مقایسه اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی و معنادرمانی بر بهزیستی روانشناختی و استرس والدگری مادران کودکان کمتوان ذهنی
محورهای موضوعی : زن و خانوادهمعصومه سرهنگی 1 , سید داود حسینی نسب 2 , امیر پناه علی 3
1 - دانشجوی دکتری، گروه روانشناسی ، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی ، تبریز، ایران.
2 - استاد، گروه روانشناسی ، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی ، تبریز، ایران ( نویسنده مسئول)d.hosseininasab@iaut.ac.ir
3 - دانشیار، گروه روانشناسی ، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی ، تبریز، ایران.
کلید واژه: بهزیستی روانشناختی, مهارتهای زندگی, معنادرمانی, کمتوان ذهنی, استرس والدگری,
چکیده مقاله :
بحران تولد کودک کم توانذهنی، بر سلامت روان اعضای خانواده خصوصا مادر اثرگذار میباشد. هدف پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های زندگی و معنادرمانی بر بهزیستی روانشناختی و استرس والدگری مادران کودکان کم توانذهنی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، کلیه مادرانِ دانشآموزانِ کمتوانذهنی مدارس استثنایی شهر ارومیه در سالتحصیلی1400-1399 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس60 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش(40 نفر) و یک گروه کنترل(20 نفر) گمارده شدند. پرسشنامه ریف برای سنجش بهزیستی روانشناختی، پرسشنامه ماتسون برای سنجش مهارتهای ارتباطی و پرسشنامه آبیدین برای سنجش استرس والدگری مادران استفاده شد. گروه آزمایش اول مهارت های زندگی و گروه آزمایش دوم معنادرمانی را از طریق پکیج آموزشی 10جلسهای دریافت کردند و گروه کنترل هیچگونه مداخله آموزشی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون کواریانس تکمتغیره و کواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش مهارت های زندگی در افزایش بهزیستی روانشناختی و پنج خرده مقیاس آن و همچنین کاهش استرس والدگری و خرده مقیاس های آن اثربخش بود(05/0> p). آموزش معنادرمانی در افزایش بهزیستی روانشناختی و چهار خرده مقیاس آن و کاهش استرس والدگری و خرده مقیاس های آن اثربخش بوده است(05/0> p). در مقایسه اثربخشی دو درمان مهارت های زندگی و معنادرمانی؛ در بهزیستی روانشناختی؛ خرده مقیاس زندگی هدفمند و در استرس والدگری؛ خرده مقیاس ویژگیهای فرزند مشکل آفرین و استرس والدگری در حالت کلی اثربخشی بالاتری نسبت به معنادرمانی در پی داشت.
Birth of a mentally retarded child as a crisis can affect the mental health of family members, especially mothers. Aim of the research was to compare the effectiveness of life-skills training and meaning-therapy on psychological well-being and parenting stress of mothers of mentally retarded children. The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population was all the mothers of mentally retarded students in exceptional schools of Urmia(2020-2021), using available sampling method, 60 people were selected as a sample, and assigned to two experimental groups(40 people) and a control group(20 people). Ryff questionnaire(to measure psychological well-being), Matson questionnaire(to communication skills) and Abidin questionnaire(to mothers' parenting stress) were used. The first group received life-skills and the second group received meaning-therapy through a 10-session training package, and the control group didn’t receive any educational intervention. The data were analyzed using one-way and multivariate covariance tests. Results: life-skills training was effective in increasing psychological well-being and its five subscales, and reducing parenting stress and its subscales(p<0.05), meaning-therapy training has been effective in increasing psychological well-being and its four sub-scales, and reducing parenting stress and its sub-scales(p>0.05). In comparing the effectiveness of life -skills and meaning-therapy in psychological well-being; sub-scale of purposeful life and under parenting stress; the sub-scale of problematic child characteristics and stress-parenting had a higher effectiveness than meaning-therapy.
ابراهیمی، علی. (1391). بررسی اثربخشی گروهی مهارت های زندگی بر تعارضات والد-کودک نوجوانان. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات.
اصحابی، الهام. (1395). اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی به شیوه گروهی بر ارتقاء سلامت روان مادران دارای فرزند کم توان ذهنی. چهارمین همایش ملی مشاوره و سلامت روان، قوچان، 13-1.
امانی، احمد.، احمدی، سرور و حمیدی، امید. (1397). اثربخشی معنادرمانی به شیوه گروهی، بر عزت نفس و بهزیستی روانشناختی دانشجویان دختر دارای نشانگان ضربه عشق. پژوهشنامه روانشناسی مثبت، 4 (3)، 86-71.
ایزدیار، علی.، محمدپور، هادی و پناهی شهری، محمود. (1393). مقایسه اختلالات رفتاری مادران کودکان عقب مانده آموزشپذیر ذهنی با مادران کودکان عادی در شهرستان گناباد. زن و مطالعات خانواده، سال ششم، شماره بیست و یکم، 54-27.
ایوبی، پرستو. (1396). بررسی میزان تاثیرپذیری سطح سازگاری فرزندان و استرس والدگری از یک دوره آموزشی مبتنی بر مهارت های زندگی. سومین کنگره بین المللی جامع روانشناسی ایران، 20-1.
حسنی، اکرم.، علیزاده، حمید.، غباری بناب، باقر.، پزشک، شهلا و کاظمی، فرنگیس. (1399). تدوین برنامه آموزش گروهی ارتقاء معنویت و بررسی پیامدهای روانشناختی آن برای مادران کودکان با ناتوانی هوشی. مجله علمی روانشناختی، دوره نوزدهم، شماره 88، صص: 473-463.
خنجری، ابراهیم. (1395). مقایسه کیفیت زندگی و سبکهای دلبستگی مادران کودکان مبتلا به اوتیسم عادی. پایاننامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی عمومی. دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرود.
خوشاب، الهام.، جهانبین، ایران.، قدکپور، ثریا و کشاورزی، ساره. (1395). مدیریت استرس والدگری از طریق آموزش مهارتهای زندگی: مداخله حمایتی برای مادران دارای کودکان کمبینا. فصلنامه بینالمللی پرستاری و مامایی جامعهمحور، 4(3): 273-265.
داودی، فاطمه.، سیدمحمدی، سیدحمیدرضا، منجزی علی صالح، مهناز و نواسری، هیام. (1393). بررسی اثربخشی معنادرمانی به شیوه گروهی بر شادکامی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی شهر اهواز. اولین کنفرانس ملی توسعه پایدار در علوم تربیتی و روانشناسی، مطالعات اجتماعی و فرهنگی، تهران، 9-1.
شاکری، فاطمه.، اینانلو، مهرنوش و حقانی، حمید. (1399). تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر استرس والدی زنان رابط سلامت دارای کودک زیر 7 سال. نشریه پرستاری ایران، دوره 33، شماره 128، 98-86.
طارمیان، فرهاد. (1388). مهارتهای زندگی تعاریف و مبانی نظری. تهران: انتشارات تربیت
فرامرزی، سالار و باولی، فاطمه. (1395). بررسی اثربخشی معنادرمانی گروهی جهت ارتقاء بهزیستی روانشناختی مادران دارای فرزندان دارای کم توانی ذهنی. فصلنامه بینالمللی ناتواناییهای رشدی، 63(1)، 51-45.
فرانکل، ویکتور.(1390). انسان در جستجوی معنا. ترجمه: گنجی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
فراهینی، ندا. (1397). تدوین برنامه معنا درمانی برپایه ی ارزشهای اسلامی – ایرانی وارزیابی اثربخشی آن بر نشاط معنوی و رضامندی زوجیت دروالدین کودکان استثنایی. رساله دکتری دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران.
فولادچنگ، محبوبه و مرحمتی، زهرا. (1396). اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی از منظر اسلام و روانشناسی بر بهزیستی روانشناختی. فصلنامه علمی – پژوهشی مسائل کاربردی تعلیم و تربیت اسلامی، 2 (2)، 112-91.
مغربی سینکی، حامد.، حسن زاده، سعید.، ارجمندنیا، علی اکبر و خادمی، مژگان. (1395). اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی به مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی بر ارتقای تعامل والد-کودک. روانشناسی تحولی، 13 (49)، 69-57.
مفرد، کبری.، اصفهانیخالقی، آتنا و طیبی، افشین. (1396). اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر استرس والدگری. سومین همایش بین المللی افق های نوین در علوم تربیتی، روانشناسی و آسیب های اجتماعی، تهران، صص: 10-1.
Abidin, R. R. (1983). Parenting Stress Index: Manual, Administration Booklet, and Research Update. Charlottesville, VA: Pediatric Psychology Press.
Dardas, L.A, Ahmad, M.M. (2014). Psychometric properties of the parenting stress index with parents of children with autistic disorder. Journal of intellectual disability research, 58(6), 560-571.
Park, N. (2004). The role of subjective well-being in positive youth development. The Annals of the American Academy of political and Social Science, 591, 25-39. 27.
Poster, E. C. (2009). A shot at the brass ring. Journal of Child and Adolescent Psychiatric Nursing, 13(1), 5-6.
Ryff, C.D. (1989)." Happiness is ever thing or is it? Explorations on the meaning of psychological wellbeing -Journal of Personality and Social Psychology" ,Vol. 57, pp. 1069- 1081.
Schulenberg, S. E. Schentzer ,L.W. Winters , M. R & Hutzell , R. R.(2010). Meaning – centered Couples Therapy; Logoterapy and lntimate Relationship. Journal of Contemporary psychotherapy, 40(2),95 – 102.
Tsermentseli, S. & Kouklari, E-Ch. (2021). Impact of Child Factors on Parenting Stress of Mothers of Children with Autism Spectrum Disorder and Intellectual Disability: A UK School-Based Study. Early Child Development and Care, 191(10), 1555-1566.
Wong P. T. P. (2010).meaning therapy. An integrative and positive existenial psycho – therapy . journal of Contemporary psychotherapy, 40(2) 85 – 93.
Yildiz, G. & Cavkaytar, A. (2020). Effectiveness of the Parent Training Program for Supporting the Preparation of Individuals with Intellectual Disability for Adulthood on Mothers' Quality of Life Perceptions. Education and Training in Autism and Developmental Disabilities, 55(2), 201-214.
_||_
Amani, A., Ahmadi, S., & Hamidi, O. (2018). The Effect of Group Logo therapy on Self- Esteem and Psychological Well-Being of Female Students with Love Trauma Syndrome. Positive Psychology Research, 4(3), 71-86. (In Persian)
Frankel, Victor. (2016). Man in search of meaning. Translation: Ganji, Tehran: Tehran University Press.
Fouladchang M, Marhemati Z. The Effects of Life Skills Instruction (through Integration of Islamic Perspectives into Psychology) on Psychological Well-Being. qaiie 2017; 2 (2) :91-112. (In Persian)
Gallitto E, & Leth-Steensen C. (2015). Autistic traits and adult attachment styles. Personality and Individual Differences, 79, 63-67.
Hasani A, alizadeh H, ghobaribonab B, Pezeshk S, Kazemi F. (2020). Developing a group intervention program to promote the spirituality (GIPS) for mothers of intellectually disabled children and assessing its effectiveness on marital satisfaction. Journal of Psychological Sciences. 19(88); 463-473. (In Persian)
Khooshab, E., Jahanbin, I., Ghadakpour, S., Keshavarzi, S. (2016). Managing Parenting Stress through Life Skills Training: A Supportive Intervention for Mothers with Visually Impaired Children. International Journal of Community Based Nursing & Midwifery, 4(3), 265-273. (In Persian)
Maercker, A., Cloitre, M., Bachem, R., Schlumpf, Y. R., Khoury, B., Hitchcock, C., & Bohus, M. (2022). Complex post-traumatic stress disorder. The Lancet, 400(10345), 60-72.
Neuner-Jehle, S., Gruninger, U. & Schmid, M. (2016). Efficacy of a Communication Skill Training Fostering Health Promotion in Primary Care: A Mixed Method Analysis. J Community Med Health, 6, 2161-0711.
Maghrebi Sinaki, H., Hassanzadeh, S., Arjmandnia, A., & Khademi, M. (2016). The Effect of Teaching Communication Skills to Mothers of Children with Attention Deficit/ Hyperactivity Disorder on Enhancement of Parent-Child Interaction. , 13(49), 57-69. (In Persian)
Movallali G, Tayebi ramin Z, Rezaee madani M. (2016). Effectiveness of Group Logo therapy on Increasing the Quality of the Mothers' Life of Hearing Impaired Children. refahj; 16 (61) :221-242. (In Persian)
Shakeri, F., Inanloo, M., & Haghani, H. (2021). The Effect of Life Skills Training on Parental Stress of Women Health Volunteers with Children Aged Less than Seven Years. Iran Journal of Nursing, 33(128), 84-99. (In Persian)
Schulenberg, S. E. Schentzer ,L.W. Winters , M. R & Hutzell , R. R.(2010). Meaning – centered Couples Therapy; Logoterapy and lntimate Relationship. Journal of Contemporary psychotherapy, 40(2),95 – 102.
Shojaee, A., & Eskandarpour, B. (2016). A study of the effectiveness of Frankel’s logotherapy training on psychological well-being and happiness of students. Journal of School Psychology, 5(2), 71-91. (In Persian)
Park, N. (2004). The role of subjective well-being in positive youth development. The Annals of the American Academy of political and Social Science, 591, 25-39. 27.
Tamanai far, MR and Ghiasi E. (2017). Comparison of psychological well-being of mothers with intellectually disabled children and mothers with normal children. New developments in psychology, educational sciences and education, first year. (1): 18-25. (In Persian)
Taramian, Farhad. (2009). Life skills, definitions and theoretical foundations. Tehran: Tarbiat Publications. (In Persian)
Tavakolizadeh, J., Mohammadi, Z., & Safarzade, S. (2017). Effect of stress inoculation training on coping styles and psychological well-being status of mothers with mental retard children. Journal of Research and Health, 7(5), 1055-1064. (In Persian)
Tsermentseli, S. & Kouklari, E-Ch. (2021). Impact of Child Factors on Parenting Stress of Mothers of Children with Autism Spectrum Disorder and Intellectual Disability: A UK School-Based Study. Early Child Development and Care, 191(10), 1555-1566.
Taheri A, Marashi S A, Hamid N, Beshlideh K. (2022). The Effectiveness of Compassion-Focused Therapy on Psychological Well-Being and Meaning in Life of Mothers of Children With Intellectual and Developmental Disorders. IJPCP. 28 (1) :20-33.(In Persian)
Weinberg M, Gueta N, Weinberg J, Mays A, Akawi A, Sharkia R & Mahajnah M.(2021).The relationship between parental stress and mastrery,forgiveness,and social support among parents of children with autism. Research in Autism Spectrum Disorders. 81: 116-123.
Wong P. T. P. (2010).meaning therapy. An integrative and positive existenial psycho – therapy . journal of Contemporary psychotherapy, 40(2) 85 – 93.
Yildiz, G. & Cavkaytar, A. (2020). Effectiveness of the Parent Training Program for Supporting the Preparation of Individuals with Intellectual Disability for Adulthood on Mothers' Quality of Life Perceptions. Education and Training in Autism and Developmental Disabilities, 55(2), 201-214.
مقایسه اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی و معنادرمانی بر بهزیستی روانشناختی و استرس والدگری مادران کودکان کمتوان ذهنی
چکیده
بحران تولد کودک کمتوانذهنی، بر سلامت روان اعضای خانواده خصوصا مادر اثرگذار ميباشد. هدف پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی و معنادرمانی بر بهزیستی روانشناختی و استرس والدگری مادران کودکان کمتوانذهنی بود. روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، کلیه مادرانِ دانشآموزانِ کمتوانذهنی مدارس استثنایی شهر ارومیه در سالتحصیلی1400-1399 بودند که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس60 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش(40 نفر) و یک گروه کنترل(20 نفر) گمارده شدند. پرسشنامه ریف براي سنجش بهزیستی روانشناختی، پرسشنامه ماتسون براي سنجش مهارتهای ارتباطی و پرسشنامه آبیدین براي سنجش استرس والدگری مادران استفاده شد. گروه آزمایش اول مهارتهای زندگی و گروه آزمایش دوم معنادرمانی را از طریق پکیج آموزشی 10جلسهاي دریافت کردند و گروه کنترل هیچگونه مداخله آموزشی دریافت نکرد. دادهها با استفاده از آزمون کواریانس تکمتغیره و کواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش مهارتهای زندگی در افزایش بهزیستی روانشناختی و پنج خردهمقیاس آن و همچنین کاهش استرس والدگری و خردهمقیاسهای آن اثربخش بود(05/0> p). آموزش معنادرمانی در افزایش بهزیستی روانشناختی و چهار خردهمقیاس آن و کاهش استرس والدگری و خردهمقیاسهای آن اثربخش بوده است(05/0> p). در مقایسه اثربخشی دو درمان مهارتهای زندگی و معنادرمانی؛ در بهزیستی روانشناختی؛ خردهمقیاس زندگی هدفمند و در استرسوالدگری؛ خردهمقیاس ویژگیهای فرزندمشکلآفرین و استرسوالدگری در حالت کلی اثربخشی بالاتری نسبت به معنادرمانی در پی داشت. توصیه میشود که درمانگران و متخصصان سلامت از آموزش مهارتهای زندگی و معنادرمانی در افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش استرس والدگری مادران کودکان کمتوان ذهنی استفاده نمایند.
واژگان کلیدی
بهزیستی روانشناختی، استرس والدگری، مهارتهای زندگی، معنادرمانی، کمتوان ذهنی
مقدمه
تولد هر کودک میتواند انتظار یک حادثه دلپذیر و بر عکس یک تجربه هیجانی استرسزا برای والدین باشد. والدین در انتظار یک کودک سالم میباشند. اما وقتی با یک ناتوانی متولد میشود، رویاها و خیالپردازیها ممکن است دردناک باشد. تولد یک کودک کمتوان ذهنی1 به عنوان یک بحران، میتواند به شکل عمیق بر ارتباطات و کنشهای خانواده اثر بگذارد به بیان دیگر حضور یک کودک دچار عقبماندگی ذهنی (اختلال ذهنی ـ رشدی) میتواند موجب تغییر در سلامت روانی و پویایی نظام خانواده شود ومادران کودکان دچار مشکلات اختلال ذهنی - رشدی به علت داشتن نقش سنتی مراقبت، مسئولیتهای بیشتری در قبال فرزند کمتوان خود به عهده میگیرند و درنتیجه با مشکلات روانی بیشتری مواجه میشوند (1) به عبارتی انطباق خانواده تحت تاثیر کودک کمتوان ذهنی قرار میگیرد، داشتن کودک کمتوان ذهنی بر بهداشت روانی خانواده اثر گذاشته و علاوه برنگرانی و مشکلات روانی، تقسیم نقشها و فرآیندهای ارتباطی صریح و آگاهی از مسائل سایر اعضای خانواده را با مشکل روبرو میسازد (2). در حقیقت وجود کودک کمتوان ذهنی باعث ایجاد استرس روحی روانی در خانواده و به ویژه مادر به دلیل مسئولیت مراقبت و سرپرستی شده و والدین کودکان مبتلا به ناتوانیهای رشدی، استرس زیادی را متحمل میشوند (3). در عصر حاضر مشکلات ناشی از بیماریها و معلولیتها از جمله عقب ماندگی ذهنی از حادترین مسائل جوامع بشری است، تولد کودک کم توان ذهنی میتواند به همراه خود مشکلات جدید و مضاعفی را برای والدین این کودکان به دنبال داشته باشد. در چنین خانوادههایی درخواستهای جدیدی برای والدین به واسطه نیاز به بستری شدن، مراقبتهای پزشکی و نیازهای مراقبتی کودک شان ایجاد شده و این عوامل به نوبه خود میتوانند فرآیند سازگاری در چنین خانوادههایی را تحت تاثیر قرار دهند. این قبیل تاثیرات کودکان کمتوان ذهنی برروی واحدهای خانوادگی، میتواند دارای پیامدهای مهمی باشد. از اینرو میتوان گفت مادران کودکان کمتوان ذهنی با تنیدگیهای فراوانی روبرو هستند، یکی از این تنیدگیها استرس والدگری مادران2 است. کودکان کمتوان ذهنی به واسطه نیازهای مراقبتی، آموزشی و توانبخشی در خواستهای جدیدی برای والدین دارد و این عوامل به نوبه خود فرایند سازگاری و بهزیستی روانشناختی3 خصوصا مادران را تحت تاثیر قرار می دهد و مادران به علت داشتن نقش سنتی "مراقب"، مسئولیتهای بیشتری در قبال فرزند کم توان خود به عهده میگیرند که در نتیجه با مشکلات روانی بیشتری مواجه میشوند.فرض به این است که مشکلات مربوط به مراقبت از فرزند مشکلدار، والدین، به ویژه مادر را در معرض خطر ابتلا به مشکلات مربوط به سلامت روان قرار میدهد (4).
بهزیستی روانشناختی سازهای است که در درک ارزیابی افراد از زندگیشان منعکس میگردد، این ارزیابی میتواند شناختی (رضایت از زندگی) و عاطفی (شادی و افسردگی) باشد (5). در حقیقیت مادرانی که از بهزیستی روانشناختی خوبی برخوردار باشند، میتوانند تعامل مثبتی با فرزندان خود برقرار کنند.
برای ارتقاي سلامت روان مادران کودکان کمتوان رویکردهای مختلفی وجود دارد، یكي از روشهاي مؤثر و كارآمد در ميان رويكردهاي آموزشي براي بهبود روابط مادر و كودك، روش آموزش مهارتهاي زندگي4 است. مهارتهای زندگی عبارتند از مجموعهای از تواناییها که زمینه سازگاری و رفتار مثبت و مفید را فراهم میآورند. این تواناییها، فرد را قادر میسازند مسئولیتهای نقش اجتماعی خود را بپذیرد و بدون لطمه زدن به خود و دیگران، با خواستها، انتظارات و مشکلات روزانه به ویژه در روابط بین فردی، به شکل مؤثر روبرو شود (6) به عبارت بهتر مجموعه تواناییهایی که با تمرین مداوم، پرورش مییابند و شخص را برای روبرو شدن با مسائل روزانه زندگی، افزایش تواناییهای روانی، اجتماعی و بهداشتی، آماده میکنند (7).
همچنین یکی دیگر از رویکردهاي درمانی که اخیراً مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته؛ رويكرد معنادرماني5 است. معنادرماني از جمله روشهايي است كه از دير باز سهم بسزايي در كاهش رنج انسان داشته است. معنادرماني رويكردي فلسفي دربارهي مردم و هستي آنهاست و به مضامين و موضوعات مهم زندگي مانند مرگ و زندگي، آزادي و مسئوليت پذيري در قبال خود و ديگران، معنايابي و كنار آمدن با بيمعنايي و همانند آنها ميپردازد. معنا درمانی یک شاخه مجزا در مکتب روان درمانی وجودی مثبت است که توسط فرانکل پایهگذاری شده است (8). این رویکرد که مبتنی بر روان شناسی مثبتگراست و بر ارزشهای زندگی علیرغم وجود رنجها و محدودیتها تاکید دارد، معنا را به عنوان عامل اصلی درمان به کار میبرد (9). هدف معنا درمانی فرانکل، توانا ساختن بیماران برای کشف معنای منحصر به فرد خودشان است. این رویکرد درمانی، نظریه قدرتمندی است که تصمیمات سازگارانه و موثر را تشویق کرده و از افرادی حمایت میکند که انتخابهای خود را در ارتباط با ارزشهایشان آزموده و بر ارزشهای رفتاری تمرکز مینمایند (10).
در تبیین تفاوتهای تئوریک این دو روش مداخله می توان گفت معنادرمانی به عنوان رویکردی فلسفی با مردم و مشکلات انسانيت و وجود، عمدتاً با درون مایههای زندگی سرو کار دارد تا با فنون. این درون مایهها عبارتند از مرگ و زندگی، آزادی، مسئوليتپذیری در قبال خود و دیگران، یافتن معنا در زندگی و کنار آمدن با احساس پوچی، آگاه شدن از خود و نگریستن به فراسوی مشکلات موجود و وقایع روزمره و همچنين برقراری روابط صادقانه و صميمی با دیگران. اگر چه در این درمان از برخی فنون هم استفاده میشود ولی بيشتر بر معضلات و درون مایهها تاکيد میشود تا بر روشها(11). در معنادرمانی درمانجو ترغیب میشود مسئولیت نحوهای را که اکنون تصمیم گرفته در دنیای خود باشد را بپذیرد، دست به اقدام بزند و تصمیم بگیرد چگونه به صورت متفاوتی باشد، در این رویکرد اعتقاد بر این است که چنانچه زندگی هدفمند و معنادار باشد هر رویدادی هر چند توانفرسا نمیتواند انسان را مأیوس کند. در مقابل مهارتهای زندگی یک رویکرد مبتنی بر تغییر رفتار یا شکلدهی رفتار است که برقراری توازن میان سه حوزهی دانش، نگرش و مهارتها را مدنظر قرار میدهد
با توجه به مطالب بیان شده این پژوهش به دنبال پاسخ دهی به این سوال است که اثربخشی دو برنامه آموزشی معنادرمانی و مهارتهای زندگی بر روی بهزیستی روانشناختی و استرس والدگری به چه میزان است؟
روش
روش پژوهش بر پایه ی طرح های نیمه آزمایشی می باشد که در آن از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه مادرانِ دانشآموزانِ کم توان ذهنی در سال تحصیلی 1400-1399 مدارس استثنایی شهر ارومیه تشکیل دادند.
جهت تعیین نمونه مورد مطالعه؛ با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس؛60 نفر دانش آموزِ کم توان ذهنی دوره ابتدایی مدارس شهر ارومیه انتخاب شدند که مادرانِ آنها به صورت تصادفی در سه گروه مجزای 20 نفره (گروه آزمایش مهارت های زندگی، گروه آزمایش معنادرمانی و گروه کنترل) با رعایت ملاکهای ورود به پژوهش و با جایگزینی تصادفی قرار گرفتند.
ملاک های ورود به مطالعه: حضور هر دو والد در خانه، داشتن سلامت روانپزشکی مادران، داشتن سواد حداقل برای مادران، شرکت نداشتن در جلسات مداخلات روانشناختی در طی شش ماه اخیر و رضایت آگاهانه مادران برای شرکت در پژوهش بود. ملاک های خروج از مطالعه شامل غیبت بیش از دو جلسه، شرکت همزمان در برنامه های مداخلاتی دیگر و عدم تمایل به ادامه همکاری در تحقیق.
قبل از انجام تحقیق؛ از والدینِ دانش آموزان مورد مطالعه، رضایت نامه کتبی اخذ شد. مادرانِ شرکت کننده پرسشنامههای بهزیستی روانشناختی و استرس والدگری را تکمیل نمودند. سپس به صورت تصادفی ساده به سه گروه 20 نفره طبقهبندی شدند. آزمودنیهای گروههای آزمایش تحت مداخله قرار گرفتند. به گونه ای که گروه آزمایش اول مورد آموزش مهارتهای زندگی در 10 جلسه 60 دقیقهای دریافت نمودند؛ گروه آزمایش دوم مورد آموزش معنادرمانی در 10 جلسه 60 دقیقه جلسه قرارگرفتند؛ در حالیکه آزمودنیهای گروه کنترل هیچگونه مداخله آموزشی دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات مداخله؛ هر سه گروه مجدا همان پرسشنامههای بهزیستی روانشناختی و استرس والدگری را تکمیل نمودند. به منظور رعایت اصول اخلاقی؛ به گروه کنترل بعد از اتمام تحقیق، جلسات آموزشی برگزار شد.
ابزارهای اندازهگیری در این پژوهش شامل:
- پرسشنامه بهزیستی روانشناختی
جهت سنجش میزان بهزیستی روانشناختی مادران کودکان کمتوان ذهنی از فرم کوتاه مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف6 (1989) در دانشگاه ویسکانسین استفاده گردید. فرم اصلی پرسشنامه 120 سوال بود. ولی در بررسی های بعدی، فرم های کوتاه تر84 سوالی، 54 سوالی و 18 سوالی نیز پیشنهاد گردید. پرسشنامه حاضر در این پژوهش شامل 84 گویه میباشد که در مقیاس 6 گزینهای طیف لیکرت از کاملاً مخالفم برابر 1، مخالفم برابر 2، تاحدودی مخالفم برابر 3، تاحدودی موافقم برابر 4، موافقم برابر 5 و کاملاً موافقم برابر 6 دارای شش مولفه شامل: مولفه های پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، خودمختاری، تسلط برمحیط، زندگی هدفمند و رشدفردی میباشد. مجموع نمرات این 6 عامل به عنوان نمره کلی بهزیستی روان شناختی محاسبه می شود. نمره بالاتر نشان دهنده بهزیستی روان شناختی بهتر است. گویههای مربوط به هر یک از زیرمقیاسها در جدول (3-1) نشان داده شده است. برخی از گویه به علت بار منفی دوباره نامگذاری و به صورت معکوس نمرهگذاری شدند که عبارتند از: -31-29-27-24-22-20-17-15-13-11-9-7-4-2 84-83-82-75-66-65-63-62-61-60-58-56-54-45-44-43-42-41-37-35-34-32
ریف (1989) در پژوهشی برای بررسی پایایی مقیاس اصلی، از آلفای کرونباخ بهره گرفت. آلفای کرونباخ به دست آمده برای پذیرش خود (92/0)، ارتباط مستقیم با دیگران (90/0)، هدفمندی درزندگی (9/0) و رشد شخصی (87/0) گزارش شده است که بر این اساس برای اهداف پژوهشی و بالینی ابزار مناسبی به شمار می رود.
این مقیاس در ایران توسط سفیدی و فرزاد (1388) در پژوهشی با عنوان رواسازی آزمون بهزیستی روان شناختی ریف در دانشجویان دانشگاه قزوین هنجاریابی گردیده است و آلفای کرونباخ به دست آمده برابر 73/0 گزارش شده است.
- پرسشنامه استرس والدگری:
در پژوهش حاضر برای سنجش میزان تنیدگی مادران کودکان کمتوان ذهنی، نسخه کوتاه پرسشنامه تنیدگی والدین آبیدین (1983) مورد استفاده قرار گرفته است. این پرسشنامه در پاسخ به نیاز متخصصان بالینی برای تهیه یک مقیاس معتبر به منظوراندازه گیری استرس در روابط والد- فرزند که در یک زمان محدود قابل اجراباشد ،مستقیما از فرم بلند این مقیاس که توسط آبیدین در سال 1983 تهیه شده بود، گرفته شد. مقیاس مذکور براساس این نظریه تهیه شده بودکه استرس کلی که والدین می کنند، تابعی است از خصیصه های رفتاری کودک، ویژگیهای شخصیتی والدین و فشارهای روانی محیط خانواده که مستقیما به نقش والدگری مربوط است. فرم کوتاه مقیاس استرس والدین 36 سوالی است که شامل سوالاتی است با همان عبارت هایی که مستقیما در فرم اصلی بلند 101 سوال وجود دارد (کاوه، 1388). این پرسشنامه شامل 36 گویه در قالب سه خرده مقیاس آشفتگی والدین، تعامل ناکارآمد والد-کودک و ویژگیهای فرزند مشکلآفرین میباشد. گویههای این پرسشنامه در قالب مقیاس لیکرت از کاملاً مخالفم برابر 1، مخالفم برابر 2، بینظرم برابر 3، موافقم برابر 4 و کاملاً موافقم برابر 5 میباشند. جمع نمرات به عنوان نمره کلی در نظر گرفته میشود.
ضریب آلفای این پرسشنامه توسط آبیدین (1983) برای کل مقیاس 93/0 و برای آشفتگی والدینی 83/0، تعامل ناکارآمد والد-کودک 86/0 و برای ویژگیهای فرزند مشکل آفرین 80/0 و همچنین اعتبار کل این مقیاس در ایران بر اساس آلفا 90/0 گزارش شده است (فدایی، دهقانی، طهماسیان و فرهادی، 1389). در پژوهش رحیمی پردنجانی، غباری بناب، افروز و فرامرزی (1396) نیز اعتبار کل بر اساس آلفای کرانباخ 87/0 محاسبه گردید.
- پروتکل آموزش مهارتهای زندگی
جهت آموزش جلسات مداخله به افراد گروه آزمایش اول؛ از بسته آموزشی سیدآبادی (به نقل از ابراهیمی،1391) و مهارتهای زندگی که توسط محمدخانی و نوری (1383) از طریق دفتر برنامه ریزی فرهنگی و مشاوره وزارت آموزش و پرورش به چاپ رسیده است، استفاده شد. این بسته آموزشی در 10 جلسه آموزشی 60 دقیقهای تدوین شده است. این برنامه شامل مهارتهای خودآگاهی، همدلی، برقراری ارتباط موثر، مدیریت خشم، روابط بین فردی موثر، رفتار جراتمندانه، مهارت حلمسئله، مهارت مقابله با استرس، مهارت تصمیمگیری و مهارت تفکرخلاق است. محتوای جلسات مندرج در جدول 1 به نمونههای گروه آزمایش اول، توسط محقق که سابقه چنین تحقیقاتی را دارد؛ انجام پذیرفت. جهت روایی و پایایی پروتکل از نظر چند تن از متخصصان در آموزش مهارتهای زندگی بهره گرفته شد و تعداد و محتوای جلسات مورد تایید ایشان قرار گرفت.
جدول 1. محتوای بسته آموزشی مهارتهای زندگی به گروه آزمایش اول
جلسه اول: آشنایی گروه با مشاور و یکدیگر و تعیین اهداف و قوانین گروه |
جلسه دوم: شناخت خود و شناخت ویژگیهای خود در پذیرفتن خویشتن (خودآگاهی) |
جلسه سوم: مرور تکلیف جلسه قبل و دادن بازخورد و آشنایی با مهارت همدلی |
جلسه چهارم: مرور تکلیف جلسه قبل و دادن بازخورد، شناخت در مورد پدیده ارتباط مؤثر |
جلسه پنجم: آشنایی با مهارت کنترل و مدیریت خشم |
جلسه ششم: مهارت حل مسأله |
جلسه هفتم: مهارت مدیریت و مقابله با استرس |
جلسه هشتم: مهارت تصمیمگیری |
جلسه نهم: مهارت تفکر انتقادی |
جلسه دهم: مهارت مدیریت هیجان و مرور تکلیف جلسه قبل و دادن بازخورد |
- پروتکل آموزش معنادرمانی
جهت آموزش جلسات مداخله به افراد گروه آزمایش دوم؛ از پروتکل معنادرمانی فراهینی(1397) جهت افزایش رضایت زناشویی در والدین کودکان استثنایی استفاده شد. مبنای این برنامه اصول و مفاهیم و برنامه معنادرمانی بنیانگذار معنادرمانی، ویکتور امیل فرانکل است. اما به دلایل حائز اهمیتی از جمله مفاهیم فلسفی و اعتقادی معنای زندگی، فرهنگ غالب در جامعه، غنی بودن فرهنگ ایرانی– اسلامی در زمینه معنا و عدم وجود برنامه معنا درمانی بارویکرد اسلامی – ایرانی؛ جهت افزایش رضایت زناشویی والدین کودکان استثنایی، این برنامه بر مبنای ارزشهای اسلامی– ایرانی تدوین شده است. مولفه های این برنامه از طریق مصاحبه ی پدیدار شناسانه و بررسی تجربه زیست والدین کودکان استثنایی و مقایسه آن با نتیجه مطالعات و مصاحبه با متخصصین به دست آمده است و برای سنجش روایی محتوایی این برنامه، نظر 7 نفر از بزرگان و متخصصین روانشناسی و همچنین والدین کودکان استثنایی دریافت شده است. در اجرای این برنامه از فنون معنا درمانی شامل تغییرنگرش، فن فراخوانی، گفتگوی سقراطی و بازتابزدایی استفاده میشود، این برنامه شامل چهار مولفه اصلی است که در 10 جلسه 60 دقیقه ای اجرا می شود. محتوای جلسات در جدول 2 به نمونه های گروه آزمایش دوم توسط محقق که سابقه چنین تحقیقاتی را دارد؛ انجام پذیرفت.
جدول 2. محتوای پروتکل آموزش معنادرمانی به گروه آزمایش دوم
جلسه اول: آشنایی گروه با مشاور و یکدیگر و تعیین اهداف و قوانین گروه |
جلسه دوم: آگاهی در خصوص باورها در پذیرفتن خویشتن و شناخت ویژگیهای خویشتن، توجه به آزادی معنوی به عنوان یکی از ابعاد هستی انسان |
جلسه سوم: مرور تکلیف جلسه قبل و دادن بازخورد، آگاهی از مسئولیت پذیری و نقش آن در به دست آوردن موفقیت. |
جلسه چهارم: مرور تکلیف جلسه قبل و دادن بازخورد، شناخت عوامل ایجاد کننده اضطراب و راهکارهای مقابله ، خودآگاهی و شناخت اضطراب وجودی |
جلسه پنجم: مرور تکلیف جلسه قبل و دادن بازخورد، بیان لزوم حفظ هویت و هدفمندی و یافتن معنای عشق |
جلسه ششم: مرور تکلیف جلسه قبل و دادن بازخورد، بررسی معنای رنج |
جلسه هفتم: مرور تکلیف جلسه قبل و دادن بازخورد، شناخت ارزشهای خلاق |
جلسه هشتم: مرور کلیه جلسات و دادن بازخورد، بررسی ارزشهای تجربی |
جلسه نهم: مرور تکلیف جلسه قبل و دادن بازخورد و بررسی ارزشهای نگرشی |
جلسه دهم: خلاصه و جمعبندی جلسات و اجرای پس آزمون |
از آمار استنباطی جهت آزمون فرضیهها و پس از تایید پیش فرضهای مورد نیاز از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره (ANCOVA) و تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده گردید.
یافته های پژوهش
به منظور انتخاب آزمون آماري مناسب جهت تجزيه و تحليل دادههاي گردآوري شده لازم بود تا نوع توزيع متغیرها به لحاظ نرمال بودن پراكندگي آن ارزيابي شود كه در اين مورد از آزمون کولموگروف- اسمیرنف استفاده شد و مشاهده شد كه سطح معنيداري آزمون فوق در مورد تمامی متغیرها در بین مادران کودکان سه گروه در پیش آزمون و پس آزمون، نرمال میباشد(05/0 p>). در نتیجه آزمونهاي پارامتري استفاده شده برای متغیرهای مورد نظر در این تحقیق مناسب ميباشند.
بر اساس نتایج به دست آمده نمره میانگین و انحراف استاندارد بهزیستی روانشناختی و مؤلفههای آن در بین مادران کودکان مورد مطالعه در مرحله پیشآزمون و پسآزمون در سه گروه آموزش مهارتهای زندگی و معنادرمانی و گروه تفاوت معنی داری داشته است (05/0 P<) و گروههای که مهارتهای زندگی و معنادرمانی را آموزش دیدهاند، در مرحله پسآزمون در بهزیستی روانشناختی و ابعاد آن افزایش معنیداری نسبت به مرحله پیشآزمون داشتهاند. اما در گروه کنترل تغییر محسوسی در مرحله پسآزمون نسبت به مرحله پیشآزمون مشاهده نشد.
همچنین بر اساس نتایج بدست آمده نمره میانگین و انحراف استاندارد استرس والدگری و مؤلفههای آن در بین مادران کودکان مورد مطالعه در مرحله پیشآزمون و پسآزمون در سه گروه آموزش مهارتهای زندگی و معنادرمانی و گروه کنترل نشان داده شده است و گروههای که مهارتهای زندگی و معنادرمانی را آموزش دیدهاند، در مرحله پسآزمون در استرس والدگری و ابعاد آن کاهش معنیداری نسبت به مرحله پیشآزمون داشتهاند. اما در گروه کنترل تغییر محسوسی در مرحله پسآزمون نسبت به مرحله پیشآزمون مشاهده نشد.
برای بررسی این فرضیه که آموزش مهارتهای زندگی بر بهزیستی روانشناختی مادران کودکان کمتوان ذهنی تأثیر دارد، تحلیل واریانس چند متغیری اجرا شد. مطابق جدول 3 هنگامی که نتایج متغیرهای وابسته به صورت جداگانه در نظر گرفته شد، مشاهده گردید که تفاوت معنی داری بین مؤلفه پذیرش خود (09/0 = F، 008/0< P ، 003/0 = مجذور اتا) در دو گروه مادران کودکان وجود نداشت. اما، تفاوت معنی داری بین مؤلفه روابط مثبت با دیگران (38/13 = F، 008/0> P ، 29/0 = مجذور اتا)، مؤلفه خودمختاری (35/18 = F، 008/0> P ، 36/0 = مجذور اتا)، مؤلفه تسلط بر محیط (37/8 = F، 008/0> P ، 20/0 = مجذور اتا)، مؤلفه زندگی هدفمند (88/9 = F، 008/0> P ، 23/0 = مجذور اتا) و مؤلفه رشد فردی (29/10 = F، 008/0> P ، 24/0 = مجذور اتا) مادران کودکان در دو گروه وجود دارد.
جدول 3. نتايج تحليل واریانس چند متغیره براي مقايسه مؤلفههای بهزیستی روانشناختی در مادران کودکان دو گروه (آموزش مهارتهای زندگی و کنترل)
مقياس | مجموع مجذورات | درجه آزادي | ميانگين مجذورات | F | P | مجذور اتا |
پذیرش خود | 83/2 | 1 | 83/2 | 09/0 | 75/0 | 003/0 |
روابط مثبت با دیگران | 98/312 | 1 | 98/312 | 38/13 | 001/0 | 29/0 |
خودمختاری | 82/601 | 1 | 82/601 | 35/18 | 000/0 | 36/0 |
تسلط بر محیط | 91/420 | 1 | 91/420 | 37/8 | 007/0 | 20/0 |
زندگی هدفمند | 86/428 | 1 | 86/428 | 88/9 | 004/0 | 23/0 |
رشد فردی | 82/327 | 1 | 82/327 | 29/10 | 003/0 | 24/0 |
برای بررسی این فرضیه که آموزش مهارتهای زندگی بر استرس والدگری مادران کودکان کمتوان ذهنی تأثیر دارد از تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. مطابق جدول 4 هنگامی که نتایج متغیرهای وابسته به صورت جداگانه در نظر گرفته شد، مشاهده گردید که تفاوت معنی داری بین مؤلفه آشفتگی والدین (03/115 = F، 016/0> P ، 76/0 = مجذور اتا)، مؤلفه تعامل ناکارآمد والد-کودک (08/197 = F، 016/0> P ، 84/0 = مجذور اتا) و مؤلفه ویژگیهای فرزند مشکلآفرین (19/195 = F، 016/0> P ، 84/0 = مجذور اتا) در دو گروه وجود دارد.
جدول 4. نتايج تحليل واریانس چند متغیره براي مقايسه مولفههای استرس والدگری مادران کودکان دو گروه (آموزش مهارتهای زندگی و کنترل)
مقياس | مجموع مجذورات | درجه آزادي | ميانگين مجذورات | F | P | مجذور اتا |
آشفتگی والدین | 46/2676 | 1 | 46/2676 | 03/115 | 000/0 | 76/0 |
تعامل ناکارآمد والد-کودک | 18/2618 | 1 | 18/2618 | 08/197 | 000/0 | 84/0 |
ویژگیهای فرزند مشکلآفرین | 54/2850 | 1 | 54/2850 | 19/195 | 000/0 | 84/0 |
فرضیه تاثیرگذاری آموزش معنادرمانی بر بهزیستی روانشناختی مادران کودکان کمتوان ذهنی نیز با تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
مطابق با اطلاعات جدول 5 از نظر آماری تفاوت معنی داری بین مادران کودکان دو گروه در مؤلفههای بهزیستی روانشناختی وجود داشت (94/6 = F، 05/0 > P ، 39/0 = لامبدای ویلکز، 60/0 = مجذور اتا) در واقع در حالت کلی بهزیستی روانشناختی مادران کودکان دو گروه تفاوت معنی داری با یکدیگر دارند. طبق اطلاعات جدول (4-23) نمره بهزیستی روانشناختی مادران کودکان گروه معنادرمانی با میانگین 99/343 نسبت به گروه کنترل با میانگین 71/313 به طور معنی داری افزایش یافته است. بنابراین، مداخله معنادرمانی در افزایش نمره بهزیستی روانشناختی مادران کودکان به میزان 60% تأثیر داشته است.
جدول 5. آزمون چند متغیری تفاوت میانگین های نمره بهزیستی روانشناختی مادران کودکان دو گروه (آموزش معنادرمانی و کنترل)
| مقدار | واريانس | P | مجذور اتا |
لامبدای ویلکز | 39/0 | 94/6 | 000/0 | 60/0 |
همچنین مطابق جدول 6 هنگامی که نتایج متغیرهای وابسته به صورت جداگانه در نظر گرفته شد، مشاهده گردید که تفاوت معنی داری بین مؤلفه پذیرش خود (18/0 = F، 008/0< P ، 006/0 = مجذور اتا) و مؤلفه زندگی هدفمند (07/2= F، 008/0< P ، 06/0 = مجذور اتا) در مادران دو گروه وجود ندارد. اما، بین مؤلفه روابط مثبت با دیگران (02/25 = F، 008/0> P ، 43/0 = مجذور اتا)، مؤلفه خودمختاری (99/25 = F، 008/0> P ، 44/0 = مجذور اتا)، مؤلفه تسلط بر محیط (93/14= F ،
008/0 >P ، 31/0 = مجذور اتا) و مؤلفه رشد فردی (73/11 = F، 008/0> P ، 26/0 = مجذور اتا) در مادران دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد.
در نهایت برای بررسی این نظریه که بین اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی و آموزش معنادرمانی بر بهزیستی روانشناختی مادران کودکان کمتوان ذهنی تفاوت وجود دارد، تحلیل واریانس چند متغیری اجرا شد و مشخص گردید که طبق جدول 13 هنگامی که نتایج متغیرهای وابسته به صورت جداگانه در نظر گرفته شد، مشاهده گردید که تفاوت معنی داری بین مؤلفه پذیرش خود (09/0 = F، 008/0< P ، 004/0 = مجذور اتا) در مادران سه گروه وجود ندارد. اما بین مؤلفه روابط مثبت با دیگران (33/12 = F، 008/0> P، 32/0 = مجذور اتا)، مؤلفه خودمختاری (56/13 = F، 008/0> P ، 34/0 = مجذور اتا)، مؤلفه تسلط بر محیط (42/8 = F، 008/0> P ، 24/0 = مجذور اتا)، مؤلفه زندگی هدفمند (21/6 = F، 008/0> P ، 19/0 = مجذور اتا) و مؤلفه رشد فردی (29/7 = F، 008/0> P ، 22/0 = مجذور اتا) در سه گروه تفاوت وجود دارد.
جدول 6. نتايج تحليل واریانس چند متغیره براي مقايسه مولفههای بهزیستی روانشناختی مادران کودکان سه گروه (آموزش مهارتهای زندگی، آموزش معنادرمانی و کنترل)
مقياس | مجموع مجذورات | درجه آزادي | ميانگين مجذورات | F | P | مجذور اتا |
پذیرش خود | 58/4 | 2 | 29/2 | 09/0 | 906/0 | 004/0 |
روابط مثبت با دیگران | 14/446 | 2 | 07/223 | 33/12 | 000/0 | 32/0 |
خودمختاری | 39/699 | 2 | 69/349 | 56/13 | 000/0 | 34/0 |
تسلط بر محیط | 31/580 | 2 | 15/290 | 42/8 | 001/0 | 24/0 |
زندگی هدفمند | 52/406 | 2 | 26/203 | 21/6 | 004/0 | 19/0 |
رشد فردی | 09/406 | 2 | 04/203 | 29/7 | 002/0 | 22/0 |
بحث و نتیجه گیری
نتایج حاصل از آزمون کواریانس چندمتغیری نشان داد نمره بهزیستی روانشناختی مادران کودکان کم توان ذهنیِ گروه آموزش مهارتهای زندگی نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافته است. نتایج این فرضیه همسو با نتایج پژوهشهای فولاد چنگ و مرحمتی (12) و توکلی زاده (13) میباشد. فولاد چنگ و مرحمتی دریافتند؛ آموزش مهارتهای زندگی (از منظر اسلام و روانشناسی) موجب بهبود وضعیت بهزیستی روانشناختی در دانشجویان دختر گردید. مطالعه توکلی زاده نیز تاثیر آموزش را در ارتقاء سلامت روان مادران دارای فرزند کم توان ذهنی نشان داد که تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین نتایج حاصل از آزمون کواریانس چندمتغیری نشان داد نمره استرس والدگری مادران کودکان کم توان ذهنیِ گروه آموزش مهارتهای زندگی با میانگین 19/66 نسبت به گروه کنترل با میانگین 3/116 به طور معنی داری کاهش یافته است. بنابراین آموزش مهارتهای زندگی در کاهش نمره استرس والدگری مادران کودکان به میزان 89% تأثیر داشته است. همچنین تفاوت معنی داری بین مؤلفه آشفتگی والدین، مؤلفه تعامل ناکارآمد والد-کودک و مؤلفه ویژگیهای فرزند مشکلآفرین در دو گروه وجود دارد. نتایج این فرضیه همسو با نتایج پژوهشهای شاکری و همکاران (14)، مغربی سینکی و همکارانش (15)، سرمنتسلی و کوکلاری7 (16)؛ ییلدیز و چاوکایتر8 (17)؛ خوشاب و همکاران (18) میباشد.
شاکری و همکاران (14) نشان دادند که آموزش مهارت های زندگی به والدین بر استرس والدگری (تنیدگی فرزندان و تنیدگی والدین) اثر معنیداری دارد. آنها نشان دادند که آموزش مهارتهای زندگی به طور معنیداری استرس والدگری را کاهش میدهد. در تبیین این یافته میتوان چنین گفت که مادرانِ دارای کودکِ کمتوانِ ذهنی چون دارای کودکِ دارای اختلال میباشند و نسبت به کودکان عادی توانایی ذهنی پایینتری دارند؛ همچنین احساس خجالت و شرمی که در وجود خود دارند ؛ موجب انزوای خود و فرزندشان از دیگران شده و ارتباطات اشان با دیگران به حداقل رسیده است. بنابراین جهت حل این مشکل، ابتدا مادر باید توجیه گردد که این مشکل فرزندش گناه وی نیست و باید تعاملات و روابط ارتباطی خود با دیگران را اصلاح نموده و با وضعیت کودکِ خویش مدارا نموده و با بیاهمیت نشان دادن مشکل خویش؛ مدیریت مقابله هیجان و خشم را در خود تقویت نموده و با ایجاد تعامل و همدلی موجب گسترس ارتباط خود و فرزندش با دیگران گردد. آموزش مهارتهای زندگی این کمک را به مادر نموده تا بتواند با مقابله با این وضعیت فرزندش و از طریق توانایی حل مساله و تصمیمگیریهای صحیح در خصوص این مساله با برقراری ارتباط با دیگران در توانِ تطبیق خود به این روند کمک کند
نتایج حاصل از آزمون کواریانس چندمتغیری نشان داد نمره بهزیستی روانشناختی مادران کودکان کم توان ذهنیِ گروه آموزش معنادرمانی با میانگین 99/343 نسبت به گروه کنترل با میانگین 71/313 به طور معنی داری افزایش یافته است. بنابراین، مداخله معنادرمانی در افزایش نمره بهزیستی روانشناختی مادران کودکان به میزان 60% تأثیر داشته است. همچنین بین مؤلفه روابط مثبت با دیگران ، مؤلفه خودمختاری، مؤلفه تسلط بر محیط و مؤلفه رشد فردی در مادران دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد و معنادرمانی در بهبود روابط مثبت با دیگران، خودمختاری، تسلط بر محیط و رشد فردی اثربخش بوده است. اما در دو مولفه پذیرش خود و زندگی هدفمند اثربخشی معناداری مشاهده نشد. نتایج این تحقیق همسو با نتایج پژوهشهای حسنی و همکاران (19) ، شجاعی و اسکندرپور (20) ، موللی و همکاران (21) و امانی و همکاران (22) میباشد.
همچنین نتایج حاصل از آزمون کواریانس چندمتغیری نشان داد نمره استرس والدگری مادران کودکان کم توان ذهنیِ گروه آموزش معنادرمانی با میانگین 11/81 نسبت به گروه کنترل با میانگین 43/116 به طور معنی داری کاهش یافته است. بنابراین، آموزش معنادرمانی در کاهش نمره استرس والدگری مادران کودکان به میزان 45% تأثیر داشته است.
در تبیین این مطالب می توان گفت یکی از اصول اساسی معنادرمانی این است که توجه انسانها را به این مساله سوق میدهد که انگیزه و هدف زندگی خود را به جای اجتناب از درد و کسب لذت، کشف معنا قرار دهند. معنادار بودن، به اشخاص اجازه میدهد رویدادها را تفسیر کنند و درباره چگونگی گذراندن زندگی و خواستههای انسان در زندگی برای خویش ارزشهایی در نظر بگیرند. در حقیقت یکی از کارکردهای معنایابی آن است که انسان از احساس پوچی و سردرگمی نجات بدهند و به آرامش یافتن انسان کمک کنند و در نتیجه سبب سلامت روان و بهزیستی فرد شوند. در واقع معنادرمانی با آموزش توانایی درک کردن واقعیت زندگی حال و آینده؛ در کنار فهمِ عدمِ وجودِدلیل در خصوص شکلگیری مشکل در زندگی افراد، مادران را به قبول کردنِ وجودِ نقص در فرزند وفق داده و با ایجاد احساس زندگی معنیدار در آنها به سلامت روان و بهزیستی آنها کمک می کند. معنا در زندگی به برداشت مثبت از رویدادهای زندگی منجر میشوند و زمینه بهزیستی روانی افراد را فراهم میکنند. همچنین معنادرمانی به مفاهیمی همچون زندگی در موقعیت جاری و زمان حال و پذیرش خود آنگونه که هست تاکید میکند که اینگونه خودپذیری از یکی از مولفه های بهزیستی روانشناختی هم به شمار میرود.
در تحقیق حاضر نیز معنادرمانی اثربخشی بسیار بالایی را در بهزیستی روانشناختی و چهار مولفه رشدفردی، خودمختاری، روابط مثبت با دیگران و خومختاری نشان داد. اما در خصوص دو مولفه پذیرش خود و زندگی هدفمند، مداخله معنادرمانی اثربخشی لازم را نداشت. علت این امر میتواند ناشی از این باشد که مادرانِ کودکانِ کمتوان ذهنی با توجه به اینکه هنوز سالهای اولیه تحصیل دانشآموزان را میگذرانند و در نحوه آموزش، میزان یادگیری و توان تعامل فرزندشان با معلمان و سایر همکلاسیها ناآشنا هستند؛ لذا در این برهه زمانی دچار نقصان شده و به نوعی زندگی هدفمندی در فکر خود نداشته و در آشفتگی و سردرگمی به سر میبرند. در نتیجه پذیرش خود شامل رضایت از زندگی، اعتماد و اطمینان به خود و رضایت از موفقیت در وجود خود ندارند و به تبعِ آن زندگی خود را هدفمند نمیبینند و بیشتر تمایل دارند بر زمان حال متمرکز شوند، چون فکر کردن به آینده با وجود کودکِ دارای اختلال برای آنها مشکل آفرین است.
با توجه به نتایج تحقیق؛ آموزش مهارتهای زندگی و معنادرمانی در افزایش بهزیستی روانشناختی و همچنین در کاهش استرس والدگری مادرانِ دارای کودکِ کمتوانِ ذهنی اثربخش بودند؛ در نتیجه میتوان چنین تبیین نمود که آموزش این دو نوع مهارت، موجب بهبود بهزیستی روانشناختی و کاهش استرس والدگری میگردد.
ویژگیهای مهارتهای زندگی از قبیل خودآگاهی، روشهای ایجاد همدلی، نحوه برقراری ارتباط با دیگران، کنترل و مدیریت خشم، مدیریت مقابله با استرس و مدیریت هیجان، بهرهگیری از تفکر انتقادی و مهارتیابی در تصمیمگیریهای صحیح تواما میتوانند در بهبود ارتباط با دیگران، کاهش استرس والدگری و نتیجتا بهزیستی روانشناختی مادرانِ دارای کودک کمتوانِ ذهنی تاثیر گذارند. در نتیجه آموزش مهارتهای زندگی به عنوان یک توانایی رفتاری مثبت میتواند در افزایش بهزیستی و همچنین کاهش استرس مادران نقش مهمی ایفا کند.
همچنین در بین مادرانِ دارای کودکِ کمتوانِ ذهنی با توجه به رنجی که از مشاهده زندگی لحظه به لحظهی کودک دارند و تعارضاتی که مشاهده میکنند، معنادرمانی آنها را جهت رویارو شدن با رنجهای اجتنابناپذیر مهیا کرده و با تاکید به نقشهای مهمی که مادر در زندگی اینگونه کودکان میتواند داشته باشد، وی را آگاه نموده و با ایجاد حس مسئولیتپذیری بالا؛ آنها را برای تلاش مداوم جهت تغییر وضعیت موجود کمک نموده و با ترغیب آنها به سمت ارزشهای نگرشی نظیر شفقت و مهربانی، شهامت و شوخ طبعی در کمک به کودکان خود کمک میکند. در نتیجه معنویت درمانی به عنوان یک توانایی روانشناختی مثبت میتواند در افزایش بهزیستی و مهارتهای ارتباطی و همچنین کاهش استرس مادران نقش مهمی ایفا کند.
اما با توجه به اینکه معنادرمانی یکی از روشهای جدیدتر نسبت به مهارتهای زندگی میباشد و بیشتر مادرانِ دانشآموزانِ کم توان ذهنیِ مورد مطالعه ناآشنا با مقولههای روانشناختی نظیر معنادرمانی و نحوه برخورد با مشکلات فرزند دارای اختلال ذهنی خود بودند؛ لذا در برخی از ابعاد بهزیستی روانشناختی و استرس والدگری اثربخشی پایینتری نسبت به مادرانِ گروه مهارتهای زندگی بودند که با تداوم برگزاری جلساتِ معنادرمانی و توجیه این مادران در چگونگیِ مواجهه با مشکل فرزندانشان خارج از فرهنگ بسته و سنتی شهر ارومیه، میتوان اثربخشی آموزشِ معنادرمانی در این ابعاد را به میزان اثربخشی آموزشِ مهارتهای زندگی به آنها شاهد بود.
از محدودیت های این تحقیق می توان به محدود بودن انجام تحقیق به مادرانِ دانشآموزان کمتوانِ ذهنیِ پسر و نیز محدود بودن آن به شهر ارومیه اشاره نمود و باید در مورد دانش آموزان دختر و نیز تعمیم آن به شهرهای دیگر جانب احتیاط را رعایت نمود.
پیشنهاد می شود با توجه به اثربخشی آموزش معنادرمانی در ذهن و روانِ مادران مورد مطالعه؛ به كارگيري وسيعتر رويكرد معنادرماني در مراكز مشاوره به عنوان يك رويكرد درماني مؤثر جهت افزايش سلامت روان و بهزیستی روانشناختی افراد مد نظر قرار گیرد. همچنین با توجه به اثربخشی مهارتهای زندگی و معنادرمانی در کاهش استرس والدگری در مادران کودکان کمتوان ذهنی توصیه میشود که درمانگران و متخصصان سلامت از این دو روش برای افزایش تحمل آشفتگی والدین، کاهش تعامل ناکارآمد والد- کودک و همچنین مقابله با ویژگیهای فرزند مشکلآفرین و کاهش سرگردانی ذهنی و افسردگی استفاده کنند. چرا که با آموزشهای منظم و هدفمند از طریق این دو روش، میتوان شاهد کاهش استرسوالدگری مادرانِ کودکانِ کمتوان ذهنی در کوتاهمدت و بلند مدت بود.
تشکر و قدردانی
از تمامی آزمودنیها و افرادی که به هر نحو در این پژوهش همکاری صمیمانه داشتند، تشکر و قدردانی میشود.
منابع
1- Taheri A, Marashi S A, Hamid N, Beshlideh K. (2022). The Effectiveness of Compassion-Focused Therapy on Psychological Well-Being and Meaning in Life of Mothers of Children With Intellectual and Developmental Disorders. IJPCP. 28 (1) :20-33.(In Persian)
2- Weinberg M, Gueta N, Weinberg J, Mays A, Akawi A, Sharkia R & Mahajnah M.(2021).The relationship between parental stress and mastrery,forgiveness,and social support among parents of children with autism. Research in Autism Spectrum Disorders. 81: 116-123.
3- Gallitto E, & Leth-Steensen C. (2015). Autistic traits and adult attachment styles. Personality and Individual Differences, 79, 63-67.
4- Tamanai far, MR and Ghiasi E. (2017). Comparison of psychological well-being of mothers with intellectually disabled children and mothers with normal children. New developments in psychology, educational sciences and education, first year. (1): 18-25. (In Persian)
5- Park, N. (2004). The role of subjective well-being in positive youth development. The Annals of the American Academy of political and Social Science, 591, 25-39. 27.
6- Taramian, Farhad. (1388). Life skills, definitions and theoretical foundations. Tehran: Tarbiat Publications. (In Persian)
7- Neuner-Jehle, S., Gruninger, U. & Schmid, M. (2016). Efficacy of a Communication Skill Training Fostering Health Promotion in Primary Care: A Mixed Method Analysis. J Community Med Health, 6, 2161-0711.
8- Frankel, Victor. (2016). Man in search of meaning. Translation: Ganji, Tehran: Tehran University Press.
9- Wong P. T. P. (2010).meaning therapy. An integrative and positive existenial psycho – therapy . journal of Contemporary psychotherapy, 40(2) 85 – 93.
10- Schulenberg, S. E. Schentzer ,L.W. Winters , M. R & Hutzell , R. R.(2010). Meaning – centered Couples Therapy; Logoterapy and lntimate Relationship. Journal of Contemporary psychotherapy, 40(2),95 – 102.
11- Maercker, A., Cloitre, M., Bachem, R., Schlumpf, Y. R., Khoury, B., Hitchcock, C., & Bohus, M. (2022). Complex post-traumatic stress disorder. The Lancet, 400(10345), 60-72.
12- Fouladchang M, Marhemati Z. The Effects of Life Skills Instruction (through Integration of Islamic Perspectives into Psychology) on Psychological Well-Being. qaiie 2017; 2 (2) :91-112. (In Persian)
13- Tavakolizadeh, J., Mohammadi, Z., & Safarzade, S. (2017). Effect of stress inoculation training on coping styles and psychological well-being status of mothers with mental retard children. Journal of Research and Health, 7(5), 1055-1064. (In Persian)
14- Shakeri, F., Inanloo, M., & Haghani, H. (2021). The Effect of Life Skills Training on Parental Stress of Women Health Volunteers with Children Aged Less than Seven Years. Iran Journal of Nursing, 33(128), 84-99. (In Persian)
15- Maghrebi Sinaki, H., Hassanzadeh, S., Arjmandnia, A., & Khademi, M. (2016). The Effect of Teaching Communication Skills to Mothers of Children with Attention Deficit/ Hyperactivity Disorder on Enhancement of Parent-Child Interaction. , 13(49), 57-69. (In Persian)
16- Tsermentseli, S. & Kouklari, E-Ch. (2021). Impact of Child Factors on Parenting Stress of Mothers of Children with Autism Spectrum Disorder and Intellectual Disability: A UK School-Based Study. Early Child Development and Care, 191(10), 1555-1566.
17- Yildiz, G. & Cavkaytar, A. (2020). Effectiveness of the Parent Training Program for Supporting the Preparation of Individuals with Intellectual Disability for Adulthood on Mothers' Quality of Life Perceptions. Education and Training in Autism and Developmental Disabilities, 55(2), 201-214.
18- Khooshab, E., Jahanbin, I., Ghadakpour, S., Keshavarzi, S. (2016). Managing Parenting Stress through Life Skills Training: A Supportive Intervention for Mothers with Visually Impaired Children. International Journal of Community Based Nursing & Midwifery, 4(3), 265-273. (In Persian)
19- hasani A, alizadeh H, ghobaribonab B, Pezeshk S, Kazemi F. (2020). Developing a group intervention program to promote the spirituality (GIPS) for mothers of intellectually disabled children and assessing its effectiveness on marital satisfaction. Journal of Psychological Sciences. 19(88); 463-473. (In Persian)
20- Shojaee, A., & Eskandarpour, B. (2016). A study of the effectiveness of Frankel’s logotherapy training on psychological well-being and happiness of students. Journal of School Psychology, 5(2), 71-91. (In Persian)
21- Movallali G, Tayebi ramin Z, Rezaee madani M. (2016). Effectiveness of Group Logo therapy on Increasing the Quality of the Mothers' Life of Hearing Impaired Children. refahj; 16 (61) :221-242. (In Persian)
22- Amani, A., Ahmadi, S., & Hamidi, O. (2018). The Effect of Group Logo therapy on Self- Esteem and Psychological Well-Being of Female Students with Love Trauma Syndrome. Positive Psychology Research, 4(3), 71-86. (In Persian)
The Comparison of the Effectiveness of Life Skills and Logo Therapy Training on Psychological Well-being and Maternal Parenting Stress of Mothers of Children with Intellectual Disability
Abstract
Birth of a mentally retarded child as a crisis can affect the mental health of family members, especially mothers. Aim of the research was to compare the effectiveness of life-skills training and meaning-therapy on psychological well-being and parenting stress of mothers of mentally retarded children. The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population was all the mothers of mentally retarded students in exceptional schools of Urmia(2020-2021), using available sampling method, 60 people were selected as a sample, and assigned to two experimental groups(40 people) and a control group(20 people). Ryff questionnaire(to measure psychological well-being), Matson questionnaire(to communication skills) and Abidin questionnaire(to mothers' parenting stress) were used. The first group received life-skills and the second group received meaning-therapy through a 10-session training package, and the control group didn’t receive any educational intervention. The data were analyzed using one-way and multivariate covariance tests. Results: life-skills training was effective in increasing psychological well-being and its five subscales, and reducing parenting stress and its subscales(p<0.05), meaning-therapy training has been effective in increasing psychological well-being and its four sub-scales, and reducing parenting stress and its sub-scales(p>0.05). In comparing the effectiveness of life -skills and meaning-therapy in psychological well-being; sub-scale of purposeful life and under parenting stress; the sub-scale of problematic child characteristics and stress-parenting had a higher effectiveness than meaning-therapy. Recommendation: therapists and health professionals use life-skills training and logo therapy to increase psychological well-being and reduce parenting stress of mothers of mentally retarded children.
Keywords
Psychological well-being, parenting stress, life skills, meaning therapy, mental retardation
[1] - Children With Intellectual Disability
[2] - Maternal parenting stress
[3] - Subjective well-being
[4] - life skills
[5] -Logo Therapy
[6] . Ryff
[7] . Tsermentseli & Kouklari
[8] . Yildiz & Cavkaytar