نیاز یا عدم نیاز به استاد همواره یکی از مسائل مهمی است که در سلوک مطرح است، استاد کسی است که به مسائل راه آگاه بوده و بتواند شاگرد را در طی مسیر سلوک پیش ببرد، دانستن علم فقه و شناخت دقیق شریعت الهی، درک علوم ربانی و شهود از شرایط استاد است و سالک در ابتدای راه به استاد چکیده کامل
نیاز یا عدم نیاز به استاد همواره یکی از مسائل مهمی است که در سلوک مطرح است، استاد کسی است که به مسائل راه آگاه بوده و بتواند شاگرد را در طی مسیر سلوک پیش ببرد، دانستن علم فقه و شناخت دقیق شریعت الهی، درک علوم ربانی و شهود از شرایط استاد است و سالک در ابتدای راه به استاد عام و تا پایان راه به استاد خاص نیازمند است.. طریقت و رسیدن به حقیقت به جز از راه شریعت امکان پذیر نیست و مرادی که شریعت بداند مسیر طریقت را هموارتر و سرعت رسیدن مرید را بیشتر خواهد کرد.برخی به لزوم تبعیت از استاد در سلوک اعتقادی ندارند. علامه طهرانی بر نظریه بینیازی از استاد در سلوک نقدهایی دارد وی ضرورت استاد سلوکی، فواید و راههای شناخت استاد و همچنین مشکلات و مخاطرات عدم حضور استاد را بیان می کند. علامه طهرانی عدم نیاز به راهنما را در حکم عدم سلوک و سرگردانی می داند و در مراحل مختلف سلوک خویش نیز تبعیت کامل از استاد کامل را مد نظر قرار داده است .
پرونده مقاله
ابن عطاءالله اسکندرانی شاذلی به عنوان اولین نگارندة اندیشههای شاذلیه و گسترشدهندة این افکار شناخته شده است. اندیشههایی که تماماً بر مبنای اسقاط تدبیر مفهوم پیدا میکنند. ابن عطاء، سالک را در ابتدای سلوک از تدبیر کردن منع میکند؛ چون اراده انسان در برابر اراده خداون چکیده کامل
ابن عطاءالله اسکندرانی شاذلی به عنوان اولین نگارندة اندیشههای شاذلیه و گسترشدهندة این افکار شناخته شده است. اندیشههایی که تماماً بر مبنای اسقاط تدبیر مفهوم پیدا میکنند. ابن عطاء، سالک را در ابتدای سلوک از تدبیر کردن منع میکند؛ چون اراده انسان در برابر اراده خداوند هیچ است و انجام تدبیر، حجابی برای سلوک ایجاد میکند. مقامات نهگانه ابن عطاء -یعنی توبه، زهد، صبر، شکر، خوف، رجاء، رضا، توکل، و محبت- اگر با اصل اسقاط تدبیر همراه شوند، صحت پیدا میکنند و حتی آخرین مقام یعنی محبت در نزد او کاملترین مقام نیست؛ به دلیل آن که در مقام پایینتر آن یعنی رضا، اصل اسقاط تدبیر چشمگیرتر است و سالک در آن هیچ ارادهای از خود ندارد. احوال پنجگانة مدّ نظر او انس، قبض، بسط، فنا و بقا هستند. ابن عطاء رابطة میان مقامات و احوال و اعمال را اینگونه روشن میکند که عمل نیکو نتیجه حال نیک است و حال نیک به سبب تحقق کامل مقامات در وجود سالک رخ میدهد و در نهایت تمام این راه سیرو سلوک به معرفة الله خواهد انجامید.
پرونده مقاله
در این پژوهش مفهوم قلب، که از موضوعات محوری تعالیم عرفانی مسیحیت ارتدکساست، بررسی می شود. قلب مرکز ساحت وجودی انسان، و ریش ۀ همۀ استعدادها وتوانایی های عملی، عقلی و ارادی است . کل حیات روحانی و حتّی مادی بشر بر آن مبتنی ومتمرکز است . از سویی ، قلب در بدن ، مرکز حیات جسم چکیده کامل
در این پژوهش مفهوم قلب، که از موضوعات محوری تعالیم عرفانی مسیحیت ارتدکساست، بررسی می شود. قلب مرکز ساحت وجودی انسان، و ریش ۀ همۀ استعدادها وتوانایی های عملی، عقلی و ارادی است . کل حیات روحانی و حتّی مادی بشر بر آن مبتنی ومتمرکز است . از سویی ، قلب در بدن ، مرکز حیات جسمانی و از سوی دیگر ، مرکز حیاتمعنوی است که از آن به راه تعبیر می شود. بنابراین، سیر و سلوک سفری درمیان فضایدرونی قلب است که در آن خدای تثلیت قرار دارد و مقصود از این سفر ، تحقق ملکوتآسمان ها در اعماق قلب و مشاهدۀ خدا و تحقق شباهت الهی (خداگونگی) است
پرونده مقاله
آراء آیت الله شاه آبادی(رة) در زمینههای گوناگون با نگاهی عرفانی بیان شده است. از منظر ایشان انسان از دو بعد ظاهری و باطنی تشکیل شده است؛ جنبة باطنی انسان مراتب هفتگانه دارد که در طول هماند و در فطرت انسان باالقوهاند. همة معارف الهی در آن سرشته است که معصوم و فراگیر ا چکیده کامل
آراء آیت الله شاه آبادی(رة) در زمینههای گوناگون با نگاهی عرفانی بیان شده است. از منظر ایشان انسان از دو بعد ظاهری و باطنی تشکیل شده است؛ جنبة باطنی انسان مراتب هفتگانه دارد که در طول هماند و در فطرت انسان باالقوهاند. همة معارف الهی در آن سرشته است که معصوم و فراگیر است؛ اما با حجابهایی پوشیده میشوند و با التزام به شریعت و خردورزی میتوان به آن فطرت اولیه بازگشت. عرفان نیز سیر در این موانع به همین فطرت و حقیقت وجود انسان و تحقق آنهاست که انسان را آیینة تمام عوالم هستی و به تعبیر دقیقتر آیینة تمامنمای خدا میکند.
شاهآبادی با اعتقاد خود در مورد فطرت اولیه انسان به بیان عرفان برای همة گرایش داشت، تا هر کس به اندازة خود از آن استفاده کند. راه رسیدن به همة مراتب عرفانی تهذیب نفس با شریعت است. از مباحث این پژوهش این نتیجه حاصل میشود که دین ابعاد گوناگونی دارد که در بطن هم هستند و حقیقت آنها عرفان است. ضرورت معرفی جنبة باطنی دین از اینجاست که تشنگی معرفت و حق امری حقیقی و درونی انسان است و این امر موجب رجوع تشنگان به آن و پویایی و زنده بودن نیز میشود.
پرونده مقاله
عرفان یعنی شناخت خدای متعال ، صفات و افعال او ، شناختی که نه از راه فکر و استدلال، بلکه از طریق ادراک قلبی و دریافت باطنی حاصل می شود ؛ و حال مثبتی است که در درجۀ اوّل در جان و ذات و نفس تجلّی دارد ، و در مرتبۀ بعد در اعمال و رفتار آدمی آثارش ظاهر می گردد . این اعمال و چکیده کامل
عرفان یعنی شناخت خدای متعال ، صفات و افعال او ، شناختی که نه از راه فکر و استدلال، بلکه از طریق ادراک قلبی و دریافت باطنی حاصل می شود ؛ و حال مثبتی است که در درجۀ اوّل در جان و ذات و نفس تجلّی دارد ، و در مرتبۀ بعد در اعمال و رفتار آدمی آثارش ظاهر می گردد . این اعمال و رفتار خاصّ که منجر به طیّ مراحل روحی می شوند همان سلوک الی الله می باشد . سیر و سلوک عرفانی ، از دیر باز مورد توجّه عارفان حقّ بوده ، که می خواسته اند با به کارگیری عملی نظریّات عرفانی ، خود را از قید و بند محدودیّت های مادّی و خواهش های نفسانی نجات داده و به سر منزل مقصود یعنی فنای فی الله برای بقای بالله ، نائل گردند و هر کدام از عرفا به تناسب دیدگاه خود ، مراتب و مراحلی را برای سفر الی الله بیان فرموده اند . از جمله شیخ نجم الدّین رازی راجع به آداب سلوک دیدگاه های با ارزشی دارد که در این مقاله به بررسی بخشی از آن ها که مربوط به سلوک طوایف مختلف است پرداخته شده است .
پرونده مقاله
سیر و سلوک دارای ارکان ، آداب و احوالی است . یکی از ارکان سلوک را صمت و سکوت دانسته اند . در قرآن و احادیث همیشه سکوت به عنوان یک ارزش و یک نشانه والا مطرح گردیده است . در متون منثور و منظوم عرفانی نیز سکوت و خاموشی از شرایط خلوت و از ابزارهای رسیدن به کمالات عرفانی است چکیده کامل
سیر و سلوک دارای ارکان ، آداب و احوالی است . یکی از ارکان سلوک را صمت و سکوت دانسته اند . در قرآن و احادیث همیشه سکوت به عنوان یک ارزش و یک نشانه والا مطرح گردیده است . در متون منثور و منظوم عرفانی نیز سکوت و خاموشی از شرایط خلوت و از ابزارهای رسیدن به کمالات عرفانی است و دارای فواید و نتایجی است ؛ برخی از عرفا اصل طریقت را سکوت دانسته اند ؛ از آنجا که خاموشی دارای انواع و گونههایی است و درباره سکوت صوفیان نظریات و عقاید گوناگونی وجود دارد، به گونهای که برخی خاموشی را ترجیح نهاده و برخی گفتار را ، این مقاله بر آن است تا حد مقدور ، نخست به تحلیل مفهوم صمت و خاموشی در قرآن و احادیث و امهات متون عرفانی و سپس به مثنوی معنوی به عنوان یکی از این آثار که سکوت و خاموشی عرفانی در آن بازتاب و جلوه خاصی دارد بپردازد .
پرونده مقاله
برای رسیدن به حقیقت حقه هستی و جاودانگی، انسان باید فانی شود تا بقا یابد. انسان باید خویشتن خویش را نابود کرده تا بتواند به خویشتن حقیقی دست یابد که آن جز ذات باقی حق نیست. در این مرحله انسان اثری از خود نمی بیند، به هر چه می نگرد اوست. منیّتی نیست تا اظهار وجود نماید. چکیده کامل
برای رسیدن به حقیقت حقه هستی و جاودانگی، انسان باید فانی شود تا بقا یابد. انسان باید خویشتن خویش را نابود کرده تا بتواند به خویشتن حقیقی دست یابد که آن جز ذات باقی حق نیست. در این مرحله انسان اثری از خود نمی بیند، به هر چه می نگرد اوست. منیّتی نیست تا اظهار وجود نماید. فنا اقسام مختلفی دارد ولی مهمترین مراتب فنا از میان این اقسام، سه نوع افعالی، صفاتی و ذاتی است؛ البته در تمامی مراتب فنا گونه ای بقا هست. انسان فانی به چنان معرفتی میرسد که هیچ حجابی برایش باقی نمیماند و تمام حقایق را آن گونه که هست درمییابد. و در نهایت به این معرفت می رسد که هیچ موجودی از خود استقلالی ندارد و همه فانی در ذات حق هستند.
پرونده مقاله
خواجوی کرمانی، در طریق معرفت گام نهاده، با اقتدا به پیر روشنضمیر خود، شیخ کازرونی، طریقهی «مرشدیه» را برگزید و بهسانِ یک سالک، راهِ «عطار»، «مولوی» و «ابن عربی» در پی گرفته، عشق را از عقل برتر شمرد و شیوه ذوقی و سکری را در پیش گرفت تا به شناخت حق، منجر گردد. هدف نگا چکیده کامل
خواجوی کرمانی، در طریق معرفت گام نهاده، با اقتدا به پیر روشنضمیر خود، شیخ کازرونی، طریقهی «مرشدیه» را برگزید و بهسانِ یک سالک، راهِ «عطار»، «مولوی» و «ابن عربی» در پی گرفته، عشق را از عقل برتر شمرد و شیوه ذوقی و سکری را در پیش گرفت تا به شناخت حق، منجر گردد. هدف نگارنده از نگارش این مقاله به دست دادن مضامین عرفانی شعر خواجو میباشد که وی با پشتِسر گذاشتن مقامات و حالات، به هفت وادی سیر و سلوک گام مینهد و طریق مجاهدهی درونی و برونی میسپارد تا حلاوت فناء فیاللّه و بقاء باللّه بچشد. آن گاه راضی به رضای دوست، تقدیر را بر تدبیرش مقّدم میدارد، زهد ریایی را سالوسی بیش نمیشمارد و طریقهی ملامتی را در عرفان به استخدام میگیرد. وی همچون دیگر عرفا، معتقد است که بهواسطه تجلی نور حق است که عالم هستی به وجود آمده و سرانجام باید به عالم بالا عروج کرده و به اصل خود بازگردیم؛ پس انسانی که پرتوی از نور حق است و در حکم عالم صغیر، شایسته است که وقت، غنیمت شمرده و به معرفت خود- که در مقام خلیفه الهی است- مشغول گردد و مرگ اختیاری برگزیند و به حسن معاد امیدوار باشد و با دیدن هر نقش از نقاش هستی، زنجیره کثرت را در امتداد وحدت شمارد تا به وحدت وجود رسد و در عین حال طریق میانه برگزیند تا مبادا گرفتار تشبیه ناشایست شده و وجود حق را از هر نوع صفتی منزه و مبرا بدارد.
پرونده مقاله
عرفان اسلامی که مُلهم از آموزههای وحیانی است، به استناد آیۀ شریفۀ «سَنُریهم آیاتِنا فی الآفاقِ و فی أَنفسِهم حَتّی یتَبیّنَ أَنّه الحقُّ» (فصّلت/53)، سلوک اهل طریقت را شامل سیر آفاقی و سیر أنفسی محسوب میدارد.
عطّار که در شاهکارهای منثور و منظوم عرفانی خود، به تبیین چکیده کامل
عرفان اسلامی که مُلهم از آموزههای وحیانی است، به استناد آیۀ شریفۀ «سَنُریهم آیاتِنا فی الآفاقِ و فی أَنفسِهم حَتّی یتَبیّنَ أَنّه الحقُّ» (فصّلت/53)، سلوک اهل طریقت را شامل سیر آفاقی و سیر أنفسی محسوب میدارد.
عطّار که در شاهکارهای منثور و منظوم عرفانی خود، به تبیین نحوۀ سلوک عارفانه پرداخته است، به سیر آفاقی عنایتی ویژه داشته و سالک طریقت را بدان توجّه داده است.
در اندیشۀ عارفانه عطّار، سیر آفاقی بر سیر أنفسی تقدّم دارد. او به مصداق «المجاز قنطرة الحقیقة»، مشاهدۀ مظاهر عالم را، که مظهر اسماء و صفات حق محسوب میشوند، لازمۀ سلوک صوفیانه میداند و درک کیفیّت ارتباط موجودات با یکدیگر و با خالق هستی را باعث مشاهدۀ جلوه و جمال حق در عناصر خلقت میشمارد.
سیر آفاقی عطّار، از مرحلۀ مادّه و طبیعت، تا مرحلۀ روح و جان و تا عالم ملکوت ادامه مییابد. او با نگاه نافذ خویش، حجاب های گوناگون را از چهرۀ مظاهر هستی بر میدارد و به باطن آن ها راه یافته، و حقیقتی واحد را در وجود ممکنات عالم، ساری و جاری میبیند و در سایۀ نظریۀ وحدت شهودی خود، به مبدأ حقیقی جهان- که نهایت آمال اهل عرفان است- متّصل میگردد.
پرونده مقاله
عرفان عملی یا سلوک، اساس و زیربنای عرفان است. عرفان نظری تفسیر و تعبیر یافتههای عرفان عملی است. عرفا برای سلوک عرفانی مراحل مختلفی را برشمردهاند لکن اساس این مقامات و منازل بر هم منطبق بوده و از این حیث اختلاف چندانی بین آنان دیده نمیشود. در ادیان الهی دیگر نیز عرفای چکیده کامل
عرفان عملی یا سلوک، اساس و زیربنای عرفان است. عرفان نظری تفسیر و تعبیر یافتههای عرفان عملی است. عرفا برای سلوک عرفانی مراحل مختلفی را برشمردهاند لکن اساس این مقامات و منازل بر هم منطبق بوده و از این حیث اختلاف چندانی بین آنان دیده نمیشود. در ادیان الهی دیگر نیز عرفایی وجود دارند که با سلوک عرفانی به کشف و شهود پرداختهاند. بانو امین و ترزا آویلایی از جمله عرفای بنامِ اسلام و مسیحیت به شمار میروند. هر دوی آنان شخصاً مراحل سلوک را تجربه کردهاند و آن را در آثار خویش تشریح نمودهاند. ترزا مراحل سلوک را در کاخ درون هفت مرحله برشمرده و بانو امین در کتاب سیر و سلوک در روش اولیاء و سعدا مراحل سلوک را طی هشت مرحله بیان نموده است. نتیجۀ تطبیق مراتب سلوک در بین ایشان نشان میدهد عناصر اصلی و مراحل سلوک نزد آنها اشتراکات فراوانی دارد و میان آنان تفاوت عمدهای ملاحظه نمیشود. تنها در زمان پیدایش حالات عرفانی، گاهی تفاوتهایی دیده میشود. توصیفات ایشان گویای این است که هر دو عارف در نهایت به وحدت شهود رسیدهاند.
پرونده مقاله
در پژوهش حاضر سلوک عقلی و شهودی سهروردی بررسی و نظریههای فلسفی هابرماس بهویژه با محوریت نظام ارزشها و اخلاقیات، عقلانیت ابزاری و عقلانیت ارتباطی با اندیشههای وی ارزیابیشده است. هدف از این پژوهش این بوده است که نشان دهد سهروردی حتی در سلوک شهودی خویش از سلوک عقلی غا چکیده کامل
در پژوهش حاضر سلوک عقلی و شهودی سهروردی بررسی و نظریههای فلسفی هابرماس بهویژه با محوریت نظام ارزشها و اخلاقیات، عقلانیت ابزاری و عقلانیت ارتباطی با اندیشههای وی ارزیابیشده است. هدف از این پژوهش این بوده است که نشان دهد سهروردی حتی در سلوک شهودی خویش از سلوک عقلی غافل نمانده است و عقلانیت فلسفی را برای رسیدن به حقیقت سعادت انسانی و نائل شدن به علم حضوری (شهود ـ اشراق) لازم و عقل و شهود را مکمل یکدیگر میداند. بر این اساس سهروردی بهنوعی مکتب تلفیق را که آمیزهای از عقل، نقل و شهود است بنیاد نهاده است. میان نظریات و اندیشههای سهروردی و هابرماس در حوزه نظام ارزشها و عقلانیت ابزاری و کنش ارتباطی مشابهتها و تفاوتهایی وجود دارد که در این مقاله به بررسی و تحلیل آنها پرداختهشده است. هابرماس و سهروردی هر دو برآنند که با گسترش حیطه ادراکات عقل میتوان به حقایقی که بهظاهر فوق عقلانی مینمایند رسید. سهروردی بر این باور است که مکاشفههای عرفا را هم باعقل میتوان درک کرد. هابرماس نیز بر این باور است که به حقایق ارزشی با عقلانیت میتوان رسید اما از راه کنش ارتباطی و تفاهم. در نظر شیخ اشراق، عقل مکمل شهود است و شهود مکمل عقل؛ ولی از دیدگاه هابرماس عقل درصدد اثبات ادعا است. عقلانیتی که سهروردی برای توسعه آن کوشیده است عقلانیت فلسفی برای رسیدن به حقیقت و سعادت انسانی بود آنهم با رشد و توسعه علم حضوری.
پرونده مقاله
سنایی را برخی، ازمخالفان زنان قلمداد نموده اند،در حالی که این عارف بزرگ بر اساس مبانی عرفانی در مراتب معنوی تفاوتی بین زن و مرد قائل نبوده است . در عرفان اسلامی همواره زنان منبع محبت بوده به بالاترین مقام های عرفانی رسیده اند.در آثار سنایی نیز دو نوع گفته دربارة چکیده کامل
سنایی را برخی، ازمخالفان زنان قلمداد نموده اند،در حالی که این عارف بزرگ بر اساس مبانی عرفانی در مراتب معنوی تفاوتی بین زن و مرد قائل نبوده است . در عرفان اسلامی همواره زنان منبع محبت بوده به بالاترین مقام های عرفانی رسیده اند.در آثار سنایی نیز دو نوع گفته دربارة زنان مشاهده می شود،یکی با دیدگاهی مثبت که سیر و سلوک و حکمت را به آنان نسبت می دهد و دیگری با دیدگاهی منفی،که جنس زن موردنظر نبوده. چون در آن عصر زن های متعدد را از تجمل های زندگی می دانستند او درمقام نفی تجمل مطالبی گفته ویا برای ارتباط باعوام از حکایات مرسوم بهره برده است. با مطالعة دیدگاه او نسبت به حضرت زهراء (س) و تشیع می توان به عظمت مقام زن در نظر او دست یافت.
پرونده مقاله
توجه به مقولة سیر و سلوک در ادبیات داستانی تمام دوران کلاسیک تا مدرن را در برمیگیرد و این ژانر ادبی در تمام کشورهای جهان با رویکردهای متفاوت سبکی و داستانی همواره مطرح بوده است. آثار بسیاری حرکت انسان به سمت تعالی و خدا را تحت عنوان عرفان یا سیر و سلوک مورد توجه قرار د چکیده کامل
توجه به مقولة سیر و سلوک در ادبیات داستانی تمام دوران کلاسیک تا مدرن را در برمیگیرد و این ژانر ادبی در تمام کشورهای جهان با رویکردهای متفاوت سبکی و داستانی همواره مطرح بوده است. آثار بسیاری حرکت انسان به سمت تعالی و خدا را تحت عنوان عرفان یا سیر و سلوک مورد توجه قرار داده و گاه به بازتعریفهایی از این مفهوم رسیدهاند. کتاب سهشنبهها با موری اثر نویسنده آمریکایی میچ آلبوم یکی از داستانهایی است که به مراتب کمال آدمی در یک زمینة داستانی ـ واقعی پرداخته است. در این مقاله با روش توصیفی ـ کتابخانهای نخست شاخصها و بنمایههای عرفانی که به طور مشخص اساس فرایند سلوک در این رمان قرار گرفته را مشاهده کرده و پس از طبقهبندی آنها را با عرفانهای سنتی تطبیق دادهایم. در پایان به این نتیجه رسیدیم که روند ماهیت سلوک در ذهن نویسنده امروز به نوعی دگردیسی رسیده است؛ به این مفهوم که واژههای پیر، بیداری و آگاهی که تعاریف مشخصی در عرفان کلاسیک داشتهاند، در عصر نوین با حفظ همان مفهوم، شکل و سیاقی متفاوت یافتهاند. در این پژوهش با طبقهبندی مراحل سلوک شخصیت اصلی داستان، به اندازههای ظرف ادبیات داستانی معاصر جهان تأکید شده است.
