هگل صد سال قبل از صعود دولت رایش سوم در نوشته هایش آرزو کرده بود که روزی روح و تفکر آریایی- ژرمن روح جهان جدید گردد تا به قول او حقیقت مطلق را عملی نماید و وظیفه تاریخی اش را به انجام رساند، آرزویی که در قامت فاشیسم به حقیقت پیوست. هگلدولت را سایه خدا بر زمین خواند، مرت چکیده کامل
هگل صد سال قبل از صعود دولت رایش سوم در نوشته هایش آرزو کرده بود که روزی روح و تفکر آریایی- ژرمن روح جهان جدید گردد تا به قول او حقیقت مطلق را عملی نماید و وظیفه تاریخی اش را به انجام رساند، آرزویی که در قامت فاشیسم به حقیقت پیوست. هگلدولت را سایه خدا بر زمین خواند، مرتبه انسان های تاریخ ساز را به مرتبه الوهیت یا نیمه خدایی رسانید و جنگ را خیری دانست که سبب سلامت اخلاقی جامعه می شود.. در بررسی عناصر فاشیسم شاهد همنشینی نظریه و عمل هستیم. تاثیرگذاری اندیشه هگل بر فاشیسم چنان است که پوپر دستور طبخ فاشیسم را از این قرار می داند: هگل به اضافه کمی چاشنی مادیت قرن نوزدهمی.
پرونده مقاله
طبیعیات بخش مهمی از اندیش ه ی فلسفی است . کوشش شده است با درآمدی کوتاه به دوران باستان،نوزایی، روشنگری و ایده باوری به فلسفه ی طبیعت هگل پرداخته شود . راه ورود به فلسف ه ی طبیعتِ هگلبازخوانی و بررسی ایده باوران بزرگ آ لمان همچون کانت، فیشته و، به ویژه، شلینگ است؛ نزدِ ه چکیده کامل
طبیعیات بخش مهمی از اندیش ه ی فلسفی است . کوشش شده است با درآمدی کوتاه به دوران باستان،نوزایی، روشنگری و ایده باوری به فلسفه ی طبیعت هگل پرداخته شود . راه ورود به فلسف ه ی طبیعتِ هگلبازخوانی و بررسی ایده باوران بزرگ آ لمان همچون کانت، فیشته و، به ویژه، شلینگ است؛ نزدِ هگل،بخش های فلسفه ی طبیعت عبارت اند از : ( 1) مکانیک: طبیعت در شکلِ انتزاعی، ساده و مبه م ترین صورتِ”ایده“ لحاظ می شود . بنابراین مکانیک با ماده، اما ماده ی بی شکل، سروکار دارد . ( 2) فیزیک : درقلمروهای طبیعت مکانیکی تنها و تنها کمیت وجود دارد و همه ی نسبت ها و مشخصه ها کمّی هستند .ماده ای که فیزیک با آن سروکار دارد تک یا کیفی است . ( 3) اُرگانیک: طبیعت ویژگیِ موضوع را به دستمی آورد، همراه با آن قدرتی را نیز کسب م ی کند که به واسطه ی آن همه ی جزءهای ناهمگونش را زیر کنترلِخود گرد می آورد و نگه می دارد
پرونده مقاله
در این مقاله، معنای زمان در فلسفهی هگل و تفکر هیدگر بررسی میشود. بعد از گزارش رأی هگل راجع به زمان، نقد بنیادین هیدگر از مفهوم زمان هگلی عرضه میشود و سپس از رأی و نظر خود هیدگر درباب زمان- که به زعم هیدگر دقیقاً در تقابل با دیدگاه هگل است و زمان اصیل محسوب میگردد-سخ چکیده کامل
در این مقاله، معنای زمان در فلسفهی هگل و تفکر هیدگر بررسی میشود. بعد از گزارش رأی هگل راجع به زمان، نقد بنیادین هیدگر از مفهوم زمان هگلی عرضه میشود و سپس از رأی و نظر خود هیدگر درباب زمان- که به زعم هیدگر دقیقاً در تقابل با دیدگاه هگل است و زمان اصیل محسوب میگردد-سخن گفته میشود. به اعتقاد هیدگر، تلقی هگل از زمان در ادامه یا درچارچوب مابعدالطبیعی غرب است درحالی که نظر خودش در این باب از مابعدالطبیعه فراتر رفته و اندیشهای بدیع به شمار میآید.
پرونده مقاله
نیترات و نیتریت از جمله مهم ترین آلاینده های منابع آب سطحی و زیرزمینی می باشند، که اثرات نامطلوبی بر سلامت مصرف کنندگان دارند. بنابراین در این مطالعه نسبت به تعیین غلظت آنیون های نیترات و نیتریت در منابع آب زیرزمینی شهر دهگلان اقدام شد.
نمونه برداری از 20 حلقه چاه تامی چکیده کامل
نیترات و نیتریت از جمله مهم ترین آلاینده های منابع آب سطحی و زیرزمینی می باشند، که اثرات نامطلوبی بر سلامت مصرف کنندگان دارند. بنابراین در این مطالعه نسبت به تعیین غلظت آنیون های نیترات و نیتریت در منابع آب زیرزمینی شهر دهگلان اقدام شد.
نمونه برداری از 20 حلقه چاه تامین کننده آب شرب منطقه مورد مطالعه در سال 1391 با پراکندگی یکنواخت در سطح دشت انجام و غلظت آنیون های نیترات و نیتریت با استفاده از روش اسپکتروفتومتری ماورای بنفش به ترتیب در طول موج های 420 و 543 نانومتر قرائت شد.
میانگین غلظت نیترات و نیتریت در نمونه های قبل از کوددهی به ترتیب برابر با 97/0±66/8 و 0003/0±001/0 میلی گرم بر لیتر و در نمونه های بعد از کوددهی به ترتیب برابر با 82/8±20/69 و 006/0±013/0 میلی گرم بر لیتر می باشد. همچنین مقایسه میانگین غلظت آنیون های مورد ارزیابی با رهنمود سازمان حفاظت محیط زیست نشان داد که میانگین غلظت نیترات بعد از کوددهی بیش تر از رهنمود ارایه شده می باشد.
با توجه به این که میانگین غلظت آنیون نیترات در نمونه های آب زیرزمینی بعد از کوددهی بیش از حد استاندارد می باشد، این عامل می تواند بیانگر روند افزایشی ترکیبات ازت دار مصرفی در بخش صنعت و کشاورزی باشد، که افزایش بار این آنیون را در پی داشته است. از این رو مصرف روزافزون مواد ازته به ویژه مصرف غیر اصولی و بیش از اندازه نهاده های کشاورزی، موجبات نگرانی در مورد بروز مخاطرات بهداشتی برای مصرف کنندگان را فراهم کرده است.
پرونده مقاله
تحلیل با رویکرد بینامتنیت ارتباط یک متن با سایر متون را بررسی میکند. هدف اصلی این پژوهش، مقایسة کاربرد عشق از منظر مولانا و هگل با تکیه بر قران است. عشق موضوعی است که از دیرباز فلاسفه، عارفان و اندیشمندان در شناخت و درک ماهیت آن کوشیدهاند و یکی از مهمترین موضوعاتی اس چکیده کامل
تحلیل با رویکرد بینامتنیت ارتباط یک متن با سایر متون را بررسی میکند. هدف اصلی این پژوهش، مقایسة کاربرد عشق از منظر مولانا و هگل با تکیه بر قران است. عشق موضوعی است که از دیرباز فلاسفه، عارفان و اندیشمندان در شناخت و درک ماهیت آن کوشیدهاند و یکی از مهمترین موضوعاتی است که همة عرفا و فلاسفه بدان نظر داشته و دربارهاش سخن گفتهاند. آنان عشق را جان و اساس عالم میدانند که به واسطة آن همة موجودات از ادنی تا اعلی در جنبش و بهسوی سرمنشأ عشق، یعنی ذات حقتعالی درحرکتاند. مولانا و هگل دو متفکّر برجسته از دو برهة زمانی بسیار دور از هم هستند که به بیان جنبههای مختلف عشق پرداختهاند و در آثار و نوشتههایشان عشق، نقشی محوری دارد. پرسش اصلی این جستار این است که بارزترین وجوه مشترک میان عشق درسرودههای مولانا و آثار هگل کدام است؟ در این پژوهش با رهیافتی توصیفی – تحلیلی ابتدا به توضیح و تبیین عشق و سپس به شرح مصادیق بارز آن با استناد به آیات قران، از مثنوی و آثار هگل میپردازد. در نهایت این نتیجه حاصل شد که آنچه در مسیر دانندگی و تکامل روح انسانی با تکیه بر عشق خالصانه صورت میگیرد، مهمترین نکته در اشتراک نظر این دو اندیشمند است.
پرونده مقاله
شهرهای کوچک با پذیرش بخشی از سرمایهها و عوامل تولید میتوانند عامل جذب جمعیت و نهایتاً کمک به برقراری تعادلی در منطقه خود شوند تا معضلات شهری را که ریشه در روستاها دارند کاهش دهند. برای دستیابی به توزیع متوازن و عادلانه، جمعیت، سرمایه، امکانات، تسهیلات و همچنین فعالیت چکیده کامل
شهرهای کوچک با پذیرش بخشی از سرمایهها و عوامل تولید میتوانند عامل جذب جمعیت و نهایتاً کمک به برقراری تعادلی در منطقه خود شوند تا معضلات شهری را که ریشه در روستاها دارند کاهش دهند. برای دستیابی به توزیع متوازن و عادلانه، جمعیت، سرمایه، امکانات، تسهیلات و همچنین فعالیتهای اقتصادی در سطح ملی و منطقهای شهرهای کوچک بویژه شهرهایی که موقعیت استقرار آنها در شبکه سکونتگاهها به عنوان عامل واسط میان کانونهای شهری و روستایی عمل مینمایند مورد توجه قرار گرفت. در واقع هدف پژوهش بررسی نقش شهرهای کوچک در توسعه فضایی منطقهای است رویکرد حاکم بر این تحقیق روش توصیفی- تحلیلی میباشد. برای جمع آوری آمار و اطلاعات مورد نیاز از روشهای کتابخانهای و بررسی متون و آمارنامهها و نتایج تفصیلی سرشماریهای استفاده گردیده است. برای تجزیه و تحلیل تحولات جمعیت شهرستانها، نقاط شهری و روستایی از نرم افزارهای Spss و Excel بهره برده شده است تا تحولات جمعیت طی سالهای فوق مشخص شود. سپس تحولات شبکه شهری و نظام سلسله مراتبی آن، طی سه دوره سرشماری بررسی شده است. در این مطالعه از روشها و مدلهایی مرتبط از قبیل رتبه اندازه، ضریب کشش پذیری، مدل ژرژشابو و بورژوگارنیه، شاخص مرکزیت، شاخص نخست شهری استفاده گردید. نتایح مدل فوق نشان داد که شهر دهگلان در بخشهای کشاورزی و صنعت به ترتیب با 1.67 و 1.17 دارای اقتصاد پایه و در بخش خدمات دارای اقتصاد غیر میباشد. این مسأله با توجه به نقش مرکزیت شهر دهگلان در سطح شهرستان نشان دهنده ضعف این بخش در اقتصاد پایه شهر دهگلان میباشد با توجه به تفسیر مدل ضریب مکان مشخص شد که شهر دهگلان در این تأمین خدمات و امکانات محدوده شهرستان در وضعیت مناسبی قرار ندارد.
پرونده مقاله
اصولاً برنامه ریزی کاربری اراضی، هسته اصلی برنامه ریزی شهری می باشد و ارزیابی و سامان دهی فضایی- مکانی کاربری ها و عملکرد های شهری، یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین محور های توسعه پایدار شهری می باشد. به طور ویژه پایداری کاربری مسکونی به عنوان مهم ترین کاربری شهری، نقشی چکیده کامل
اصولاً برنامه ریزی کاربری اراضی، هسته اصلی برنامه ریزی شهری می باشد و ارزیابی و سامان دهی فضایی- مکانی کاربری ها و عملکرد های شهری، یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین محور های توسعه پایدار شهری می باشد. به طور ویژه پایداری کاربری مسکونی به عنوان مهم ترین کاربری شهری، نقشی اساسی را در توسعه پایدار شهری ایفا می نماید. در این پژوهش با هدف ارزیابی کمی و کیفی کاربری اراضی شهری و با تاکید بر پایداری و تقویت کاربری مسکونی، شهر دهگلان مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده و بر این اساس ابتدا به ارزیابی کمی و کیفی کاربری های شهر دهگلان پرداخته و سپس به طور خاص به ارزیابی کمی شاخص های کاربری مسکونی با بهره گیری از طرح تفصیلی شهر و مطلاعات میدانی نگارندگان، اقدام شد. جهت ارزیابی کیفی و بررسی سازگاری کاربری مسکونی با سایر کاربری ها از نرم فزارARC GIS و از مدل Distance استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل یافته ها بیانگر آن است که کمبود سرانه در اکثر کاربری ها وجود دارد و به ویزه کاربری مسکونی با کمبود 15.1 متر مربع مواجه می باشد. محلات مسکونی شهر از لحاظ چگونگی استقرار کاربری ها تفاوت چشم گیری را نشان می دهند. به طوری که در اکثر محلات مسکونی به علت وجود کاربری ناسازگار یا به علت عدم وجود کاربری هایی که کاربری مسکونی به آن وابسته می باشد، عدم سازگاری کاربری مسکونی مشاهده می گردد.
پرونده مقاله
امروزه یکی مشکل اساسی شهرها کمبود فضای سبز شهری است. فضای سبز شهری از جمله کاربری هایی است که توزیع و پراکنش آن در سطح شهر اهمیت زیادی دارد و یکی از معیارهای سنجش و تعیین شهرهای پایدار، برخورداری از حداقل سرانه فضای سبز است. شهر دهگلان از جمله شهرهایی است که از توزیع من چکیده کامل
امروزه یکی مشکل اساسی شهرها کمبود فضای سبز شهری است. فضای سبز شهری از جمله کاربری هایی است که توزیع و پراکنش آن در سطح شهر اهمیت زیادی دارد و یکی از معیارهای سنجش و تعیین شهرهای پایدار، برخورداری از حداقل سرانه فضای سبز است. شهر دهگلان از جمله شهرهایی است که از توزیع مناسب فضای سبز برخوردار نیست، به طوری که سرانه آن 57/2 مترمربع برای هر نفر است. در این شهر برخی از محلات هیچ گونه فضای سبزی ندارند و برخی محلات از فضای سبز بیش تری برخوردارند. این مقاله با هدف ارائه الگوی مناسب، به دنبال توزیع بهینه ی فضای سبز در هر یک از محلات شهر، با توجه به مولفه هایی چون جمعیت، شبکه ارتباطی، امکانات، فضاهای بایر در سطح محلات و امنیت در سطح محلات است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و جمع آوری اطلاعات بر اساس پیمایش میدانی بوده است. در این پژوهش از تکنیک TOPSIS و GIS استفاده شده است. بر این اساس، هر کدام از محلات شهر بر اساس مولفه های ذکر شده مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. اولویت بندی فضای سبز در مرحله اول با TOPSIS در شش مرحله انجام گرفت. نتایج نشان داد که محله ی کله مله در اولویت نخست برای ایجاد فضای سبز قرار دارد. در مرحله ی دوم ابتدا داده های مکانی گردآوری شده و سپس پایگاه اطلاعاتی در GIS تشکیل شده و نقشه های تهیه شده برای هر یک از شاخص ها به یک لایه اطلاعاتی در محیط GIS تبدیل شد و به هر یک از لایه ها بر اساس میزان اهمیت آن ها در اولویت بندی فضای سبز، وزن مناسب اختصاص داده شد. در مرحله ی بعد نتایج حاصل از GIS و TOPSIS با هم ترکیب شد و در نتیجه محله کله مله با رتبه (CL) 537/0 در رتبه نخست قرار دارد. نتایج نهایی از تحقیق بیانگر کاربرد و اهمیت TOPSIS و GIS در اولویت بندی فضای سبز شهری و ارائه الگوی بهینه پراکندگی بر اساس ضوابط و نیازهای جمعیت شهری است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، بررسی ابعاد معناباختگی مساکن جدید روستایی بویژه از بعد فضایی- عملکردی می باشد. جامعه آماری تحقیق، شهرستان دهگلان و نمونه مورد بررسی دهستان ئیلاق جنوبی بوده که تعداد 24 دهیار و کارشناس حوزه مسکن به عنوان نمونه انتخاب گردید. داده ها به دو روش اسنادی و پیما چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، بررسی ابعاد معناباختگی مساکن جدید روستایی بویژه از بعد فضایی- عملکردی می باشد. جامعه آماری تحقیق، شهرستان دهگلان و نمونه مورد بررسی دهستان ئیلاق جنوبی بوده که تعداد 24 دهیار و کارشناس حوزه مسکن به عنوان نمونه انتخاب گردید. داده ها به دو روش اسنادی و پیمایشی گردآوری شد. در بخش مطالعه میدانی از ابزارهای پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده بهره گرفته شد.هدف پژوهش حاضر، بررسی ابعاد معناباختگی مساکن جدید روستایی بویژه از بعد فضایی- عملکردی می باشد. جامعه آماری تحقیق، شهرستان دهگلان و نمونه مورد بررسی دهستان ئیلاق جنوبی بوده که تعداد 24 دهیار و کارشناس حوزه مسکن به عنوان نمونه انتخاب گردید. داده ها به دو روش اسنادی و پیمایشی گردآوری شد. در بخش مطالعه میدانی از ابزارهای پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده بهره گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی(میانگین و فراوانی) و آمار استنباطی(آزمون کای اسکوئر، مان ویتنی، کروسکال والیس و همبستگی اسپیرمن) استفاده گردید. یافته های حاصل از آزمون کای اسکوئر(خی دو) نشان می دهد که در بعد کالبدی، مساکن نوظهور موجب تغییر در معنای حقیقی معماری بومی و کاهش سطح زیربنا شده اند که با مقدار خطای آلفای 000/0 معنادار می باشد. از بعد اقتصادی، نوسازی بر معیشت محوری خانه های روستایی تاثیر گذاشته و به نوعی در حذف عملکرد معیشتی خانه روستایی موثر می باشد. پدیدار شدن مساکن نوظهور در روستاها تغییراتی را در مفهوم اجتماعی مسکن ایجاد نموده و موجب شکل گیری مساکن تک خانواری با مقدار کای اسکوئر 750/19 و سطح معناداری کمتر از 05/0 شده است.
پرونده مقاله
تطبیق پدیدهها راهی برای شناخت بهتر لایههای مختلف آنها و نیز دریچهای به سوی کشف لایههای جدید و پنهان آنهاست. پژوهش پیش رو با روش تحلیلی ـ تطبیقی به بررسی و تطبیق عرفان و زیبایی میپردازد؛ در ابتدا به تحلیل زیبایی، سپس به تحلیل خَلق و درک آن و در آخر به بیان نمونهه چکیده کامل
تطبیق پدیدهها راهی برای شناخت بهتر لایههای مختلف آنها و نیز دریچهای به سوی کشف لایههای جدید و پنهان آنهاست. پژوهش پیش رو با روش تحلیلی ـ تطبیقی به بررسی و تطبیق عرفان و زیبایی میپردازد؛ در ابتدا به تحلیل زیبایی، سپس به تحلیل خَلق و درک آن و در آخر به بیان نمونههایش در عرفان پرداخته است؛ البته مقصود از عرفان، همان عرفان ایرانی ـ اسلامی است. در این جستار جنبة منطقی زیباییشناسی، کمرنگتر و جنبة شهودی آن (که بیشتر با عرفان مرتبط است) پررنگتر نشان داده شده و در آخر نتایج زیر حاصل آمده است: از منظر هگل، هنر، ثبت گذراترین لحظههاست، که در لحظهای امپرسیونیستی برای هنرمند رخ میدهد و آن گذرای ناپایدار را که در جزئیات جهان جاری است، به پایداری هنرمندانه میرساند؛ در عرفان اسلامی نیز عارف به علت توجه و التفات دائم به جمال حقّ، زیبایی هندسة آسمانی را در لحظهای شهودی (که همان امپرسیونیسم در فلسفة زیباییشناسانه هگلی است) در مظاهر خَلقیه یا هندسة زمینی مشاهده مینماید که شامل همه جزئیات از زیبایی صورت انسان در عشق مجازی تا کوچکترین کائنات میباشد.
پرونده مقاله
از نظر هگل شعر اصیل ، هنری است که همه شئون زندگی یک قوم را در بر می گیرد و روح را به آگاهی و آزادی میرساند. اما هنر امروز دیگر چنین نقشی را ایفا نمی کند. دیوان حافظ نیز همواره هنری بزرگ تلقی میشده و شامل اشعاری است با محتوای آزادی الهی و انسانی. هدف از این پژوهش، پرداخت چکیده کامل
از نظر هگل شعر اصیل ، هنری است که همه شئون زندگی یک قوم را در بر می گیرد و روح را به آگاهی و آزادی میرساند. اما هنر امروز دیگر چنین نقشی را ایفا نمی کند. دیوان حافظ نیز همواره هنری بزرگ تلقی میشده و شامل اشعاری است با محتوای آزادی الهی و انسانی. هدف از این پژوهش، پرداختن به جایگاه اشعار حافظ در تفکر هگل است، سوال مطرح شده این است که طبق دریافت هگل از هنر، آیا می توان بر خلاف مدعای وی، اشعار حافظ را، در دوران مدرن همچنان هنری بزرگ دانست؟ در این پژوهش کیفی که به روش توصیفی-تحلیلی انجام یافته، مشخص گردید، از آنجا که در اشعار حافظ با یک مکتب و جهان بینی کلی مواجهیم که مفاهیم عمیق و همگانی روح انسانی در آن مطرح می شود ازین رو دیوان حافظ محدود به هیچ زمان و مکانی نیست و محتوای آن قابل تعمیم به هر دوره ای می باشد. بنابراین برخلاف نظر هگل اشعار حافظ در دوران مدرن نیز هنری بزرگ محسوب می شود.
پرونده مقاله
این نوشتار تلاشی است برای نشان دادن این امر که چگونه نقد سوم کانت مستعد پاسخگویی به پرسشی است که میتوان آن را مسئلۀ اساسی فیلسوف استعلایی نامید: چطور میتوان قواعدی داشت که از یک سو دارای اعتبار کلی و ضروری باشد و از سوی دیگر با واقعیتهای عملی زندگی انسانی سازگار باش چکیده کامل
این نوشتار تلاشی است برای نشان دادن این امر که چگونه نقد سوم کانت مستعد پاسخگویی به پرسشی است که میتوان آن را مسئلۀ اساسی فیلسوف استعلایی نامید: چطور میتوان قواعدی داشت که از یک سو دارای اعتبار کلی و ضروری باشد و از سوی دیگر با واقعیتهای عملی زندگی انسانی سازگار باشد؟ میتوان گفت کانت در نقد قوۀ داوری این مسئله را به این صورت مطرح میکند که چگونه میتوان برای احکام زیباییشناختی به کلیت و ضرورتی دست یافت که با کلیت و ضرورتِ عینیِ احکام طبیعی و اخلاقی متفاوت باشد. توانایی نقد سوم در حل این مسئله به استفادۀ کانت از مفهوم حس مشترک بازمیگردد. بنابراین در این نوشتار با تمرکز بر مفهوم حس مشترک نشان داده میشود که چگونه نقد سومِ کانت میتواند بستری مناسب برای حل مسئلۀ یادشده فراهم کند، به طوری که پیامدهای آن در فلسفۀ هگل و رویکردهای ویتگنشتاین، به ویژه ویتگنشتاین متأخر نیز دنبال شود.
پرونده مقاله
ملاصدرا و هگل هر دو ادراک حسّی را آغاز شناخت می دانند. با این تفاوت که ملاصدرا برای شناسایی، مراحل حسّی، خیالی و عقلی قائل است و ادراک کلی را پس از گذر از ادراک حسّی و خیالی ممکن می داند یعنی ادراک کلی، آخرین مرحلة شناخت است. ولی هگل از همان آغاز، شناسایی را به واسطة مف چکیده کامل
ملاصدرا و هگل هر دو ادراک حسّی را آغاز شناخت می دانند. با این تفاوت که ملاصدرا برای شناسایی، مراحل حسّی، خیالی و عقلی قائل است و ادراک کلی را پس از گذر از ادراک حسّی و خیالی ممکن می داند یعنی ادراک کلی، آخرین مرحلة شناخت است. ولی هگل از همان آغاز، شناسایی را به واسطة مفاهیمِ کلی می داند و تعارض میان جزئیت و کلیت در این ادراک را عامل ارتقاء ادراک به مرحلة بعدی می داند. مقایسة ادراک حسّی در ملاصدرا و هگل نشان می دهد که پذیرفتن مبانیِ مختلف در حوزه های منطق، طبیعت و انسان، چگونه می تواند شروع از نقطة واحد را به سرانجام های متفاوت برساند. ادراک حسّی در هگل سرآغاز کشف تضاد در فعالیت ادراکیِ آدمی است که این تضاد، در وحدت شناسایی و هستی پایان می یابد. اما پیشرفت آگاهی در فلسفة صدرا در ارتباط آدمی با واقعیت و گذر از مراتب پایین هستی به مراتب بالاتر و تعالی و بسط مرتبة وجودیِ آدمی است.
پرونده مقاله
اساساً در متن و کانون نظام فلسفی هگل، فلسفه روح او قرار دارد. هگل در پدیدارشناسی روح، تلاش کرده است تا حرکت روح و سرمنزلهای آن در تاریخ را مورد واکاوی قرار دهد. از منظر هگل، تاریخ جهان، تاریخ حرکت روح به سمت عقلانی شدن است. در واقع حرکت روح در تاریخ حرکتی خردگرایانه و چکیده کامل
اساساً در متن و کانون نظام فلسفی هگل، فلسفه روح او قرار دارد. هگل در پدیدارشناسی روح، تلاش کرده است تا حرکت روح و سرمنزلهای آن در تاریخ را مورد واکاوی قرار دهد. از منظر هگل، تاریخ جهان، تاریخ حرکت روح به سمت عقلانی شدن است. در واقع حرکت روح در تاریخ حرکتی خردگرایانه و عقلانی است و در هر منزل از تاریخ ما شاهد تعامل روح با تاریخ واقعی و عینی از یک سو و تاریخ فردی و آزادی فرد از سوی دیگر هستیم. تعامل این دو، سرانجام در روح مطلق که همان آزادی است، تحقق مییابد. بنابراین میتوان صورتبندی حقیقی روح مطلق را در تاریخ مشاهده کرد. روح مطلق از نظر هگل، منزلگاهی است که همه حقایق ازلی تاریخی در آن به شکوفایی و تحقق غایی خود میرسند. به عبارت دیگر، روح مطلق، همان پرندهای است که آزادانه بر دشتها و تپههای تاریخ پرواز میکند. در فلسفه هگل، روح مطلق بدون آزادی امکان تحققِ ذات حقیقیاش را از دست خواهد داد. در واقع آزادی عنصر حیاتی و قوامبخش فلسفه روح هگل است. بیگمان در فلسفه هگل، همه امور، نسبتی با آزادی در مقام پدیدارکننده روح مطلق در دیالکتیک تاریخ دارند. بنابراین در تحقیق حاضر که بر اساس روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است، ضمن تلاش برای تشریح فلسفه روح هگل، به ویژه روح فردی، عینی و مطلق، به جایگاه و ضرورت آزادی در فلسفه روح هگل اشاره خواهد شد.
پرونده مقاله
بزرگترین دشواری اختیار، تردید و اضطرابِ ماست، اما آفتِ بزرگِ جبر، بیمسؤولیتی است. مولانا با جمعِ اختیار و جبر، نظریهای را بنیان مینهد که خود آن را جبّاری مینامد. معنیِ جبّاری نزد مولانا، پذیرش جبر است از منظرِ روانشناختی و قبول اختیار از نظرگاه جامعه شناختی؛ نزد خ چکیده کامل
بزرگترین دشواری اختیار، تردید و اضطرابِ ماست، اما آفتِ بزرگِ جبر، بیمسؤولیتی است. مولانا با جمعِ اختیار و جبر، نظریهای را بنیان مینهد که خود آن را جبّاری مینامد. معنیِ جبّاری نزد مولانا، پذیرش جبر است از منظرِ روانشناختی و قبول اختیار از نظرگاه جامعه شناختی؛ نزد خود بپذیر که هر آنچه رخ داده باید میبوده و بدینسان نه از خود متنفّر باش، نه از دیگری. لیکن هم مسؤولیتِ رفتارِخود را آگاهانه بپذیر و هم مسؤولیتِ دیگری را از او بخواه.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد