شواهد روزافزونی وجود دارد که افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی مشکلاتی در تنظیم هیجانی دارند که ممکن است نقشی کلیدی در رشد و حفظ این اختلال داشته باشد. عدهای معتقدند کنترل واکنشهای هیجانی افراد مبتلا، ممکن است مولفه ضروری در رشد افکار وسواسی باشد. هدف این پژوهش، چکیده کامل
شواهد روزافزونی وجود دارد که افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی مشکلاتی در تنظیم هیجانی دارند که ممکن است نقشی کلیدی در رشد و حفظ این اختلال داشته باشد. عدهای معتقدند کنترل واکنشهای هیجانی افراد مبتلا، ممکن است مولفه ضروری در رشد افکار وسواسی باشد. هدف این پژوهش، تدوین برنامه آموزشی ارتقا کیفیت زندگی و تعیین اثربخشی آن بر تنظیم هیجان افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی بود. برای این منظور، طی یک پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پسآزمون و گروه کنترل30 بیمار مبتلا به اختلال وسواس فکری - عملی به صورت نمونهی در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برنامه آموزشی در طی 11جلسه بر روی گروه آزمایشی اجرا شد. گروهها در ابتدا، انتها و دو ماه بعد از اتمام پژوهش، از نظر تنظیم هیجان مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که برنامه آموزشی موجب بهبود تنظیم هیجان در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی میشود. نتایج آزمون اندازه گیری مکرر نشان داد کهاین تاثیر در دوره پیگیری دو ماهه ماندگار بوده است.این پژوهش از لزوم کنترل واکنشهای هیجانی (برای نمونه راهبردهای ضعیف تنظیم هیجانی) در افراد مبتلا به اختلال وسواس خمایت میکند.
پرونده مقاله
وسواس از اختلال های روان پزشکی ناتوان کننده است که اغلب مشکلات قابل توجهی را در روند معمول زندگی، کارکرد شغلی، فعالیت های اجتماعی و روابط بین فردی ایجاد می کند. هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی گر خودکارآمدی و درآمیختگی افکار در رابطه بین شیوه های فرزندپروری ادراک شده چکیده کامل
وسواس از اختلال های روان پزشکی ناتوان کننده است که اغلب مشکلات قابل توجهی را در روند معمول زندگی، کارکرد شغلی، فعالیت های اجتماعی و روابط بین فردی ایجاد می کند. هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی گر خودکارآمدی و درآمیختگی افکار در رابطه بین شیوه های فرزندپروری ادراک شده با نشانه های وسواس بود. برای این منظور طی یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی از میان دانش آموزان دبیرستان های نوبت دوم تهران،349دانش آموز از 8 مدرسه انتخاب و از نظر نشانه های وسواسی- جبری، خودکارآمدی عمومی، درآمیختگی افکار و ادراک والدینی مورد ارزیابی قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد درهم آمیختگی فکر رابطه بین سبک فرزندپروری مادرو نشانه های وسواس و خودکارآمدی رابطه بین سبک فرزندپروری هر دو والد با نشانه های وسواس را به صورت منفی و معنادار میانجی گری می کند. به نظر می رسد مادرانی که الگوی ارتباط مادر- فرزندی آنها ویژگیهایی از قبیل ارتباط رسمی، برجسته بودن مرزها و فاصلهها و عدم ابراز عواطف، تماس چشمی و در آغوش گرفتن دارند یا به شکل مشروط فرزند خود را میپذیرند، مانع از شکل گیری پذیرش نامشروط در فرزندان خود می شوند و مسوولیت پذیری بیش از حد، درآمیختگی فکر- عمل و وسواس را در فرزندان خود شکل می دهند.
پرونده مقاله