رمان مسخ اثر کافکا، مورد توجه بسیاری از رمان نویسان و داستان پردازان زبانهای مختلف از جمله انگلیسی و فارسی و عربی قرار گرفته است؛ از آن جمله سلطان العمیمی رمان نویس معاصر عربی در داستان خود با نام سامسا از این رمان تأثیر پذیرفته است. سلطان العمیمی با نگاهی متفاوت به بح چکیده کامل
رمان مسخ اثر کافکا، مورد توجه بسیاری از رمان نویسان و داستان پردازان زبانهای مختلف از جمله انگلیسی و فارسی و عربی قرار گرفته است؛ از آن جمله سلطان العمیمی رمان نویس معاصر عربی در داستان خود با نام سامسا از این رمان تأثیر پذیرفته است. سلطان العمیمی با نگاهی متفاوت به بحران هویت، سرنوشت قهرمان داستان را به گونهای متفاوت از سر میگیرد. از این رو مسأله اصلی این پژوهش، کیفیت تأثیرپذیری و تبیین نوع نگاه العمیمی به موضوع تنهایی، انزوا، بحران هویت و مسخ و در نهایت درک شباهتها و تفاوتهای موجود بین دو اثر است. بررسی حاضر که با روش توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر مکتب ادبیات تطبیقی فرانسوی صورت گرفته، به این نتیجه رسیده است که درونمایه رمان کافکا، سرنوشت انسانی است که در اثر مشکلات جامعه به انزوا رانده شده و دچار استحاله میشود. العمیمی، با وجود این که ژرف ساخت داستان خود را از رمان کافکا گرفته اما درون مایه آن را تغییر داده و سرنوشت شخصیت را عوض کرده و آینده دیگری را برای او رقم میزند. شخصیت یا قهرمان داستان در هر دو روایت یکی است. در اولی استحاله به صورت حیوان و در دومی به شکل انسان صورت گرفته است؛ کافکا نگاهی بدبینانه و منزوی برای شخصیت در نظر گرفته که از اطرافیان فاصله میگیرد و سلطان العمیمی نگاهی خوشبینانه به شخصیت داشته و او را در قالب شخصیتی اجتماعی و شاد پردازش کرده است.
پرونده مقاله
هدف این مقاله بررسی آثار مشهور دو نویسنده بزرگ، صادق هدایت و هاروکی موراکامی از دیدگاه هستی شناسی(مرگ و زندگی) است، که تأکید بر دو اثر معروف این نویسندگان به نامهای بوف کور و کافکا در کرانه است، تا شباهتها و تضادهای بین این دو اثر دریافته شود. روش کار این پژوهش، روش س چکیده کامل
هدف این مقاله بررسی آثار مشهور دو نویسنده بزرگ، صادق هدایت و هاروکی موراکامی از دیدگاه هستی شناسی(مرگ و زندگی) است، که تأکید بر دو اثر معروف این نویسندگان به نامهای بوف کور و کافکا در کرانه است، تا شباهتها و تضادهای بین این دو اثر دریافته شود. روش کار این پژوهش، روش سندی، کتابخانهای و فیش برداری از کتابهای دو نویسنده، و بررسی محتوای آثارشان و رجوع به منابعی که درباره این موضوع وجود داشته بوده است. ابتدا در مورد عناصر فکری، مطالب به صورت فیش برداری جمع آوری شد و سپس مورد تحلیل قرار گرفت. مطالب مورد تحلیل نشان داد که این دو نویسنده از لحاظ فکری شباهتشان بیشتر از اختلافشان است. دیدگاه هر دو نویسنده به اگزیستانسیالیسم نزدیک است، زیرا زندگی را فانی و پوچ میدانند، و فضای داستانهای آنها را مرگ، اضطراب، تنهایی، بیزاری و به ویژه بدبینی میسازد. این دو نویسنده داستانهایشان را به سبک سوررئالیسم نوشتهاند.
پرونده مقاله
این جستار به بررسی تطبیقی آثار فرانتس کافکا و صادق هدایت میپردازد. با توجه به قرائن موجود تاثیر هدایت از کافکا امری مسلم است. از این رو، این بررسی تطبیقی با توجه به مکتب فرانسوی صورت گرفته است. سوالات عمدة این پژوهش عبارتند از این که آثارِ داستانی این دو نویسنده از لحا چکیده کامل
این جستار به بررسی تطبیقی آثار فرانتس کافکا و صادق هدایت میپردازد. با توجه به قرائن موجود تاثیر هدایت از کافکا امری مسلم است. از این رو، این بررسی تطبیقی با توجه به مکتب فرانسوی صورت گرفته است. سوالات عمدة این پژوهش عبارتند از این که آثارِ داستانی این دو نویسنده از لحاظ درونمایه چه شباهتهایی با یکدیگر دارند؟ و با وجود درونمایهها و بنمایههای مشترک در این آثار، هر نویسنده از منظر زﻣﻴﻨﻪهای فرهنگی و تاریخی چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟ آثار این دو نویسنده را با توجه به مکتب فرانسوی و در دو حوزۀ پذیرش و مطالعۀ مایگان که هر دو حوزه، نقش مهمی در مطالعات ادبیات تطبیقی دارند بررسی میکنیم. برای درک بهتر از این مسائل از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. در اینجا نخست به طرح مضامین و بن مایه های مشترک و سپس تقابل های آثار کافکا و هدایت میپردازیم. با توجه به بررسیهای انجام شده عمدهترین مضامین مشترک آثار کافکا و هدایت عبارتند از: تناقض عمیق درونی، بیماری جسمی، تشتت فکری و پریشان خاطری، انزوا و تنهایی، پوچی و گمگشتگی، بی ثباتی و مرگ اندیشیِ شخصیت ها.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد