از شیوههای ادامۀ حیات اسطورهها، تغییر یافتن آنها به صورت قصه و داستان، به ویژه قصههای عامیانه است؛ بختیارنامه یکی از این گونه داستانهاست که بازتاب دهندۀ اندیشههای اساطیری و آداب و رسوم آیینی گذشته است. در این مقاله مفاهیم اسطوره ای و نمادین باب دهم این کتاب با عنو چکیده کامل
از شیوههای ادامۀ حیات اسطورهها، تغییر یافتن آنها به صورت قصه و داستان، به ویژه قصههای عامیانه است؛ بختیارنامه یکی از این گونه داستانهاست که بازتاب دهندۀ اندیشههای اساطیری و آداب و رسوم آیینی گذشته است. در این مقاله مفاهیم اسطوره ای و نمادین باب دهم این کتاب با عنوان شاه حجاز و عجز بشر در مقابلۀ با قضا و قدر به روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. فرض نگارندگان بر این بوده است که در ژرف ساخت این داستان میتوان ردّپای مفاهیم اسطوره ای و نمادین را مشاهده کرد. که با تحلیل محتوای داستان، این فرضیه اثبات شده است. مفاهیم اساطیری و نمادین مانند آشناسازی، انزوا در مکان نمادین، مرگ و تولّد دوباره، آزمونهای سخت، شکنجه، راهنما، کوه، چاه، شیر،اعداد مقدس و... را می توان در داستان مذکور مشاهده کرد. علاوه بر این، سرنوشت پسر شاه حجاز، او را با کودکان طرد شده پیوند می دهد که پیشگویی کشتن پدر، رانده شدن، بزرگ شدن به وسیلۀ عیار و نهایتاً نبرد با پدر و رسیدن به تخت پادشاهی او کاملاً در ارتباط با سرنوشت این گونه کودکان است.
پرونده مقاله
قصّههای عامیانه یکی از انواع ادبی به شمار میآید که برگرفته از یک سنّت کهن در داستان پردازی است که داستان پرداز مقوله های گوناگونی را در آن به کار میگیرد تا علاوه بر سرگرم‎کنندگی، خصوصیّات، روحیّات و آرزوهای مردم ایران و همچنین تاریخ اجتماعی آنان را به تصویر بکشد. چکیده کامل
قصّههای عامیانه یکی از انواع ادبی به شمار میآید که برگرفته از یک سنّت کهن در داستان پردازی است که داستان پرداز مقوله های گوناگونی را در آن به کار میگیرد تا علاوه بر سرگرم‎کنندگی، خصوصیّات، روحیّات و آرزوهای مردم ایران و همچنین تاریخ اجتماعی آنان را به تصویر بکشد. دو قصّۀ عامیانۀ دل‎انگیز و خواندنیِ دارابنامۀ طرطوسی و بختیارنامۀ دقایقی مروزی از این نوع هستند. از آنجایی که قصّههای بلند عامیانه، ظرفیّت پژوهشی بالایی دارند؛ پژوهش حاضر، به بررسی و مقایسۀ ساختار روایی و محتوایی این دو داستان اختصاص یافته است. در این پژوهش، که به شیوۀ تحلیلی-توصیفی و با استفاده از مطالعات کتابخانهای انجام شده، پس از بررسی و تحلیل روایی و محتوایی دو اثر، این نتایج به دست آمده است که ساختار روایی داراب‎نامه نسبت به بختیارنامه از استحکام و جذابیّت بیشتری برخوردار است. همچنین از نظر محتوایی، داراب‎نامه، حضور فرهنگ طلایی و باستانی ایران زمین است، امّا در بختیارنامه، بیشتر با فرهنگ اسلامی روبرو هستیم.
پرونده مقاله
بختیارنامه1 (راحهالارواح فی سرورالمفراح)، از متون نثر فارسی، منسوب به دقایقی مروزی و در زمرة داستان‎های روزگار ساسانیان است که به دوران اسلامی، با نثری مصنوع و متکلف، نامی نو پذیرفت و با عنوان لمعهالسراج لحضره التاج تحریری دیگرگونه یافت. در این جستار ضمن معرّفی و چکیده کامل
بختیارنامه1 (راحهالارواح فی سرورالمفراح)، از متون نثر فارسی، منسوب به دقایقی مروزی و در زمرة داستان‎های روزگار ساسانیان است که به دوران اسلامی، با نثری مصنوع و متکلف، نامی نو پذیرفت و با عنوان لمعهالسراج لحضره التاج تحریری دیگرگونه یافت. در این جستار ضمن معرّفی و تشریح ابعاد و جزئیّات بیشتری ازبختیارنامه، سعی شده از حیث محورهای زبانی، ادبی و فکری، نقدی سبک‎شناسانه از آن به دست داده شود؛ لذا ابتدا در محور زبانی، مشخّصات صرفی و نحوی زبان روایت بررسی شده، سپس در سطح ادبی و زیباشناسی و با توجّه به محدودیت گفتار از نگاه دانش بدیع، در دو بخش معنوی و لفظی و نیز اشاره‎ای مختصر به نکات بیانی، نوآوری‎های موجود دربختیارنامه بررسی شده است. در فرجام، اصول دیدگاه‎های فکری پردازندة روایت مورد توجّه قرار گرفته است تا به این مهم دست یابیم کهبختیارنامه با کدام ویژگی‎های سبکی در ردیف آثار ادبی قرار می‎گیرد؟
پرونده مقاله
"لمعهالسّراج لحضره التاج" روایتی است از قصّۀ معروف بختیارنامه که ظاهراً در اواخر قرن ششم یا اوایل قرن هفتم هجری به دست نویسندهای ناشناس نگارش یافته است. بختیارنامه که به ادبیات داستانی پیش از اسلام تعلق دارد، قصّهای معروف بوده و از حکایتهای تودرتو تشکیل شده است. قصّ چکیده کامل
"لمعهالسّراج لحضره التاج" روایتی است از قصّۀ معروف بختیارنامه که ظاهراً در اواخر قرن ششم یا اوایل قرن هفتم هجری به دست نویسندهای ناشناس نگارش یافته است. بختیارنامه که به ادبیات داستانی پیش از اسلام تعلق دارد، قصّهای معروف بوده و از حکایتهای تودرتو تشکیل شده است. قصّۀ لمعهالسّراج حکایت گرفتاریهای یک شاهزاده است که به دام حسادت ده تن از وزیران پدر افتاده و پادشاه قصد اعدام او را کرده است. او در ده شب با بیان ده قصّۀ جذّاب، شاه را سرگرم کرده و مرگ خود را به تأخیر میاندازد. در پایان قصّه، شاهزاده با کمک یکی از عیّاران از مرگ رهایی مییابد. در لمعهالسّراج ویژگیهای قصّهپردازی قدیم فارسی با نثری مصنوع و متکلّف دیده میشود. عناصر داستانی در لمعهالسّراج به شکلی ابتدایی و به قصد تبیین دیدگاههای اخلاقی گرفتار پیچشهای لفظی و معنوی شدهاند. ضعف بیان در روایت، زبان عقیم، نثر آمیخته به عربی مفرط و آشفتگی در شیوهها و تکنیکهای روایت داستان، این متن متکلف را از مسیر اعتدال دور کرده است. در این تحقیق به بررسی موارد مختلف سبکی و ساختاری لمعهالسّراج توجه شده و هدف آن رسیدن به الگوی تدوین این کتاب بوده است
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد