عقلگرایی در تقابل با تجربهگرایی، به معنای اعتقاد به معارف و قضایای پیشینی است. شهید صدر در دو کتاب فلسفتنا و الاسس المنطقیه للاستقراء تحلیل دقیقی از دیدگاههای معرفتشناختی بهخصوص در زمینه نزاع عقلگرایی-تجربهگرایی به عمل آورده است. ایشان مکتب معرفتشناختی خود را به چکیده کامل
عقلگرایی در تقابل با تجربهگرایی، به معنای اعتقاد به معارف و قضایای پیشینی است. شهید صدر در دو کتاب فلسفتنا و الاسس المنطقیه للاستقراء تحلیل دقیقی از دیدگاههای معرفتشناختی بهخصوص در زمینه نزاع عقلگرایی-تجربهگرایی به عمل آورده است. ایشان مکتب معرفتشناختی خود را به عنوان مکتب ذاتی معرفی میکند که در اعتقاد به معارف پیشینی همسو با عقلگرایان بوده و قائل به فطری بودن اصل امتناع تناقض است، همچنین احکام ریاضی را با دیدگاهی رئالیستی و مبتنی بر نظریه انتزاع بدیهی و فطری میداند؛ اما در بحث از علیت، با بیان تمایز علیت عقلی و تجربی حکم بر محتمل دانستن علیت به مفهوم عقلی کرده و همچنین بدیهی بودن اصل اولیه استقراء یا همان اصل عدم مداومت تکرار را نمیپذیرد و از عقلگرایان ارسطویی فاصله میگیرد. با وجود اختلاف شهید صدر در برخی اصول بدیهی و سیر معرفت شناختی با عقل گرایان اما در کل او یک مبناگرای عقلی است.
پرونده مقاله
دستآوردها و جریانهای مختلف بوجود آمده در حوزههای مختلف فکری و فلسفی در دوران معاصر، باعث توجه و گرایش به روشهای توجیهیای مانند انسجامگرایی شده است که سرانجامشان تسلیم شدن در برابر نسبیگرایی و در نتیجه تخریب ارزشها و ملاکهای بشری در همه حوزهها و بالمآل اومانیسمه چکیده کامل
دستآوردها و جریانهای مختلف بوجود آمده در حوزههای مختلف فکری و فلسفی در دوران معاصر، باعث توجه و گرایش به روشهای توجیهیای مانند انسجامگرایی شده است که سرانجامشان تسلیم شدن در برابر نسبیگرایی و در نتیجه تخریب ارزشها و ملاکهای بشری در همه حوزهها و بالمآل اومانیسمهای مدرن و واگذاری انسان به حال خود یعنی خودمحوری یا نهایتاً جامعهمحوری است. مبناگرایی مهمترین، جدیترین و پرسابقهترین رویکرد در برابر این جرایان است. پژوهش حاضر با هدف توجه، تقویت و غنا بخشیدن به رویکرد مبناگرایی و با روش توصیفی_تحلیلی به بررسی تحلیلی مبناگرایی در اندیشه لورنس بونجور پرداخته است. نگارندگان به این نتیجه رسیدند که بونجور با تاکید بر امکان مواجهه مستقیم بین واقعیت غیر مفهومی و مفاهیم توصیف کننده آن واقعیت از مبانی تجربی دفاع کرده و با پذیرش نقش توجیهی شهود عقلی به نوعی عقلگرایی گرایش دارد، ولی از آنجه که امکان خطا را در باورهایی مبنایی نفی نمیکند، در مبناگرایی خود یک اعتدال گرای کامل است.
پرونده مقاله
تبیین معرفتشناسانه بحث خداشناسی، به طور قطع، یکی از مهمترین و پرمناقشهترین مباحث در حوزه فلسفه دین است. یکی از نظریّات ارایهشده، خداشناسی فطری است. ائمه علیهمالسلام در خانواده حدیثی خویش به فراوانی فطری بودن معرفت خدا را مطرح کردهاند. معرفت فطری خدا در بیان اهلبی چکیده کامل
تبیین معرفتشناسانه بحث خداشناسی، به طور قطع، یکی از مهمترین و پرمناقشهترین مباحث در حوزه فلسفه دین است. یکی از نظریّات ارایهشده، خداشناسی فطری است. ائمه علیهمالسلام در خانواده حدیثی خویش به فراوانی فطری بودن معرفت خدا را مطرح کردهاند. معرفت فطری خدا در بیان اهلبیت علیهمالسلام چنین است که خداوند معرفت خویش را در نهاد تمامی انسانها قرار داده است و آنان در حصول این معرفت هیچگونه دخالتی ندارند. افزون بر آن گروه بزرگی از آیات و روایات گزارههایی را در باب توحید بیان کردهاند که باور به آن صرفا در گرو منابع نقلی است. هدف این پژوهش و نوآوری آن، بررسی اعتبار معرفتشناختی گزارههای مرتبط با معرفت خدا با تکیه بر قرآن و روایات اهل بیت است. بر این اساس، در بین تئوریهای توجیه، نظریّه مختار این پژوهه خوانشی از مبناگروی میانهرو است. روش این مقاله، در ارتباط با گزارههای خداشناسی، روش مطالعه کتابخانهای (مطالعه اسناد و مدارک) و در رابطه با توجیه معرفتشناختی روش توصیفی ـ تحلیلی است.
پرونده مقاله
فطرت، مبنای انسانشناسی دینی است. بر اساس مبانی حکمت متعالیه میتوان تبیینی قابل دفاع از فطرت ارائه نمود. فطرت بهمعنای خاص، بینش ها و گرایش های رتبه خاص هستی انسان است. به فطرت از دو حیث وجودشناختی و معرفت شناختی میتوان نگریست. فطرت در معرفتشناسی عام، مبنایی قابل دفا چکیده کامل
فطرت، مبنای انسانشناسی دینی است. بر اساس مبانی حکمت متعالیه میتوان تبیینی قابل دفاع از فطرت ارائه نمود. فطرت بهمعنای خاص، بینش ها و گرایش های رتبه خاص هستی انسان است. به فطرت از دو حیث وجودشناختی و معرفت شناختی میتوان نگریست. فطرت در معرفتشناسی عام، مبنایی قابل دفاع برای دیدگاه مبناگروی درباره ابتنای گزارههای نظری بر گزاره های پایه و بدیهی ارائه مینماید و بر مبنای آن میتوان از تئوری مطابقت، که نظریهای واقعگرایانه در باب صدق است، دفاع نمود. فطرت در مباحث معرفتشناسی اخلاق نیز لوازم مهمی در پی دارد. بر پایه آن میتوان از نوعی مبناگروی در اخلاق (فطری بودن اصول اخلاقیات) دفاع کرد. همچنین، چون اخلاق مبتنی بر فطرت ریشهای تکوینی دارد، می توان از نوعی واقعگرایی اخلاقی حمایت نمود که ثمرات آن، شناختگرایی اخلاقی، صدق و کذب پذیری، استدلالپذیری، مطلقگرایی و پذیرش داوری اخلاقی است. مکاتب اخلاقی از منظری به دو دسته وظیفهگرا و غایتگرا تقسیم میشوند. اما با تکیه بر پیوند عقل و شهود فطری میتوان به نوعی نظامسازی اخلاقی پرداخت که جامع مزایای وظیفهگرایی و غایتگرایی باشد. در غایتگرایی، از بررسی نتایج افعال اختیاری انسان با غایت مدنظر، اخلاقی بودن فعل توجیه میشود ولی اثبات اخلاقی بودن غایت مدنظر، که شکافی ترمیمنشدنی در طبیعتگرایی اخلاقی جلوه میکرد، در اخلاق مبتنی بر فطرت، از طریق جهتگیری الزامات فطری بهخوبی تبیین شده و طراوت و پویایی زبان اخلاق نیز بهلحاظ درگیری وجودی عامل اخلاقی با الزامات فطری تأمین میگردد.فطری بودن مبنای دین و اخلاق، ارتباط موجهی بین این دو مقوله برقرار نموده است؛ حکم اخلاقی ضروری حقانیت دین (صادق بودن خدا) را تأمین میکند و زمینه حضور گزارههای ارزشی دین در حوزه اخلاق هنجاری، غنای محتوایی این حوزه را فراهم میسازد.
پرونده مقاله
یکی از نظریه های توجیه معرفت که از دیرینه ای بلند برخوردار است، مبناگرایی حداکثری است. بیشتر فیلسوفان سنتی، از افلاطون و ارسطو در یونان تا فیلسوفان مسلمان و عقلگرایان و تجربهگرایان کلاسیک دوران جدید و شماری از فیلسوفان معاصر، آن را پذیرفته اند. ملاصدرا نیز در معرفتش چکیده کامل
یکی از نظریه های توجیه معرفت که از دیرینه ای بلند برخوردار است، مبناگرایی حداکثری است. بیشتر فیلسوفان سنتی، از افلاطون و ارسطو در یونان تا فیلسوفان مسلمان و عقلگرایان و تجربهگرایان کلاسیک دوران جدید و شماری از فیلسوفان معاصر، آن را پذیرفته اند. ملاصدرا نیز در معرفتشناسی دیدگاهی مبناگرایانه دارد. البته نباید این نکته را فراموش کرد که مبناگرایی در معرفتشناسی غربی بر اساس تمرکز بر علم حصولی تصدیقی و رها کردن علم تصوری شکل گرفته است و بر این فرض استوار است که گویا علم صرفاً تصدیق است نه تصور؛ اما دیدگاه صدرا در بستری شکل گرفته است که علم تصوری مرکز توجه بوده و در همین بستر نظریه علم حضوری شکل گرفته است. مهمترین دلیل مبناگرایان بر مبناگرایی حداکثری، برهان تسلسل شناختی است که ملاصدرا با پذیرش دیدگاه مبناگرایانه تقریری از این برهان اقامه کرده است. او در توجیه معرفت به بدیهیات اولیه متوسل می شود و با استناد به وضوح و تمایز و بداهت آنها، به توجیه سایر باورها می پردازد. روش وی در رسیدن از نظریات به بدیهیات، قیاس برهانی است که کاملاً بر نظریه مبناگرایی حداکثری منطبق است و در نتیجه، اشکالاتی از قبیل عدم معیار گزارههای پایه، محدود بودن گزارههای بدیهی، فقدان حد وسط مشترک در قضایای بدیهی و ارتباط بداهت و صدق که بر مبناگرایان وارد است، درباره نظریه صدرا نیز مطرح می شود. نگاه وجودی ملاصدرا به علم و نقشی که برای علم حضوری در معرفتشناسی در نظر میگیرد، به او این امکان را میدهد که به پاسخگویی به اشکالات وارده بر گزارههای پایه مبادرت ورزد.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد