مقایسۀ اثربخشی آموزش تنظیم شناختی هیجان و کفایت اجتماعی برخودتنظیمی هیجانی فراگیران پسر
محورهای موضوعی : فصلنامه مهارت های روانشناسی تربیتیکریم عباسی اول 1 , منصور بیرامی 2 , امیر پناه علی 3 , تورج هاشمی نصرت آباد 4
1 - دانشجوی دکتری، گروه روانشناسی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
2 - استاد، گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
3 - دانشیار گروه روانشناسی، واحد تبریز،دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
4 - استاد گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
کلید واژه: تنظیم شناختی هیجان, خودتنظیمی هیجانی, کفایت اجتماعی,
چکیده مقاله :
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامهِ آموزش تنظیم شناختی هیجان وکفایت اجتماعی برخودتنظیمی هیجانی فراگیران انجام شد. طرح این پژوهش پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل نابرابر و روش پژوهش نیمه آزمایشی بود که در آن از پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی استفاده شد. جامعه آماری، دانش آموزان پایه یازدهم در سال تحصیلی1399- 1398 شهرستان مرند بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای 60 نفر در سه گروه آزمایشی 1 و گروه آزمایشی 2 و گروه کنترل جهت شرکت در پژوهش انتخاب و جایگزین گردیدند. به گروه آزمایشی اول تنظیم شناختی هیجان در 18جلسه (2 بار در هفته و هر جلسه 45 دقیقه) آموزش داده شد؛ به گروه آزمایشی دوم کفایت اجتماعی در 8جلسه(2 بار در هفته و هر جلسه 45 دقیقه) آموزش داده شد و گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکردند. پرسشنامه خود تنظیمی هیجانی گراتز و رومِر(2004) ابزار پژوهش بود. داده ها توسط نرم افزار SPSS 24 تحلیل شد. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه ها در افزایش خودتنظیمی هیجانی(05/0>p) وجود دارد. این یافته ها نشان داد که دو روش آموزش کفایت اجتماعی و تنظیم شناختی هیجان در بهبود عدم پذیرش پاسخ های هیجانی؛ دشواری در انجام رفتار هدفمند، دشواری در کنترل تکانه و عدم وضوح هیجانی اثر متفاوت دارند و این تفاوت به نفع آموزش تنظیم شناختی هیجان(35/32=F ، 05/0>p) است؛ اما این دو روش در بهبود فقدان آگاهی هیجانی و دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی اثر یکسان دارند. بر اساس این یافته ها نتیجه گرفته شد که آموزش برنامه تنظیم شناختی هیجان و برنامه کفایت اجتماعی باعث افزایش خودتنظیمی هیجانی در دانش آموزان می شود.
The present study was conducted with the aim of determining the effectiveness of the cognitive regulation of emotion and social competence training program on the emotional regulation of learners. The design of this research was pre-test-post-test with an unequal control group and the research method was semi-experimental in which the "emotional self-regulation" questionnaire was used before and after the training. The statistical population of the research was students in the 11th grade in the academic year of 1398-99 in Marand city, who were selected to participate in the research using a multi-stage cluster random sampling method of 60 people in three experimental groups 1, 2 and control and were replaced. The first experimental group was taught "cognitive emotion regulation" in 18 sessions (2 times a week and each session is 45 minutes); The second experimental group was taught "social competence" in 8 sessions (2 times a week and each session was 45 minutes) and the control group did not receive any training. The emotional self-regulation questionnaire of Gratz and Roemer (2004) was the tool of this research. Data were analyzed by SPSS-24 software. The results of multivariate and univariate covariance analysis showed that there is a significant difference between the groups in increasing emotional self-regulation (p<0.05). These findings showed the two methods of teaching social adequacy and cognitive regulation of emotion in improving non-acceptance of emotional responses; Difficulty in performing purposeful behavior, difficulty in impulse control, and lack of emotional clarity have different effects, and this difference is in favor of cognitive emotion regulation training (F=32.35, p<0.05). Is; But these two methods have the same effect in improving the lack of emotional awareness and limited access to emotional regulation strategies. Based on these findings, it was concluded that the training of "Cognitive Emotion Regulation Program" and "Social Adequacy Program" increases emotional self-regulation in students.
_||_