• فهرست مقالات دولت-ملت

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - استراتژی‌های مؤثر برای خروج آمریکا از عراق
        آرمین امینی یداله محمدی محمد محمدی
        آمریکا و متحدانش در ۲۹ اسفند ۱۳۸۱ به عراق حمله نموده و این کشور را به اشغال خود درآوردند. با تثبیت امنیت نسبی در این کشور و انتقال قدرت به سران محلی و با خروج آخرین تیپ رزمی‌آمریکایی در ۲۸ مرداد ۱۳۸۹ این جنگ به‌طور رسمی‌خاتمه یافت. با این وجود آمریکا بخش‌هایی از نیروهای چکیده کامل
        آمریکا و متحدانش در ۲۹ اسفند ۱۳۸۱ به عراق حمله نموده و این کشور را به اشغال خود درآوردند. با تثبیت امنیت نسبی در این کشور و انتقال قدرت به سران محلی و با خروج آخرین تیپ رزمی‌آمریکایی در ۲۸ مرداد ۱۳۸۹ این جنگ به‌طور رسمی‌خاتمه یافت. با این وجود آمریکا بخش‌هایی از نیروهای خود را در مراکز حساس و با بهانه‌های مختلف همچنان حفظ نموه و شواهد حاکی از آن است که این کشور تمایلی به خروج از عراق ندارد. این مسئله پس از ترور قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس، بیشتر نمایان شده و بررسی امکان خروج آمریکا به یکی از مهمترین مسائل این کشور تبدیل شد. اما سئوالی که مطرح می‌باشد این است که پیش نیازهای اصلی برای خروج آمریکا از عراق چه بوده و منافع عراق و آمریکا در این حوزه کدام‌ها هستند؟ و نقش ایران چیست؟ با توجه به طبیعت این موضوع عنصر اصلی روش این تحقیق متا آنالیز درنظر گرفته شده است. لذا برای این مقاله، یک متا از منابع مختلف الکترونیکی و منتشر شده برای تفسیر دلایل حضور آمریکا در عراق از دیدگاه نئوواقع‌گرایی استفاده می‌شود. یافته‌های این تحقیق حاکی از آن است که فاکتورهای مختلف مؤثر بر خروج آمریکا از عراق آنچنان قدرتمند نیستند که بتوان در کوتاه مدت و حتی در میان مدت انتظار داشت تا مسئولین عراقی به استراتژی واحدی برای خروج کامل آمریکا از این کشور دست یابند. برخی از این فاکتورها عبارتند از ناکارآمدی دولت عراق به ویژه در حل مشکلات اقتصادی، تمایل بیشتر اکراد و سنی‌های عراقی به ماندن آمریکا در این کشور، افزایش مشکلات اقتصادی ایران بخاطر تحریم و امکان مشارکت اقتصادی کمتر در عراق و همچنین مواجه شدن ایران با چالش‌های بیشتر برای اجرای نقش سیاسی خود در این کشور تنها بخشی‌هایی از این موانع می‌باشند. علی‌رقم وجود تمامی‌مشکلات و چالش‌ها در این پژوهش اقداماتی که می‌تواند عراق را از وجود هرگونه نیروی خارجی بی نیاز کند نیز مورد برررسی قرار گرفته است تا با اتکاء به این اقدامات شاید بتوان فشارها برای خروج آمریکا را افزایش داده و دست‌کم حضور آمریکا در عراق را به حضوری حداقلی مبدل نمود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - هم‌سنجی امنیت با عیار نئورئالیسم و پست مدرنیسم
        محمد رضا اقارب پرست محمد میلاد شجاعی
        چکیده امنیت شافت هسته‌ای و منسوب به اصل علم روابط بین‌الملل است. نظریه‌های روابط بین‌الملل، بینش‌های متفاوتی را در باره چیستی، چرایی و چگونگی ایجاد وضعیت ایمن یا بروز ناامنی عرضه می‌کند. بدین سبب، طرح پرسمان امنیت مقوله‌ای‌ است که ذهن بسیاری از اندیشه‌ورزان امنیت‌پژوه چکیده کامل
        چکیده امنیت شافت هسته‌ای و منسوب به اصل علم روابط بین‌الملل است. نظریه‌های روابط بین‌الملل، بینش‌های متفاوتی را در باره چیستی، چرایی و چگونگی ایجاد وضعیت ایمن یا بروز ناامنی عرضه می‌کند. بدین سبب، طرح پرسمان امنیت مقوله‌ای‌ است که ذهن بسیاری از اندیشه‌ورزان امنیت‌پژوه را به خود مشغول ساخته است. در تحقیق حاضر، این سؤال به بوته آزمون گذاشته می‌شود که: چه همگونی‌ها و ناهمگونی‌هایی بین پست مدرنیسم و نئورئالیسم در حیطة امنیت وجود دارد؟ در پاسخ به این سؤال، این فرضیه مطرح می‌شود که نئورئالیسم و پست مدرنیسم با صبغة به ترتیب اثباتی و پسااثباتی خویش سیما و شمایل به نسبت متفاوتی از امنیت نمودار می‌سازند. جستار کنونی بر آن است تا با روش‌شناسی تطبیقی به بحث دربارة امنیت از منظر نئورئالیسم و پست‌مدرنیسم پرداخته و از گزاره‌های همسان و ناهمسان ایشان پرده‌برداری نماید. یافته‌های تحقیق، گویای این حقیقت است که نئورئالیسم درصدد تحکیم منزلت -ابر- دولت در عرصة امنیت برآمده است. این در حالی‌ است که محور مشترک کلیة اقوال پست‌مدرنیسم، در نقد دولت به‌مثابة بازیگری اصلی و انحصارگر گفتمان امنیتی اثبات‌گرایی شکل داده؛ هیچ چارچوب مشخصی را ارائه نمی‌دهد؛ همچنین، خواهان بازتعریف امنیت می‌شود پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - نقش جمهوری اسلامی ایران در روند دولت -ملت سازی افغانستان و تاثیر آن بر امنیت ملی ج.ا. ایران
        سید حسن قریشی کرین ناصر مولایی عارف بیژن
        افغانستان از نظر اجتماعی دارای بافت موزائیکی و متشکل از گروه‌های قومی ـ فرقه‌ای متعدد است. ماهیت سه‎گانه جمعیتی و سیاسی کشور افغانستان، همواره زمینه‎های بالقوه تنش و جدایی را در بردارد. تحولات داخلی افغانستان و ظهور طالبان و حضور کشورهای فرا منطقه ای در این کشور چکیده کامل
        افغانستان از نظر اجتماعی دارای بافت موزائیکی و متشکل از گروه‌های قومی ـ فرقه‌ای متعدد است. ماهیت سه‎گانه جمعیتی و سیاسی کشور افغانستان، همواره زمینه‎های بالقوه تنش و جدایی را در بردارد. تحولات داخلی افغانستان و ظهور طالبان و حضور کشورهای فرا منطقه ای در این کشور باعث شده تحولات افغانستان با منافع و ملاحظات ج.ا. ایران پیوند بخورد. بر این اساس هرگونه موفقیت یا شکست در پیشبرد روند دولت ـ ملت‌سازی در این کشور، مستلزم توجه به تهدیدات ناشی از این تحولات است که ممکن است در آینده امنیت ملی ج.ا.ایران را با مخاطرات ویژه ای مواجه سازد. لذا به دنبال تحولات معطوف به تغییر ساختار و کارگزار در افغانستان و شکل بندی تدریجی نظام سیاسی نوظهور، روند دگردیسی های محیط پیرامونی افغانستان تشدید شده است و تاثیرات چندگانه ای در همه سطوح(داخلی، منطقه ای و بین المللی) و حوزه ها(نرم و سخت) ایجاد کرده است. با به کارگیری چارچوب نظری دولت – ملت سازی، هدف در این پژوهش بررسی نقش ایران در فرایند دولت ـ ملت‌سازی کشور افغانستان و تاثیر آن بر امنیت ملی ایران و ارائه راهبردهای مناسب در این حوزه است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - تحول گفتمانی «دولت – ملت» در گذار به ژئوپلیتیک پست‌مدرن (چشم‌انداز دولت پسا‌سرزمینی)
        سیدهادی زرقانی ابراهیم احمدی
        از گذشته تا به امروز دگرگونی‌های عملی و نظری بسیاری در گفتمان‌های جغرافیای ساسی و ژئوپلیتیک رخ داده است. دولت – ملت که بحث هسته در مطالعات جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک است؛ به تبع این تحولات به طور طبیعی بی‌نصیب نمانده است. نوشتار حاضر با رویکرد تفسیری و بهره‌گیری ا چکیده کامل
        از گذشته تا به امروز دگرگونی‌های عملی و نظری بسیاری در گفتمان‌های جغرافیای ساسی و ژئوپلیتیک رخ داده است. دولت – ملت که بحث هسته در مطالعات جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک است؛ به تبع این تحولات به طور طبیعی بی‌نصیب نمانده است. نوشتار حاضر با رویکرد تفسیری و بهره‌گیری از داده‌های کتابخانه‌ای به دنبال پاسخ به این سوال است که در گذار از ژئوپلیتیک مدرن به پسا‌مدرن، گفتمان دولت- ملت دچار چه تحول و تغییرات ماهیتی شده است؟ طبیعی است که در هر عصری گفتمانی با ویژگی‌های خاص خود حاکم باشد. مشخصه‌هایی چون: یکپارچگی، تک‌بعدی بودن، عینیت‌گرایی، قطعیت‌گرایی و مبنا‌گرایی که در گفتمان مدرنیته، باعث شده است که ‌دولت‌ مدرن، دولتی با ویژگی‌های خاص جغرافیایی، سیاسی، حقوقی، اجتماعی، هویتی و ... باشد. حال آنکه به تبع از ویژگی‌های پستمدرنیته ]و گفتمان‌های حاکم بر آن[ چون: تکثر‌گرایی و عدم اطلاق، نفی روایتی خاص و... ؛ دولت به‌ عنوان یک مرجع تام (حاکمیتی، امنیتی، قدرت و...)، به‌هیچ وجه پذیرفته شدنی نیست. اجمالاً هدف این پژوهش مقایسه و تببیین ابعاد و ارکان: اجتماعی (بعد ملت و ملی‌گرایی)، سیاسی‌ (بعد حکومت)، حقوقی (بعد حاکمیتی)، و اثرپذیری مرزهای کشور در گذار دولت مدرن و پست‌مدرن است. در پایان به چالش و تهدیدهای دولت پست‌مدرن (پساسرزمینی) در این گذار اشاره خواهد شد. پرونده مقاله