• فهرست مقالات تئوری محدودیت‌ها

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - ارزیابی صرفه جویی به مقیاس بانک‌های بورسی کشور با استفاده از مفاهیم تئوری محدودیت‌ها
        سید مجتبی صالحی محمدحامد خانمحمدی
        یکی از مفاهیم اقتصاد مدیریت که کاربرد ویژه‌ای در صنعت بانکداری دارد، صرفه‌جویی به مقیاس است. این مفهوم، به تغییر در تولید محصولات به ازای تغییر در نهاده‌ها و کسب مزیت کاهش هزینه در اثر افزایش حجم ستاده اشاره دارد. در این مقاله صرفه‌جویی به مقیاس 19 بانک بورسی کشور در با چکیده کامل
        یکی از مفاهیم اقتصاد مدیریت که کاربرد ویژه‌ای در صنعت بانکداری دارد، صرفه‌جویی به مقیاس است. این مفهوم، به تغییر در تولید محصولات به ازای تغییر در نهاده‌ها و کسب مزیت کاهش هزینه در اثر افزایش حجم ستاده اشاره دارد. در این مقاله صرفه‌جویی به مقیاس 19 بانک بورسی کشور در بازه‌ی زمانی 95-1391‌بر‌اساس رویکرد متداول واسطه‌گری و هم‌چنین رویکرد تئوری محدودیت‌ها محاسبه گردید. تئوری محدودیت‌ها یکی از تئوری‌های نوین ارزیابی عملکرد بوده و با نگرش سیستماتیک به بنگاه، هماهنگ با استراتژی رهبری هزینه‌ها می باشد. با استفاده از مدل ترنسلوگ و نرم افزار4.1Frontier میانگین صرفه‌جویی به مقیاس بانک‌های بورسی کشور بر اساس رویکرد واسطه‌گری 35/1 (صرفه‌جویی کاهنده نسبت به مقیاس) و مطابق مفاهیم تئوری محدودیت‌ها 49/0 (صرفه‌جویی فزاینده نسبت به مقیاس) تخمین زده شد. آزمون مقایسه زوجی در نرم افزار SPSS نیز تفاوت معنی‌دار بین میانگین‌های دو رویکرد را نشان می‌دهد. مطالعه این بررسیِ تطبیقی در افزایش آگاهی مدیران نسبت به آثار توان عملیاتی و ایجاد مزیت رقابتی پایدار در صنعت بانکداری موثر خواهد بود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - اثر متغیرهای حسابداری بر صرفه‌جویی به مقیاس بانک‌ها با استفاده از تئوری محدودیت‌ها
        سیدمجتبی صالحی محمد‌حامد خانمحمدی
        تئوری محدودیت‌ها[i] یکی از فنون تصمیم‌گیری در حسابداری مدیریت استراتژیک[ii] و از تئوری‌های نوین ارزیابی عملکرد بوده که با نگرش سیستماتیک به بنگاه و هماهنگ با استراتژی رهبری هزینه‌ها، به راهبرد رشد می اندیشد. استفاده از مفاهیم تئوری محدودیت‌ها در تبیین صرفه‌جویی به مقیاس چکیده کامل
        تئوری محدودیت‌ها[i] یکی از فنون تصمیم‌گیری در حسابداری مدیریت استراتژیک[ii] و از تئوری‌های نوین ارزیابی عملکرد بوده که با نگرش سیستماتیک به بنگاه و هماهنگ با استراتژی رهبری هزینه‌ها، به راهبرد رشد می اندیشد. استفاده از مفاهیم تئوری محدودیت‌ها در تبیین صرفه‌جویی به مقیاس[iii] که از مفاهیم اقتصاد مدیریت است، می تواند منجر به تفکر سیستمی در بانک‌ها گردد. مفهوم صرفه‌جویی به مقیاس، به تغییر در تولید محصولات به ازای تغییر در نهاده‌ها و کسب مزیت کاهش هزینه در اثر افزایش حجم ستاده اشاره دارد. در این تحقیق صرفه‌جویی به مقیاس17 بانک کشور در بازه‌ی زمانی96-1386‌بر‌اساس رویکرد تئوری محدودیت‌ها محاسبه گردید. با استفاده از مدل ترنسلوگ[iv] و نرم افزار4.1Frontier میانگین صرفه‌جویی به مقیاس بانک‌های کشور بر اساس مفاهیم تئوری محدودیت‌ها معادل 0.16 تخمین زده شد.یافته های این تحقیق دلالت برآن دارد که مجموعه‌ی نظام بانکی کشور از صرفه‌های مقیاس برخوردار می‌باشد اما از پتانسیل موجود، بهره برداری کامل ننموده و پایین‌تراز ظرفیت بالقوه فعالیت می نماید. هم‌چنین بر اساس نتایج این تحقیق، بین نسبت حقوق صاحبان سهام به دارایی‌ها و صرفه‌جویی به مقیاس بانک‌ها با استفاده از تئوری محدودیت‌ها رابطه‌ی معکوس وجود دارد. بطوریکه با افزایش حقوق صاحبان سهام مقدارعددی صرفه‌جویی به مقیاس کاهش یافته و با توجه به کوچکتر از یک بودن آن، بانک‌ها همچنان در موقعیت صرفه‌جویی به مقیاس فزآینده‌ی بیشتر، ظرفیت بالقوه بالاتر و بهره وری پایین‌تر قرارخواهند گرفت. لذا به عقیده‌ی نگارندگان این مقاله، ادغام بانک‌ها بدون توجه به توابع هزینه و صرفه‌جویی به مقیاس آنها منجر به کاهش بهره وری گردیده و نتیجه‌ی مطلوب را نخواهد داشت. [i] Theory of Constraints (TOC) [ii] Strategic Management Accounting(SMA) [iii] Economies of Scale (ES) [iv] Transcendental Logarithmic Cost Function (Translog) پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - توسعه الگوی مدیریت زنجیره عرضه و استفاده از تئوری محدودیت‎ها
        مجید باقرزاده خواجه رسول حجی
        بهینه‌سازی فرایندهای سازمانی و یکپارچه‌سازی آنها، جوهره جدید تئوری سازمان می‌باشد. ظهور مفهوم بنگاه توسعه یافته (EE) که سازمان را وادار به اتخاذ راه‌حل‌های یکپارچه می نماید، در این راستا است. رویکردهای گوناگونی در بسط این مفهوم مفید بوده‌اند که در این میان در سال‌های اخ چکیده کامل
        بهینه‌سازی فرایندهای سازمانی و یکپارچه‌سازی آنها، جوهره جدید تئوری سازمان می‌باشد. ظهور مفهوم بنگاه توسعه یافته (EE) که سازمان را وادار به اتخاذ راه‌حل‌های یکپارچه می نماید، در این راستا است. رویکردهای گوناگونی در بسط این مفهوم مفید بوده‌اند که در این میان در سال‌های اخیر رویکرد مدیریت زنجیره عرضه (SCM) مؤثرترین گام‌ها را برداشته است. این رویکرد با توجه به محدودیت‌ها و نقاط ضعف آن نیاز به اصلاح و توسعه دارد. یکی از طرق توسعه این رویکرد، تلفیق آن با سایر رویکردها می‌باشد. با توجه به نیازمندی‌های این رویکرد، یکی از مؤثرترین رویکرد قابل تلفیق می‌تواند تئوری محدودیت‌ها (TOC) باشد. لذا سؤالات اساسی زیر مطرح است:‍ رویکرد مدیریت زنجیره عرضه را به چه صورت می‌توان با تئوری محدودیت‌ها تلفیق داد و موارد تلفیق کدامند؟ آیا رویکرد تلفیقی SCM و TOC نیازمندی‌های بنگاه توسعه یافته را می‌تواند تامین نماید و به معماری جدید آن کمک کند؟ تحقیق حاضر به دنبال توسعه مفهومی رویکردهای بنگاه توسعه یافته، مدیریت زنجیره عرضه و تئوری محدودیت‌ها بوده و تلاش دارد با تلفیق مفهومی آنان، رویکردی تلفیقی ارائه داده و براساس آن معماری جدید از بنگاه توسعه یافته را مطرح نماید. پس فرضیه های تحقیق به صورت زیر شکل گرفتند: رویکردهای مدیریت زنجیره عرضه و تئوری محدودیت‌ها را از طریق پایه‌ها و کاستی‌های کلیدی هر دو نظریه می‌توان تلفیق نمود. رویکرد تلفیقی SCM و TOC منجر به معماری جدید بنگاه توسعه یافته گردیده و نیازمندی‌های آنرا برآورد می‌سازد. تحقیق حاضر تلاشی در جهت چگونگی سازگاری دو رویکرد به منظور ارائه راه‌حل تلفیقی می‌باشد. این کار با ایده معماری تلفیقی براساس پایه‌ها و کاستی‌های هر دو نظریه و با تمرکز بر مفاهیم هریک به جای جنبه‌های صرفاً کاربردی می‌خواهد به معماری جدید بنگاه توسعه یافته دست پیدا کند. در جهت توسعه مفهومی رویکردهای بنگاه توسعه یافته، مدیریت زنجیره عرضه و تئوری محدودیت‎ها، مطالعه گسترده کتابخانه‌ای و مصاحبه‌های آزاد با صاحب‌نظران صورت پذیرفت که به شکل‌گیری نتایج اولیه کمک نمود. براساس نتایج اولیه و براساس روش دلفی گروهی متخصص در این زمینه که شامل اساتید، مدیران وکارشناسان صنایع بودند تشکیل و مصاحبه‌هائی هدف‌دار با آنان انجام پذیرفت. براساس اطلاعات حاصله از مطالعات و مصاحبه‌ها، فرضیه های اساسی و نتایج احتمالی تبیین گردید. نتایج حاصله به صورت پرسشنامه باز مجدداً برای گروه متخصص جهت نظرخواهی مطرح گردید. براساس نظرات جمع‌بندی شده، پرسشنامه تحقیقاتی به صورت بسته پاسخ تدوین شده و در بین اساتید، مدیران عالی، کارشناسان صنایع و دانشجویان کارشناسی‌ارشد توزیع و نظرات آنان جمع‌آوری و جمع‌بندی شد. داده‌های حاصله، تلخیص و با روش آماری کای اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفته و نتیجه‌گیری گردید. نتایج تحقیق موارد تلفیق دو رویکرد را روشن نموده و مشخص می‎نماید که رویکرد تلفیقی، نیازمندی‌های بنگاه توسعه یافته را تامین می‎کند. براساس این رویکرد تلفیقی در جهت معماری بنگاه توسعه یافته، ویژگی‌های ساختار سازمانی، الگوی مفهومی فرایند تصمیم‌گیری، ابزار تصمیم‌گیری، ویژگی‌های رهبری اثربخش و فرهنگ سازمانی پیشنهاد گردید. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - توسعه الگوی مدیریت زنجیره عرضه و استفاده از تئوری محدودیت‎ها
        رسول حجی مجید باقرزاده خواجه
        بهینه‌سازی فرایندهای سازمانی و یکپارچه‌سازی آنها، جوهره جدید تئوری سازمان می‌باشد. ظهور مفهوم بنگاه توسعه یافته (EE) که سازمان را وادار به اتخاذ راه‌حل‌های یکپارچه می نماید، در این راستا است. رویکردهای گوناگونی در بسط این مفهوم مفید بوده‌اند که در این میان در سال‌های اخ چکیده کامل
        بهینه‌سازی فرایندهای سازمانی و یکپارچه‌سازی آنها، جوهره جدید تئوری سازمان می‌باشد. ظهور مفهوم بنگاه توسعه یافته (EE) که سازمان را وادار به اتخاذ راه‌حل‌های یکپارچه می نماید، در این راستا است. رویکردهای گوناگونی در بسط این مفهوم مفید بوده‌اند که در این میان در سال‌های اخیر رویکرد مدیریت زنجیره عرضه (SCM) مؤثرترین گام‌ها را برداشته است. این رویکرد با توجه به محدودیت‌ها و نقاط ضعف آن نیاز به اصلاح و توسعه دارد. یکی از طرق توسعه این رویکرد، تلفیق آن با سایر رویکردها می‌باشد. با توجه به نیازمندی‌های این رویکرد، یکی از مؤثرترین رویکرد قابل تلفیق می‌تواند تئوری محدودیت‌ها (TOC) باشد. لذا سؤالات اساسی زیر مطرح است:‍ رویکرد مدیریت زنجیره عرضه را به چه صورت می‌توان با تئوری محدودیت‌ها تلفیق داد و موارد تلفیق کدامند؟ آیا رویکرد تلفیقی SCM و TOC نیازمندی‌های بنگاه توسعه یافته را می‌تواند تامین نماید و به معماری جدید آن کمک کند؟ تحقیق حاضر به دنبال توسعه مفهومی رویکردهای بنگاه توسعه یافته، مدیریت زنجیره عرضه و تئوری محدودیت‌ها بوده و تلاش دارد با تلفیق مفهومی آنان، رویکردی تلفیقی ارائه داده و براساس آن معماری جدید از بنگاه توسعه یافته را مطرح نماید. پس فرضیه های تحقیق به صورت زیر شکل گرفتند: رویکردهای مدیریت زنجیره عرضه و تئوری محدودیت‌ها را از طریق پایه‌ها و کاستی‌های کلیدی هر دو نظریه می‌توان تلفیق نمود. رویکرد تلفیقی SCM و TOC منجر به معماری جدید بنگاه توسعه یافته گردیده و نیازمندی‌های آنرا برآورد می‌سازد. تحقیق حاضر تلاشی در جهت چگونگی سازگاری دو رویکرد به منظور ارائه راه‌حل تلفیقی می‌باشد. این کار با ایده معماری تلفیقی براساس پایه‌ها و کاستی‌های هر دو نظریه و با تمرکز بر مفاهیم هریک به جای جنبه‌های صرفاً کاربردی می‌خواهد به معماری جدید بنگاه توسعه یافته دست پیدا کند. در جهت توسعه مفهومی رویکردهای بنگاه توسعه یافته، مدیریت زنجیره عرضه و تئوری محدودیت‎ها، مطالعه گسترده کتابخانه‌ای و مصاحبه‌های آزاد با صاحب‌نظران صورت پذیرفت که به شکل‌گیری نتایج اولیه کمک نمود. براساس نتایج اولیه و براساس روش دلفی گروهی متخصص در این زمینه که شامل اساتید، مدیران وکارشناسان صنایع بودند تشکیل و مصاحبه‌هائی هدف‌دار با آنان انجام پذیرفت. براساس اطلاعات حاصله از مطالعات و مصاحبه‌ها، فرضیه های اساسی و نتایج احتمالی تبیین گردید. نتایج حاصله به صورت پرسشنامه باز مجدداً برای گروه متخصص جهت نظرخواهی مطرح گردید. براساس نظرات جمع‌بندی شده، پرسشنامه تحقیقاتی به صورت بسته پاسخ تدوین شده و در بین اساتید، مدیران عالی، کارشناسان صنایع و دانشجویان کارشناسی‌ارشد توزیع و نظرات آنان جمع‌آوری و جمع‌بندی شد. داده‌های حاصله، تلخیص و با روش آماری کای اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفته و نتیجه‌گیری گردید. نتایج تحقیق موارد تلفیق دو رویکرد را روشن نموده و مشخص می‎نماید که رویکرد تلفیقی، نیازمندی‌های بنگاه توسعه یافته را تامین می‎کند. براساس این رویکرد تلفیقی در جهت معماری بنگاه توسعه یافته، ویژگی‌های ساختار سازمانی، الگوی مفهومی فرایند تصمیم‌گیری، ابزار تصمیم‌گیری، ویژگی‌های رهبری اثربخش و فرهنگ سازمانی پیشنهاد گردید. پرونده مقاله