هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر بازاریابی محتوای دیجیتال بر آگاهی از برند از طریق رسانههای اجتماعی و تعامل با مشتری است. پژوهش حاضر توصیفی و پیمایشی و از لحاظ هدف کاربردی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد مصرفکننده محصولات لبنی رامک در شهر شیراز بود که بوسی چکیده کامل
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر بازاریابی محتوای دیجیتال بر آگاهی از برند از طریق رسانههای اجتماعی و تعامل با مشتری است. پژوهش حاضر توصیفی و پیمایشی و از لحاظ هدف کاربردی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد مصرفکننده محصولات لبنی رامک در شهر شیراز بود که بوسیله نمونه گیری تصادفی 384 نفر بعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های استاندارد الکدرا (2021) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از رویکرد حداقل مجذورات جزئی و از نرم افزارSmart PLS3 استفاده شد. نتایج نشان داد که بین بازاریابی محتوای دیجیتال و آگاهی از برند رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین رسانه های اجتماعی و تعامل با مشتری در رابطه بین بازاریابی محتوای دیجیتال و آگاهی از برند نقش میانجی و معناداری دارند. بدیهی است که بازاریابی محتوای دیجیتال به عنوان یک پدیده جدید، نقش حیاتی در نمایش نام برند، تقویت ارتباط با مشتریان و افزایش آگاهی از برند، وفاداری مشتری و فروش دارد.
پرونده مقاله
زمینه: هدف پژوهش حاضر تحلیل نقش واسطه ای انتقال نفوذ اجتماعی در تأثیر مولفه های بازاریابی محتوای دیجیتال بر بازاریابی دهان به دهان الکترونیکی و بازاریابی ویروسی الکترونیکی صنعت گردشگری مواد غذایی استان گیلان است.هدف: سنجش تأثیر مولفه های بازاریابی محتوای دیجیتال با تأکی چکیده کامل
زمینه: هدف پژوهش حاضر تحلیل نقش واسطه ای انتقال نفوذ اجتماعی در تأثیر مولفه های بازاریابی محتوای دیجیتال بر بازاریابی دهان به دهان الکترونیکی و بازاریابی ویروسی الکترونیکی صنعت گردشگری مواد غذایی استان گیلان است.هدف: سنجش تأثیر مولفه های بازاریابی محتوای دیجیتال با تأکید بر نقش میانجی انتقال نفوذ اجتماعی بر بازاریابی دهان به دهان الکترونیکی در صنعت گردشگری مواد غذایی استان گیلان و از نوع کاربردی می باشد.روشها: روش پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت، توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه گردشگران استان گیلان بوده. با توجه به نامحدود بودن جامعه آماری ، حجم جامعه بر اساس جدول کرجسی مورگان 384 نفر تعیین گردیده که به روش نمونه گیری در دسترس ، نمونه های آماری انتخاب گردیده اند. ابزار جمعآوری داده ها و اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامههای بازاریابی محتوای دیجیتال (یی بو و همکاران، 2020)؛ بازاریابی ویروسی الکترونیکی (جو پارکینسون و همکاران،2019)؛ و بازاریابی دهان به دهان الکترونیکی(کواک و کیم، 2017) ؛ بوده که روایی محتوایی آنها بر طبق نظر خبرگان علمی و روایی سازه بر اساس تکنیک تحلیل عاملی تأییدی، روایی همگرا، روایی واگرا مورد تأیید قرار گرفت. نتیجهگیری: یافتههای پژوهش نشان داد که انتقال نفوذ اجتماعی در تأثیر مولفه های بازاریابی محتوای دیجیتال بر بازاریابی دهان به دهان الکترونیکی و بازاریابی ویروسی الکترونیکی تاثیر مثبت و معنادار دارد و این بدان معناست که می توان با افزایش انتقال نفوذ اجتماعی و بهبود شاخص های آن، انتظار بهبود مولفه های بازاریابی محتوای دیجیتال را داشته باشیم.
پرونده مقاله
مقدمه: در دنیای مدرن امروز، بزرگترین تغییر در صنعت زیبایی از یک دهه پیش، نفوذ گسترده رسانههای اجتماعی به زندگی مردم بوده است. یکی از اصلیترین دلایلی که یک کسبوکار در حوزهی فروش لوازمآرایشی و بهداشتی موفق میشود این است که محتوای صحیح و جذاب تولید میکند؛ بنابراین چکیده کامل
مقدمه: در دنیای مدرن امروز، بزرگترین تغییر در صنعت زیبایی از یک دهه پیش، نفوذ گسترده رسانههای اجتماعی به زندگی مردم بوده است. یکی از اصلیترین دلایلی که یک کسبوکار در حوزهی فروش لوازمآرایشی و بهداشتی موفق میشود این است که محتوای صحیح و جذاب تولید میکند؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر تدوین مدل بازاریابی محتوای فروشگاههای آنلاین محصولات آرایشی و بهداشتی بر اساس رویکردی آمیخته بوده است.
روش پژوهش: نخست بر اساس نظریه دادهبنیاد و بر اساس مصاحبه با 21 تن از خبرگان، کدهای باز، محوری و انتخابی تولید و سپس مدل بازاریابی محتوای فروشگاههای آنلاین محصولات آرایشی و بهداشتی ارائه شد. در مرحله کیفی تحقیق که مبتنی بر رویکرد داده بنیاد می باشد از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته استفاده گردید. روش نمونهگیری در نظریه دادهبنیاد، نمونهگیری هدفمند و نظری است. در مصاحبهها، افراد منتخب به روش هدفمند و تکنیک گلوله برفی و با حداکثر تنوع انتخاب شدند. مصاحبهشوندگان شامل مدیران، خبرگان، صاحبنظران و افراد حرفهای در زمینه مدیریت محتوایی بودند که دارای تحصیلات دانشگاهی و آشنا با علوم مدیریت و جز برترینهای استانهای مازندران و تهران و گیلان بودند. برای اعتبار سنجی کمی مدل و بررسی روابط مؤلفهها، از رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی با استفاده از نرمافزار SMART- PLS3 استفادهشده است.
یافتهها: با انجام مصاحبههای عمیق و نیمه ساختاریافته 20 عامل مرتبط با مدل بازاریابی محتوای شناسایی شد و مبنای طراحی مدل قرار گرفتند که عبارتاند از طراحی، برند سازی، اثر اجتماعی، کیفیت ارائه خدمات وبسایت، زیرساخت فناوری، بازاریابی، عامل قانون، تصمیمگیری مدیران، رقابتپذیری وبسایت محصولات آرایشی و بهداشتی، خلق محتوای صحیح و باارزش، توانمندسازی مدیران فروش، استراتژی، محتوا، منابع انسانی، مدیریت ارتباط با مشتری، عملکرد، عناصر ارتباط مؤثر، اقتصادی، رسانهها، عوامل حریم شخصی. بر اساس نتایج مرحله کمی، روابط موجود در مدل با ضرایب تأثیر مناسبی به تائید رسید. خروجی مدل نشان میدهد که ضریب معناداری بین فرضیههای پژوهش از دامنه 1.96خارج است و این بدان معناست که تمامی متغیرهای پژوهش در سطح اطمینان 95% در نمونه آماری تائید میشوند.
نتیجهگیری: برنامهریزی و مدیریت درست توسط صاحبان کسبوکارهای فروشگاههای آنلاین محصولات آرایشی و بهداشتی و همچنین تجزیهوتحلیل رفتار مخاطبان و بهینهسازی و بهروزرسانی وبسایتها و نظارت پیوسته بر آمارهای سئو وبسایتها و فروشگاههای آنلاین و متعامل بودن با مخاطب، رکنهای اصلی ارائه خدمات باکیفیت هستند.
پرونده مقاله
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر بازاریابی محتوایی در نهاد کتابخانه های عمومی کشور انجام شده است.روش پژوهش: روش پژوهش،کیفی و به لحاظ هدف اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش را خبرگانی که آشنایی کامل با موضوع بازاریابی محتوایی داشتند تشکیل داده که شامل 17 نفر از چکیده کامل
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر بازاریابی محتوایی در نهاد کتابخانه های عمومی کشور انجام شده است.روش پژوهش: روش پژوهش،کیفی و به لحاظ هدف اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش را خبرگانی که آشنایی کامل با موضوع بازاریابی محتوایی داشتند تشکیل داده که شامل 17 نفر از اساتید گروههای علم اطلاعات و دانششناسی، مدیریت بازرگانی گرایش بازاریابی، فناوری اطلاعات، مهندسی کامپیوتر وکارشناسان تولید محتوا که به روش هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها شامل مصاحبههای نیمهساختار یافته است. در این پژوهش جهت شناسایی عوامل مؤثر بر بازاریابی محتوایی از تحلیل تم و به منظور اجماع نظرات خبرگان از تکنیک دلفی فازی استفاده شده است. دادههای حاصل با استفاده از نرمافزارهای PSS24 و PLS3.8 تحلیل شدند.یافته ها: یافته های بدست آمده از تحلیل تم و تکنیک دلفی فازی نشان داد که عوامل اصلی بازاریابی محتوایی در نهاد کتابخانه های عمومی کشور شامل 7 مؤلفه برنامه ریزی استراتژیک، 6 مؤلفه تأمین و تولید محتوا، 5 مؤلفه توزیع و نشر محتوا، 3 مؤلفه تحلیل و آنالیز محتوا، 2 مؤلفه قیمت گذاری و فروش شناسایی شد که از این بین، عامل تأمین و تولید محتوا با ضریب تأثیر 931/0 دارای بیشترین تأثیر و در اولویت اول و عامل های توزیع و نشر محتوا با ضریب 917/0؛ تحلیل و آنالیر محتوا با ضریب 894/0؛ برنامه ریزی استراتژیک با ضریب 877/0 و قیمت گذاری و فروش نیز با ضریب 642/0 به ترتیب در اولویت های دوم تا پنجم میزان تأثیرگذاری قرار دارند.نتیجه گیری: بنا بر نظر خبرگان، مؤلفه های بازاریابی محتوایی در مؤلفه های اصلی به ترتیب شامل: برنامه ریزی استراتژیک، تأمین و تولید محتوا، توزیع و نشر محتوا، تحلیل و آنالیز محتوا و قیمتگذاری و فروش بر بازاریابی محتوایی تأثیرگذار هستند. نتایج مطالعه سه مرحله دلفی فازی نشان دهندۀ تأیید مولفه های کشف شده توسط خبرگان است.
پرونده مقاله
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرگذاری بازاریابی محتوایی بر قابلیت‍ های پویایی سازمان هادر نهاد کتابخانههای عمومی کشور انجام شده است.روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر رویکرد، پژوهشی پیمایشی- توصیفی است. جامعه آماری شامل تمام مدیران، کارکنان ستادی چکیده کامل
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرگذاری بازاریابی محتوایی بر قابلیت‍ های پویایی سازمان هادر نهاد کتابخانههای عمومی کشور انجام شده است.روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر رویکرد، پژوهشی پیمایشی- توصیفی است. جامعه آماری شامل تمام مدیران، کارکنان ستادی و کتابداران کتابخانههای عمومی سراسر کشور به تعداد 7000 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران و با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب تعداد 364 نفر به عنوان حجم کل نمونه تعیین شد و با توجه به خطای نمونهگیری(05/0) و نیز احتمال عدم بازگشت برخی از پرسشنامهها، 375 پرسشنامه توزیع گردید که 366 پرسشنامه وصول و تحلیل شد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه های محققساخته بازاریابی محتوایی و قابلیت های پویایی سازمان رضایی(1395) استفاده گردید. دادهها به وسیله نرمافزارهای SPSS و PLS3.8 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتهها: حاکی از آن است که وضعیت بازاریابی محتوایی در سطح متوسط و قابلیت های پویایی سازمان نیز دارای وضعیتی مطلوب است. همچنین ضریب تأثیر بازاریابی محتوایی بر قابلیت های پویایی سازمان ها برابر 816% محاسبه گردید. و همچنین بازاریابی محتوایی بر قابلیت های پویایی سازمان در نهاد کتابخانههای عمومی کشور تأثیر معناداری داشته است.نتیجه گیری: قابلیت های پویایی سازمان در نهاد کتابخانه های عمومی کشور تحت تأثیر الگوی بازاریابی محتوایی قابل تبیین و الگوی ارائه شده دارای برازش مناسبی است. به طوری که ضمن تولید محتوای سودمند و مرتبط با نیاز و ترجیحات مخاطبان خود ابزار قدرتمندی را برای جلب اعتماد و نیز تغییر نگرش مخاطبان نسبت به خدمات ارائه شده ایجاد نموده ونیز با توسعه قابلیت های پویا میتوانند مزیت رقابتی خود را افزایش داده و در نتیجه عملکرد آنها بهبود یابد.
پرونده مقاله
طی سالهای اخیر، استفاده شرکت های صنعتی از بازاریابی محتوایی دیجیتالی جهت حفظ و تعمیق روابط با مشتریان به میزان فزاینده ای افزایش یافته است. با این حال براساس یافته های مطالعات پیشین، اغلب بنگاههای اقتصادی نسبت به همسوسازی استراتژی بازاریابی محتوایی با اهداف رقابتپذیر چکیده کامل
طی سالهای اخیر، استفاده شرکت های صنعتی از بازاریابی محتوایی دیجیتالی جهت حفظ و تعمیق روابط با مشتریان به میزان فزاینده ای افزایش یافته است. با این حال براساس یافته های مطالعات پیشین، اغلب بنگاههای اقتصادی نسبت به همسوسازی استراتژی بازاریابی محتوایی با اهداف رقابتپذیری خود بی توجه میباشند. ضمن آنکه محققان تاکنون چارچوب جامعی جهت اجرای بازاریابی محتوایی همسو با اهداف رقابتپذیری بنگاه ارائه ننموده اند. از اینرو، پژوهش حاضر با هدف توسعه دیدگاه نظری نسبت به پیادهسازی بازاریابی دیجیتالی صنعتی تاثیرگذار و ارائه مدل بازاریابی محتوایی همسو با نیازهای مشتریان صنعتی و اهداف رقابتپذیری بنگاه اقتصادی انجام پذیرفت. برای این منظور، ابتدا مرور مفهومی و جامع درخصوص ادبیات پژوهش انجام شد. در گام بعدی، عوامل تاثیرگذار در موفقیت بازاریابی محتوایی در بازار صنعتی استخراج گردید. سپس، ارکان کلیدی مدل بازاریابی محتوایی همسو با اهداف رقابتپذیری بنگاه اقتصادی شناسایی شد. پس از آن، مدل مفهومی پژوهش ارائه گردید. درنهایت، صحت یافتهها در مدل ارائه شده با استفاده از روش کمترین مربعات جزئی در نرم افزار اسمارت پی ال اس، مورد بررسی قرار گرفت. یافتههای این پژوهش، مبین لزوم اتخاذ رویکرد تلفیقی نسبت به نیازهای بازار هدف و همچنین اهداف رقابتپذیری بنگاه اقتصادی جهت تبیین استراتژی بازاریابی محتوایی اثرگذار میباشد.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد