• فهرست مقالات نظریه‎ گریماس

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - دستور زبان روایت در داستان دژ بهمن بر اساس نظریه آلژیرداس گریماس
        محبوبه زمانی بروجنی اصغر رضاپوریان
        با استفاده از الگوی روایی گریماس می‌توان انواع داستان‌ و روایت را تحلیل کرد و مطابقت یا عدم تطبیق داستان‌ها با نظریه روایی گریماس سنجید و حتی به عناصر درون متن نیز دست‌یافت. داستان‌ دژ بهمن یکی از داستان‌های جادویی شاهنامه است. در این مقاله پژوهشگر قصد دارد با کمک یافته چکیده کامل
        با استفاده از الگوی روایی گریماس می‌توان انواع داستان‌ و روایت را تحلیل کرد و مطابقت یا عدم تطبیق داستان‌ها با نظریه روایی گریماس سنجید و حتی به عناصر درون متن نیز دست‌یافت. داستان‌ دژ بهمن یکی از داستان‌های جادویی شاهنامه است. در این مقاله پژوهشگر قصد دارد با کمک یافته‌های رساله مذکور، این داستان را بر اساس نظریه روایی آلژیرداس گریماس نقد و تحلیل کرده، مطابقت الگوی گریماس با آن را بسنجد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می‌دهد تمامی داستان‌های جادویی شاهنامه از جمله داستان دژ بهمن با الگوی روایی گریماس مطابقت دارند و کنشگرهای مورد نظر گریماس، در این داستان‌ها وجود دارند و ایفای نقش می‌کنند؛ اما در همان حال، داستان‌های جادویی شاهنامه ویژگی‌های منحصربه‌فردی نیز دارند که بررسی این خصوصیات ویژه می‌تواند اصالت برخی از داستان‌ها را زیر سؤال ببرد یا اصالت داستان‌هایی که محل تردید هستند را قوت ببخشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - بررسی الگوی کنشگران حکایت‎های باب نخست کلیله و دمنه
        محمدرضا حاجی آقابابایی
        یکی از نظریه‎های مطرح در حوزه‎ روایت، نظریه‎ گریماس است که بر اساس تقابل‎های دوگانه‎ متن طراحی شده است. اگرچه نظریه‎ گریماس تا حدود بسیار زیادی قابل انطباق با قصه های متون ادب فارسی است، در پاره‎ای از موارد شاهد ناهم‎خوانی‎هایی در این چکیده کامل
        یکی از نظریه‎های مطرح در حوزه‎ روایت، نظریه‎ گریماس است که بر اساس تقابل‎های دوگانه‎ متن طراحی شده است. اگرچه نظریه‎ گریماس تا حدود بسیار زیادی قابل انطباق با قصه های متون ادب فارسی است، در پاره‎ای از موارد شاهد ناهم‎خوانی‎هایی در این زمینه هستیم. پژوهش حاضر به بررسی حکایت‎های باب اول کتاب کلیله و دمنه از منظر نظریه روایی گریماس پرداخته است. با بررسی صورت گرفته مشخص گردید که الگوی روایی گریماس را نمی‎توان به‌صورت کامل بر تمامی حکایت‎های کلیله و دمنه منطبق دانست. در بعضی از حکایت‎ها اجزایی از طرح روایی گریماس با همدیگر تلفیق می‎شوند. این موضوع با الگوی روایی گریماس در تضاد است؛ البته می‎توان این امر را برخاسته از تعلیمی بودن کتاب کلیله و دمنه دانست که راویان حکایت‎ها بیشتر به مفهومی که می‌خواهند بیان کنند، توجه دارند، نه به ساختار حکایت. اگرچه بهره‎گیری از نظریات گوناگون در حوزه روایت می‎تواند موجب شناخت بهتر متون ادبی شود، با توجه به ویژگی‌های خاص قصه‎های ایرانی، لازم است طرحی بومی برای بررسی ساختار روایی این قصه‎ها ارائه گردد و یا به تناسب حکایات، تغییراتی در این الگوها ایجاد شود. پرونده مقاله