• فهرست مقالات انسان‌گونه‌انگاری

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - تحلیل تصاویر انسان‌گونه‌انگارانه و درونمایة آن‌ها در مثنوی مولانا
        سهراب خورسند پشت مساری هنگامه آشوری علیرضا نیکویی بهرام پروین
        مثنوی مولانا جدای از زیبایی‌ها و جذابیت‌های ادبی، دارای مفاهیم ژرفی است که پس از قرن‌ها، همچنان با معیارهای فکری امروز قابل سنجش است و به همین دلیل هنوز تازگی دارد و کهنگی نمی‌پذیرد. بی تردید یکی از ژرف‌ترین مفاهیم مثنوی، مفهوم انسان است. انسان در مثنوی، با اعتبارهای مخ چکیده کامل
        مثنوی مولانا جدای از زیبایی‌ها و جذابیت‌های ادبی، دارای مفاهیم ژرفی است که پس از قرن‌ها، همچنان با معیارهای فکری امروز قابل سنجش است و به همین دلیل هنوز تازگی دارد و کهنگی نمی‌پذیرد. بی تردید یکی از ژرف‌ترین مفاهیم مثنوی، مفهوم انسان است. انسان در مثنوی، با اعتبارهای مختلف، شئون و وجوه گونه‌گون دارد. گاهی ضعیف، خوار و ناتوان است، ولی با این‌همه مغرور و سرکش و طاغی و گاهی وجهی خداگونه دارد و تاج کرامت بر سر او نهاده می‌شود و عالَم در او، مُنطَوی. اما آنچه مهم است، این است که این هردو شأن، مبنای تصویرگری‌های انسان‌گونه‌انگارانه از خدا، جهان، امور اُلوهی و طبیعی است. پژوهش حاضر با تأملی در ریشه‌ها و زمینه‌های انسان‌گرایی و انسان‌گونه‌انگاری در قلمروهای مختلف، به روش توصیفی ـ تحلیلی به تحلیل تصاویر انسان‌گونه‌انگارانه و درون‌مایة آن‌ها در مثنوی مولانا پرداخته است. این تحقیق نشان می‌دهد که چگونه معرفت و شناخت و زبان و بیان و تخیل آدمی، همواره دچار انسان‌گونه‌انگاری است حتی آنگاه که از تنزیه سخن می‌گوید. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - تحلیل استعارة مفهومی خدا در دیوان عطّار
        لیلا پایدار جهاندوست سبزعلیپور خدابخش اسدالهی ثوراله نوروزی داودخانی
        زبان‌شناسی شناختی یکی از شاخه‌های زبان شناسی معاصر است که نشان می دهد انسان چگونه به شناخت هستی دست پیدا کرده و آن شناخت را در زبان منعکس می‌کند. استعاره مفهومی از نظریات مهمّ زبان‌شناسی شناختی است. به واسطه نظریّۀ استعارۀ مفهومی می توان جهان فکری نویسندگان و شاعران را چکیده کامل
        زبان‌شناسی شناختی یکی از شاخه‌های زبان شناسی معاصر است که نشان می دهد انسان چگونه به شناخت هستی دست پیدا کرده و آن شناخت را در زبان منعکس می‌کند. استعاره مفهومی از نظریات مهمّ زبان‌شناسی شناختی است. به واسطه نظریّۀ استعارۀ مفهومی می توان جهان فکری نویسندگان و شاعران را واکاوی کرد. این استعاره کمک می کند تا به ‌واسطه پدیده های ملموس و شناخته ‌شده به درکی از ناشناخته ها برسیم. موضوع شناخت خدا و تعریف او همواره راهی دشوار و به مثابه بر لب تیغ راه رفتن است، امّا تحلیل استعارة مفهومی برای نویسندگان و شاعران این فرصت را فراهم می کند تا بتوانند وارد این حوزة حساس شوند. این پژوهش در چهارچوب مدل لیکاف و جانسون به بررسی استعاره ‌های مفهومی خدا در دیوان عطّار می پردازد تا نشان دهد خدا در نگاه و جهان بینی این شاعر عارف قرن ششم چگونه تعریف می‌‌شود. نتیجة بررسی نشان می‌دهد یک کلان ‌استعاره انسان ‌گونه‌انگاری وجود دارد که در دل آن چندین استعاره خُرد وجود دارد که خدا را در قالب نویسنده، نقّاش، آئینه‌بند، صنعتگر مفهوم‌سازی کرده و گاه نیز خدا را طبق سنّت اسلامی نور پنداشته و یا خورشید فرض کرده‌است. پرونده مقاله