پژوهش حاضر به دنبال بررسی تأثیر ریسک نکول بر توان توضیحی مدل 5 عاملی فاما و فرنچ در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1396-1388 است. در این راستا در این پژوهش از رگرسیون های سری زمانی و آزمون GRS استفاده شده است. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، نتایج مدل 5 عاملی فاما و چکیده کامل
پژوهش حاضر به دنبال بررسی تأثیر ریسک نکول بر توان توضیحی مدل 5 عاملی فاما و فرنچ در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1396-1388 است. در این راستا در این پژوهش از رگرسیون های سری زمانی و آزمون GRS استفاده شده است. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، نتایج مدل 5 عاملی فاما و فرنچ با مدل 6 عاملی شامل ریسک نکول، با استفاده از آزمون GRS مقایسه می شوند. علاوه بر این به منظور بررسی تأثیر ریسک نکول بر بازده از نتایج رگرسیون سری زمانی استفاده می شود. نتایج پژوهش بیانگر این است که متغیر ریسک نکول اثر قابل ملاحظه ای بر توان توضیحی مدل 5 عاملی فاما و فرنچ ندارد. به عبارت دیگر ریسک نکول عاملی بی اثر در توضیح تغییرات بازده سهام است. نتایج همچنین بیانگر این است که از بین 36 پرتفوی بررسی شده در این پژوهش، در اکثر پرتفوی ها رابطه بین ریسک نکول و بازده پرتفوی مستقیم بوده است، اما فقط در 8 پرتفوی این رابطه مثبت، معنی دار نیز است.
پرونده مقاله
در این پژوهش، نقش ریسک نکول در بروز اثر شتاب با استناد به داده های شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی بازه زمانی 31/01/1387 تا 31/04/1393 تحلیل می شود. اثر شتاب، استمرار بازده در میان مدت، که طی دو دهه گذشته در بازارها و دوره های زمانی متفاوت مشاهده شده چکیده کامل
در این پژوهش، نقش ریسک نکول در بروز اثر شتاب با استناد به داده های شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی بازه زمانی 31/01/1387 تا 31/04/1393 تحلیل می شود. اثر شتاب، استمرار بازده در میان مدت، که طی دو دهه گذشته در بازارها و دوره های زمانی متفاوت مشاهده شده است، با استفاده از دو دیدگاه قابل تشریح میباشد: دیدگاه مبتنی بر ریسک و دیدگاه رفتاری. دیدگاه اول، وجود اثر شتاب را بهعنوان پاداشی برای تحمل ریسک معرفی میکند، اما دیدگاه دوم آن را ناشی از واکنش افراطی یا تفریطی سرمایهگذاران میداند. ریسک نکول یا عدم اطمینان از توانایی شرکت در برآورده کردن تعهدات و بازپرداخت بدهیهایش، با معیارهای متفاوتی تخمین زده شده است. متداولترین آنها، معیارهای مبتنی بر دادههای حسابداری، رتبههای اعتباری و دیفرانسیل بازپرداخت بدهی است که همگی از کاستیهای متعددی رنج میبرند. به همین دلیل در پژوهش پیشرو، برای اندازهگیری ریسک نکول از یک معیار مبتنی بر مدل قیمتگذاری اختیار معامله بلک- شولز- مرتون استفاده شد که برخی از مشکلات مرتبط با معیارهای اندازهگیری ریسک نکول مورداستفاده در مطالعات پیشین را رفع میکند. این معیار نهتنها اطلاعات گذشته را مدنظر قرار میدهد که با استفاده از قیمت بازاری سهام، انتظارات سرمایهگذاران راجع به عملکرد سهام در آینده را نیز لحاظ میکند. معیار مزبور همچنین به نوسانپذیری بازده داراییها توجه میکند. برای توصیف اثر شتاب نیز، دوره تشکیل 6 ماهه و دورههای نگهداری 3، 6 و 12 ماهه، انتخاب شد. ابتدا سودآوری سه استراتژی شتاب کوتاه مدت (6/3)، میان مدت (6/6) و بلندمدت (6/12) مورد بررسی قرار گرفت و مشاهده شد که در بازه زمانی فوق، تنها استراتژی شتاب میان مدت که از دوره تشکیل و نگهداری 6 ماهه استفاده می کند، سودآور است. سپس، نشان داده شد بین ریسک نکول و اثر شتاب رابطه ای وجود ندارد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اثر شتاب مختص شرکتهای دچار درماندگی مالی و ناتوان در بازپرداخت بدهی نیست و امکان بروز آن در شرکتهای سالم و متمکن از نظر مالی نیز وجود دارد؛ یافتهای که میتواند مورد توجه سرمایهگذاران و بازیگران بازار قرار بگیرد. در این پژوهش، همچنین نشان داده شد که پرتفوی سهام بازنده با ویژگی هایی نظیر ریسک نکول بالا، اندازه کوچک، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار بالا و عدم نقدشوندگی همراه است، اما توصیف پرتفوی سهام برنده تاحدودی پیچیده میباشد. همین موضوع پیش بینی عایدی های شتاب را مشکل میسازد.
پرونده مقاله
ریسک سیستمی بهعنوان یکی از مفاهیم جدید در حوزه مالی از سال 2008 بسیار موردتوجه قرار گرفت و این ریسک در صنعت بانکداری به دلیل رابطه تنگاتنگ بانکها در عملیات روزانه خود بیشتر مدنظر قرار دارد. ازاینرو شناسایی عوامل مؤثر بر این ریسک در صنعت بانکداری هدف اصلی پژوهش حاضر ا چکیده کامل
ریسک سیستمی بهعنوان یکی از مفاهیم جدید در حوزه مالی از سال 2008 بسیار موردتوجه قرار گرفت و این ریسک در صنعت بانکداری به دلیل رابطه تنگاتنگ بانکها در عملیات روزانه خود بیشتر مدنظر قرار دارد. ازاینرو شناسایی عوامل مؤثر بر این ریسک در صنعت بانکداری هدف اصلی پژوهش حاضر است. در این پژوهش رابطه شاخصهای اقتصاد کلان (نرخ بهره، نرخ رشد اقتصادی و تورم)، ریسک (ریسک نقدینگی و نکول) و رقابتی (شاخص هرفیندال-هیرشمن و اندازه دارائیها) بانکها با استفاده از دادههای بانکها از سال 1388 تاکنون و با استفاده از روش پنل دیتا GMM مورد آزمون قرار گرفت.نتایج حاصل از مدلسازی نشان میدهد بین شاخص ریسک نکول (اعتباری) با ریسک سیستمی صنعت بانکداری رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد. همچنین در تمامی شاخصهای رقابت شامل شاخص هرفیندال-هیرشمن و اندازه بانکها نیز رابطه مستقیم وجود داشته و در شاخصهای کلان اقتصادی نیز رابطه نرخ بهره و تورم با ریسک سیستمی بانکها مستقیم و معنادار است.
پرونده مقاله
مهمترین معیار سرمایه گذاری در بازار سرمایه ریسک و بازده شرکتها میباشد، از این رو سرمایه گذارانی بیشترین موفقیت را کسب میکنند که به این دو معیار توجه ویژه ای داشته باشند. تغییر مدیریت شرکتها منجر به تصمیمات متفاوتی در حوزه مالی شرکتها میشود در نتیجه جزء عوامل اثر چکیده کامل
مهمترین معیار سرمایه گذاری در بازار سرمایه ریسک و بازده شرکتها میباشد، از این رو سرمایه گذارانی بیشترین موفقیت را کسب میکنند که به این دو معیار توجه ویژه ای داشته باشند. تغییر مدیریت شرکتها منجر به تصمیمات متفاوتی در حوزه مالی شرکتها میشود در نتیجه جزء عوامل اثر گذار بر ریسک و بازدهی شرکتها محسوب میگردد. در این پژوهش ارتباط بین تغییر مدیریت شرکت با ریسک نکول و عملکرد شرکت در بازار سرمایه ایران برای دوره زمانی 1385 تا 1390 با نمونهای از 103 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بررسی شده است . اندازه گیری عملکرد شرکت به وسیله سه معیار بازدهی داراییها، بازدهی حقوق صاحبان سهام و ارزش افزوده اقتصادی میباشد. روش آماری مورد استفاده در این تحقیق روش همبستگی و رگرسیون چند متغیره است که تخمین آن با استفاده از نرم افزار SPSS میباشد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که بین تغییر مدیریت شرکت با ریسک نکول رابطه ای مستقیم و معنادار وجود دارد همچنین رابطه تغییر مدیریت با سه معیار ارزیابی عملکرد یعنی بازدهی داراییها، بازدهی حقوق صاحبان سهام و ارزش افزوده اقتصادی به صورت معکوس و معنا دار میباشد.
پرونده مقاله
هدف از نگارش مقاله پیشرو، آزمون رابطه عوامل حاکمیت شرکتی و ریسک نکول در نمونهای متشکل از 60 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1389 تا 1393 است. در این پژوهش، برای اندازهگیری ریسک نکول از یک معیار مبتنی بر مدل قیمتگذاری اختیار معامله بلک- شولز- چکیده کامل
هدف از نگارش مقاله پیشرو، آزمون رابطه عوامل حاکمیت شرکتی و ریسک نکول در نمونهای متشکل از 60 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1389 تا 1393 است. در این پژوهش، برای اندازهگیری ریسک نکول از یک معیار مبتنی بر مدل قیمتگذاری اختیار معامله بلک- شولز- مرتون (BSM) استفاده شد که در آن ریسک نکول شرکت از قیمتهای بازاری سهم آن نشأت میگیرد. این روش برخی از مشکلات مرتبط با معیارهای اندازهگیری ریسک نکول مورداستفاده در مطالعات پیشین را رفع میکند. عوامل حاکمیت شرکتی نیز در چهار طبقه شامل حقوق سهامداران و ذینفعان، هیئت مدیره و کمیتههای آن، حسابرسی و افشا عمومی و شفافسازی قرار گرفت. از هر یک از این طبقات، یک شاخص معرف و از مجموع آنها یک شاخص ترکیبی حاکمیت شرکتی ساخته شد. سپس رابطه بین این شاخصها و ریسک نکول مورد بررسی قرار گرفت. یافتههای پژوهش نشان میدهد از بین عوامل حاکمیت شرکتی، صرفاً عوامل مرتبط با افشا عمومی و شفافسازی در سطح اطمینان 95 درصد، رابطه معنیداری با ریسک نکول شرکتهای پذیرفتهشده در بورس تهران دارند. اما در ترکیب عوامل مزبور با عوامل منتسب به حقوق سهامداران و ذینفعان، هیئت مدیره و کمیتههای آن، و حسابرسی، که در مجموع ساختار حاکمیتی شرکت را تشکیل میدهند، شواهدی پیرامون تأثیرگذاری بر ریسک نکول در بورس اوراق بهادار تهران مشاهده نشد
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد