گسترش روزافزون شکافهای اجتماعی در جامعه ناهمگون اسرائیل و نیز تردیدافکنی در نمادهای هویتی صهیونیسم، امنیت هستیشناختی این رژیم را با چالشهایی روبرو کرده است. اسرائیل با اعمال سیاستهای تبعیض نژادی، عناصر اجتماعی را با انفکاک ساختاری مواجه ساخته و با شدت بخشیدن به تعار چکیده کامل
گسترش روزافزون شکافهای اجتماعی در جامعه ناهمگون اسرائیل و نیز تردیدافکنی در نمادهای هویتی صهیونیسم، امنیت هستیشناختی این رژیم را با چالشهایی روبرو کرده است. اسرائیل با اعمال سیاستهای تبعیض نژادی، عناصر اجتماعی را با انفکاک ساختاری مواجه ساخته و با شدت بخشیدن به تعارضات داخلی، تمایل نیروهای اجتماعی را در حمایت از این رژیم، کاهش داده است. مقاله حاضر با مفروضگرفتن وجود شکافهای متعدد در اسرائیل، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، در چارچوب نظری سازهانگاری به این پرسش پاسخ میدهد که نقش و جایگاه بحران هویت در شکلگیری ناامنی هستیشناختی رژیم اسرائیل چیست؟ طبق یافتههای حاصل از این پژوهش، عدم توانایی در رفع معضلات و شکافهای حاصل از اختلافات درونی، منجر به امنیتیکردن ساختار این رژیم شده است. شکلگیری این فضای امنیتی، با بکارگیری خشونت منبعث از ایدئولوژی صهیونیستی، موجب گرایش اسرائیل به جنگطلبی شده، به گونهای که تهدید و تنش به بخشی از امنیت وجودی این حکومت بدل یافته و تلاش در جهت حفظ امنیت، در راهبرد سیاست خارجی آن قرار گرفته است. از اینرو، حل بحران ناامنی هستیشناختی، مستلزم تغییر در رویکرد متصلب صهیونیستی به رویکرد منعطف و نیز طی کردن فرآیند غیرامنیتیکردن و از میان برداشتن ساختاری است که صهیونیسم حول مولفههای خود ایجاد کرده است.
پرونده مقاله
حاشیهنشینی درمورد شهرها، به مثابة پدیدهای جامعهشناختی، عوارض و پیامدهای بیشماری را متوجه کشورها از جمله جوامع در حال توسعه کرده است. جدا شدن مردم مناطق روستایی از متن فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی خود و حضور در فضای پیرامونی شهرها، علاوه بر آسیب زدن به مهاجران حاشیهن چکیده کامل
حاشیهنشینی درمورد شهرها، به مثابة پدیدهای جامعهشناختی، عوارض و پیامدهای بیشماری را متوجه کشورها از جمله جوامع در حال توسعه کرده است. جدا شدن مردم مناطق روستایی از متن فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی خود و حضور در فضای پیرامونی شهرها، علاوه بر آسیب زدن به مهاجران حاشیهنشین، به ظهور شکافهای متعدد در کلانشهرها منجر شده است. شناخت دقیق این وضعیت و ارائة راه حل برای مقابله با پیامدهای مختلف آن، به عنوان هدف این مقاله، مستلزم مطالعة نسبت حاشیهنشینی و شکافهای اجتماعی در این مناطق است؛ بنابراین، در پژوهش حاضر برای مطالعة میدانی، دو منطقة خاتونآباد و حصار امیر در جنوب شرقی کلانشهر تهران، به عنوان جمعیت نمونه انتخاب و با شیوة خوشهای ـ تصادفی، سه محله از هرکدام از آنها مورد مطالعة پیمایشی قرار گرفته است. نحوة مطالعه نیز بر اساس پرسشنامة محققساخته بود. که طبق طیف لیکرت تهیه شده است. در پرسشهای مطرحشده، انواع شکافهای اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس تحلیل و ارزیابی پاسخها و استخراج آمارهای کمی با استفاده از Spss و Excel و... میتوان گفت که تراکم نارضایتی حاصل از توسعة ناموزون و احساس محرومیت نسبی، مشکلات و ضعفهای ساختاری در این مناطق، حدود 67 درصد است و این عدم رضایت، به ظهور انواع شکافها در مناطق حاشیهنشین منجر شده و این مناطق را مستعد کنشهای اعتراضی کرده است.
پرونده مقاله
سرمایه اجتماعی که در دهه های اخیر بیشتر مورد توجه اندیشمندان و متفکران حوزه علوم اجتماعی قرار گرفته است، مفهومی کلان بوده و دربردارنده ابعاد متعدد اجتماعی همچون اعتماد و مشارکت اجتماعی، هنجارها و وجوه گوناگون پیوندها، همکاری، اعتماد متقابل و ارتباطات میان اعضای یک شبکه چکیده کامل
سرمایه اجتماعی که در دهه های اخیر بیشتر مورد توجه اندیشمندان و متفکران حوزه علوم اجتماعی قرار گرفته است، مفهومی کلان بوده و دربردارنده ابعاد متعدد اجتماعی همچون اعتماد و مشارکت اجتماعی، هنجارها و وجوه گوناگون پیوندها، همکاری، اعتماد متقابل و ارتباطات میان اعضای یک شبکه است. با توجه به این مهم، تحقیق حاضر به بررسی نقش سرمایه اجتماعی(با سه بعد ساختاری، شناختی و ارتباطی) در توسعه اجتماعی و سیاسی ایران بعد از انقلاب اسلامی پرداخته است. این تحقیق به روش آمیخته (کمّی و کیفی) صورت گرفته است و جامعۀ آماری این پژوهش در بخش کمّی شامل 600 نفر از دانشگاهیان شهر تهران در سال 1398 و در فاز کیفی شامل 12 نفر از صاحب نظران مسائل توسعه، استادان دانشگاه بود که با استفاده از تکنیک دلفی فازی اطلاعات آنها گردآوری و تحلیل شد. تکنیک دلفی فازی به عنوان تاییدی بر یافته های کمی مورد استفاده قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد توسعه سیاسی جوامع دانشگاهی بر سرمایه اجتماعی اثر گذار بوده است. به عبارتی، بین متغیرهای توسعه سیاسی (متغیر وابسته ) و سرمایه اجتماعی (متغیر مستقل) همبستگی معناداری وجود دارد. در کل، می توان اشاره داشت که 3/42% از تغییرات متغیر وابسته یعنی توسعه سیاسی (حق رأی و شرکت در انتخابات و اجتماعات) به کمک متغیر مستقل (سرمایه اجتماعی) قابل تبیین است. یافته های تکنیک دلفی فازی حکایت از توافق تقریبا کامل(بالای 70 درصد) خبرگان در مورد تاثیر شاخص های سرمایه اجتماعی بر توسعه سیاسی و اجتماعی در ایران دارد.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد