همانگونه که مشهور است قصه لیلی و مجنون داستان عشق ناکام قیسعامری به دختری از قبیله خود به نام لیلی است که اصل آن از زبان عربی واردزبان و ادبیات فارسی شده است و نظامی آن را از منابع عربی دریافته است وبه نظم کشیده است. همچنین داستان شکسپیر نیز عشق نافرجام "رومئو و ژولیت " چکیده کامل
همانگونه که مشهور است قصه لیلی و مجنون داستان عشق ناکام قیسعامری به دختری از قبیله خود به نام لیلی است که اصل آن از زبان عربی واردزبان و ادبیات فارسی شده است و نظامی آن را از منابع عربی دریافته است وبه نظم کشیده است. همچنین داستان شکسپیر نیز عشق نافرجام "رومئو و ژولیت " است که درشهری به نام "ورونا" زندگی می کنند که از فرزندان دو خاندان سرشناس شهرمی باشند و به خاطر کینه ای قدیمی با هم در ستیز می باشند که این داستان رانیز شکسپیر از ادبیات ایتالیا وام گرفته است، و هر دو داستان بر حول محورعشق می چرخد. در این مقاله به بررسی تطبیقی این دو داستان پرداخته ایم.
پرونده مقاله
عشق، برجستهترین عاطفة انسانی است و ادبیات بویژه ادبیات داستانی، مناسبترین زمینه برای بازتاب و بیان آن است و از آنجا که عشق به عنوان یکی از ریشهدارترین عواطف انسانی در میان همة انسانها ساز و کار مشترک و مشابهی دارد، داستانهای عاشقانة ملتهای مختلف نیز در عین برخوردا چکیده کامل
عشق، برجستهترین عاطفة انسانی است و ادبیات بویژه ادبیات داستانی، مناسبترین زمینه برای بازتاب و بیان آن است و از آنجا که عشق به عنوان یکی از ریشهدارترین عواطف انسانی در میان همة انسانها ساز و کار مشترک و مشابهی دارد، داستانهای عاشقانة ملتهای مختلف نیز در عین برخورداری از ویژگیهای فرهنگی خود، مشابهات و مشترکات آشکاری دارند و در نتیجه روال و ساختاری همانند. در این مقاله با بهرهگیری از شیوههای ساختارشناسی و تطبیقی کوشیدهایم تا با بررسی داستانهای عاشقانة ملتها و فرهنگهای مختلف و تطبیق آنها با یکدیگر ساختار کم و بیش همانند آنها را باز نمائیم، در این بررسی برای پرهیز از تفصیل، بیشتر بر پنج داستان تریستان و ایزوت، رومئو و ژولیت، لیلی و مجنون، ورقه و گلشاه و هیر و رانجها تکیه کردهایم.
پرونده مقاله
چکیده
یکی از ویژگی های داستان که نقش برجسته ای در طرحِ نوشته، انسجام، رشد و گسترش آن دارد، شخصیّت پردازی و گره افکنی است؛ زیرا نویسنده باید بداند چگونه و با چه زبان و کارکردی، شخصیّتی را بیافریند و به او نقش و مرتبه بدهد و گره هایی که در طول داستان پدیدار کرده، با خلاق چکیده کامل
چکیده
یکی از ویژگی های داستان که نقش برجسته ای در طرحِ نوشته، انسجام، رشد و گسترش آن دارد، شخصیّت پردازی و گره افکنی است؛ زیرا نویسنده باید بداند چگونه و با چه زبان و کارکردی، شخصیّتی را بیافریند و به او نقش و مرتبه بدهد و گره هایی که در طول داستان پدیدار کرده، با خلاقیّت ذهن، ترفندهای داستانی و شیوه های درست، آنها را دریافته و در جهت بازگشایی آنها بکوشد. در زبان و ادبیّات مشرق و مغرب، آثار منظوم و منثوری مقبول افتاده اند که علّت اصلی آن نه تنها مرهون جذابیّت اشخاص و قهرمانان اینگونه داستان هاست، بلکه معلول دخالت شخصی و شخصیّت فکری و زبانی خلق کنندۀ آن نیز هست. این پژوهش با روش کتابخانه ای و شیوۀ توصیفی- تحلیلی با هدف بررسی عوامل مؤثّر در ایجاد گره های داستانی و شخصیّت پردازی، به عنوان دو عنصر حائز اهمّیّت در دو روایت زال و رودابه و رومئو و ژولیت انجام شده و نتایج حاصل از تطبیق دو روایتِ مذکور نشان داده است که به لحاظ شخصیّت پردازی، این دو داستان بسیار به هم شبیه و بسامد استفاده از گونه های شخصیّتی متفاوت، در آنها نزدیک به هم است، به جز دو تفاوت آشکار، که در تعداد شخصیّت های نمادین وسادۀ آن به چشم می خورد. از نظر گرههای داستانی نیز در هر دو روایت، پنج بار گره افکنی مشاهده می شود که البتّه گرۀ آغازین در هر دو داستان که دلبستگی عشّاق از دو خانوادۀ متضادّ را شرح می دهد، موانع متفاوتی را در دو داستان ایجاد می کند که در پایان، یکی به خوشی و وصال و دیگری به سوگ و مرگ می انجامد
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد