تبیین مؤلفههای برنامه درسی مبتنی بر دیدگاههای تربیتی افلاطون و فارابی
محورهای موضوعی : پژوهش در برنامه ریزی درسیمرضیه اسلامیان 1 , نرگس کشتی آرای 2
1 -
2 -
کلید واژه: افلاطون, فارابی, برنامه درسی, تحلیل محتوای کیفی,
چکیده مقاله :
برنامه درسی یکی از جوانترین حوزههای معرفت بشری است که همواره تبیین حدود و ثغور آن فراز ونشیبهای متعددی را به دنبال داشته است. یکی از بنیادهای اساسی برنامههای درسی مبانی فلسفی آن است که به منزله چراغ راهنمایی در پی پاسخگویی به مسائل هستی شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی است. در میان فلاسفه بزرگ تعلیم و تربیت کسانی هستند که به این فرایند مهم از لحاظ، معنا و مفهوم، اهداف و اصول، روشها و ضرورت آن به صورت جامع نگریستهاند. از جمله این فلاسفه بزرگ، افلاطون پدر فلسفه غرب و دیگری فارابی ملقب به معلم ثانی، پدر فلسفه اسلامی است که در این پژوهش به بررسی آراء و دیدگاههای تربیتی آنان جهت تبیین مؤلفههای برنامه درسی پرداخته شده است. برای دستیابی به این مهم از روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. اطلاعات با استفاده از روش کتابخانهای جمعآوری و با به کارگیری نظام مقوله بندی قیاسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که افلاطون وفارابی اهداف تعلیم و تربیت را شامل اهداف جسمانی، ذوقی، اخلاقی، عقلانی و اجتماعی میدانند. محتوای درسی افلاطون عبارتند از: عادت دادن کودکان به بازی، پرورش قوای جسمانی، آموزش خواندن و نوشتن، آموزش نظامی، مطالب ادبی و آموزش فلسفه و دیالکتیک. فارابی بر محتوایی تأکید دارد که فرد را به شناخت خدا، ایمان به او و پیروی از دستوراتش هدایت کند و سپس به شناخت خود فرد، به عنوان مخلوق و معلول پروردگار بپردازد. به عقیده افلاطون، مهمترین روش تدریس، روش گفت و شنود و فارابی به دو روش برهانی و اقناعی توجه دارد.
Curriculum is one of the youngest domains of human knowledge. Definition of its limits and boundaries has been followed by many ups and downs. One of the basic foundations of curriculum is its philosophical foundations, which is like a guide light in response to the questions of ontology, epistemology and axiology. Among the great philosophers of education, there are ones who have comprehensively considered impression, objectives, principles, methods and the necessity of this important process. One of these great philosophers is Plato, the father of West's philosophy, and the other one is Farabi who is called the second teacher, as the father of Islamic philosophy. This study reviewed their educational approaches and opinions to define the components of curriculum. In order to achieve this important goal, the research method of qualitative content analysis has been used. Information collected using a library method and then analyzed through applying the inductive categorization system. The obtained results indicated that both of Farabi and Plato believed in education goals including physical, chimerical, moral, intellectual and social objectives. Plato's lesson contents are as follows: habituate children to play, develop physical strengths, literacy training, military training and teaching philosophy, literary material and dialectics. Farabi focuses on the content that directs the man towards cognition of the God, trust and following up the instructions and then leading to cognition of the man himself as the God's creature. According to Plato, the dialogue approach is the most important teaching method. Farabi focuses on the two persuasive and argumentative methods on teaching approach.
_||_