اهمیت و جایگاه صنعت مطبوعات کشور در تمام عرصهها و شئون جامعه و نیز تحولات سیاسی، تکنولوژیکی، قانونی، فرهنگی و اجتماعی محیط کلان حاکم بر این صنعت و نیز سازوکارهای رقابتی درون این صنعت بر لزوم یک بررسی آسیب شناسانه از وضعیت فعلی صنعت مطبوعات کشور تأکید دارد. این طرح پژوه چکیده کامل
اهمیت و جایگاه صنعت مطبوعات کشور در تمام عرصهها و شئون جامعه و نیز تحولات سیاسی، تکنولوژیکی، قانونی، فرهنگی و اجتماعی محیط کلان حاکم بر این صنعت و نیز سازوکارهای رقابتی درون این صنعت بر لزوم یک بررسی آسیب شناسانه از وضعیت فعلی صنعت مطبوعات کشور تأکید دارد. این طرح پژوهشی بر آن بوده است تا با بهرهگیری از مدل پنج نیروی رقابتی پورتر و با اخذ آرای خبرگان صنعت مطبوعات یک ارزیابی آسیب شناسانه از وضعیت فعلی این صنعت در کشور به دست آورد و در پی آن الگوی مطلوب و بومی جهت تحول در این صنعت برای مواجه با تغییرات محیطی تدوین و ارائه نماید. در این پژوهش از روش کیفی برای پاسخ به گزارههای پژوهش استفاده خواهد شد. در بخش آسیبشناسی صنعت مطبوعات با استفاده از روش دلفی نظرات خبرگان حوزه گردآوری و جمعبندی میشود و در بخش تدوین و ارائه الگوی مطلوب تحول صنعت از روش نظریه داده بنیاد بهره گرفته میشود. جامعه آماری این پژوهش کلیه کارشناسان و خبرگان مدیریت رسانه بالأخص صنعت مطبوعات هستند. اطلاعات در این پژوهش به روش کتابخانهای، مصاحبه عمیق و پرسشنامه ساختاریافته گردآوریشده است. برای تجزیهوتحلیل دادهها نیز از روشهای آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرمافزار SPSS بهره گرفتهشده است. نتایج در بخش آسیبشناسی صنعت نشان میدهند که مشکلات اقتصادی عمدهترین آسیب صنعت هستند که مطبوعات با آن دستبهگریباناند و عواملی همچون رقبای فضای مجازی، محدودیتهای سیاسی و ضعف در نظام آموزش نیروی انسانی مزیدی بر آن هستند.
پرونده مقاله
این پژوهش به منظور شناسایی و سطح بندی مولفه های موثر در ایجاد مدیریت تحول آفرین در مدارس متوسطه انجام شده است. پژوهش از نوع آمیخته (کیفی-کمی) می باشد. در بخش کیفی از رویکرد تحلیل محتوای مصاحبه استفاده شد . جامعه مورد بررسی متشکل از منتخبین خبرگان حوزه آموزش و پرورش است چکیده کامل
این پژوهش به منظور شناسایی و سطح بندی مولفه های موثر در ایجاد مدیریت تحول آفرین در مدارس متوسطه انجام شده است. پژوهش از نوع آمیخته (کیفی-کمی) می باشد. در بخش کیفی از رویکرد تحلیل محتوای مصاحبه استفاده شد . جامعه مورد بررسی متشکل از منتخبین خبرگان حوزه آموزش و پرورش است که سال ها در زمینه رهبری تحول آفرین مدارس تجارب ارزنده ای کسب کرده اند. مشارکت کنندگان بخش کیفی تعداد 30 نفر بودند که با روش گلوله برفی و رویکرد اشباع نظری انتخاب شدند. داده های بدست آمده از مصاحبه ها به روش تحلیل محتوا با کدبندی، 51 کد باز بعنوان زیرشاخص و 9 کد انتخابی بعنوان شاخص های اصلی استخراج شد. پایایی مصاحبه ها به شیوه بازآزمون با نمره بالای 7/0 درصد تایید شد. در بخش کمی پرسشنامه مقایسه زوجی تهیه و توسط مدیران و معلمان مرتبط تکمیل گردید. روایی پرسشنامه توسط خبرگان تایید و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ 74/0 بدست آمد که نشاندهنده پایایی آن است. جهت تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه از نرم افزار Expert Choice استفاده شد. تحقیق نشان داد که در میان شاخص های سطح اول، شاخص های تسهیل در برنامه ریزی و آموزش، استراتژی محوری و خودمدیریتی به ترتیب با ارزش های وزنی 582/0، 485/0و 399/0 بیشترین ارجحیت را دارند. همچنین در میان زیرشاخص های تأثیرگذار، زیرشاخص های انعطاف پذیری برنامه های آموزشی(217/0)، مهارت ها و توانمندی های مدیران(175/0)، ایجاد پیوند بین استراتژی های منابع انسانی با استراتژی های مدرسه (152/0)، برنامه ریزی درسی(141/0)، فرآیندگرایی(128/0)، استفاده از فن آوری های آموزشی(118/0)، توسعه امکانات آموزشی مبتنی بر فن آوری(102/0)، پیگیری های مداوم مشکلات و چالش های مدرسه(082/0) و تدوین برنامه های کوتاه مدت و بلندمدت سازمانی (067/0) به ترتیب دارای بیشترین ارزش های وزنی بوده و از اهمیت بیشتری برخوردارند. بنابراین، مدارس متوسطه برای ایجاد مدیریت تحول آفرین در درون خود باید در زمینه انعطاف پذیری برنامه های آموزشی، مهارت ها و توانمندی های مدیران، ایجاد پیوند بین استراتژی های منابع انسانی با استراتژی های مدرسه، برنامه ریزی درسی، فرآیندگرایی، استفاده از فن آوری های آموزشی، توسعه امکانات آموزشی مبتنی بر فن آوری، پیگیری های مداوم مشکلات و چالش های مدرسه و تدوین برنامه های کوتاه مدت و بلندمدت سازمانی، برنامه ریزی داشته باشند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، شناسایی شاخصه های لازم جهت طراحی الگوی مناسب مدیریت تحول آفرین برای مدارس متوسطه است. پژوهش از طریق رویکرد ترکیبی (کیفی-کمی) انجام گرفت. در مرحله کیفی از روش داده بنیاد استفاده شد و برای دستیابی به مدل پژوهش از مصاحبه نیمه ساختاریافته بهره گرفته شد و جام چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، شناسایی شاخصه های لازم جهت طراحی الگوی مناسب مدیریت تحول آفرین برای مدارس متوسطه است. پژوهش از طریق رویکرد ترکیبی (کیفی-کمی) انجام گرفت. در مرحله کیفی از روش داده بنیاد استفاده شد و برای دستیابی به مدل پژوهش از مصاحبه نیمه ساختاریافته بهره گرفته شد و جامعه مورد بررسی متشکل از منتخبین خبرگان شامل اساتید دانشگاهی و مدیران کلان آموزش و پرورش بود که در زمینه موضوع مورد نظر تخصص و تجریه داشتند. به این منظور ، تعداد 30 نمونه از طریق نمونهگیری هدفمند غیراحتمالی و رویکرد اشباع نظری انتخاب شد. در بخش کمی، جامعه آماری، شامل تمام مدیران و معلمان مدارس متوسطه شهرستان اردبیل، در سال تحصیلی 1400-1399، به تعداد 1714 نفر بود که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان (1970)، از طریق روش نمونهگیری تصادفی ساده، 314 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد، سپس پرسشنامه مقایسه زوجی تهیه و توسط مدیران و معلمان مرتبط تکمیل گردید. اعتبارسنجی بخش کیفی به روش بازآزمون انجام گرفت و در بخش کمی نیز از روش شاخص روایی محتوایی و ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید که گویای اعتبار و پایایی هر دو بخش کیفی و کمی بود. نتایج نشان داد، عوامل تسهیل در برنامهریزی و آموزش؛ مدیریت و نگهداشت منابع انسانی؛ خلق نوآوری؛ رهبری حمایتی؛ خودمدیریتی؛ رهبری انگیزشی؛ طراحی سیستم مدیریت عملکردسازمانی، اثربخشی و استراتژی محوری عوامل مدیریت تحولآفرین هستند. همچنین، برازش الگوی مدیریت تحولآفرین با استفاده از روش تحلیل عاملی تأیید شد. بنابراین، نتیجهگیری شد، الگوی ارائهشده دارای چارچوب مطلوب برای مدیریتتحولآفرین مدارس متوسطه است.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد