مؤلفههای فکری فخرالدین ابراهیم عراقی در غزلیات وی
محورهای موضوعی : عرفان اسلامیمحمد یوسف نیری 1 , مژگان اسکندری 2
1 - استاد دانشگاه شیراز
2 - دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی
کلید واژه: غزلیات, عراقی, شعر, مولفههای فکری,
چکیده مقاله :
شیخ فخرالدین عراقی یکی از شاعران عارف و خوش ذوق قرن هفتم هجری است. او با روی آوردن به عرفان به ویژه اعتقاد وحدت وجودی محیالدین بن عربی که از طریق زکریای مولتانی به او رسیده و از سوی دیگر توجه ویژه به اندیشههای احمد غزالی و مغانههای سنایی و با پشت پا زدن به ظواهر اجتماعی و اعتقادی عامه، غزلیاتی پرشور و زیبا با شیوهای متفاوت از شاعران دیگر سرود. مفاهیم عرفانی بنمایة اصلی سخن او را تشکیل میدهد موضوعاتی همچون وحدت وجود، جمالپرستی، قلندریات، ملامتی، عشق درد آمیخته، زهدگریزی و معشوق مذکری محورهای اصلی مکتبآفرین او هستند او در زمرة آخرین کسانی است که دستی چیره در غزل داشته. در غزلیات او افزایش بسامد اصطلاحات تصوف دیده میشود اما این بدین معنی یعنی برابر دانستن کلام او با سخنان نظم گونه وابستگان مکتب تعلیمی و مدرسی تصوف نیست در این مقاله، این مولفهها به عنوان شناسنامة شعری عراقی مورد بررسی قرار گرفتهاند.
Sheikh Fakhruddin Ibrahim Iraqi is one of the mystic poets of 7th century AH. By inclining toward mysticism, especially MohiuddinArabi’ pantheism, which was given to him through ZakariaMultani, and one the other hand, paying attention to the thoughts of Ahmad Ghazali and Sanaee’smoghane, as well as disregarding social superficialities and public beliefs, he composed ambitious and beautiful sonnets quite different from other poets. The research shows that some of these thoughts as unity in the sonnets have at least attendance and in Lumaat and al-Targi`at and tarkībāt with more intensity has been mentioned. However, love or essence that Iraqi by it and its Paraphernalia (paramour and minion) express relationship between absolute essence with creatures in dimension of feeling and emotion and not in form has been mentioned in Lumaat make the structure and the main framework of the sonnets of Iraqi In the end it should be mentioned that based on the intent of Calandarian and Kharabatian that roguish and love, poverty and mortality and existence and Naught has been mixed, Iraqi is a sort of kharabati and Calandar. In addition, this intention and secttion are extracted from his sonnets