعآوری شد. در مرحله کیفی با استفاده از مصاحبه با 30 نفر از مدیران، شاخص های شناسایی شده، مورد بررسی و تائید قرار گرفت. دادهها در بخش کیفی شامل سه مرحله کدگذاری دادهها از طریق فرایند کدگذاری و مبتنی بر طرح نظاممند نظریه داده بنیاد مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج بخش کیفی حاکی از شناسایی مولفههای رهبری هوشمند در 5 مولفه اصلی و 21 طبقه فرعی و 98 زیر شاخص بود. در مرحله کمی تحقیق، مدیران متخصص در امر برنامهریزیهای کلان در رده های میانی و ارشد دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان جامعه انتخاب شدند. تعداد مدیران ستادی سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی 114 نفر و تعداد مدیران ستادی دراستان ها 40 نفر بود که در کل 154 نفر به عنوان جامعه آماری انتخاب و به دلیل محدود بودن جامعه آماری، نمونه آماری برابر با تعداد جامعه 154 نفر در نظر گرفته شد. برای جمع آوری دادهها از نمونه آماری، از پرسشنامه رهبری هوشمند محقق ساخته استفاده شد. در بخش کمی ابتدا از تحلیل عاملی تائیدی استفاده و سپس با استفاده از مدل معادلات ساختاری روابط بین شاخصهای اصلی شناسایی و بعد از تائید روابط بین متغیرها، مدلی مناسب ارائه شد. یافته های بخش کمی نشان داد که مدل نهایی رهبری هوشمند با 5 مولفه رهبری عقلایی، رهبری عاطفی، رهبری معنوی، رهبری جمعی و رهبری سیاسی مورد تائید قرار گرفت.
کلمات کلیدی: رهبری هوشمند، رهبری معنوی، رهبری عقلایی، رهبری عاطفی، رهبری جمعی، رهبری سیاسی.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی فضای کالبدی کارآفرینی برای واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی کشور با رویکرد آمیخته بود. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی-توسعهای و از نظر روش گردآوری دادهها، آمیخته اکتشافی مبتنی بر نظریه دادهبنیاد بود. در بخش کیفی، تیم مشارکتکننده شامل خبرگان دانشگاهی چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی فضای کالبدی کارآفرینی برای واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی کشور با رویکرد آمیخته بود. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی-توسعهای و از نظر روش گردآوری دادهها، آمیخته اکتشافی مبتنی بر نظریه دادهبنیاد بود. در بخش کیفی، تیم مشارکتکننده شامل خبرگان دانشگاهی به شیوه غیرتصافی (هدفمند) و روش گلوله برفی انتخاب شدند و فرایند جمع آوری دادهها در این مرحله تا جایی ادامه پیدا کرد که محقق در دادهها به مرز اشباع نظری در مصاحبه 32 نفر رسید. در بخش کیفی جهت تحلیل اطلاعات گردآوری شده از شیوه کدگذاری استفاده شد. روایی در بخش کیفی از راهبردهای بازآزمون و توافق درون موضوعی دو کدگذار بهره گرفته شد. تحلیل مصاحبه ها نشان داد شرایط علّی اثرگذار برای تشکیل فضای کالبدی کارآفرینی شامل عوامل ساختاری، عوامل فناوری اطلاعات، عوامل یادگیری، عوامل مالی، استراتژی، عوامل آموزشی، ویژگیهای مدیران و ویژگیهای کارکنان است. شرایط مداخلهگر شامل عوامل اجتماعی-فرهنگی و عوامل سیاسی- قانونی که با توجه به شرایط زمینهای شامل عوامل دموگرافی، زمینههای فردی و زمینههای اقتصادی بر راهبردهای فضای کالبدی کارآفرینی برای واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی هستند. همچنین راهبردهای ارائه شده شامل راهبرد حمایتی، راهبرد توسعهای، راهبرد آموزشی و راهبرد فرهنگی است که برای ایجاد و تحول در دانشگاه آزاد اسلامی به پیامدهای مثبت فضای کالبدی کارآفرینی منجر میشوند که شامل کارکرد تجاری، کارکرد ساختاری و کارکرد کارآفرینانه است. در مرحله کمی از رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شده است. در بخش کمی پژوهش به طراحی پرسشنامه و گردآوری داده ها از 200 نفر از رؤسا و مدیران دانشگاه آزاد اسلامی پرداخته شد. در بخش کمی از شاخصهای محتوایی، بارعاملی، پایایی ترکیبی، آلفای کرونباخ و میانگین واریانس استخراجی استفاده و مورد تأیید قرار گرفت. در آزمون مدل، فرضیههای تحقیق تدوین و با رویکرد تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار Smart-PLS صورت پذیرفت. نتایج آزمون معادلات ساختاری نشان داد که مولفه های در شش مقوله اصلی یعنی شرایط علی، پدیده اصلی، عوامل زمینه ای و مداخله گر و راهبردها و پیامدها در مدل معتبر می باشند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل رابطه مدیریت مالکیت فکری با تجاریسازی آموزش عالی از طریق روش آمیخته اکتشافی انجام گرفت. جامعه آماری در بخش کیفی، گروهی از اساتید دانشگاههای صنعتی برتر کشور در سال 1397 به تعداد 25 نفر بودند. در این بخش از روش نمونهگیری هدفمند با در نظر گرف چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل رابطه مدیریت مالکیت فکری با تجاریسازی آموزش عالی از طریق روش آمیخته اکتشافی انجام گرفت. جامعه آماری در بخش کیفی، گروهی از اساتید دانشگاههای صنعتی برتر کشور در سال 1397 به تعداد 25 نفر بودند. در این بخش از روش نمونهگیری هدفمند با در نظر گرفتن قانون اشباع نظری استفاده شد. داده ها در بخش کیفی از طریق اجرای مصاحبه های نیمهساختاریافته گردآوری شد. برای تحلیل داده های کیفی، از تحلیل محتوا استفاده شد. در این طرح مراحل تحلیل داده های کیفی گردآوری شده، در دو مرحله کدگذاری باز و کدگذاری محوری انجام شد. یافته های بخش کیفی به شناسایی شش مؤلفه زمینهای؛ ساختاری؛ محتوایی؛ سیاسی و قوانین؛ فرهنگ سازمانی؛ و نگرش و انگیزش اساتید منجر شد. در بخش کمی کلیه اعضاء هیئت علمی استادیار به بالا در دانشگاه های صنعتی کشور و دستاندرکاران دفاتر ارتباط با صنعت (مدیران و کارشناسان) به تعداد 1525 نفر تشکیل دادند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقهای و بر اساس فرمول کوکران تعداد 306 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. روایی هر دو پرسشنامه محققساخته مدیریت مالکیت فکری و تجاریسازی آموزش عالی به صورت محتوایی و سازه تأیید شد. پایایی پرسشنامه ها نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ 92/0 برآورد و مورد تأیید قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرمافزار Spss و Smart Pls تجزیه وتحلیل شد. یافته های بخش کمی نشان داد مدیریت مالکیت فکری در شش مؤلفه زمینهای، ساختاری، محتوایی، سیاسی و قوانین، فرهنگ سازمانی و نگرش و انگیزش اساتید بر تجاریسازی آموزش عالی تأثیرگذار است. علاوه براین، مدل تأثیر مدیریت مالکیت فکری بر تجاریسازی آموزش عالی از برازش قوی برخوردار می باشد.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر، مدل سازی کسب مرجعیت علمی در آموزش پزشکی با رویکرد آموزش پاسخگو بوده است. روش تحقیق ترکیبی و طرح تحقیق از نوع طرح تحقیق آمیخته اکتشافی (کیفی – کمی) است. جامعه آماری در بخش کیفی و کمی، خبرگان دانشگاهی و اعضای هیات علمی به تعداد 452 نفر بوده است. د چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر، مدل سازی کسب مرجعیت علمی در آموزش پزشکی با رویکرد آموزش پاسخگو بوده است. روش تحقیق ترکیبی و طرح تحقیق از نوع طرح تحقیق آمیخته اکتشافی (کیفی – کمی) است. جامعه آماری در بخش کیفی و کمی، خبرگان دانشگاهی و اعضای هیات علمی به تعداد 452 نفر بوده است. در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری" نمونه های حاوی اطلاعات غنی" با 25 نفر از خبرگان، مصاحبه عمیق انجام گرفته است. نتایج بخش کیفی حاکی از آن بوده که مدل کسب مرجعیت علمی در آموزش پزشکی با رویکرد آموزش پاسخگو دارای 5 بعد فرهنگ سازی و ارزش آفرینی؛ بسترشناسی و ظرفیت سازی دانش؛ تجاری سازی و بازار گرایی؛ ساختار مراکز علمی حوزه ی درمان و برنامه ریزی و سیاست گذاری بهمراه 16 مولفه می باشد. در بخش کمی، برای سنجش مدل، پرسشنامه محقق ساخته ای با روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی چندمرحله ای در بین 352 تن از نمونه ها توزیع گردید. داده ها با روش تحلیل عاملی با نرم افزارهای SPSS و Smart PLS تجزیه وتحلیل شد. نتایج بخش کمی نشان داد که تمامی ابعاد و مولفه های کسب مرجعیت علمی در آموزش پزشکی با رویکرد آموزش پاسخگو، مورد تائید واقع شدند.
پرونده مقاله
چکیده این پژوهش با هدف ساختن الگوی ساختاری رابطه معنویت سازمانی با استرس شغلی، شکایات جسمانی و عدم امنیت شغلی در کارکنان حق التدریس آموزش وپرورش اجرا شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری آن کلیه معلمان حق التدریس آموزش و پرورش استان اصفهان در سال تحصیلی 139 چکیده کامل
چکیده این پژوهش با هدف ساختن الگوی ساختاری رابطه معنویت سازمانی با استرس شغلی، شکایات جسمانی و عدم امنیت شغلی در کارکنان حق التدریس آموزش وپرورش اجرا شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری آن کلیه معلمان حق التدریس آموزش و پرورش استان اصفهان در سال تحصیلی 1397بودند که از میان آنها 302 نفر به شیوه نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه معنویت سازمانی میلیمن و دیگران (2003)، پرسشنامه عدم امنیت شغلی (گرینهاگ و روزنبلات،2010)، پرسشنامه استرس شغلی (گلپرور، 2000)، و پرسشنامه شکایات جسمانی(گلپرور، 1391)استفاده شد. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که معنویت سازمانی با هر سه مولفه استرس شغلی (01/0>p) ، شکایات جسمانی (01/0>p) و عدم امنیت شغلی (01/0>p) رابطه منفی و معناداری دارد. مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) نشان دادکه معنویت سازمانی هم بطور مستقیم و هم بطور غیر مستقیم (ازطریق استرس شغلی ) با شکایات جسمانی و عدم امنیت شغلی دارای رابطه معنا دار (01/0>p) است. بعبارت دیگر، استرس شغلی متغیر واسطه ای پاره ای در رابطه معنویت سازمانی با شکایات جسمانی وعدم امنیت شغلی است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان دادکه معنویت سازمانی می تواند با تقویت کاهش استرس شغلی عاملی برای کاهش شکایات جسمانی و عدم امنیت شغلی در معلمان حق التدریس باشد.
پرونده مقاله
هدف مقاله حاضر، تحلیل مهمترین عوامل سازمانی (رهبری اخلاق مدار)، فردی (خودکارامدی و خودپنداره) و گروهی (سازگاری تیمی) بر گرایش کارکنان به رفتار بطالت اجتماعی در کارکنان دانشگاه پیام نور شیراز بوده است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت داده ها، توصیفی ازنوع چکیده کامل
هدف مقاله حاضر، تحلیل مهمترین عوامل سازمانی (رهبری اخلاق مدار)، فردی (خودکارامدی و خودپنداره) و گروهی (سازگاری تیمی) بر گرایش کارکنان به رفتار بطالت اجتماعی در کارکنان دانشگاه پیام نور شیراز بوده است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت داده ها، توصیفی ازنوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این تحقیق را 157 نفر از کارکنان و اعضای هیاتعلمی دانشگاه پیام نور شیراز تشکیل دادند. با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه ای به میزان 112 نفر مشخص گردید. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته در طیف لیکرت 5 گزینهای استفاده شد. جهت سنجش روایی پرسشنامهها از روش روایی محتوایی و روایی سازه استفاده شد. برای سنجش پایایی و همسانی درونی پرسشنامهها از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد که میزان آن 93/0 برآورد شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون معادلات ساختاری با کمک نرم افزار Smart PLS انجام شد. نتایج نشان داد که سطح گروهی شامل متغیر سازگاری تیمی بیشتر از دو سطح فردی و سازمانی بر متغیر بطالت اجتماعی به میزان 676/0- (مستقیم و معکوس) موثر است. در سطح سازمانی، سازه ی رهبری اخلاقمدار به میزان 559/0- و در سطح فردی، خودکارآمدی شغلی به میزان 479/0- بیش از خود پندارهی شغلی به میزان 389/0- بر سازه ی بطالت اجتماعی اثرگذار بوده است.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف شناسایی تجارب زیسته معلمان از منزلت اجتماعی و ارائه مدلی مناسب در دو بخش کیفی و کمی انجام شد. در بخش کیفی از رویکرد پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. از 13 نفر از معلمان نمونه با روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور، مصاحبه نیمه ساختاریافته اکتشافی به عمل آمد. چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف شناسایی تجارب زیسته معلمان از منزلت اجتماعی و ارائه مدلی مناسب در دو بخش کیفی و کمی انجام شد. در بخش کیفی از رویکرد پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. از 13 نفر از معلمان نمونه با روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور، مصاحبه نیمه ساختاریافته اکتشافی به عمل آمد. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی، پدیدارشناسی توصیفیِ کلایزی بود. یافته های بخش کیفی نشان داد که منزلت اجتماعی معلمان بر مبنای سه مقوله تعریفِ منزلت اجتماعی، بازدارندگیِ منزلت اجتماعی و ارتقاءبخشی منزلت اجتماعی شکل گرفته است. در بخش کمی، روش پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی و جامعه آماری معلمان مقاطع مختلف شاغل در آموزش و پرورش دولتی ایران بوده که از این تعداد به روش نمونه گیری سهل الوصول420 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته برگرفته از بخش کیفی بود که اعتبار محتوایی آن توسط تعدادی از متخصصان تأیید گردید. پایایی ابزار نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بالاتر از مقدار 7/0 برآورد گردید. داده ها در بخش کمی با استفاده از نرم افزار SPSS و Smart Pls مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های بخش کیفی نشان داد که منزلت اجتماعی معلمان بر مبنای سه مقوله تعریفِ منزلت اجتماعی، بازدارندگیِ منزلت اجتماعی و ارتقاءبخشی منزلت اجتماعی شکل گرفته است. نتایج بخش کمی نیز نشان داد که الگوی ارائه شده از تجارب زیسته معلمان از برازش کافی برخوردار بوده است.
پرونده مقاله
پژوهش توصیفی- پیمایشی حاضر با هدف، طراحی مدل ارزیابی عملکرد پژوهش برای دانشگاههای آزاد اسلامی شهر تهران به انجام رسیده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی- توسعهای و از لحاظ روش آمیخته میباشد. در پژوهش حاضر پس از بررسی متون و پژوهشهای پیشین و اسناد بالادستی عوامل اث چکیده کامل
پژوهش توصیفی- پیمایشی حاضر با هدف، طراحی مدل ارزیابی عملکرد پژوهش برای دانشگاههای آزاد اسلامی شهر تهران به انجام رسیده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی- توسعهای و از لحاظ روش آمیخته میباشد. در پژوهش حاضر پس از بررسی متون و پژوهشهای پیشین و اسناد بالادستی عوامل اثرگذار بر ارزیابی عملکرد پژوهش استخراج گردید. سپس از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان کلیدی، شامل متخصصین حوزه ارزیابی عملکرد پژوهش در آموزش عالی که صاحب اثر یا عمل در خصوص ارزیابی عملکرد بودهاند (بخش نظری) و همچنین رؤسا، معاونین و مدیران پژوهشی فعلی و قبلی دانشکدهها و دانشگاههای جامع شهر تهران (بخش اجــرایی)، ابعاد، مولفهها و شاخصهای اثرگذار بر ارزیابی عملکرد پژوهش شناسایی و مدل بومی ارزیابی عملکرد پژوهش طراحی و سپس مورد اعتباربخشی قرارگرفته است. روش نمونهگیری در بخش مصاحبه هدفمند از نوع گلوله برفی بوده است . جامعه آماری بخش کمی شامل اعضای هیئت علمیدانشگاههای جامع آزاد اسلامیشهر تهران و روش نمونهگیری تصادفی نسبتی بوده است. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته ساختاریافته و به منظور تجزیه وتحلیل دادهها از آزمون آمار توصیفی و تحلیلی از جمله تحلیل عاملی اکتشافی وتکنیک مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شده است. همچنین پایایی پرسشنامه 918/0 از ضریب آلفای کرونباخ بدست آمده است. یافتهها نشان داد، مدل بومی ارزیابی عملکرد پژوهش مبتنی بر مدل سیستمی و مشتمل بر ابعاد سه گانه دروندادها با سه مؤلفه و 13 شاخص، بعد فرایند با پنج مؤلفه و 27 شاخص و بعد نتایج با چهارمؤلفه و14 شاخص بوده است. نتایج پژوهش نشان داد از بین ابعاد سهگانه، بعد فرایند از ضریب تأثیر بیشتری برخوردار بودهاست. همچنین از بین مؤلفهها، مؤلفه درآمدزایی و از بین شاخصها، شاخص امکانات و تجهیزات کارگاهها، آزمایشگاهها، کتابخانهها و سایت، از ضریب تأثیر بیشتری برخوردار بوده اند؛ لذا بیش از سایر شاخصها باید مورد توجه قرار بگیرد.
پرونده مقاله