واکاوی ویژگیهای صور خیال و عاطفه در شعرهای میرزادۀ عشقی
محورهای موضوعی : ادبیات فارسیسلیمه ترکی نژاد 1 , مسعود اکبری زاده 2 , مصطفی سالاری 3
1 - دانشجوی دکتری، گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد زاهدان، دانشگاه آزاد اسلامی، زاهدان، ایران.
2 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد زاهدان، دانشگاه آزاد اسلامی، زاهدان، ایران
3 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد زاهدان، دانشگاه آزاد اسلامی، زاهدان، ایران.
کلید واژه: عنصر عاطفه, شعر فارسی عصر مشروطه, عنصر خیال, میرزادۀ عشقی,
چکیده مقاله :
این جستار از طریق توصیف و تحلیل دادههایی که از مطالعات کتابخانهای به دست آمده، به واکاوی عناصر خیال و عاطفه در سرودههای عشقی میپردازد. پیکرۀ متنی از 88 شعر شکل گرفته است. نتایج نشان میدهد که در بحث از صور خیال، کنایه بالاترین بسامد را دارد و این یافته از بعد خودانتقادی ادبی با پیشبینی خود شاعر، به مثابۀ منتقد اوّلیّه منطبق است. در جایگاههای بعدی، به ترتیب استعاره، مجاز و تشبیه قراردارند. وی کنایۀ بعید به کار نبرده و فراوانی کنایههای قاموسی و ایما از انواع متناظر آنها بالاتر است. در موضوع مجاز، بر اساس الگوهای شناختی معلوم میشود که عشقی شاعری بهگزین و گزیدهگو است و به خواننده و جلب توجّه وی اهمّیّت میدهد. بسامد مجاز در هزلیّات بالاتر از میانیگن کلّ اشعار است و علاقۀ صفت و موصوف بیشترین فراوانی را دارد. تشبیهات اغلب از نوع صریح، مفصّل، مرسل و طرفین تشبیه غالباً حسّی است و استعارهها بیشتر از نوع مصرّحۀ مجرّده است و همگی اینها نشان از بارز بودن صفت سادگی دارد. از منظر عاطفی در شعر او منِ شخصی غلبه دارد و من اجتماعی در جایگاه بعد از آن قرار میگیرد و این بر خلاف باور عمومی دربارۀ جایگاه عاطفه در شعر مشروطه است. واکاوی آثار عشقی از بابت هیجانات روانشناختی نشان میدهد که غم و حسرت همراه با یاس و دلسوزی مهمترین هیجانهای حاکم بر این شعرهاست که معرّف غلبۀ هیجان منفی و بازدارنده بر نوع مثبت و پیشبرنده است.
This article explores the elements of imagination and emotion in Eshghi poems by describing and analyzing the data obtained from library studies. The textual body is composed of 88 poems. The results show that in the discussion of imaginary forms, metonymy has the highest frequency and this finding is consistent with the poet's own prediction as the primary critic in terms of literary self-criticism. In the next positions are tropes, metaphors and similes, respectively. He did not use far metonymy, and the frequency of lexical and easy metonymies is higher than their corresponding difficult types. About tropes, based on cognitive patterns, it becomes clear that Eshghi has a precise selecting look, and he cares about the reader and attracting his attention. The frequency of tropes in the lampoons is higher than its average in of all the poems. He prefers vehicles based on "adjective and description" in his tropes. The similes are often easy to understand by due to Eshghi’s nice choices in this regard. The metaphors are also from easy to understanding types, and all of these indicate the obviousness of the simplicity in his poetry. From an emotional point of view, in his poetry, "personal self" prevails and "social self" is placed after it, and this is contrary to the general belief about the place of emotion in constitutional poetry. An analysis of Eshghi’s poetry based on psychological emotions shows that sadness along with despair and compassion are the most important emotions that dominate these poems, which define
_||_