هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب ریاضی بر اساس حالت فراشناختی در دانش آموزان دختر بود. در این پژوهش توصیفی همبستگی، 100 نفر از دانش آموزان دختر مقطع پنجم و ششم ابتدایی شهر آمل در سال تحصیلی 93-1392 به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و پرسشنامه های حالت فراش چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب ریاضی بر اساس حالت فراشناختی در دانش آموزان دختر بود. در این پژوهش توصیفی همبستگی، 100 نفر از دانش آموزان دختر مقطع پنجم و ششم ابتدایی شهر آمل در سال تحصیلی 93-1392 به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و پرسشنامه های حالت فراشناختی عابدی و اونیل (1996) و اضطراب ریاضی بای (2011) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 21 و آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون به شیوه ورود استفاده شد. میانگین سن شرکت کنندگان 11.65±1.55سال بود. نتایج نشان داد که ارتباط منفی و معناداری بین حالت فراشناختی و مولفه های آن؛ آگاهی، راهبردهای شناختی، خودبازبینی و برنامه ریزی با اضطراب ریاضی در دانش آموزان دختر وجود دارد (0.01>P؛ 0.05>P)، همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که نمره کلی حالت فراشناختی (R2=0.17) و مولفه های راهبردهای شناختی و خودبازبینی (R2=0.24) قادر به پیش بینی منفی و معنادار اضطراب ریاضی در دانش آموزان دختر هستند. از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که حالت فراشناختی و مولفه های راهبردهای شناختی و خودبازبینی نقش مهمی در پیش بینی اضطراب ریاضی در دانش آموزان دختر دارند.
پرونده مقاله
هدف : هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل بر رضایت جنسی و تصویر بدنی مردان تحت درمان با متادون بود. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری ،کلیه مردان مراجعه کننده به یکی از مراکز درمان چکیده کامل
هدف : هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل بر رضایت جنسی و تصویر بدنی مردان تحت درمان با متادون بود. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری ،کلیه مردان مراجعه کننده به یکی از مراکز درمان سوء مصرف مواد تحت درمان با متادون بود. نمونه شامل 40 بیمار بود که به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 بیمار) و کنترل (20 بیمار) قرار گرفتند. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای با روش تحلیل رفتار متقابل آموزش دیدند و گروه کنترل، آموزشی دریافت نکرد. هر دو گروه پرسشنامه رضایت جنسی لارسون (1998) و روابط چند بعدی خود- بدن کش (1990) را در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند.داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند و تک متغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد، آموزش تحلیل رفتار متقابل منجر به تفاوت معنادار رضایت جنسی و تصویر بدنی در بین گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون و پیگیری شد(01/0>P).نتیجه گیری : پیشنهاد می شود، درمانگران برای بهبود رضایت جنسی و تصویر بدنی بیماران مرد تحت درمان با متادون از آموزش تحلیل رفتار متقابل استفاده کنند.
پرونده مقاله
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر تمایزیافتگی زوجین متقاضی طلاق انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سه ماه چکیده کامل
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر تمایزیافتگی زوجین متقاضی طلاق انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سه ماهه پاییز سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 30 زوج متقاضی طلاق با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در گروههای آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 زوج). گروه آزمایش درمان فراتشخیصی یکپارچه (بارلو و همکاران، 2011) را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 90 دقیقهای دریافت نمودند. پس از شروع مداخله 2 زوج در گروه آزمایش و 2 زوج در گروه گواه از ادامه حضور در پژوهش انصراف دادند. پرسشنامههای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تعارض زناشویی (براتی و ثنایی، 1375) و پرسشنامه تمایزیافتگی (دریک، 2011) بود. دادههای حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچه بر تمایزیافتگی زوجین متقاضی طلاق تأثیر معنادار داشته (p نتیجهگیری: یافتههای پژوهش حاضر بیانگر آن بودند که درمان فراتشخیصی یکپارچه با بهرهگیری از فنونی همانند بازشناسی هیجانها و ردیابی تجارب هیجانی، یادگیری مشاهده تجارب هیجانی و استفاده از تکنیکهای ذهنآگاهی، میتواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت افزایش تمایزیافتگی زوجین متقاضی طلاق مورد استفاده قرار گیرد.
پرونده مقاله
هدف:پژوهش حاضر با هدف پیش بینی خودگردانی تحصیلی دانش آموزان بر اساس خودپنداره(مثبت و منفی) و سبک زندگی خانواده انجام شده است. روش: روش پژهش توصیفی و از نوع همبستگی می باشد جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم در مدارس دولتی ناحیه 2 شهر ارومیه می باشد چکیده کامل
هدف:پژوهش حاضر با هدف پیش بینی خودگردانی تحصیلی دانش آموزان بر اساس خودپنداره(مثبت و منفی) و سبک زندگی خانواده انجام شده است. روش: روش پژهش توصیفی و از نوع همبستگی می باشد جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم در مدارس دولتی ناحیه 2 شهر ارومیه می باشد که در مجموع 7315 نفر بوده و از این تعداد 364 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقهای و براساس جدول مورگان به عنوان نمونه انتخاب گردیدند.. ابزار جمع آوری داده شامل سه پرسشنامه استاندارد خودکارآمدی تحصیلی، خوپنداره دانش آموزان و سبک زندگی خانواده بود. روایی هر سه پرسشنامه به تأیید متخصصان رسیده و پایایی آن ها به ترتیب 89/0، 87/0 و 91/0 گزارش شد که بیانگر پایایی خوب برای هر سه پرسشنامه می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده از آزمون های آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید. یافته ها : نتایج حاصل از تحلیل داده ها بیانگر این بود که خودپنداره مثبت به طور مثبت و معنی داری قابلیت پیش بینی خودگردانی تحصیلی را دارد ولی رابطه خودپنداره منفی با خودگردانی تحصیلی دانش آموزان منفی و معنی دار است. در ادامه نتایج بیانگر این بود که متغیر سبک زندگی خانواده قابلیت پیش بینی خودگردانی تحصیلی را دارد. نتایج تحلیل رگرسیون بیانگر این بود که همه مولفه های سبک زندگی(بجز مولفه سخت گیری) می توانند به طور مثبت و معنی داری خودگردانی تحصیلی دانش آموزان را پیش بینی نمایند.نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصله می توان بیان نمود خودپنداره منفی و مولفه های مثبت سبک زندگی خانواده قابلیت پیش بینی خودگردانی تحصیلی را دارند.
پرونده مقاله
هدف:پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود مهارت های اجتماعی دانش آموزان پسر دارای اختلال سلوک انجام شد. روش: این پژوهش جزء مطالعات نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر مقاطع اول تا سوم دوره چکیده کامل
هدف:پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود مهارت های اجتماعی دانش آموزان پسر دارای اختلال سلوک انجام شد. روش: این پژوهش جزء مطالعات نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر مقاطع اول تا سوم دوره متوسطه اول شهر تبریز در سال تحصیلی 98-1397 بود. از این جامعه، نمونه ای به حجم 40 نفر با استفاده از پرسشنامه علایم مرضی کودک (CSI-4) و مصاحبه تشخیصی و بالینی از طریق روش های نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و مبتنی بر هدف انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری در پیش آزمون و پس آزمون شامل پرسشنامه مهارت های اجتماعی ماتسون (MESSY) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در برنامه SPSS نسخه 25 انجام شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی منجر به تفاوت معنیدار بین گروهها در مهارت های اجتماعی به میزان 73 درصد و در مولفه های مهارت اجتماعی مناسب به میزان 58 درصد، جسارت نامناسب 18 درصد و تکانشی عمل کردن 43 درصد شده است. اما تاثیر معنی داری بر مولفه های اطمینان زیاد به خود و حسادت/گوشه گیری در بین گروه ها نداشت (05/0p >). نتیجه گیری: می توان مطرح کرد مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی موجب افزایش مهارت های اجتماعی (مهارت های اجتماعی مناسب، جسارت نامناسب و تکانشی عمل کردن) در دانش آموزان دارای اختلال سلوک می شود.
پرونده مقاله
هدف:سندرم روده تحریکپذیر سندرمی جدی است که فرایندهای روان شناختی، ارتباطی، اجتماعی و هیجانی افراد را با آسیب مواجه می سازد. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف مقایسه اضطراب درد، تحمل پریشانی و ذهنآگاهی در افراد مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر و افراد عادی انجام گرفت. روش: چکیده کامل
هدف:سندرم روده تحریکپذیر سندرمی جدی است که فرایندهای روان شناختی، ارتباطی، اجتماعی و هیجانی افراد را با آسیب مواجه می سازد. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف مقایسه اضطراب درد، تحمل پریشانی و ذهنآگاهی در افراد مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر و افراد عادی انجام گرفت. روش: روش این پژوهش، علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش مردان و زنان مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر مراجعه کننده به متخصص های گوارش و افراد عادی در شهر اصفهان در سال 1397 میباشند. حجم نمونه شامل 150 فرد مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر و 150 فرد عادی شهر اصفهان بود که به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس اضطراب درد (مککراکن و دبنگرا، 1992)، مقیاس تحمل پریشانی هیجانی (سیمونز و گاهر، 2005) و پرسشنامه مهارتهای ذهنآگاهی (بایر و همکاران، 2004) بود. پس از جمعآوری پرسشنامهها و استخراج دادههای خام، تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از این پژوهش توسط نرم افزار (SPSS) ویرایش 23 با استفاده تحلیل واریانس چندمتغیری صورت گرفت. یافتهها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که بین اضطراب درد، تحمل پریشانی و ذهنآگاهی در افراد مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر و افراد عادی شهر اصفهان تفاوت معنادار وجود دارد(p نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش حاضر، افراد مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر به دلیل درگیری درمانی و روان شناختی با بیماری خود، دارای اضطراب درد بالا و تحمل پریشانی و ذهنآگاهی پایینی هستند که لازم است برای بهبود این مولفه ها، از درمانهای مرتبط با این مولفهها نظیر درمانهای موج سوم روان شناسی (درمان ذهنآگاهی و روان درمانی مثبت نگر) استفاده شود.
پرونده مقاله
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش ناگویی هیجانی و ناامیدی زوجین متقاضی طلاق بود. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون ـ پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعۀآماری پژوهش، شامل زوجین متقاضی طلاق بود که در سال 1398 ب چکیده کامل
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش ناگویی هیجانی و ناامیدی زوجین متقاضی طلاق بود. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون ـ پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعۀآماری پژوهش، شامل زوجین متقاضی طلاق بود که در سال 1398 با تمایل شخصی، ارجاعی از مرکز مداخله در خانواده دادگستری و اورژانس اجتماعی، جهت مشاوره به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی شهر مرند ارجاع داده شدند که از بین این افراد تعداد 24 زوج و در مجموع 48 نفرکه نمرات بالاتر از نقطه برش را در مقیاس ناامیدی بک و ناگویی هیجانی تورنتو کسب کرده بودند به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند.(هرگروه 12زوج) ابزار پژوهش پرسشنامه ناامیدی بک و مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو بود. داده ها با استفاده از طرح آمیخته تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد به طور معناداری باعث کاهش ناامیدی و ناگویی هیجانی زوجین متقاضی طلاق شد (P≤0/01). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گیری نمود که درمان پذیرش و تعهد می تواند با آموزش مفاهیمی همچون شناسایی ارزش ها، ذهن آگاهی و عمل متعهدانه به عنوان یک درمان موثر برای بهبود ناامیدی و ناگویی هیجانی زوجین متقاضی طلاق قلمداد شود.
پرونده مقاله