پرونده مقاله
یکی از ابزارهای نشر آگاهی و معنویت در حوزة عرفان و سیر انسان به سمت تعالی، داستانهای عرفانی است. نویسندگان بسیاری در آثار خود سیر انسان به سمت تعالی را با عنوان عرفان و سیروسلوک مورد توجّه قرار دادهاند. شهرنوش پارسیپور یکی از نویسندگانی است که با دیدگاهی عرفانی به زن چکیده کامل
یکی از ابزارهای نشر آگاهی و معنویت در حوزة عرفان و سیر انسان به سمت تعالی، داستانهای عرفانی است. نویسندگان بسیاری در آثار خود سیر انسان به سمت تعالی را با عنوان عرفان و سیروسلوک مورد توجّه قرار دادهاند. شهرنوش پارسیپور یکی از نویسندگانی است که با دیدگاهی عرفانی به زندگی شخصیتهای داستانی مینگرد و جاودانگی در حقیقت را به تصویر میکشد. رمان زنان بدون مردان، از آثار مهم شهرنوش پارسیپور است که با بهرهگیری از بنمایههای عرفانی به خلق شخصیت زنان داستان پرداخته است. هدف پژوهش حاضر با روش تحلیلی ـ توصیفی، بررسی نگرش اجتماعی و عرفانی شهرنوش پارسی پور در رابطه با زن و جایگاه اجتماعی او بر اساس رمان زنان بدون مردان، میباشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هر یک از شخصیتهای داستان زنان بدون مردان را میتوان نمایندۀ قشری از جامعه زنان دانست؛ زنانی که با رسیدن به مرحلۀ خودشناسی و سیر در انفاس خود سعی در شناخت حقیقت وجودی خود دارند و با پاکی درون، در پی جاودانگی و حقیقت هستند.
پرونده مقاله
طالبی گویندۀ سدۀ دهم هجری قمری که پارسی و تازی، نیک میدانسته، در تاریخ 947 هـ.ق، به نظم شوقنامۀ محمّدی در قالبِ مثنوی مبادرت ورزیده و در سال 949 هـ.ق آن را در مکّۀ معظّمه به پایان رسانده است. استنساخ این نسخۀ منحصر به فرد، به خطّ نستعلیقِ متوسط با قلم کاتبی به نام ساق چکیده کامل
طالبی گویندۀ سدۀ دهم هجری قمری که پارسی و تازی، نیک میدانسته، در تاریخ 947 هـ.ق، به نظم شوقنامۀ محمّدی در قالبِ مثنوی مبادرت ورزیده و در سال 949 هـ.ق آن را در مکّۀ معظّمه به پایان رسانده است. استنساخ این نسخۀ منحصر به فرد، به خطّ نستعلیقِ متوسط با قلم کاتبی به نام ساقی بن سلیمان، در سال 950 هـ.ق به انجام رسیده است. طالبی در شوق نامه، داستان سفر روحانیِ بلوقیا ـ پادشاه مصر ـ را به قصد زیارت حضرت ختمی مرتبت (ص) در 4941 بیت سروده است. بن مایۀ این داستان، حدیثِ اشتیاق است و آرزومندی. شوق نامه ضمن تأثیر بسیار از مثنوی مولانا و گلشن توحید شاهدی، از نظر ساختار، شباهت زیادی به مصیبتنامۀ عطّار دارد، هر چند در بیان مسائلِ دینی و اخلاقی، لحن او همانند سنایی غزنوی، لحنی آموزنده و حکمی است.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد