پژوهش حاضر با هدف بررسی و مطالعه رابطه میان میزان و نوع استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی با اهمالکاری سازمانی طراحی و اجرا شدهاست. این تحقیق، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی است. روش پژوهش پیمایشی، ابزار اندازهگیری پرسشنامه است. جامعه آماری پژوهش را کارمندان ستاد چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مطالعه رابطه میان میزان و نوع استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی با اهمالکاری سازمانی طراحی و اجرا شدهاست. این تحقیق، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی است. روش پژوهش پیمایشی، ابزار اندازهگیری پرسشنامه است. جامعه آماری پژوهش را کارمندان ستاد مرکزی بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی تشکیل میدهد. در بررسی میدانی 159 نفر از بین کارمندان این سازمان، با توجه به جدول مورگان، با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب و به دو پرسشنامه مصرف رسانهای و اهمالکاری سازمانی پاسخ دادند. روایی ابزار تحقیق از طریق روایی صوری و محتوایی مورد تأیید قرار گرفته و همچنین، پایایی آنها با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ بالای 0.80 تایید شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که میان میزان و نوع استفاده از شبکههای اجتماعی و اهمالکاری سازمانی رابطه معنیداری وجود دارد؛ و هرچه استفاده از شبکههای اجتماعی در ساعات کاری کارمندان افزایش مییابد اهمالکاری شغلی آنان نیز بیشتر میشود و بالعکس. از طرفی، نوع استفاده از شبکههای اجتماعی در ساعات کاری با اهمالکاری کارکنان رابطه معنیدار داشته ولی میزان استفاده از شبکههای اجتماعی با اهمالکاری کارکنان رابطه معنیداری ندارد. مؤلفههای اهمالکاری سازمانی، استفاده از شبکههای اجتماعی را پیشبینی میکنند: بین استفاده از شبکههای اجتماعی با میزان ناکارآمدی کارکنان رابطه معنیدار مشاهده میشود؛ هرچه استفاده از شبکههای اجتماعی در ساعات کاری کارمندان افزایش یابد ناکارآمدی شغلی بیشتر میشود و بالعکس. بین نوع استفاده از شبکههای اجتماعی با میزان ناکارآمدی و تشویش ذهنی کارکنان رابطه معنیدار مشاهده میشود ولی در مورد میزان استفاده از شبکههای اجتماعی رابطه معنیدار نیست.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مطالعه رابطه میان میزان و نوع استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی با اهمالکاری سازمانی طراحی و اجرا شدهاست. این تحقیق، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی است. روش پژوهش پیمایشی، ابزار اندازهگیری پرسشنامه و روش گردآوری اطلاعات، ترکیبی از روش کتابخ چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مطالعه رابطه میان میزان و نوع استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی با اهمالکاری سازمانی طراحی و اجرا شدهاست. این تحقیق، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی است. روش پژوهش پیمایشی، ابزار اندازهگیری پرسشنامه و روش گردآوری اطلاعات، ترکیبی از روش کتابخانهای و میدانی است. جامعه آماری پژوهش را کارمندان ستاد مرکزی بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی که در سال 1401 در ساختمان اصلی بنیاد در شهر تهران اشتغال دارند و شامل270 نفر هستند، تشکیل میدهد. در بررسی میدانی 159 نفر از بین کارمندان این سازمان، با توجه به جدول مورگان، با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب و به دو پرسشنامه مصرف رسانهای و اهمالکاری سازمانی پاسخ دادند. روایی ابزار تحقیق از طریق روایی صوری و محتوایی مورد تأیید قرار گرفته و همچنین، پایایی آنها با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ بالای 0.80 تایید شده است. تجزیه و تحلیل دادهها از طریق آزمون همبستگی اسپیرمن و با استفاده از SPSS انجام شدهاست. نتایج پژوهش نشان میدهد که میان میزان و نوع استفاده از شبکههای اجتماعی و اهمالکاری سازمانی رابطه معنیداری وجود دارد؛ و هرچه استفاده از شبکههای اجتماعی در ساعات کاری کارمندان افزایش مییابد اهمالکاری شغلی آنان نیز بیشتر میشود و بالعکس. از طرفی، نوع استفاده از شبکههای اجتماعی در ساعات کاری با اهمالکاری کارکنان رابطه معنیدار داشته ولی میزان استفاده از شبکههای اجتماعی با اهمالکاری کارکنان رابطه معنیداری ندارد. نتایج همچنین نشان داد، مؤلفههای اهمالکاری سازمانی، استفاده از شبکههای اجتماعی را پیشبینی میکنند: بدینمعنی که، بین استفاده از شبکههای اجتماعی با میزان ناکارآمدی کارکنان رابطه معنیدار مشاهده میشود؛ هرچه استفاده از شبکههای اجتماعی در ساعات کاری کارمندان افزایش یابد ناکارآمدی شغلی بیشتر میشود و بالعکس. بین نوع استفاده از شبکههای اجتماعی با میزان ناکارآمدی و تشویش ذهنی کارکنان رابطه معنیدار مشاهده میشود ولی در مورد میزان استفاده از شبکههای اجتماعی رابطه معنیدار نیست.
پرونده مقاله
هدف پ‍ژوه‍ش حاضر پیشبینی اهمالکاری براساس توانمندسازی در بین کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان کرمانشاه بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان کرمانشاه (400 نفر) بود که از بین آنان تعداد 123نفر براساس جدول مورگان به صورت تصادفی خوشهای چکیده کامل
هدف پ‍ژوه‍ش حاضر پیشبینی اهمالکاری براساس توانمندسازی در بین کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان کرمانشاه بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان کرمانشاه (400 نفر) بود که از بین آنان تعداد 123نفر براساس جدول مورگان به صورت تصادفی خوشهای انتخاب شدند. از پرسشنامه اهمالکاری بدیع و همکاران (1390) و پرسشنامه توانمندسازی کارکنان مارکوارت (1397) برای جمعآوری دادههای مورد نیاز تحقیق استفاده شد. از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس یکراهه نیز برای مقایسه بین گروهها، از آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی رابطه بین متغیرها و از آزمون رگرسیون استاندارد برای پیشبینی اهمالکاری براساس توانمندی در سطح معنیداری (05/0p≤) استفاده شد. براساس نتایج تحقیق، میانگین امتیازات مربوط به اهمالکاری به صورت معنیداری پایینتر از مقدار متوسط فرضی بود و میانگین امتیازات مربوط به توانمندسازی به صورت معنیداری بالاتر از مقدار متوسط فرضی بدست آمد. تفاوت در امتیازات توانمندسازی، اهمالکاری و خرده مقیاسهای آن با در نظر گرفتن جنسیت، وضعیت تأهل و سن کارکنان، معنیدار نبود (05/0≤p). بین توانمندسازی، اهمالکاری و خرده مقیاسهای آن رابطه معنیدار منفی وجود داشت (001/0=p). همچنین نتایج نشان داد که بخشی از اهمالکاری کارکنان براساس توانمندسازی آنان قابل پیشبینی است. نتایج نشان داد با افزایش توانمندی میزان اهمالکاری کاهش مییابد. یافتهها نشاندهنده آن است که کارکنان ادارات ورزش و جوانان در رفتارهای خود به صورت نسبتاً مناسبی از اهمالکاری اجتناب کرده و از لحاظ توانمندسازی در وضعیت خوب و مناسبی به سر میبرند.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد