• فهرست مقالات qPCR

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - بررسی تاثیر آلودگی داروی ایبوژروفن بر روی تغییرات ژنتیکی گورخرماهی به روش QPCR
        مهسا افشاری کاشانیان پرگل قوام مصطفوی علی ماشینچیان مرادی
        زمینه و هدف: داروی ایبوپروفن به عنوان یک آلاینده دارویی، اثرات مخرب و در برخی موارد جبران ناپذیری بر موجودات آبزی و به طور کلی موجودات زنده می گذارد که در بسیاری از مواقع این اثرات به صورت تخریب های ژنتیکی و آسیب به ساختار DNA می باشد.هدف این تحقیق بررسی تاثیرات غلظت ها چکیده کامل
        زمینه و هدف: داروی ایبوپروفن به عنوان یک آلاینده دارویی، اثرات مخرب و در برخی موارد جبران ناپذیری بر موجودات آبزی و به طور کلی موجودات زنده می گذارد که در بسیاری از مواقع این اثرات به صورت تخریب های ژنتیکی و آسیب به ساختار DNA می باشد.هدف این تحقیق بررسی تاثیرات غلظت های مختلف داروی ایبوپروفن در تخریب و آسیب به ساختار DNA در گورخرماهی می باشد. روش کار: در این مطالعه تغییرات ژنتیکی ژن P53 و بیان آن در گورخرماهی پس از مواجه دو هفته ای با غلظت های 1/0، 1 و 10 میلی گرم بر لیتر ایبوپروفن در شرایط آزمایشگاهی بررسی شد. در انجام این تحقیق گورخرماهی به مدت دو هفته در معرض غلظت های ذکر شده قرار گرفتند و پس از آن استخراج RNA از آن ها صورت گرفت، با استفاده از روش QPCR نتایج به دست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند که غلظت کم دارو یعنی 1/0 میلی گرم بر لیتر تاثیری بر بیان ژن P53 نداشته است، در حالی که در دو غلظت دیگر که به ترتیب 1 و 10 میلی گرم بر لیتر ایبوپروفن بودند، نشان داده شد که اختلاف معناداری بین کنترل و نمونه حاوی دارو بوده است، که در نتیجه آن، ژن P53 به میزان زیادی بیان شده است.همچنین برای ژن کنترل داخلی که GAPDH بود، در کمترین غلظت دارو هیچ گونه اختلاف معناداری بین نمونه تیمار و کنترل مشاهده نشد، در حالی که در تیمارهای بعدی اختلاف معنادار در حد بسیار کم بین نمونه کنترل و تیمار مشاهده شد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - استفاده از تکنیکqPCR به منظور شناسایی سویه های کدکننده توکسین کلستریدیوم دیفیسیل
        لیلا نوری مهدی ابراهیمی مهدی علیجانیان زاده
        کلستریدیوم ‌دیفیسیل (Clostridium difficile)، باکتری گرم ‌مثبت، بی‌هوازی و اسپوردار بوده و عامل گاستروآنتریتوکولیت با غشاءکاذب است. هنگامی که میکروفلور طبیعی روده، توسط فاکتورهای خطر، مانند درمان با آنتی‌بیوتیک‌ها، شیمی‌‌درمانی و غیره آشفته می‌شود،کلستریدیوم دیفیسیل فرصت چکیده کامل
        کلستریدیوم ‌دیفیسیل (Clostridium difficile)، باکتری گرم ‌مثبت، بی‌هوازی و اسپوردار بوده و عامل گاستروآنتریتوکولیت با غشاءکاذب است. هنگامی که میکروفلور طبیعی روده، توسط فاکتورهای خطر، مانند درمان با آنتی‌بیوتیک‌ها، شیمی‌‌درمانی و غیره آشفته می‌شود،کلستریدیوم دیفیسیل فرصت تکثیر یافته و باعث بیماری می‌شود. عوامل اصلی بیماری‌زایی این باکتری، دوتوکسینB وAهستند،که توسط ژن‌هایtcdA وtcdB کد می‌شوند. هدف از این تحقیق توسعه روش qPCR به منظور شناسایی عفونت کلستریدیوم‌دیفیسیل از طریق طراحی پرایمرهای اختصاصی برای ژن‌هایtcdAو tcdB می‌باشد. در این مطالعه ابتدا با بررسی دقیق نواحی حفاظت‌شده در توالی ژن‌هایtcdAو tcdB، دو جفت پرایمر برای تکثیر اختصاصی نواحی مورد نظر طراحی‌شد. سپس بهینه‌سازی روش qPCRبا استفاده از این پرایمرها انجام‌شد. حساسیت روش با استفاده از غلظت-های مختلف DNA باکتری مورد ارزیابی قرارگرفت. علاوه براین، به منظور بررسی اختصاصیت روش از DNA باکتری‌های مولد اسهال (اشرشیاکلی، شیگلا دیسانتری، سالمونلا تیفی و یرسینا انتروگلیتیکا) استفاده شد. در نهایت عملکرد روش بهینه‌سازی-شده با تعداد 100 نمونه بالینی مورد ارزیابی قرارگرفت. حساسیت روش به میزان pg100از DNA و اختصاصیت روش بهینه-سازی شده 100% تعیین شد. در نمونه‌های بالینی مورد مطالعه با روش بهینه‌سازی شده 9 مورد مثبت شناسایی شد. با توجه به نتایج بدست آمده استفاده از پرایمرهای اختصاصی برای ژن‌هایtcdA و tcdB می‌تواند به عنوان رویکرد مناسبی برای شناسایی سریع و دقیق عفونت C. difficile در تکنیک qPCR مورد استفاده قرارگیرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - مطالعه اثر غلظت‌های مختلف نمک بر بقای مایکوباکتریوم اویوم زیرگونه پاراتوبرکلوزیس در پنیر سفید فراپالایشی ایرانی
        شهرام حنیفیان حسین جدیری
        مایکوباکتریوم اویوم زیرگونه پاراتوبرکلوزیس (مایکوباکتریوم پاراتوبرکلوزیس) به دلیل ارتباط احتمالی با بیماری کرون (Crohn’s disease) در انسان به عنوان یک مخاطره بهداشتی برای سلامتی عمومی محسوب می گردد. هدف این مطالعه بررسی اثر غلظت های مختلف نمک بر بقای مایکوباکتریوم چکیده کامل
        مایکوباکتریوم اویوم زیرگونه پاراتوبرکلوزیس (مایکوباکتریوم پاراتوبرکلوزیس) به دلیل ارتباط احتمالی با بیماری کرون (Crohn’s disease) در انسان به عنوان یک مخاطره بهداشتی برای سلامتی عمومی محسوب می گردد. هدف این مطالعه بررسی اثر غلظت های مختلف نمک بر بقای مایکوباکتریوم پاراتوبرکلوزیس طی دوره رسیدن و نگه‌داری پنیر سفید فراپالایشی ایرانی است. شیر پاستوریزه گاوی متعاقب فرآیند فراپالایش با تعداد 2 واحد لگاریتمی در هر گرم (Log cfu/g) مایکوباکتریوم پاراتوبرکلوزیستلقیح و سپس نمونه های پنیر حاوی مقادیر 2%، 3% و 4% نمک از آن تهیه گردید.تعداد مایکوباکتریوم پاراتوبرکلوزیس طی دوره رسیدن و نگه‌داری با استفاده از روش های F57-Quantitative Real-Time PCR (F57-qPCR) و کشت ارزیابی شد. به موازات آن، جمعیت باکتری های لاکتیکی کشت آغازگر و خصوصیات فیزیکوشیمیایی در نمونه های پنیر تعیین گردید. بر اساس نتایج مطالعه، کاهش تعداد مایکوباکتریوم پاراتوبرکلوزیس در نیمه اول دوره نگه‌داری (روز 1 تا روز 30) در تمامی نمونه ها آهسته و غیرمعنی دار (05/0p>) بود. اما با پیشرفت این دوره (از روز 30 تا روز 60)، روند کاهش تعداد مایکوباکتریوم پاراتوبرکلوزیس سریع و به لحاظ آماری معنی دار (01/0p<) گردید. هم چنین، در پایان دوره نگه‌داری (روز 60) تفاوت تعداد مایکوباکتریوم پاراتوبرکلوزیس در نمونه های پنیر دارای 4% نمک، به طور معنی داری (01/0>p) کمتر از نمونه های تهیه شده با 2% و 3 % نمک بود. با این حال در تمامی نمونه ها مایکوباکتریوم پاراتوبرکلوزیس بقای خود را تا انتهای دوره نگه‌داری حفظ نمود. به نظر می‌رسد استفاده از غلظت های بالاتر نمک روند کاهش مایکوباکتریوم پاراتوبرکلوزیس را تسریع می کند. به علاوه، با توجه به اثر زمان بر روند از بین رفتن مایکوباکتریوم پاراتوبرکلوزیس، نگه‌داری پنیر سفید فراپالایشی تا اواخر دوره موجب غیرفعال شدن تعداد بیشتری از مایکوباکتریوم پاراتوبرکلوزیس می گردد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - مطالعه اثر ضدمیکروبی اسانس رزماری بر سه باکتری بیماری‌زای غذایی در سبزیجات با استفاده از PCR کمی و پروپیدیوم مونوآزید
        مریم عزیزخانی پاتریسیا الیزاکویویل
        اسانس‌های گیاهی از دیرباز با هدف بهبود طعم‌ در مواد غذایی به‌کار می‌رفتند. امروزه این اسانس‌ها به‌علت داشتن ترکیبات ضدمیکروبی به‌عنوان نگه‌دارنده‌های طبیعی در محصولات غذایی مورد استفاده قرار می‌گیرند. در این مطالعه، ابتدا حداقل غلظت کشندگی رزماری علیه اشریشیا کولایO157: چکیده کامل
        اسانس‌های گیاهی از دیرباز با هدف بهبود طعم‌ در مواد غذایی به‌کار می‌رفتند. امروزه این اسانس‌ها به‌علت داشتن ترکیبات ضدمیکروبی به‌عنوان نگه‌دارنده‌های طبیعی در محصولات غذایی مورد استفاده قرار می‌گیرند. در این مطالعه، ابتدا حداقل غلظت کشندگی رزماری علیه اشریشیا کولایO157: H7، سالمونلا انتریکا و لیستریا مونوسیتوژنز تعیین شد. سپس کمیت سلول‌های زنده در یک جمعیت باکتریایی تحت تیمار با اسانس رزماریبا PMA-qPCRتعیین شد. طبق نتایج مطالعه، غلظت‌های 1% ، 45/0% و 9/0‌% به‌ترتیب موجب غیرفعال‌ شدن لیستریا مونوسیتوژنز، اشریشیا کولایO157: H7و سالمونلا انتریکا شد. لیستریا مونوسیتوژنز طی 45 دقیقه غیرفعال گردید، در حالی‌که سالمونلا انتریکا و اشریشیا کولای طی 90 دقیقه از بین رفتند. از آن‌جایی که اسانس رزماری در غلظت‌های پایین‌تر از سایر اسانس‌ها قادر به غیرفعال‌سازی برگشت‌ناپذیر سه پاتوژن مورد آزمایش شد، لذا دارای پتانسیل لازم جهت استفاده به‌عنوان افزودنی طبیعی یا نگه‌دارنده زیستی در مواد غذایی می‌باشد. علاوه بر این، یافته‌ها نشان داد روش PMA-qPCR یک روش کمی دقیق و اختصاصی برای جستجو و تشخیص انتخابی باکتری‌های بیماری‌زای زنده می‌باشد. پرونده مقاله